eitaa logo
شهدا و ایثارگران صفادشت
200 دنبال‌کننده
17.9هزار عکس
3.1هزار ویدیو
5 فایل
این کانال بمنظور ترویج فرهنگ ایثار و شهادت، زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا، و تجلیل از ایثارگران به ویژه خانواده محترم و معزز شهدا تشکیل شده است. آدرس کانال در تلگرام https://t.me/shohadasafadasht ارتباط با ادمین: @shohadayad72
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🕊🕊🌹🌹 ...🌹🕊یوسف یه تسبیح هزارتایی داشت و هرشب ذکر میگفت، به دلیل زیادی که ایشون تو یک روز میفرستاد به معروف شده بودو نام شده بود محمدعشقی. بعضی دوستان به ایشون میگفتن یوسف زهرا که دلیلش ارادت خیلی زیاد آقا یوسف به مادرمون خانم فاطمه زهرا(سلام الله علیها) بود... نوای ملکوتی در تلاوت قرآن کریم داشت  و هرکسی رو باصداش تحت تاثیر قرار میداد. آقا یوسف از بسیار خوبی برخوردار بود و همیشه لبخند به لبش بود و  خاصی تو وجودش دیده میشد که با اولین برخورد، طرف رو مجذوب خودش میکرد. یوسف روحیه بود. همیشه وقتی بیسیم لازم نبود پشت بیسیم نوحه میخوند و رفقا رو به فیض میرسوند. پدر شهید میگفت یوسف با سن کمش به ما درس های بزرگ میداد. میگفت بابا رو نباید فراموش کنیم. یادمه بعد شهادتش افرادی اومده بودن که نمیشناختیم و میگفتن ما کسی رو نداشتیم که کمکمون باشه اما آقا یوسف به ما کمک میکرد و مامثل بچه خودمون دوسش داشتیم. یوسف همیشه دست بوس پدر و مادر بود و به خانواده میگفت چطوری ! چطوری ! مادرش ناراحت میشد و میگفت من ببینم. یوسف میگفت نه مامان حالا زوده. 🌹🕊🌹🕊🌹🌹🕊🌹🕊🌹 @shohadasafadasht97
🌹🌴🕊🌹🕊🌴🌹 یه هزارتایی داشت و هرشب ذکر می گفت، به دلیل زیادی که ایشون تو یک روز می فرستاد به معروف شده بود و نام شده بود . بعضی دوستان به ایشون می‌گفتند که دلیلش ارادت خیلی زیاد آقا به مادرمون خانم (سلام الله علیها) بود... نوای ملکوتی در تلاوت کریم داشت و هرکسی رو باصداش تحت تاثیر قرار می‌دادند. آقا از بسیار خوبی برخوردار بود و همیشه لبخند به لبش بود و خاصی تو وجودش دیده می شد که با اولین برخورد، طرف رو مجذوب خودش می کرد. بمب روحیه بود. همیشه وقتی بیسیم لازم نبود پشت بیسیم نوحه می خوند و رفقا رو به فیض می‌رساند. می گفت با سن کمش به ما درس های بزرگ می داد. می گفت بابا اول وقت رو نباید فراموش کنیم. یادمه بعد افرادی اومده بودن که نمی شناختیم و می‌گفتند ما کسی رو نداشتیم که کمکمون باشه اما آقا مخفیانه به ما کمک می کرد و ما مثل بچه خودمون دوسش داشتیم. همیشه دست بوس و بود و به خانواده می گفت : چطوری ! چطوری ! ناراحت می شد و می‌گفت من می خوام ببینم . می گفت نه مامان حالا زوده. کانال شهدا و ایثارگران صفادشت https://eitaa.com/shohadasafadasht