eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
201 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سه شنبه 25 اسفند 57 ساعت دوازده شب نوبت محمد بود که پست بدهد . دو نفر موتور سوار به ایست و بازرسی کمیته انقلاب در خیابان ولیعصر (عج) نزدیک شدند . انگار چیزی در دست داشتند . حواسش به آنها بود ولی اجازه نداشت قصاص پیش از جنایت کند ، باید صبر می کرد که به محل مانع ها برسند و از آنها در مورد کارشان سوال کند . موتور سیکلت سرعتش را کم کرد و خودش را به چند متری او رساند ، ولی ناگهان نفر پشت سر کیسه ای که در دست داشت را بالا آورد و به سمت شلیک کرد . جوان نگهبان در خودش و تیم ترور منافقین با از آنجا دور شد ... 🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سه شنبه 25 اسفند سال ۱۳۵۷ ، ساعت دوازده شب نوبت محمد بود که پست بدهد . دو نفر موتور سوار به ایست و بازرسی کمیته انقلاب در خیابان ولیعصر (عج) نزدیک شدند . انگار چیزی در دست داشتند . حواسش به آنها بود ولی اجازه نداشت قصاص پیش از جنایت کند ، باید صبر می کرد که به محل مانع ها برسند و از آنها در مورد کارشان سوال کند . موتور سیکلت سرعتش را کم کرد و خودش را به چند متری او رساند ، ولی ناگهان نفر پشت سر کیسه ای که در دست داشت را بالا آورد و به سمت شلیک کرد . جوان نگهبان در خودش و تیم ترور منافقین با از آنجا دور شد ... کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🥀🕊🌹🌴🌹🕊🥀 سه شنبه 25 اسفند سال ۱۳۵۷ ، ساعت دوازده شب نوبت محمد بود که پست بدهد . دو نفر موتور سوار به ایست و بازرسی کمیته انقلاب در خیابان ولیعصر (عج) نزدیک شدند . انگار چیزی در دست داشتند . حواسش به آنها بود ولی اجازه نداشت قصاص پیش از جنایت کند ، باید صبر می کرد که به محل مانع ها برسند و از آنها در مورد کارشان سوال کند . موتور سیکلت سرعتش را کم کرد و خودش را به چند متری او رساند ، ولی ناگهان نفر پشت سر کیسه ای که در دست داشت را بالا آورد و به سمت شلیک کرد . جوان نگهبان در خودش و تیم ترور منافقین با از آنجا دور شد ... کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
●همه جور شاگردی داشت. از حزب اللهی ریش دار تا صورت تراشیده تیریپ آرت. از چادری سفت و سخت تا آنها که مقنعه روی سرشان لق می زد. یک بار یکی از همین فکلیها همراه دوست محجبه‌اش آمده بود پیش دکتر. پیش پای هر دو نفرشان بلند شد. جواب سؤالاتشان را داد. هردو نفرشان را هم خطاب می‌کرد «دخترم». اذان گفتن. نگفت «بروید بعد نماز بیایید». همان جا آستین هایش را بالا زد. سجادة کوچکی در دفترش داشت که هر وقت فرصت نماز جماعت نبود، در دفتر نماز اول وقتش را می خواند. ●یک سال بعد، آن دختر فکلی، در صف اول نماز جماعت دانشگاه بود و قرآن بعد از نمازش ترک نمی شد. شهید دکتر مجید شهریاری این طور شاگرد تربیت می‌کرد. 📎پ ن: آنهایی ترور می‌شوند که وجودشان دریچہ‌ۍ تنفس استڪبار را میبندد، آن‌قدر کہ مجبور شوند، آنها را حذف فیزیکی، یعنے کنند... ●هشتم آذر ماه سالروز شهادت دکتر مجید شهریاری، شهید سنگر علم و دانش‌گرامے باد🌷 ......🌷 •┈••✾•🌿🌺🌸🌺🌿•✾••┈•