eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
218 دنبال‌کننده
21.6هزار عکس
4.8هزار ویدیو
9 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
💐🕊💐🌺💐🕊💐 🌹 🌹 🌹 🌹 🌹 ... دوست دارم صدایت بزنم . نمی دانم چرا حالم مثل یتیمی است که همیشه بهانه را می گیرند... تنها زیبایت داغ فراق توست . مدام این شعر را می خوانم و می ریزم ... هنوز زنده است ... هنوز با ماست ... ارسالی از از 💐🕊💐🌺💐🕊💐🌺💐🕊💐 @shohadasafadasht97
#خاطره " #کربلا که رفته بودیم، از وقتی گنبد را دید، #اشک ریخت تا #حرم. دیگر صحبت نکرد. فقط حواسش به خودش بود و #امام_حسین(ع)، اما وقتی از #زیارت برگشت، حالش بهتر بود. گفت نمازم را زیر قبّه‌ی امام(ع) خواندم. همین حالش را بهتر کرده بود. توی #بین_الحرمین، گفتم: بیایید با همدیگر یک #عکس خانوادگی بگیریم. کمی مکث کرد بعد نگاهش را دزدید. گفت: ببخشید؛ ولی من نمی‌توانم اینجا عکس بیندازم. نمی‌توانم چنین جایی که امام(ع) و خانواده‌اش این‌قدر #اذیت شدند، با خانواده‌ام عکس یادگاری بگیرم". راوی:همسر شهید. 📚دخترها بابایی‌اند. (خاطرات #شهید_جواد_محمدی به روایت خانواده) @shohadasafadasht
🌹🕊🥀🏴🥀🕊🌹 رفتم هیئت رهروان امام(رحمة الله علیه) تا بلکه... مجلس خیلی باحال و باصفایی بود ، اما آنچه می خواستم نشد! بعد از مراسم، رفتم جلو و مداح هیئت را پیدا کردم ، می گفتند نامش است . گفتم: "آقا ، من یه سؤال دارم ." جلوتر آمد . گفتم : "من هر هیئتی که می روم ، وقتی می خوانند و مداحی می کنند، اصلاً گریه ام نمی گیرد . چه کار کنم !؟" نگاهی به من کرد و گفت : در این مراسم هم که من خواندم ، باز گریه ات نگرفت ؟ گفتم : "نه ! اصلاً گریه ام نگرفت." رفت توی فکر ، بعد با لحن خاصی گفت : "می دونی چیه؟! من زیاده . من آلوده ام . برای همین وقتی می خوانم ، اشک شما جاری نمی شود." این حرف را خیلی جدی گفت و رفت. من تعجب کردم . تا آن لحظه، با هر یک از بزرگان که صحبت کرده بودم و همین سؤال را از آنها پرسیدم، به من می گفتند : "شما زیاد است . شما آلوده ای ؛ برو از توبه کن . آن وقت گریه ات می گیرد ؟!" البته من می دانستم که مشکل از خودم است ؛ اما شک نداشتم که این کلام ، اخلاص و درون پاک او را می رساند. از آن وقت ، مرتب به هیئت رهروان می رفتم ، خداوند نیز به من لطف کرد و موقع مداحیِ ، من جاری بود. 🌹🕊🥀🏴🥀🕊🌹 @shohadasafadasht
🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 ۲۵ آبان ۱۳۶۱ ، اصفهان اشک بود و افتخار همچون که از زیارت قبور بهترین بندگان خدا در کربلای معلی باز می گردند، اصفهان به خانه بازگشته بودند و بر شانه های داغدار اما مقاوم اهالی با معرفت شهر می شدند، ۳ هفته متوالی اصفهان بود و ، بود و . همه خود را به منظور برگزاری آیینی باشکوه برای میزبانی از که با ذکر یا آسمانی شده بودند آماده می کردند، مردم به صورت خودجوش هر کدام کاری انجام می دادند و اتحاد و همبستگی در بین آنان موج می زد. مسئول ستاد اصفهان در سال ۱۳۶۱ گفت : در آن روزهای حال و هوای غریبی در کوچه‌ها و خیابان های حاکم بود به طوری که در بیشتر کوچه ها تفت علم شده بود و مقابل درِ تعداد فراوانی از خانه ها، اعلامیه و تفت یا و حتی نصب شده بود، در روز ، مردم دوران سخت و جان سوز و در عین حال پرافتخار و ماندگاری را پشت سرگذاشتند . کوچه ها و خیابان ها از آذین بسته شده بود، مساجد همه پذیرای بودند ، در هر محله و کوی و برزن التهاب بود و روحیه بالا و وصف نشدنی مردم و و شگفت آور بود . مرتضی آرسته از پیشگامان انقلابیِ فضای معنوی شهر را در روز اصفهان ، همانند زمان نام نویسی برای اعزام به جبهه توصیف کرد و گفت : در حقیقت مردم انقلابی به جوش آمده بود ، در آن روز خیلی‌ها برای فرزند خود به میدان آمده بودند، برخی خانواده‌ها تنها داشتند که او را هم، ۲۵ آبان می کردند . لازم به ذکر است که از ۱۲۵۰ عملیات محرم ، ۷۵۰ مظلوم و حماسه آفرین ، سهم بود که ۳۷۰ در این شهر و و بقیه به دیگر استان منتقل شدند . جهت سلامتی و تعجیل در فرج شادی روح و 🌷🕊🌹🥀🌹🕊🌷 @shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 محمود هفته قبل از خواب امام زمان (عج) را می‌بیند و آقا ندای را به او می‌دهد. مدام می‌گفت: دوست دارم شوم. از آنجایی که در جبهه نشده بود، همیشه آرزوی بر دلش مانده بود. حال و هوای دیگری داشت و من نگرانش بودم و می‌گفتم به تنهایی چه‌طور بچه‌ها را بزرگ کنم؟ روی خانم‌ها خیلی حساس بود و گاهی برای این موضوع می‌ریخت که چرا جامعه اینگونه شده است. مدام توصیه می‌کرد که با مردم باشید. همیشه بعد از تروریستی که رخ می‌داد، خیلی ناراحت می‌شد و می‌گفت : دعا کنید که خون را بگیریم و دشمن را نابود کنیم. راوی : کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🕊🥀🌹🌴🌹🥀🕊 که برای آب می نوشت هر روز می دیدم گوشه ای نشسته و می نویسد . با خودم می گفتم که کسی را ندارد ، برای چه کسی می نویسد؟ آن هم هر روز ! یک روز گفتم : نامه ات را پست نمی کنی؟ دست مرا گرفت و قدم زنان کنار ساحل برد. را از جیبش در آورد، ریز ریز کرد و توی آب ریخت. چشمانش پر از شد و آرام گفت : من برای آب می نویسم، را ندارم که … کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀 این عکس ، ﺁﺩﻡ را ‌زده می‌کند ، یکی از انگیزترین و در عین حال حماسی ‌ترین لحظات فکه ، ماجرای حنظله است . 300 تن از رزمندگان این درون یکی از به محاصره‌ی نیروهای عراقی در می‌آیند ، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر سرشار خود به ادامه می‌دهند و به مرور توسط آتش دشمن و با مفرط به می‌ﺭﺳﻨﺪ . ساعتهای آخر بچه‌ها در کانال، بیسیم‌چی حنظله را خواست ، آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت. صدای و پر از خش خش را از آن سوی شنیدم که می گوید : رفت ، هم رفت ، باطری بی‌سیم دارد می‌شود ، بعثیها عن قریب می‌آیند تا ما را کنند ، من هم می کنم . که قادر به محاصره‌ی تیپ‌های تازه نفس دشمن نبود ، همان طور که به صورت می ‌ریخت ، گفت : بی‌سیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن ، صدای بی‌سیم‌چی را شنیدم که می‌گفت : سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید: همانطور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم . 📚 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 محمود هفته قبل از خواب امام زمان (عج) را می‌بیند و آقا ندای را به او می‌دهد. مدام می‌گفت: دوست دارم شوم. از آنجایی که در جبهه نشده بود، همیشه آرزوی بر دلش مانده بود. حال و هوای دیگری داشت و من نگرانش بودم و می‌گفتم به تنهایی چه‌طور بچه‌ها را بزرگ کنم؟ روی خانم‌ها خیلی حساس بود و گاهی برای این موضوع می‌ریخت که چرا جامعه اینگونه شده است. مدام توصیه می‌کرد که با مردم باشید. همیشه بعد از تروریستی که رخ می‌داد، خیلی ناراحت می‌شد و می‌گفت : دعا کنید که خون را بگیریم و دشمن را نابود کنیم. راوی : کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀 بر آقایی که می دید به فرو می رفت، می دید می ریخت، و را می دید می کرد. جانسوز چهارمین اختر تابناک ولایت و امامت، حضرت امام سجاد(ع) تسلیت باد. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 محمود هفته قبل از خواب امام زمان (عج) را می‌بیند و آقا ندای را به او می‌دهد. مدام می‌گفت: دوست دارم شوم. از آنجایی که در جبهه نشده بود، همیشه آرزوی بر دلش مانده بود. حال و هوای دیگری داشت و من نگرانش بودم و می‌گفتم به تنهایی چه‌طور بچه‌ها را بزرگ کنم؟ روی خانم‌ها خیلی حساس بود و گاهی برای این موضوع می‌ریخت که چرا جامعه اینگونه شده است. مدام توصیه می‌کرد که با مردم باشید. همیشه بعد از تروریستی که رخ می‌داد، خیلی ناراحت می‌شد و می‌گفت: دعا کنید که خون را بگیریم و دشمن را نابود کنیم. راوی : کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌷🌹🌷🕊🥀 این عکس، ﺁﺩﻡ را ‌زده می‌کند، یکی از و در عین حال حماسی‌ترین لحظات فکه، ماجرای حنظله است. 300 تن از رزمندگان این درون یکی از به محاصره‌ی نیروهای عراقی در می‌آیند، آنها چند روز و صرفا با تکیه بر سرشار خود به ادامه می‌دهند و به مرور توسط آتش دشمن و با مفرط به می‌ﺭﺳﻨﺪ. ساعتهای آخر بچه‌ها در کانال، بیسیم‌چی حنظله را خواست، آمد پای بیسیم و گوشی را به دست گرفت. صدای و پر از خش خش را از آن سوی شنیدم که می گوید: رفت، هم رفت، باطری بی‌سیم دارد می‌شود، بعثیها عن قریب می‌آیند تا ما را کنند، من هم می کنم. که قادر به محاصره‌ی تیپ‌های تازه نفس دشمن نبود، همان‌طور که به صورت می ‌ریخت، گفت: بی‌سیم را قطع نکن... حرف بزن، هر چی دوست داری بگو، اما تماس خودت را قطع نکن، صدای بی‌سیم‌چی را شنیدم که می‌گفت: سلام ما را به امام برسانید، از قول ما به امام بگویید: همان‌طور که فرموده بودید حسین‌وار مقاومت کردیم، ﻣﺎﻧﺪﻳﻢ و ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ایستادیم. 📚 کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🏴🕊🌹🕊🏴🥀 بر آقایی که می دید به فرو می رفت، می دید می ریخت، و را می دید می کرد. جانسوز چهارمین اختر تابناک ولایت و امامت، حضرت امام سجاد(ع) تسلیت باد. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht