eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
219 دنبال‌کننده
21.7هزار عکس
4.8هزار ویدیو
9 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🕊🌷💐🌷🕊💐 🌹 💐 امروز مردیست که اگر او و نبودند ، فقط میداند تا حالا دشمنان چه که سر ما نیاورده بودند . 🌺 کسی که دشمن را پشت نگه داشت 🌸 کسی که آنطرف بعضی شاید یا رو خوابید . 🌼 کسی که رو در روی دشمنی ایستاد که هیچ اِبائی از کشتن زن و مرد ، کوچک و بزرگ ، کودک ، نوجوان ، جوان و پیر نداره و او و تمام ، این کارا را بخاطر اینکه من و شما راحت و آسوده کنیم و بخوابیم انجام دادند و هنوز هم این ادامه دارد . 💐 کسی که از مقام معظم رهبری لقب گرفت . 🌺 کسی که برای بار در ایران ، سال گذشته و در همین ایام نشان را از دستان مبارک دریافت کرد . 🌸 کسی که بیش از ماه است به دیرینه اش رسیده و به سوی خود پر کشیده و شده و هنوز از چشم نفر از دوست دارانش جاریست و هنوز کسی نمی تواند این را باور کند . راستی هیچ دقت کرده ایم که ... تولد این ، مصادف با چه روزی شده واقعاً چه داره با واقعاً چه کرده که همه جوره بر می گرده به ؟!! حتماً متوجه شدید سخن از کدام است . 💐 💐 🌺 🌺 🌸 🌸 💐🕊🌷💐🌷🕊🌷💐🌷🕊💐 @shohadasafadasht97
1.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 فیلم از ترور فخری‌زاده، دانشمند هسته‌ای کشورمان # ترور_علم @shohadasafadasht
شب حضور در جبهه و خبر از شهادت! زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه در قالب بسیج به جبهه رفته بود. اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا ، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به دوستان و همرزمانش گفت: دیدید دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده ام نمی آمد. اما دیگر حالم خوب شد. "دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست. زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچه‌ها خداحافظی می کرد گفت این عملیات من شهید می شوم از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند همرزمانش می گفتند اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد. 🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹 🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀 eitaa.com/shohadasafadasht
* شب حضور در جبهه و خبر از شهادت خود!* زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه به جبهه رفته بود. اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا ، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به همرزمانش گفت: دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده ام نمی آمد. اما دیگر حالم خوب شد. "دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست. زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچه‌ها خداحافظی می کرد گفت این عملیات من شهید می شوم از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند همرزمانش می گفتند اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد. 🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹 🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀 https://eitaa.com/shohadasafadasht
* شب حضور در جبهه و خواب خبر شهادت خود!* زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه به جبهه رفته بود. اصغر آقا یک ویژگی خاص داشت، هیچ وقت خنده از لباش نمی افتاد!. اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا ، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به همرزمانش گفت: دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده ام نمی آمد. اما دیگه حالم خوب شده، "دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست. زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچه‌ها خداحافظی می کرد و می گفت : این عملیات من شهید می شوم از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند همرزمانش می گفتند اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد. 🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹 🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
* شب حضور در جبهه و خبر از شهادت خود!* زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه به جبهه رفته بود. اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا ، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به همرزمانش گفت: دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده ام نمی آمد. اما دیگر حالم خوب شد. "دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست. زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچه‌ها خداحافظی می کرد گفت:《محمد این عملیات من شهید می شوم》 از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند برادر علی مختاری همرزم او می گفت: اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد. 🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹 🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀 https://eitaa.com/shohadasafadasht
شب حضور در جبهه و خبر از شهادت خود! زمستان سال ۱۳۶۰ بود. شهید علی اصغر دهقانی داوطلبانه به جبهه رفته بود. اولین شبی که در پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب از خواب بیدار شده بود و در آن هوای سرد طاقت فرسا، وضو گرفته بود و در کنار بخاری سالن در حالی که برای نماز صبح آماده می شد. به همرزمانش گفت: دیشب موقع خوابیدن کسل و ناراحت بودم و اصلا خنده‌ام نمی آمد. اما دیگر حالم خوب شد. "دیشب خواب شهید بهشتی را دیدم با جمعی از شهدا حلقه‌وار نشسته بودند به من گفت اصغر آقا آن جای خالی برای شماست. زمستان سال ۱۳۶۲ بود و آغاز عملیات خیبر نزدیک بود اصغر برای خداحافظی به مرخصی آمده بود وقتی در پایگاه بسیج از بچه‌ها خداحافظی می کرد گفت:《محمد این عملیات من شهید می شوم》 از همه دوستان و اقوام خداحافظی کرد و رفت. عملیات خیبر شروع شد و رزمندگان در حال نبرد با دشمن بودند برادر علی مختاری همرزم او می گفت: اصغر وقتی به پهلویش تیر خورد یک لحظه برگشت و صورتش به سمت کربلا شد و زمین افتاد. 🌹 و لا تحسبنّ الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاءُ عند ربّهم یُرزقون🌹 🥀🍃🍀🕊🍀🍃🥀 https://eitaa.com/shohadasafadasht