سلام رفقا🖐
یه ختم صلوات داریم ویژه یکی از شهدا
#شهید_محمد_مهدی_رحیم_آبادی
همت کنید و شرکت کنید.
بسم الله
ارسال تعداد صلوات:👇
@tarhekolli31
پ.ن:
یه نفر خواب دیدن شهید درخواست دعا و خیرات داشتند. ان شاءالله جبران میکنن برامون شب جمعه کربلا
@shohadatarigh
یک روز همراه شهید ملاآقایی به اهواز می رفتیم او در بین راه شروع به صحبت کرد. حرفهایش بوی درد می داد. می گفت در شهر در پشت جبهه، همه اش دعوا و درگیری و جدایی است. یکی استعفاء می کند، یکی محل کارش را عوض می کند و یکی از این گروه جدا شده گروه تازه ای را تشکیل می دهد. هر کس دنبال منافع شخصی خویش است اما در جبهه اثری از اختلاف و درگیری نیست.
اینجا جز صداقت جریان ندارد. هیچ وقت نشده است که من سر کسی داد بکشم. هیچ وقت هم بچه ها از کار، ابراز خستگی نکرده اند. اگر کسی تندی کرده، از روی حب و بغض شخصی نبوده، بلکه بخاطر خدا بوده، بخاطر این بوده که کار سریعتر انجام شود.
اگر عیب و نقصی در کنار من یا شما و در کار نیروها باشد هیچ وقت به خود اجازه نمی دهیم با نگاه بغض آلود به آن بنگریم. چون همه تلاشها برای یک هدف است. ضعفی اگر بود همه در صدد برطرف کردن آن بر می آمدند و کسی را شماتت نمی کردند. اما کاش این صداقت به شهرها هم منتقل می شد کاش...
فرماندهٔ مهندسی جهاد سازندگی
شهید حجت ملاآقایی
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
@shohadatarigh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
واقعا نمیدونم در موردش چی بنویسم!
همین.
غصه داره
@shohadatarigh
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
همه از بوی خوش عطرش می شناختندش. هر کجا می رفت آنجا را نیز خوش بو می کرد. وقتی از نام عطرش می پرسیدیم، همیشه جواب سربالا میداد.
شهید که شد در وصیت نامه اش نوشته بود: " به خدا قسم، هیچ گاه به خودم عطر نزدم. هر وقت می خواستم معطر شوم از ته دل می گفتم : " یاحسین "
@shohadatarigh
برای این که خدا لطفش شامل حال ما بشه باید شبانه روز برای خدا باشیم.
قلم می زنیم...برای خدا
قدم می زنیم...برای خدا
همه چیزمون برای خدا
#سردار_دلها_همت
پ.ن:
امروز کارهامون رو با یاد خدا انجام دادیم؟
@shohadatarigh
کلی راه از سرخه آمده بودیم برای شرکت در مراسم عروسی. جلوی در که رسیدیم محمدباقرایستاد ومن رفتم داخل. چشمم که به مهمان ها افتاد،به سرعت برگشتم بیرون. خنده اش گرفت. گفت: تا حالا عروسی اینجوری ندیده بودی؟ گفتم:نه ولی اینجا انگار زنونه اس ها! گفت: نه زنونه مردونه قاطیه.
ندیدی من نیومدم داخل؟ چون میدونستم این جوریه نیومدم.
باهم رفتیم بیرون وتاآخرشب توی خیابون ها دور زدیم تا بالاخره مراسم عروسی تمام شد. برای خوابیدن رفتیم خانه ی خواهرم. خواهرم تا چشمش به ما افتاد باعصبانیت گفت: از سرخه تا اینجا اومدید که تو خیابونا بچرخید؟! ترسیدید بیایید تو بخورنتون؟ محمدباقرگفت:بحث خوردن نخوردن نیست. اگه می اومدیم تو باید به زن وبچه مردم نگاه می کردیم.
خواهرم گفت:این همه مردم بودن شماهم یکیشون.
محمدباقر که حسابی عصبانی شده بود. داد زد وگفت:ما چیکار به بقیه داریم؟باید خودمون رو حفظ می کردیم که کردیم. رسم اینجارو که نباید با دینمون عوض کنیم.
#شهید_محمد_باقر_اسدی
📚فرهنگنامه شهدای سمنان
جلد اول ص422
@shohadatarigh
سلام 🖐
خیلی وقته براتون پادکست شهدایی نگذاشتم امروز 2⃣ تا آماده کردم تقدیمتون می کنم .
با ذکر صلوات دانلود کنید.
⬇️⬇️⬇️⬇️⬇️
1_143619753.mp3
8.98M
حیدر ماند...
خدایا اینارو به مانشون میدی رومون رو کم کنی؟
یعنی اینا توهمین دوره وزمونه این جوری شدن؟
خدایا پس چرا ما ....؟
ناحله الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری!!!
حاج حیدر یه روضه حضرت زهرا(س) برامون بخون بچه هاتون این ور قلباشون توسط شیطون تصرف شده.
براآزادی دلامون برای تکون خوردنمون...
#یازهرا
#پیشنهاد_اشک
هشتگ های زیر را دنبال کنید:
#شهید_مجید_سلمانیان #شهید_محمد_جنتی
@shohadatarigh
طریق الشهدا
وصیت نامه شهید حمید سیاهکالی مرادی #شهید_سیاهکالی #یادت_باشه هشتگ رو دنبال کنید. @shohadatarigh
این وصیت نامه های شهدا را مطالعه کنید. #پنجاه سال عبادت کردید، خداوند قبول کند یک روز هم یکی از وصیت نامه ها را بگیرید و #مطالعه کنید و #فکر کنید. این وصیت نامه ها انسان را #می_لرزاند و #بیدار می کند...
امام خمینی(رحمه الله)
12_Narimani_VafatHazratMasome_fadaein-haftegi941101_(1)_(www.rasekhoon.net).mp3
8.4M
🌕 مداحی ای که #شهید_حججی_عزیز در آخرین چلهٔ زیارت قم و جمکران گوش میداد(منبع: سربلند/ص81)
#شهادت_حضرت_معصومه_(س)
@shohadatarigh
شهادت آمدنی نیست، رسیدنی است. باید آن قدر بدوی تا به آن برسی. اگر بنشینی تا بیاید، همه #السابقون میشوند، میروند و تو جا میمانی.
#حاج_حسین
@shohadatarigh
🌱
گفت ، من یقین دارم فردا شهید میشم ،
برای اینکه جنازم روی زمین نمونه
با ماژیک کف پام اسممو نوشتم ..
ترکش خمپاره سرش را برداشت .
از کف پاش شناسایی شد...
#شھیدعلی_اصغرقربانی
@shohadatarigh
گفتم
ڪلیدِقفلِشهـادتشڪستہاست
یااندراینزمــانہ
درِباغبستہاست ؟!
خندیدوگفت
سـادهنباشایقفسپرست !!
دربستہنیست
بالوپرِمـاشڪستہاست ...
@shohadatarigh
حسابرس اعمالم جملهای بیان کرد که خیلی برایم عجیب بود! او گفت: «اگر علاقهمند به #شهادت باشی و در تقدیرت شهادت نوشته باشند، هر #نگاه_حرامی که شما داشته باشید، شش ماه شهادت شما را به عقب میاندازد»
(این کتاب از انتشارات گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است و از تجربهی دنیای پس از مرگِ یک جانباز مدافع حرم میگوید که در حین عمل جراحی برای لحظاتی از دنیا میرود و مجدد با دستگاه شوک به زندگی باز میگردد)
#برشی از کتاب سه دقیقه درقیامت
#راز_شهادت
@shohadatarigh
مسلم:اینجاهمه میدوأن که زنده بمونن
هیچ ڪس نمیدوئه که زندگی کنه....
فرق زنده بودن با زندگی کردن
چیست؟
#تفکر
#دیالوگ_خدا_حافظ_رفیق
@shohadatarigh
#با_شهدا_گم_نمی_شویم
خاطره ای از یک شهید نماینده مجلس . . .
وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود 1 و 45 بود و به کلاس نمیرسیدم و صف غذا طولانی بود.
دنبال آشنایی میگشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم.
شخصی را دیدم که چهرهای آشنا داشت و قیافهای مذهبی. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر.
چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت.
و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد.
بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟
گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم.
این لحظهای بود که به او سخت علاقهمند شدم و مسیر زندگیام تغییر کرد.
"شهید دیالمه"
@shohadatarigh
می گفت خوابشو دیدم تو دامنه یک کوه هرکسی به طرفی می رفت ماهم به سختی یک قدم یک قدم و بازور به سمت قله قدم برمی داشتیم ناگهان یکی ازشاگردام رو دیدم که با سرعت برق از کنار ما رد شد و رفت به سمت قله .خیلی تعجب کردم که این خواب چه معنی دارد؟ و چرا محمدامین کریمیان این قدر سرعتش زیاد شده بود؟
گذشت تا دو سه روز بعد من رفتم موسسه برای تدریس اونجا یک دفعه خشکم زد...
مواجه شدم با بنری که رویش نوشته بود شهادت طلبه مدافع حرم محمدامین کریمیان.... همون جا بهت زده به خودم اومدم که عجب! تازه فهمیدم راز اون خواب رو...
پ.ن:
خونه یکی از رفقا مهمون بودم. نماز صبح رو خوندیم و صبحانه رو هم میل کردیم اومدیم حرکت کنیم به سمت کلاس روی دیوار نوشته بود به طرف مجتمع #شهیدکریمیان
از اونجا رفتم توفکر تا رفیقم برام این خاطره رو از استادشون نقل کرد وما امروز مهمان سفره محمدامین هستیم.
هیچ چیز اتفاقی نیست.
رمز این سرعت و سبقت چی میتونه باشه؟
شادی روحش صلوات
#شهید_محمدامین_کریمیان
@shohadatarigh
خدایا!
به هرڪہ دل بستم...؛
دلم را شڪستۍ،دلم را گسستۍوَ
به من فهماندۍ،
ڪہ جز تو #عاشق ڪسۍ نباشم و
راه ڪسۍ نپویم...)؛
#شهیدچمران
@shohadatarigh
طریق الشهدا
یک بلدچی باید اول خودش رابشناسد، بعد خدای خودش را و بعد مسیر رسیدن به مقصد را. آن وقت میتواند دست دیگران را بگیرد و راه را از چاه نشان بدهد. #شاه_کلید توفیق در عملیاتها، دست بلدچی هاست. آنها باید گردانهای پیاده را، از دل معبر و میدان عبور دهند و برسانند بالای سر دشمن و از میدان تعلقات بگذرند. آنوقت میتوانند گردانها را آنگونه که میخواهند هدایت کنند!
#حاج_احمد_متوسلیان
@shohadatarigh
نگاهشان به عملکرد من و تو هست!
میگه پشت خاکریز رو کرد به همه ما وگفت :من اینجا با دونفر میمونم سرگرمشون میکنم تاشما بریدعقب
بچه ها اعتراض کردن که ما بدون فرمانده نمیریم.
باصدای بلند گفت این یک دستوره شما باید اطاعت کنید.
از حجم لشکر وادوات دشمن میدانستیم اگر بماند دیگر جنازه اش هم برنمی گردد.
کاغذوقلم دادیم دستش گفتیم لاقل یک جمله بنویس برایمان.
نوشت:
[فقط امام را تنها نگذارید...]
@shohadatarigh