eitaa logo
شهدای هویزه
4.7هزار دنبال‌کننده
8.5هزار عکس
704 ویدیو
30 فایل
http://eitaa.com/joinchat/2875523072C71b2b4b72a 🌷 محفلی برای معرفی و زنده نگه داشتن یاد و نام شبیه ترین شهدا به شهدای کربلا در ایران... 🌍 خوزستان_ هویزه 🔰 کانال‌رسمی‌یادمان‌شهدای مظلوم کربلای هویزه؛ اولین یادمان دفاع مقدس ⬅️ ارتباط با ادمین: @h_media
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 | 👈 در ادامه دیدار با خانواده های شهدای هویزه صورت گرفت؛ 🔺 دیدار با مادر دانش آموز شهید کربلای هویزه 🔹 در این ملاقات صمیمانه که با خاطره گویی مادر شهید همراه بود، لوح تقدیر رئیس سازمان بسیج دانشجویی کشور؛ تندیس کنگره ملی شهدای دانشجو و لوح تقدیر حجت الاسلام موسوی فرد (نماینده ولی فقیه در خوزستان و رئیس هیأت امنای زیارتگاه شهدای هویزه) توسط سردار شریفی به مادر شهید سلطانی اهدا گردید. * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📸 | 🔺 تجلیل از مادر بزرگوار دانش آموز شهید کربلای هویزه در جوار مرقد فرزند والامقامش * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📸 | 🔺 حضور مسوولان زیارتگاه و نمایندگان هیأت امنا در قهرمان و عیادت از مادر دانش آموز شهید کربلای هویزه 🔹 قدر مادران بزرگوار شهدا که میان‌مان هستند را بدانیم. 🔹 تعظیم و تکریم و عیادت از آنها فرصتی کم‌نظیر برای عاقبت به‌خیری ماست. 🔹 چشم و چراغ هر شهر و دیارند. 🔹 اگر پسرانشان بودند امروز تنها نبودند و مونس تنهایی‌شان بودند. 🔹 خدا نکند ما -و خیلی بیشتر از ما، مسئولان- آنها را از ایثارشان پشیمان کنیم. * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🌷 | ✍️ سال ۶۲، بعد از ۳ سال در شرایطی که پیکر اکثر شهدای هویزه پیدا و شناسایی نشدند، پیکر فرزند عزیزش شناسایی شد و برگشت. تردید داشت که پیکر شهیدش را به شهر خودشان در فسا منتقل کند یا بگذارد در بیابان‌های هویزه و در کنار سایر شهدا آرام بگیرد. خودش تعریف می‌کند:«مادر شهید سید حسین علم‌الهدی را دیدم؛ همدیگر را بغل کردیم و با گریه به هم تبریک می گفتیم پیدا شدن پسرانمان را. حاج خانم علم الهدی که تردیدم را دید گفت: "این بچه‌ها با هم لباس رزم پوشیدند، دوشادوش هم جنگیدند، با هم شهید شدند و با هم پیدا شده‌اند. حالا هم شما اجازه بدهید از هم جدا نشوند و کنار یکدیگر بمانند…" انگار آب ریختند روی آتش دلم. فقط گفتم: فرخ را همینجا کنار همرزمانش بگذارید.» ⬅️ وبسایت جامع شهید سید محمد حسین علم الهدی (خاطرات ) * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📸 | 🦋 جلوه هایی از حضور مادران والامقام شهدای کربلای هویزه در کنار فرزندان شهیدشان ☘️ بیشتر این مادران صبور پس از یک سال دوری به بهانه چهل و سومین سالگرد شهدا از نقاط مختلف کشور به هویزه آمدند. * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
✍️ | ⬅️ انتشار به مناسبت سالروز تشییع و خاکسپاری شهید علم الهدی و 3 نفر از یارانش در اول اسفند 1362 🔹 روز آخر بهمن بود. شب در هتل گفتند تصمیم تان چیست؟ بعد از مراسم تشییع اهواز، شهیدتان را می برید فسا یا...؟ سال 62 بود؛ نه راهیان نوری در کار بود؛ نه کسی می دانست بعدا چه خواهد شد... 🔹 نمی توانستم دل بکنم. تردید داشتم. گیر کرده بودم سر دو راهی. دلم می خواست حالا که پیغمبر (ص) زیارت چند ماه قبلم را قبول کرده و واسطه شده که فرخ بعد از 3 سال برگردد ، حداقل پیکرش در کنارم باشد توی شهر خودمان. 🔹 با آن همه سختی، آن هم در شرایطی که پیکر پاک بیشتر شهدای هویزه به دلیل پاره پاره شدن زیر شِنی تانک ها و بی پلاک بودن، شناسایی نمی شد و گمنام به خاک می رفت، بچه ات را از پیغمبر (ص) بگیری که ببری شهرت، حالا دوباره پس اش بدهی و بگذاری اش همان جا وسط بَر بیابان و دست خالی برگردی. سخت است دیگر. 🔹ساعتی بعد رفتیم منزل مادر شهید علم الهدی؛ حاج خانم علم الهدی با اینکه عزادار بود، اما خوب مهمان نوازی کرد... قصه تردیدم را که شنید با قدری تأمل گفت:«این بچه ها با هم لباس رزم پوشیدند؛ دوشادوش هم جنگیدند، با هم شهید شدند و با هم پیدا شده اند. به نظرم اجازه بدهید از هم جدا نشوند و کنار یکدیگر بمانند. شما هم هر وقت بخواهید سپاه می آوردتان اینجا زیارت. شاید بعدا خودمان هم برای همیشه آمدیم پیش شان!!» 🔹 انگار آب ریختند روی آتش دلم. حرفی نداشتم روی حرف حاج خانم. فقط گفتم:«فرخ را همینجا کنار همرزمانش بگذارید.» 👤 راوی: مرحوم حاجیه خانم مستدام (مادر شهید سلحشور) 📗 منبع: کتاب * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| مادری که ۱۰۰ ثانیه تأمل کرد و به یاد فرزند شهیدش جز ۳ کلمه چیزی نگفت... 😭 * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
🌱 | 🔸 گفتم:حاج خانوم رأی میدی؟ 🔹 گفت: تو تشییع چهارمین پسرم که شهید شد گفتم کاش بقیه بچه هامم فدای امام و انقلاب می شدند. الان که از ما جون نمیخوان! برا این انقلاب شرکت تو انتخابات کوچکترین کاره... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📝 | 🔺 ایستادگی پای حجاب 🔻 خاطراتی از دغدغه مندی شهدای کربلای هویزه و مادران والامقام شان در حوزه 🔸 بسیجی شهید کربلای هویزه 1️⃣ دو تایی از همدان آمدیم تهران، خانه گرفتیم. من برای درس؛ حسین برای کار. توی بازار تهران صحافی می کرد. انجمن اسلامی کارگران بازار تهران را هم خودش با دوستانش تشکیل دادند. مراسم می گرفتند؛ سخنران می آوردند. رفته بود بنی صدر را دعوت کند برای سخنرانی توی انجمن. زود برگشت. صدایش درآمده بود که:«وای، انقلاب کردیم بهتر بشه؛ بدتر شد. رفتم دفتر رئیس جمهور. می بینم خانما همه بی حجابند! این چه وضعشه؟!» 👤 راوی: برادر شهید 2️⃣ دانشجوی شهید ✍️ نوروز 59 دو اردو به شهر زیبای باغملک برد. هم مسئول اردو بود، هم تاریخ اسلام و نهج البلاغه درس می داد. همه بچه ها را شیفته خودش کرده بود. اکثر آن جمع بعدها همه شان پاسدار شدند. سپرده بود خانم ها چادر و مقنعه اضافی دارند بیاورند احتیاج می شود. در ابتدای سفر بی حجاب هم داشتند در برگشت اما... دستورالعمل خودسازی از نگاه امام را هم بین جمعیت توزیع کرده بود و شد سبک زندگی و برنامه روزانه شان. 👤 روای: یکی از دوستان شهید 3️⃣ معلم شهید ✍️ آن زمان وضع حجاب خیلی خوب نبود. تازه عقد کرده بودیم. گفتم من چون دوستت دارم، بی چون و چرا قبول می کنم روسری سر کنم، اما دلم می خواد خودت قانعم کنی چرا باید حجاب داشته باشم؟ نشست 45 دقیقه برایم حرف زد، آخرش هم گفت:«حجاب محدودیت نیست؛ مصونیت است خانم.» همین یک جمله هم برایم کافی بود. 👤 راوی: همسر شهید 4️⃣ ✍️ دوران کودکی ام در روزگار کشف حجاب رضاخانی گذشت. 7 سال همراه مادرم در خانه ماندیم. پا بیرون نگذاشتیم! مباد کسی متعرض حجاب مان شود. برای مادرم غیر قابل تحمل بود کسی چادر از سرش بردارد. 👤 راوی: مرحوم حاجیه خانم بی بی بتول جزایری (مادر شهید علم الهدی) 5️⃣ ✍️ خانه پدری ام در یکی از کوچه های منشعب از بازار فسا بود. برای رفت و آمد به مدرسه باید از وسط بازار رد می شدم. یک روز در راه برگشت، نزدیکی های کوچه مان به شدت زمین خوردم. زمین خیس بود و نای بلند شدن نداشتم. دو-سه تا از مغازه دارها که پدرم را می شناختند دویدند سمتم و از زمین بلندم کردند. حس تلخ و بدی در وجودم پیدا شد. دائم به خودم می گفتم چرا این طور شد که مرد نامحرم بخواهد به تو دست بزند؟ آخر سر هم از ترس تکرار و عذاب وجدان این ماجرا، ترک تحصیل کردم و دیگر مدرسه نرفتم! درسم خوب بود؛ چند بار از مدرسه آمدند دنبالم؛ حتی یکبار خود خانم مدیر آمد که حیف است بیا و ادامه بده، دور و بری ها هم خیلی گفتند، اما زیربار نرفتم. عفت و پاکدامنی برایم اصل بود. این را از مرحوم پدرم که خیلی مؤمن بود، داشتم. بعدها هم که ازدواج کردم؛ با اینکه شوهرم پزشک بود و تهرانی، خیلی حواسم به رفت و آمد بچه ها بود. دخترها را از دوره دبستان با چادر می فرستادم بروند مدرسه. آن روزها هنوز انقلاب پیروز نشده بود. 👤 راوی: مرحوم حاجیه خانم مستدام (مادر دانشجوی کربلای هویزه ) 📚 منبع: کتاب های و | * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | 🔺 باباش گفت بگو شیرم حلالت نمی کنم تا نرود جبهه! گفتم من این حرف را نمی زنم! * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📸 | 🌷 ای که گفتی عشق را درمان به هجران می‌کند کاش می‌گفتی که هجران را چه درمان می‌کند؟! * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
📸 | 🔸 آی قــصــــه قــصــــه قــصــــه نــــون و پنیـــــــر و پسـتـــــه یــــک زن قـــد خـمـیــــــــــده روی زمیـــــــن نشـسـتــــــه یــــک زن قـــد خــمیــــــــــده یـــــــــک زن دلشــکسـتـــــه کـــه چــادرش خــاکیـــــــه روی زمیـــــــن نــشسـتـــــه... * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | ❗️ نیومد که نیومد که نیومد... 📌 برشی کوتاه از مستند بلند * کانال شهدای هویزه؛ موثق ترین منبع روایت و اطلاعات حماسه هویزه @shohaday_hoveizeh