eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
200 دنبال‌کننده
18.4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
دل من تنگ همین یک لبخند و تو در خنده مستانه خود میگذری! نوش جانت اما...گاه گاهی... بــه دل خستــه مــا هــم نظـــری..! 🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀 eitaa.com/shohadasafadasht
🌷🌴🌹🥀🌹🌴🌷 قبل از به دیدار فرزند آمدند و گفتند محمد مهدی را به سوریه برای زیارت می برم و قول می دهم عروسی تو شرکت کنم . در زمانی که بخاطر مشکلی در تهران بودیم متوجه موضوع شدند و به دیدار محمد مهدی خیزاب آمدند ، هر ازگاهی با محمد مهدی تماس می گرفت و جویای حال او می شد و محمد مهدی را با لقب (فرمانده) صدا می کردند و احوال پرسی می کردند . در زمانی که به منزل ما آمدند ، اینقدر محمد مهدی را در بقل گرفتند و گفتند تو فرمانده ما هستی و فکر نکن من فرمانده هستم در حقیقت تو فرمانده ما هستی، در خصوص ادامه راه بارها نکاتی را می گفتند که دوست دارم شما بهتر از پدرهای خود جا پای آنها بگذارید و بدرخشید . 🌷🌴🌹🥀🌹🌴🌷 eitaa.com/shohadasafadasht
🕊🌴💐🌺💐🌴🕊 ما در حقیقت انقلاب ، اسلام ، قرآن ، استقلال ، آبرو و حیثیت را از برکت خون پاک عزیزمان داریم . سلامتی و تعجیل در فرج و سلامتی نائب بر حقش 🕊🌴💐🌺💐🌴🕊 eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 سفارشش بود . بعد از نماز هم کار همیشگی اش خوندن حتی اگه بود یا کار داشت یا موقع بود تا نمی خوند ، نمی اومد . شب یا توی دعا گریه هاش دیدنی بود . طوری می کرد که همه بدنش می لرزید . تو عزای سیاه می پوشید و صف اول سینه می زد . خیلیا عاشق بودند ، وقت نوحه خوانی و عزاداری کارشون نشستن کنار بود تا بلکه از حالت های معنویش تاثیر بگیرند... شادی روح و 🌹🌴🥀🕊🥀🌴🌹 eitaa.com/shohadasafadasht
🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 یڪ بار خیلی از بچه‌ها ڪار ڪشید . فرمانده دستہ بود . شب براش جشن پتو گرفتند . حسابی ڪتڪش زدند ، هم نامردی نڪرد ، بہ تلافی اون جشن پتو ، نیم‌ ساعت قبل از وقت صبح ، گفت . همہ بیدار شدند خوندند . بعد از فرمانده گروهان دید همہ بچه‌ها خوابند . بیدارشون ڪرد و گفت گفتند چرا خوابید ؟ گفتند ما خوندیم . گفت الآن گفتند ، چطور خوندید ؟ گفتند اذان گفت ! هم گفت : من برای شب اذان گفتم نہ صبح ! شادی روح و 🌴🌹🕊🥀🕊🌹🌴 eitaa.com/shohadasafadasht
🖤🖤: ‌ 🌿 یه شب بارونی بود و فرداش حمید امتحان داشت. رفتم تو حیاط و شروع کردم به شستن لباس ها و ظرف ها. همین طور که داشتم لباس می شستم دیدم حمید اومده پشت سرم وایساده. گفتم: «اینجا چیکار می کنی. مگه فردا امتحان نداری؟» دو زانو کنار حوض نشست و دست های یخ زده م رو از توی تشت آورد بیرون و گفت: «ازت خجالت می کشم. من نتونستم اون زندگیی که در شأن تو باشه برات فراهم کنم. دختری که تو خونه پدرش با ماشین لباس شویی لباس می شسته حالا نباید تو این هوای سرد مجبور باشه..». حرفش رو قطع کردم و گفتم: «من مجبور نیستم، با علاقه دارم کار می کنم. همین قدر که درک می کنی و می فهمی و قدرشناس هستی برام کافیه». 🛑شهید سید عبدالحمید قاضی میرسعید 📚نشریه امتداد، شماره ۱۱، صفحه۳۵ eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹🇮🇷🌹 شهید شاخص البرز در سال 95 در هفدهم مرداد سال 1339 در طالقان ، در میان خانواده ای مذهبی و مقید که همگی از سادات طباطبایی هستند ، پا به عرصه وجود نهاد. شهید سید عبدالحمید قاضی میر سعید در جریان انقلاب اسلامی و در سال 1357 ، با قبولی در دانشکده پزشکی دانشگاه اصفهان، وارد فضای جدید در حیات خویش گشت و این در حالی بود که در فعالیتهای انقلاب اسلامی، شرکت مستقیم و فعالانه ای داشت. پس از انقلاب اسلامی ، با اکیپهای جهاد سازندگی برای یاری رساندن به روستاییان و مبارزه با فتنه های منحرفان به گنبد ، فریدن و ..... عزیمت نمود و به عنوان مسئوول اردوی فرهنگی و درمانی ، تا مهر ماه سال 59 مشغول خدمت بود. با شروع جنگ تحمیلی و اتمام کار اردو ، به فرمان ولی فقیه ، مانند دیگر عاشقان انقلاب اسلامی ، برای دفاع از کیان اسلام و مسلمین ، راهی جبهه جنوب شد. ولی پس از مدتی به علت شهادت یکی از دوستانش در شهر پاوه به آن منطقه عزیمت نمود وی در این شهر به عضویت سپاه پاسداران انقلاب اسلامی نائل آمد . بیست و یکسالش بود كه به عنوان مسوول روابط عمومي سپاه و قائم مقام فرماندهي سپاه پاوه مشغول شد. با رفتن شهيد حاج همت به جنوب كشور، حميد فرماندهي سپاه پاوه را عهده دار شد. شهید سید عبدالحمید قاضی با ازدواج خود در سال 62 گامی دیگر در جهت تعالی و تکامل برداشت ، ازدواجی که در مسجد انجام شد و حاصل این ازدواج تنها فرزندی که به عشق حضرت اباعبدالله الحسین (ع) حسین نامگذاری شد. آن شهید با تمام علاقه ای که به یگانه فرزندش داشت همیشه برای او آرزوی شهادت می کرد. وی اعتقاد داشت که باید در نزدیکترین محل به مجروح بتوانیم خدمات حیاتی را ارائه دهیم و با رزمندگان اسلام کمترین فاصله را داشته و از برکت وجود آنان نیرو بگیریم. حضورحميد درجبهه ها و اصرارش به مسوولان براي رفتن به خط مقدم مايه دلگرمي نيروهاي رزمنده بود، اعتقادش اين بود كه از اعزام نيروهاي كم تجربه به خطوط مقدم جلوگيري شود تا باعث تضعيف روحيه نيروها نشوند. عبور رزمندگان اسلام از اروند خروشان در عمليات والفجر 8 و فتح بندر فاو در بهمن سال 64 ، كام دشمنان را تلخ كرده بود، صداي بسيجيان و سربازان روح الله از مناره هاي شهر فاو شنيده مي شد دشمن منطقه را سخت مي كوبيد، فاو شريان حيات نفتي عراق بود. با شروع عملیات پیروزمند و الفجر8 از سوی رزمندگان اسلام بار دیگر دکتر سید عبدالحمید قاضی میر سعید با آن چهره شکفته و مهربان و آن لبخند صمیمی و به یاد ماندنی و سخنان بلیغ و امید بخش و پر محتوایش که همیشه لبریز از عشق به امام ، شهیدان و شهادت و مدافع ارزشهای اصیل انقلاب اسلام بود همانند اکثر عملیات های دیگر ، به سوی جبهه عزیمت کرد . عبور رزمندگان اسلام از اروند خروشان در این عملیات و فتح بندر فاو در بهمن سال 64 ، كام دشمنان را تلخ كرده بود، حميد اصرار داشت بايد به آن طرف اروند و نزديك خط مقدم بروند مي گفت، همان جا بايد مجروحين را درمان كنيم، ممكن است تا رسيدن قايق به اين طرف بچه ها شهيد شوند. شور و شوق وجود حميد را گرفته بود، گويي آن سوي اروند دوستان شهيدش او را صدا مي كردند، اين سوي اروند با شنيدن اذان ظهر حميد آماده نماز مي شود كه مجروحين جديد را مي آورند، حميد درنگ نمي كند و براي رسيدگي به حال آنها پوتين هايش را بسته نبسته با عجله بسويشان مي رود كه انفجار خمپاره، روز شنبه بیست و ششم بهمن سال 64 را براي حميد روز وصل و رهيدن از دنياي مادي مي كند. منبع: پرونده فرهنگی شهدا،اداره اسناد انتشارات، هنری eitaa.com/shohadasafadasht
💥این روزها ایام سالگرد عملیات کربلای 4 است و کربلای چهار یعنی چه؟! 👈 از رزمنده های جنگ و شرکت کننده در کربلای 4 که بپرسید یک جمله شنیدنی دارند که خیلی عجیب است... می‌گویند : ستارگان آسمانِ بالای سر اروند رود و نهر خین، صحنه هایی را دیدند که خورشید تا قیام قیامت از دیدن آن محروم است! 🍀خدایا اینان چه دارند می گویند؟ مگر آنجا کجا بوده؟ مگر چه اتفاقی افتاده؟ می‌خواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بوده ؟ 🍀پس با چشم دل بخوانید : جنازه بچه ها، کنار هم جمع شده بودند، بعضی‌ها سر نداشتند، بعضی دست و پا نداشتند، بعضی در لباس غواصی شهید شده بودند، آرام آرام بدن آنها را از سیم خاردار ها جدا می‌کردند و به طناب گره میزدند و در آب رها می‌کردند، دو نفر بسیجی اول طناب را می‌گرفتند و دو نفر دیگر آخر طناب را که شهداء را به عقب برگردانند. در تاریکی اروند، صفی از پیکر پاره پاره شهداء در آب روان بود، آن شب اروند شاهد صحنه هایی از منتهی الیه مظلومیت و شجاعت و ایثار بود... 🍀فکرم به پرواز درآمد 👈خدایا: میان این همه انسان که در شهرها در خانه های گرم و نرم خود خوابیده اند، چند نفر چنین صحنه هایی به مخیله شان خطور می کند؟... چند نفر باور می‌کنند که این جوانان برای امنیت و آسایش آنها اینچنین از همه چیز خود گذشتند؟... چند نفر مظلومیت این بچه ها را شناختند؟ بود یا نبود! لو رفته یا نرفته بود اینها مال دانشکده های جنگ است. آنجا که می گویند اگر انواع و اقسام تجهیزات دارید. اگر پشتوانه ماهواره ای دارید و... اما داستان کربلای چهار داستان تکنیک و تاکتیک نیست، داستان عشق است! داستان اخلاص و ایثار است. داستان ایمان و باور است. داستان باور اعتقادات است. 🍀می‌خواهید بدانید کربلای چهار چه خبر بود؟... شب توی سرما بزن به آب، ببینم کدام عقل معاش کدام علم دانشگاه به تن دستور میدهد که برو توی آب😰 آن غواص هایی که در سیاهی زمستان عباس وار به آب نگاه می‌کردند و دل به دریا می‌زدند 😰 نمیدونم فارغ‌التحصیل کدام دانشگاه جنگ بودند ... اما آنها استاد مدرسه عشق و گوش به فرمان امام خمینی کبیر قدس سره بودند! چه می‌دانم شاید آن لحظه خلقتِ انسان، که ملائک به خدا گفتند چرا او را خلق می کنی؟ در حالی که در زمین خونریزی می‌کند و خدا گفت من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید، لحظه به دریا زدن غواص ها، دست بسته زنده به گورشدن غواص ها، لحظه خاک لودر روی صورت ریخته شدن غواص ها، خدا آنها را نشان ملائکش داد و گفت: 👈 نگاه کنید او بنده من است! "عملیات کربلای چهار پیروزمندانه ترین عملیات تاریخ بعد از کربلای سیدالشهداء بود!!!" 👌 در کدام جنگ؟ کدام عملیات؟ کدام یگان رزمی چون این غواص ها، هر از چند گاهی از لا به لای تاریخ سر بر می‌آورند و دوباره به خط میزنند و خاک دنیازدگی و پوچ اندیشی که آینه دل ما را فرا گرفته را کنار میزنند و اینگونه دوباره با آن دست های بسته شده، گره های قلوب زنگار گرفته ما را باز می‌کنند و اصلا خیلی‌ها نمی‌دانند کربلای چهار یعنی چه؟!!😰 🍀بگذریم که کربلای چهار خود راهکار عملیات پیروز کربلای پنج را به فرمانده هان نشان داد و بعثی های سرمست از پیروزی ظاهری در عملیات قبلی اصلا به مخیله شان هم خطور نمی‌کرد در فاصله ۲ هفته از همان منطقه عملیات وسیع دیگری شروع شود. روح ملکوتی تمامی شهدا بویژه شهدای عزیز عملیات کربلای ۴ سلام و درود خدا بر جانبازان و بازماندگان قافله عشق و ایثار eitaa.com/shohadasafadasht