💐🕊🌷💐🌷🕊💐
🌹 #تولد
💐 امروز #تولد مردیست که اگر او و #همرزمانش نبودند ، فقط #خدا میداند تا حالا دشمنان چه #بلاهایی که سر ما نیاورده بودند .
🌺 کسی که دشمن را پشت #مرزها نگه داشت
🌸 کسی که آنطرف #مرزها بعضی #شبها شاید #نخوابید یا رو #خاکها خوابید .
🌼 کسی که رو در روی دشمنی ایستاد که هیچ اِبائی از کشتن زن و مرد ، کوچک و بزرگ ، کودک ، نوجوان ، جوان و پیر نداره
و او و تمام #مدافعان_حرم ، این کارا را بخاطر اینکه من و شما راحت و آسوده #زندگی کنیم و بخوابیم انجام دادند و هنوز هم این #حماسه_ها ادامه دارد .
💐 کسی که از مقام معظم رهبری لقب #شهید_زنده گرفت .
🌺 کسی که برای #اولین بار در ایران ، سال گذشته و در همین ایام نشان #ذوالفقار را از دستان مبارک #مقام_معظم_رهبری دریافت کرد .
🌸 کسی که بیش از #دو ماه است به #آرزوی دیرینه اش رسیده و به سوی #معشوق خود پر کشیده و #آسمانی شده و هنوز از چشم #میلیونها نفر از دوست دارانش #اشک جاریست و هنوز کسی نمی تواند این #فراق را باور کند .
راستی هیچ دقت کرده ایم که ...
تولد این #بزرگ_مرد ، مصادف با چه روزی شده
واقعاً چه #سری داره با #حضرت_زینب_س
واقعاً چه کرده که #سرنوشتش همه جوره بر می گرده به #حضرت_سادات ؟!!
حتماً متوجه شدید سخن از #تولد کدام #مرد_الهی است .
#سردار_دلها
#محبوب_قلبها
#سپهبد_شهید
#حاج_قاسم_سلیمانی
#بیستم_اسفندماه
💐 #سالروز_تولد 💐
🌺 #سردار_عزیز 🌺
🌸 #تولدت_مبارک 🌸
💐🕊🌷💐🌷🕊🌷💐🌷🕊💐
@shohadasafadasht97
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 #اولین فیلم از ترور فخریزاده، دانشمند هستهای کشورمان
# ترور_علم
#مرگ_بر_اسرائیل
@shohadasafadasht
#اولین شب حضور در جبهه و خبر از شهادت!
زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه در قالب بسیج به جبهه رفته بود.
اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا ، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به دوستان و همرزمانش گفت: دیدید دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده ام نمی آمد. اما دیگر حالم خوب شد.
"دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست.
زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچهها خداحافظی می کرد گفت این عملیات من شهید می شوم از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند همرزمانش می گفتند اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد.
🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد
🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀
eitaa.com/shohadasafadasht
*#اولین شب حضور در جبهه و خبر از شهادت خود!*
زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه به جبهه رفته بود.
اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا ، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به همرزمانش گفت: دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده ام نمی آمد. اما دیگر حالم خوب شد.
"دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست.
زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچهها خداحافظی می کرد گفت این عملیات من شهید می شوم از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند همرزمانش می گفتند اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد.
🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد
🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀
https://eitaa.com/shohadasafadasht
*#اولین شب حضور در جبهه و خواب خبر شهادت خود!*
زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه به جبهه رفته بود.
اصغر آقا یک ویژگی خاص داشت، هیچ وقت خنده از لباش نمی افتاد!.
اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا ، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به همرزمانش گفت: دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده ام نمی آمد. اما دیگه حالم خوب شده،
"دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست.
زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچهها خداحافظی می کرد و می گفت : این عملیات من شهید می شوم از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند همرزمانش می گفتند اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد.
🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد
🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀
کانال شهدا و ایثارگران صفادشت
https://eitaa.com/shohadasafadasht
*#اولین شب حضور در جبهه و خبر از شهادت خود!*
زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه به جبهه رفته بود.
اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا ، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به همرزمانش گفت: دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده ام نمی آمد. اما دیگر حالم خوب شد.
"دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست.
زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچهها خداحافظی می کرد گفت:《محمد این عملیات من شهید می شوم》 از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند برادر علی مختاری همرزم او می گفت: اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد.
🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد
🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀
https://eitaa.com/shohadasafadasht
#اولین شب حضور در جبهه و خبر از شهادت خود!
زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه به جبهه رفته بود.
اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به همرزمانش گفت: دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خندهام نمی آمد. اما دیگر حالم خوب شد.
"دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقهوار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست.
زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچهها خداحافظی می کرد گفت:《محمد این عملیات من شهید می شوم》 از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند برادر علی مختاری همرزم او می گفت: اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد.
🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹
#روحش_شاد_یادش_گرامی_باد
🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀
https://eitaa.com/shohadasafadasht