eitaa logo
🌷همراه باشهدا تا آسمان🌷
967 دنبال‌کننده
8.7هزار عکس
7هزار ویدیو
17 فایل
ابرگروه( براهین )پاسخگویی به شبهات‌مذهبی وسیاسی روز در ایتا👇 http://eitaa.com/joinchat/925368339Ca1732dd521 کانال《 براهین 》👈 @barahin کانال همراه باشهدا تا آسمان @shohadabarahin_amar آیدی مدیران @Sotoudeh2 @Janemanoseyedali
مشاهده در ایتا
دانلود
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊 🌷حرم بهشتیِ شهدای گمنام🌷 🌱بندر انزلی🌱 🍁اربعین که میشود، یادت نرود راهگشای کربلا، خون پاک شهدای والا مقام است. 🍁یادمان نرود که با سربند ، آنروز رفتند تا امروز ما بتوانیم برویم. 🌱برویم بین الحرمین و به وجود شهدا افتخار کنیم...به...حرم...بهشتی های...گمنام...🕊 🌱راستی...یادت نرود در پیاده روی اربعین، به نام و یاد هم قدم برداری. تو امروز قدم بردار، فردا برای تو قدم های با ارزشی بر خواهند داشت. حال بیاییم تمرین کنیم ⬇️ 🌱 پیاده روی تمرینی ...!!! اول محضر گمنام ، و...ادامه پیاده روی ...درغروب دلگیر 😔
طعنه به احکام خدا می زدند بر دل ما داغ عزا می‌ زدند آه شبیه مادرت فاطمه (س) در وسط کوچه تو را می‌زدند😭 🌿شهیدِ شام شهادت حضرت مادر💔🖤 . زندگی وقتی رنگ بگیرد، میشوی عاقبت. 🌘🕊شبتون شهدایی🕊🌘
خش خشی کرد بی سیم، آه کشید، باز در گوش صدایش پیچید؛ رمز همان رمز قدیمـ است... همان ، همه با نام خدا... ... "سلامـ الله علیها" گمنــــــــــــــــــــــــــــــامی آرزوست التماس دعا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَى الصِّدِّيقَةِ فاطِمَةَ الزَّكِيَّةِ، حَبِيبَةِ حَبِيبِكَ وَنَبِيِّكَ، وَأُمِّ أَحِبَّائِكَ وَأَصْفِيائِكَ ما هر وقت مشکلی پیدا می کردیم و سختی ها بر ما.... هدیه محضر مادر شهیدان حضرت زهرا سلام الله علیها صلوات 🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴🍁🏴 🏴 و اما...ما، که دستمان به دامن مادر نمیرسد... 🌷 ولی شما حاج قاسم، هم در دنیا و هم در ملکوت، اعتبار دارید نزد حضرت زهرا سلام الله علیها. 🍁 شما را قسم به ارواح شهدا کاری کنید برای ما. 🍁 ما دیگر توان ماندن نداریم...هم دلمان تنگ هست و هم بارمان سنگین...!!! 🌷 از اعتبارتان، ذره ای اگر برای ما هزینه کنید، ما هم به جایی میرسیم... رمز بین ما و شما...... 🌘🏴🏴🌘
... از خیابان آرام آرام در حال گذر بودم! 🌷اولین کوچه به نام شهید همت؛ محمد ابراهیم با صدایی آرام و لحنی دلنشین... نامم را صدا زد! گفت: توصیه ام بود! چه کردی؟... جوابی نداشتم؛ سر به زیر انداخته و گذشتم... 🌷دومین کوچه شهید عبدالحسین برونسی؛ پرچم سبز سلام الله علیها بر سر این کوچه حال و هوای عجیبی رقم زده بود! انگار همین جا بود... عبدالحسین آمد! صدایم زد! گفت: سفارشم توسل بود به حضرت زهرا و رعایت خدا... چه کردی؟ جوابی نداشتم و از از کوچه گذشتم...😔 به سومین کوچه رسیدم! 🌷شهید محمد حسین علم الهدی... به صدایی ملایم،اما محکم مرا خواند! گفت: و در کجای زندگی ات قرار دارد؟ چیزی نتوانستم جواب دهم! با چشمانی که گوشه اش نمناک شد! سر به گریبان؛ گذشتم... به چهارمین کوچه! 🌷شهید عبدالحمید دیالمه... آقا وحید بر خلاف ظاهر جدی اش در تصاویر و عکس ها! بسیار مهربان و آرام دستم را گرفت؛ گفت: چقدر برای روشن کردن مردم! کردی؟! برای خودت چه کردی؟! برای دفاع از !؟! همچنان که دستانم در دستان شهید بود! از او جدا شدم و حرفی برای گفتن نداشتم...😓 🌷به پنجمین کوچه و شهید مصطفی چمران... صدای نجوا و شهید می آمد! صدای و ناله در درگاه پروردگار... حضورم را متوجه اش نکردم! شدم، از رابطه ام با پروردگار... از حال معنوی ام... گذشتم... 🌷ششمین کوچه و شهید عباس بابایی... هیبت خاصی داشت... مشغول تدریس بود! مبارزه با ، نگهبانی ... کم آوردم...😭 گذشتم... 🌷هفتمین کوچه انگار بود! بله؛ شهید ابراهیم هادی... انگار مرکز کنترل دل ها بود!! هم ! هم ! هم ! مراقب دل های دختران و پسرانی بود که در خطر لغزش و تهدیدشان می‌کرد! را دیدم... از کم کاری ام شرمنده شدم😞 و گذشتم... 🌷هشتمین کوچه؛ رسیدم به شهید محمودوند... انگار پازوکی هم کنارش بود! پرونده های دوست داران شهدا را می‌کردند! آنها که اهل به وصیت شهدا بودند... شهید محمودوند پرونده شان را به شهید پازوکی می سپرد! برای ارسال نزد ... پرونده های باقیمانده روی زمین! دیدم وساطت میکردند،برایشان... اسم من هم بود! وساطت فایده نداشت... از تا ! فاصله زیاد بود...😭 دیگر پاهایم رمق نداشت! افتادم... خودم دیدم که با چه کردم! تمام شد... .🥀🕊از کوچه پس کوچه های دنیا! بی شهدا، نمی توان گذشت... 🌷 @shohadabarahin_amar
✨🦋🌿 💞تو فاطمه ی من هستی 🌹ارادت عجیبی به حضرت زهرا(س) داشت. می گفت دوست دارم خدا به من سه دختر بدهد و در اسم هر سه از نام فاطمه استفاده کنم. دخترمان را خیلی دوست داشت.بغلش می کرد، بو می کرد و همه اش می گفت که تو فاطمه من هستی. ☘ تا جایی که می توانست اهل کمک به بقیه بود. خیلی وقتها از خودش و از ما میزدند تا به بقیه کمک کند. با اینکه خیلی صبور بود ولی با ناراحتی و مریضی فاطمه زینب بعضی وقت ها گریه میکرد. یک مرتبه فاطمه زینب تب کرد از شب تا صبح خیلی مواظب بود که تبش بالا نرود. ❣اگر حشره ای پای بچه را میگزید جای آن را بوس میکرد و میگفت: بابا ببخشید اینها نمی فهمند که تو فاطمه ی منی همیشه کف پای بچه را بوس میکرد و روی چشمانش میگذاشت. ✨راوی همسر شهید شهید مدافع حرم 🥀 به کانال شهدایی براهین وعمار بپیوندید↙️↙️ @shohadabarahin_amar
‌ 🏴 اَلسَّلاَمُ عَلَیْکِ أَیَّتُهَا الصِّدِّیقَةُ الشَّهِیدَةُ یک‌باره آتش شعله زد عالم سراسر سوخت وقتی‌که پیش چشم مردم ناگهان در سوخت نامردمان مزد رسالت را عجب دادند از ظلمشان، بعد از نبی، قرآن و کوثر سوخت هم غنچه‌ای از بوستان فاطمه افتاد هم روحِ مابین دوپهلوی پیمبر سوخت شد سورۀ کوثر سراسر شعله‌ور از کین یعنی "فَصَلِّ" با "لِرَبِّک" سوخت "وَانْحَر" سوخت وقتی‌که آتش در سرای مرتضی افتاد گویی که قرآن هم از اول تا به آخر سوخت هم روی بانوی دو عالم شد کبود از ظلم هم در میان آتش از او موی و معجر سوخت در با لگد وا شد به‌پا شد محشر کبری روضه چه جان‌کاه است و کوتاه است: مادر سوخت زهرا سپاه مرتضی بود و علمدارش آری، علمداری که پیش میر لشکر سوخت در حملۀ ظلم و نفاق و لشکر شیطان افتاد از پا حیدر و محبوب داور سوخت هر بیت آتش دارد از این داغ عالم‌سوز از سوز آه فاطمه دیوان و دفتر سوخت ✍️‌