🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
🌷حرم بهشتیِ شهدای گمنام🌷
🌱بندر انزلی🌱
🍁اربعین که میشود، یادت نرود راهگشای کربلا، خون پاک شهدای والا مقام است.
🍁یادمان نرود که با سربند #یا_زهرا، آنروز رفتند تا امروز ما بتوانیم برویم.
🌱برویم بین الحرمین و به وجود شهدا افتخار کنیم...به...حرم...بهشتی های...گمنام...🕊
🌱راستی...یادت نرود در پیاده روی اربعین، به نام و یاد #شهدا هم قدم برداری.
تو امروز قدم بردار، فردا #شهدا برای تو قدم های با ارزشی بر خواهند داشت.
حال بیاییم تمرین کنیم ⬇️
🌱 پیاده روی تمرینی ...!!!
اول محضر #شهدای گمنام ،
و...ادامه پیاده روی ...درغروب دلگیر #جمعه😔
طعنه به احکام خدا می زدند
بر دل ما داغ عزا می زدند
آه شبیه مادرت فاطمه (س)
در وسط کوچه تو را میزدند😭
🌿شهیدِ شام شهادت حضرت مادر💔🖤
#شهید_گرانقدرمحمد_حسین_حدادیان
#یا_زهرا.
زندگی وقتی رنگ #شهدا بگیرد، #شهید میشوی عاقبت.
🌘🕊شبتون شهدایی🕊🌘
خش خشی کرد بی سیم،
#حاج_حسین آه کشید،
باز در گوش صدایش پیچید؛
رمز همان رمز قدیمـ است...
همان #رمز_بزرگ،
همه با نام خدا...
#یا_زهرا... "سلامـ الله علیها"
گمنــــــــــــــــــــــــــــــامی آرزوست
التماس دعا
#اللهم_ارزقنا_توفیق_الشهاده_فی_سبیلک
#شهداعنایتی_به_دل_خسته_کنید
#ذکرصلوات_به_نیت_شهدا
#یــازیــنــب
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ، حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَأُمِّ أَحِبَّائِكَ وَأَصْفِيائِكَ
ما هر وقت مشکلی پیدا می کردیم و سختی ها بر ما....
#حاج_قاسم
هدیه محضر مادر شهیدان حضرت زهرا سلام الله علیها
صلوات
🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴
🏴 و اما...ما، که دستمان به دامن مادر نمیرسد...
🌷 ولی شما حاج قاسم، هم در دنیا و هم در ملکوت، اعتبار دارید نزد حضرت زهرا سلام الله علیها.
🍁 شما را قسم به ارواح شهدا کاری کنید برای ما.
🍁 ما دیگر توان ماندن نداریم...هم دلمان تنگ هست و هم بارمان سنگین...!!!
🌷 از اعتبارتان، ذره ای اگر برای ما هزینه کنید، ما هم به جایی میرسیم...
رمز بین ما و شما...#یا_زهرا...
🌘🏴#شبتون_زهرایی🏴🌘
#تلنگر_تذکر_تفکر...
از خیابان #شهدا آرام آرام در حال گذر بودم!
🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛
محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین...
نامم را صدا زد!
گفت: توصیه ام #اخلاص بود!
چه کردی؟...
جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم...
🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛
پرچم سبز #یا_زهرا سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود!
انگار #مادر همین جا بود...
عبدالحسین آمد!
صدایم زد!
گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت #حدود خدا...
چه کردی؟
جوابی نداشتم و از #شرم از کوچه گذشتم...😔
به سومین کوچه رسیدم!
🌷شهید محمد حسین علم الهدی...
به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند!
گفت: #قرآن و #نهج_البلاغه در کجای زندگی ات قرار دارد؟
چیزی نتوانستم جواب دهم!
با چشمانی که گوشه اش نمناک شد!
سر به گریبان؛ گذشتم...
به چهارمین کوچه!
🌷شهید عبدالحمید دیالمه...
آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها!
بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛
گفت: چقدر برای روشن کردن مردم!
#مطالعه کردی؟!
برای #بصیرت خودت چه کردی؟!
برای دفاع از #ولایت!؟!
همچنان که دستانم در دستان شهید بود!
از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓
🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران...
صدای نجوا و #مناجات شهید می آمد!
صدای #اشک و ناله در درگاه پروردگار...
حضورم را متوجه اش نکردم!
#شرمنده شدم، از رابطه ام با پروردگار...
از حال معنوی ام...
گذشتم...
🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی...
هیبت خاصی داشت...
مشغول تدریس بود!
مبارزه با #هوای_نفس، نگهبانی #دل...
کم آوردم...😭
گذشتم...
🌷هفتمین کوچه انگار #کانال بود!
بله؛
شهید ابراهیم هادی...
انگار مرکز کنترل دل ها بود!!
هم #مدارس !
هم #دانشگاه !
هم #فضای_مجازی!
مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در #دنیا خطر لغزش و #غفلت تهدیدشان میکرد!
#ایثارش را دیدم...
از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم...
🌷هشتمین کوچه؛
رسیدم به شهید محمودوند...
انگار #شهید پازوکی هم کنارش بود!
پرونده های دوست داران شهدا را #تفحص میکردند!
آنها که اهل #عمل به وصیت شهدا بودند...
شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد!
برای ارسال نزد #ارباب...
پرونده های باقیمانده روی زمین!
دیدم #شهدای_گمنام وساطت میکردند،برایشان...
اسم من هم بود!
وساطت فایده نداشت...
از #حرف تا #عمل!
فاصله زیاد بود...😭
دیگر پاهایم رمق نداشت!
افتادم...
خودم دیدم که با #حالم چه کردم!
تمام شد...
#تمام
.🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا!
بی شهدا، نمی توان گذشت...
#روزتان_پربرکت_به_دعای_شهدا🌷
@shohadabarahin_amar
✨🦋🌿
#یا_زهرا
💞تو فاطمه ی من هستی
🌹ارادت عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت. می گفت دوست دارم خدا به من سه دختر بدهد و در اسم هر سه از نام فاطمه استفاده کنم. دخترمان را خیلی دوست داشت.بغلش می کرد، بو می کرد و همه اش می گفت که تو فاطمه من هستی.
☘ تا جایی که می توانست اهل کمک به بقیه بود. خیلی وقتها از خودش و از ما میزدند تا به بقیه کمک کند. با اینکه خیلی صبور بود ولی با ناراحتی و مریضی فاطمه زینب بعضی وقت ها گریه میکرد. یک مرتبه فاطمه زینب تب کرد از شب تا صبح خیلی مواظب بود که تبش بالا نرود.
❣اگر حشره ای پای بچه را میگزید جای آن را بوس میکرد و میگفت: بابا ببخشید اینها نمی فهمند که تو فاطمه ی منی همیشه کف پای بچه را بوس میکرد و روی چشمانش میگذاشت.
✨راوی همسر شهید
شهید مدافع حرم
#موسی_جمشیدیان
#یادشهداباصلوات🥀
به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️
@shohadabarahin_amar
🏴 اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ
یکباره آتش شعله زد عالم سراسر سوخت
وقتیکه پیش چشم مردم ناگهان در سوخت
نامردمان مزد رسالت را عجب دادند
از ظلمشان، بعد از نبی، قرآن و کوثر سوخت
هم غنچهای از بوستان فاطمه افتاد
هم روحِ مابین دوپهلوی پیمبر سوخت
شد سورۀ کوثر سراسر شعلهور از کین
یعنی "فَصَلِّ" با "لِرَبِّک" سوخت "وَانْحَر" سوخت
وقتیکه آتش در سرای مرتضی افتاد
گویی که قرآن هم از اول تا به آخر سوخت
هم روی بانوی دو عالم شد کبود از ظلم
هم در میان آتش از او موی و معجر سوخت
در با لگد وا شد بهپا شد محشر کبری
روضه چه جانکاه است و کوتاه است: مادر سوخت
زهرا سپاه مرتضی بود و علمدارش
آری، علمداری که پیش میر لشکر سوخت
در حملۀ ظلم و نفاق و لشکر شیطان
افتاد از پا حیدر و محبوب داور سوخت
هر بیت آتش دارد از این داغ عالمسوز
از سوز آه فاطمه دیوان و دفتر سوخت
✍️ #محمدتقی_عارفیان
#یا_زهرا
#ایام_فاطمیه
#شهادت_مادر_تسلیت