eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
200 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
3.2هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🍁🌹 راوی: به گردان ها برای مامور شده بودند اون ها سر ستون می رفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد مدام با بی سیم وضعیت گردان رو می پرسید. چون آتیش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری می رفت که خطرات زیادی تهدیدش می کرد آتش اداوت دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب رو دیدند. تخریبچی هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمین گیر شدند. هم که گردان رو همراهی می کرد از ترکش بی نصیب نبود. تا پشت میدون مین رسیدند فقط یک نفر از سرپا بود. ستون رزمنده ها نزدیک از حرکت ایستاد. همه سراغ تخریبچی ها رو می گرفتند. غافل از اینکه تخریبچی های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند. تنها تخریبچی بازمانده خودش رو به فرمانده گردان معرفی کرد. فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه های تخریب کجا هستند. خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مصدوم شدند. تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل معبر بزنم. فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطزجمع هستی که میتونی تنهایی معبر بزنی. گفت: آره باز فرمانده دلش قرص نبود. با بی سیم تماس گرفت وضعیت رو پرسید و فرمانده گردان گفت: حاجی پشت رسیدیم و تخریبچی نداریم. تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت: برادر من که هستم کار رو انجام می دهم فرمانده داشت از اجازه می خواست که مسیر رو برگردند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که قبول نکرد. باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی می تونم معبر بزنم. و بالاخره اصرار تنها تخریبچی گردان، مورد قبول واقع شد و تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین رو شکست و معبر باز شد و رزمنده ها به قلب دشمن زدند. عملیات که تمام شد یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد. همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشگر بودند. لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشگر27 در تجلیل کرد. به صورت ویژه از به عنوان (ص) تجلیل کرد. او را در کنار خود طلبید ولی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🌹🌹 🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان. به ارواح طیبه و ملکوتی تمامی شهدا بویژه این شهید عزیز درود و سلام می فرستیم و از درگاه ایزدمنان تقاضای علو درجات مسئلت می نماییم. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🌹🇮🇷❤️🇮🇷🌹 فرمانده گردان تخریب لشگر27 شهادت 15 مرداد 66 مصادف با عید قربان راوی: فرمانده گردان کمیل لشگر27 ✅ ظهر همان روزی که ایشان به شهادت رسید ، پس از اذان ظهر ، در سنگر فرمانده لشکر نماز جماعت برگزار شد شهید دین شعاری ردیف پشت سر ما ایستاده بود اواخر نماز ظهر بود که از بیرون سنگر ، کسی نام ایشان را صدا زد.. سلام نماز را که دادیم ، دین شعاری با صدای بلند گفت : چکارم دارید ؟ می گذارید نماز آخرمو با خیال راحت بخونم؟ که همه ما با لبخندی از کنار حرف او گذشتیم. ایشان نماز عصرش را فرادا خواند و از ما خداحافظی کرد و از سنگر خارج شد. قرار بود ایشان مسیر جاده را به نشان دهد و را مشخص کند. نماز جماعت تمام شد و همه متفرق شدیم فکر می کنم آنروز هم حضور داشتند. ساعتی نگذشت که پیکر غرق در خون را آوردند. راننده لودر می گفت دین شعاری وارد شد و به آرامی داخل میدان مین قدم بر می داشت، لحظه ای خم شد و چیزی را از روی زمین برداشت. تصور کردم صفحات قرآن را از روی زمین بر می دارد که ناگهان انفجار مهیبی رخ داد و بر زمین افتاد.. سی و ششمین سالگرد شهادت فرمانده تخریب شهید دین شعاری گرامی باد. . کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht
🍁🌹🍁 ✅ حماسه‌ی وووووووووووووووووووو 🔷 ✍️ راوی: به گردان ها برای مامور شده بودند اون ها سر ستون می‌رفتند و گردان عازم هجوم به مواضع دشمن شد مدام با بی سیم وضعیت گردان رو می پرسید. چون آتیش دشمن سنگین شده بود و گردان در مسیری می‌رفت که خطرات زیادی تهدیدش می‌کرد آتش اداوت دشمن روی ستون گردان زیاد بود و بچه هایی که سر ستون بودند بیشترین آسیب رو دیدند. تخریبچی هایی که مامور به گردان رزمی بودند یکی یکی با ترکش توپ و خمپاره زمین‌گیر شدند. هم که گردان رو همراهی می‌کرد از ترکش بی‌نصیب نبود تا پشت میدون مین رسیدند فقط یک نفر از سرپا بود. ستون رزمنده ها نزدیک از حرکت ایستاد. همه سراغ تخریبچی ها رو میگرفتند. غافل از اینکه تخریبچی های مجروح یکی یکی از ستون جدا شده بودند. تنها تخریب‌چی بازمانده خودش رو به فرمانده گردان معرفی کرد. فرمانده گردان با تعجب پرسید بقیه بچه های تخریب کجا هستند. خبردار شد که زیر آتیش سنگین دشمن مجروح شدند. تخریبچی تنها به فرمانده گفت: من حاضرم با توکل به خدا به تنهایی داخل معبر بزنم. فرمانده گردان یه نگاهی به میدان مین کرد و یه نگاه به تخریبچی و گفت: خاطرجمع هستی که می‌تونی تنهایی معبر بزنی. گفت: آره باز فرمانده دلش قرص نبود. با بی سیم تماس گرفت وضعیت رو پرسید و فرمانده گردان گفت: حاجی پشت رسیدیم و تخریبچی نداریم. تنها تخریبچی وسط حرفش دوید و گفت: برادر من که هستم کار رو انجام می‌دهم. فرمانده داشت از اجازه می‌خواست که مسیر رو برگردند و بعد از رفع مشکل عملیات کنند که قبول نکرد. باز تماس گرفت و گفت یه تخریبچی مونده و میگه خودم به تنهایی می‌تونم معبر بزنم. و هی اصرار تنها تخریبچی گردان که مورد قبول و اقع شد و تک و تنها دل به خدا داد و قدم در میدان مین گذاشت و زیر آتش دوشکای دشمن ابهت میدان مین رو شکست و معبر باز شد و رزمنده ها به قلب دشمن زدند. عملیات که تمام شد یکبار دیگر پادگان دوکوهه با حضور بچه هایی که از عملیات برگشته بودند به جنب و جوش افتاد. همه در میدان صبحگاه منتظر حضور فرمانده لشگر بودند. لب به سخن گشود و از حماسه رزمندگان لشگر27 در تجلیل کرد. به صورت ویژه از به عنوان (ص) تجلیل کرد. شهید همت را در کنار خود طلبید ولی نوجوان تخریبچی امتناع کرد و خواست عملش فقط برای خدا بماند. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht