eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.9هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
روي جلد نوشته بود: دفترچه محاسبات نفس وصيتنامه اش دو خط هم نمي شود! نوشته: "ولا تكونوا كالذين نسوا الله فانسٰهم انفسهم"... 🌷 شهدایی 🌱🍃🌱🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌷🕊🍃 عاشـق‌آن‌نیست‌که‌ هردَم‌طلبِ‌یارکند... عاشـق‌آن‌اَسـت‌که‌ دل‌را‌حرمِ‌یارکند...(:🌱 🌷 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔰نیمه شعبان بود. قرار بود در خانه جشن بگیریم. اسماعیل ۷ ساله بود. گفت چرا امروز که میلاد امام زمان هست، خانه را تزئین نکردید. مقداری پول گرفت تا کاغذ رنگی بخرد. رفت. کمی بعد خبر دادند در عبور از خیابان به شدت تصادف کرده است. نگران به بیمارستان رفتیم. در کما بود. پزشک گفت شدت تصادف و ضربه به سرش زیاد بوده و امیدی به برگشت هوشیاری و زنده ماندن ایشان نداشته باشید! همه شیون و گریه می کردند، اما مادر سر به سمت آسمان گرفت و دستش را بالا برد و گفت: خدایا من اسماعیل پاره تنم را به شما و آقا امام زمانم می سپارم و شفای او را از شما می خواهم! پدر پانسمان روی سر او را برداشته بود، دیده بود محل زخم به شکل "یا علی" است، یقین کردیم خوب می شود. مدتی بعد در کمال ناباوری از کما خارج شد. اسماعیل در ۱۷ سالگی وقتی هنوز رد یا علی زیر موهایش مشخص بود، در ایام ولادت امام علی، در عملیاتی با رمز یا علی به شهادت رسید. 🔰در وصیتش نوشته بود: اينجانب اسماعيل محمد ابراهيمى بنده خدا و سرباز امام زمان سفارش مى كنم كه اگر به فوز عظيم شهادت رسيدم مادر و خانواده عزيزم ناراحت نشوند و راه من را ادامه دهند و ذكر امام حسين و ديگر ائمه را بكنند كه حضرت حسين بن على مذهب را با خون خود بيمه كرد. در ضمن توصيه مى كنم كه از امام و ولايت فقيه اطاعت كنيد كه اطاعت از او راه حزب الله و مسلمين مخلص است.دوست دارم كه اگر خبر شهادت مرا آوردند شما خانواده و مادر عزيزم سجده شكر كنيد كه شما افتخار خانواده شهيد بودن را داريد. 🌹🌱🍃🌹 اسماعیل محمدابراهیمی 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 ۱۲ شهید برای بازگشت جنازه دختر ایرانی از دست عراقی‌ها! ◇ روايتی از سلحشوری ۱۴ کلاه سبز ایرانی در دفاع از ناموس وطن، در آغاز جنگ تحميلی، که رگ غیرت رزمنده‌های دلیر ایرانی را به جوش می آورد. ◇ جان دادند تا از ناموس ایرانی و خاک وطن دفاع کنند. این مملکت اینجوری بدست ما رسید.. 🌱🍃🍃🌱🍃🌱🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️ 🌹روزهای انقلاب بود. مأموران ساواک ما را تعقیب می کردند. همراه با یکی دیگر از نوجوانان انقلابی که نمی شناختمش، به کوچه ای دویدیم. کوچه بن بست بود. دیر می جنبیدیم، ما را می گرفتند. به هم کمک کردیم و از دیوار باغی که آنجا بود، بالا رفتیم. تا از آن سمت پائین پریدیم، من ناغافل در چاهی پشت دیوار افتادم! دست و پایم آسیب دیده بود. نمی توانستم بالا بروم، فریاد هم نمی توانستم بزنم، چون تحت تعقیب بودیم. دلخوشی ام به نوجوانی بود که همراه من فرار کرده بود، اما از او هم خبری نبود. هوا که تاریک شد، دیدم کسی از بالای چاه می گوید، نگران نباش من تو را بیرون می آورم. همان نوجوان انقلابی بود. من را نجات داد... دیگر او را ندیدم تا در جبهه، برای خودش مردی شده بود، اسمش هاشم بود، هاشم اعتمادی... راوی سردار احمد عبدالله زاده 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
امام صحبتی دارند که آن را نوشته‌ام و همیشه آن را توی جیب خودم دارم : هر کس که بیشتر برای خدا کار کرد بیشتر باید فحش بشنود ما باید برای فحش شنیدن ساخته بشویم؛ برای تحمّل تهمت و افتراء و دروغ ؛ چون ما اگر تحمّل نکنیم ، باید میدان را خالی کنیم ... ♥️˹➜˼‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb نشردهید
🚨🚨🚨 همسنگرا و خادمین شهدا 👈خیریه و مرکز نیکوکاری هییت شهدای گمنام ،حدود ۴ سال است که با مجوز رسمی از کمیته امداد در حال فعالیت می باشد و در حال حاضر حدود ۱۶۵ خانواده نیازمند را تحت پوشش قرار داد است ♨️لذا به دنبال مکانی به صورت امانی ، جهت دفتر خیریه و محل نگهداری برخی اقلام خیریه هستیم. این مکان حداقل ۲۰ متر فضا ، در محیطی نزدیک بلوار امیرکبیر یا بلوار رحمت و شهرک های اطراف به دلیل نزدیکی جامعه هدف نیازمند شناسایی شده باید باشد. 👈لذا دوستانی که محلی سراغ دارند و یا می‌توانند با افراد مختلف جهت در اختیار گذاشتن آن مذاکره کنند لطفا کمک کنند و اطلاع رسانی نمایند 💢انشاالله به دعای خیر شما و نیازمندانی که توفیق خدمت به انها شده ، از این بلاتکلیفی در بیاییم... خواهشا موارد را به شماره زیر یا ادمین کانال اطلاع دهید : 09039199282 @Kh_sh_sh ادمین ⬆️
🌷🕊🍃 خوشا آنان که شهادت را عاشق بودند و شهادت … شیداےِ آنان … 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰در خانه نشسته بودم که محمدجعفر آمد. دست انداخت دور گردنم، صورتم را بوسید و گفت: مادر دوست داری برات یه دفترچه حساب باز کنم! گفتم مادر، از سن من گذشته، پس انداز به چه درد من می خوره. اگر پولی دارید برای خودت پس انداز کن که به درد آینده ات بخوره! صدای خنده اش خانه را پر کرد. گفت: مادر، حساب پس انداز برای آخرت می گویم! آن روز از حرف هایش سر در نیاوردم تا روزی که شهید شد. راوی مادر شهید 🍃🌷 محمد جعفر صادقی فارس 🌷🌱🌷 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
برای نجات اسلام خیمه ولایت را رها نکنید... دور آن بچرخید این خیمه اگر آسیب ببیند... 🌱🍃🌱🍃🌱🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 🎙 ⭕️ تعجب از وضعيت زندگي و خانه روحانيونی که سال گذشته در در حرم امام رضا علیه‌السلام به شهادت رسیدند 💔 برای شهید شدن باید شهیدانه زندگی کرد... 🌷🍃🌷🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️ ⭐️روز 22 بهمن 57 بود. با هاشم به میدان شهرداری رفتیم. مردم بادست خالی به شهربانی حمله کرده بودند، مأموران هم مردم را به رگبار می بستند. هاشم را گم کردم. هرچه گشتم کمتر پیدا کردم، حدس زدم باید مجروح یا شهید شده باشد، به بیمارستان ها سری زدم، اسمش در لیست مجروحین نبود. به میدان شهرداری برگشتم. مردم شهربانی را تصرف کرده بودند. دود سیاهی از ساختمان بیرون می زد. دیدم نوجوانی که از دوده سیاه سیاه است به سمتم آمد. خندید. از خنده اش شناختمش، هاشم بود. توی پیراهنش چیزی پنهان کرده بود. نشانم داد، لباسش پر فشنگ بود. با خنده گفت کلت هم بود، یک آدم گنده از دستم در آورد، زورم به او نرسید! از همان زمان نوجوانی، شجاعتش ستودنی بود، با دست خالی به دل آتش می زد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
بهش‌گفتم: بابک‌من‌به‌خاطر‌خانوادم‌نمیتونم‌بیام دفاع‌از گفت: توی‌کربلاهم‌ دقیقا‌همین‌بحث‌بود💔 یکی‌گفت‌خانوادم👨‍👩‍👧‍👦 یکی‌گفت‌کارم یکی‌گفت‌ زندگیم🏘 اینطوری‌شد‌که‌امام حسین(علیه‌السلام)‌ تنها‌موند و‌من‌واقعاجوابی‌نداشتم‌برای‌حرفش🥀 🌿دوست شهید ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
🌹 *میهمانی لاله های زهرایی* 🌹 💢و گرامیداشت سردار شهید سید محمد شعاعی 🔹با : برادر سید کمال خردمندان سعدی (همرزم شهید) 💢 : حجت الاسلام کشاورز : ◀️دارالرحمه_شیراز/قطعه شهدای گمنام : ◀️ پنجشنبه ۲۱ اردیبهشت / از ساعت ۱۷ 🔺🔺🔺🔺 🔺🔺🔺 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb مبلغ باشید
🌷🕊🍃 شهادت، معقول ترین راه رسیدن، به خدا... اللهم الرزقناشهادت... 🌷 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🔰دو سه شب قبل از حرکت برای آزادسازی خرمشهر بود. احسان پیشم آمد و گفت: حسین سر من را بتراش! گفتم: من کار دارم، الان نمیشه، نمی‌تونم. گفت: نه، من نیت‌هایی دارم، تو باید سر من را بتراشی. از همان ابتدای ورودم به منطقه یک ماشین سرتراشی داشتم که کارهای سلمانی بچه‌ها را انجام می‌دادم. بین بچه‌ها معروف شده بود که هر کس حسین سرش را اصلاح کند، یا شهید می‌شود یا جانباز. 🔰یاد چند ماه قبل افتادم. یک روز حاج شیرعلی[شهید حاج شیرعلی سلطانی] هم اصرار می‌کرد که سر من هم بتراش من هم نیتی دارم. گفتم حاجی تو که موهات کوتاه است. گفت: نه، من دوست دارم شهید بشم و باید سر من را بتراشی! سرش را تراشیدم و چند روز بعد بی سر شهید شد. 🔰حالا باز اصرارهای احسان من را یاد حاج شیرعلی می‌انداخت. اصرار کرد و گفت تا سر من را نتراشی رهایت نمی‌کنم. دیدم ولم نمی‌کند، راضی شدم. گوشه‌ای نشست و سرش را با ماشین از ته تراشیدم. بعد هم رفت در آب‌گرفتگی‌های کنار محل استقرار تیپ غسل شهادت کرد. وقتی او را دیدم نور از چهره‌اش می‌بارید گفتم: ای داد که احسان هم قرار است شهید شود. گردان‌ها شروع به آماده‌سازی و تجهیز برای شرکت در مرحله نهایی عملیات بیت‌المقدس کردند. من وارد گردان آقای کریم شایق و گروهان [شهید] علیرضا قربانی شدم و به‌عنوان مسئول دسته وارد عملیات شدم. بعد از آن به سمت خرمشهر حرکت کردیم... از پل نو وارد خرمشهر شدیم که خبر شهادت احسان را شنیدم ... 🌹🍃🌷🌱🌹 حاج شیرعلی سلطانی و احسان حدائق http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
••⸾⸾🐚🕸' ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مَـن‌مُطمئِـن‌هستَـم‌چِـشمۍڪِه‌ بِـه‌نگاھ‌حَـرـآم‌عادَت‌ڪُنـدخِـیلۍ چِیـزهـٰارـٰاازدَسـت‌مۍدَهـَد..(:🌩'! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‹ › ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
۴۱ سال انتظار برای برآورده شدن وصیت یک شهید 🔹شهید هدایت‌الله طیب متولد روستای موگر از توابع شهرستان لنده یکی از شهدای شاخص استان کهگیلویه و بویراحمد از دانشجویان پیرو خط امام بود که درس و تحصیل در فلوریدای آمریکا را رها و با لبیک به فرمان رهبر انقلاب رهسپار جبهه و جنگ شد. 🔹در بخشی از وصیت این شهید آمده است: هنگام زنده بودن نتوانستم خدمتی برای مردم انجام دهم جنازه‌ام را در زادگاهم دفن کنید شاید مسئولین بعد از مرگم بتوانند خدمتی به مردم این روستا ارائه دهند. 🔹قبر شهید در این روستا به دلیل صعب‌العبور بودن مسیر تاکنون زائری به خود ندیده و کسانی که برای زیارت آرامگاه طیب راهی روستا شدند به علت سختی عبور و مرور نتوانستند بر مزار شهید حضور پیدا کنند. 🔹معاون اجرایی رئیس‌جمهور امسال از روستای موگر دیدن کرد و قرار است تا پایان سال ۱۴۰۲ عملیات ساخت جاده و پل در این منطقه به اتمام برسد. 🌱🌷🌱🌷 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️ 🌹با اینکه سنش کم بود، اما با همان جسارت خودش پای کار انقلاب بود و با کمیته انقلاب همکاری می کرد. هاشم و بچه هاي کميته براي دستگيري یکی از خان های ظالم منطقه رفته بودند. ايلش را پيدا كردند، اما خودش را نه. به پيشنهاد هاشم تمام مردان ايل براي باز جويي، بازداشت شدند و پياده به سمت جاده انتقال دادند. راه برگشت جاده مال رويي بين کوه و صخره هايي با شيبي زياد بود. يکي از افراد بازداشت شده پير و سالخورده بود و به پاي جوان ها نمي رسيد. پيرمرد نفسش گرفته بود و پاهايش ديگر توان بالا كشيدن از اين صخره ها را نداشت. روي صخره اي نشست. نفسش به شماره افتاده بود. هاشم که حواسش به همه چيز بود، زير پاي پيرمرد نشست. با قدرت پيرمرد را روي جثه کوچک خود كشيد و در جلو دسته شروع به حرکت کرد. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
🌹 جمله انقلاب : امام خامنه‌ای : انگیزہ های بسیار شدیدی وجود دارد برای فراموشی شهــدا.. نگذارید یاد شهـدا فراموش شود... ‎‎‌‌‎‎🌹🍃🌹🍃 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
شهدای غریب شیراز
🌹 جمله #رهبر انقلاب : امام خامنه‌ای : انگیزہ های بسیار شدیدی وجود دارد برای فراموشی شهــدا.. نگذاری
👈همسنگران و محبین شهدا برای اینکه یاد شهدا زنده شود دیگران را به کانال شهداي غریب شیراز دعوت کنید 👇👇 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌷🕊🍃 دلت 💔که گرفت با رفیقی درد و دل کن که آسمانی باشد این زمینیـها در کارِ‌خود هم مانده اند 🕊 🌷🍃🌷🍃🌷🍃🌷 http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
هر وقت او را بی کار می دیدم، در حال قرائت دعای عهد بود. می گفت: ما الان در حال پی کنی و آماده سازی حکومت امام مهدی(عج) هستیم و من آرزﻭ دارم برای چند دقیقه هم شده است، را درک کنم! قبل از شروع عملیات بود. قبل از ورود به آب پرویز نماز خواند. سجده شکر کرد و باز دعای عهد را خواند و وارد آب شد. نزدیک کمین عراقی ها بودیم که آتش دشمن روی دریاچه ماهی شروع شد. گلوله اول به پرویز خورد، اما راهش را ادامه داد. بالافاصله گلوله دوم هم به تنش نشست. به جای اینکه کمک بخواهد یا داد و فریادی کند. دستش را جلو دهانش گرفت تا مبادا صدای ناله اش، تیربارچی دشمن را متوجه نیروهایش کند... 🌷🍃🌷 # ﻣﻌﻠﻢ ﺷﻬﻴﺪ 🌹🌱🌹🌱🌹 : ﺩﺭ اﻳﺘﺎ : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
هدایت شده از گلزار شهدا
🥀 داستان روزانه هر روز یک قسمت🥀 * * انگار خنکای اول صبح هم نمی توانست آن مرد همیشه آرام را آرام کند. قرار بود پدر شود. در حیاط قدم میزد .گاه گوشه ای می نشست و گاه می ایستاد و با گامهایی تند و کوتاه، طول و عرض حیاط را طی می‌کرد. دستی در موهای جوگندمی اش می کشید و بی اختیار نگاهش کشیده می‌شد به سمت اندرونی. آن روز صبح نرم بادی می وزید آفتاب تازه از دل خاک برخاسته بود و سرشاخه درختان نارنج و پرتقال را با انگشتان طلایی‌اش نوازش می‌کرد. اما نهال خرمالو هرچه می کرد نمی توانست با برگ های نازک و کرکی اش، دست طلایی آفتاب را بگیرد. زنی ضیق ضد مادر بود مرد از جا جهید و دلشوره داشت که سر به آسمان برد و زیر لب زمزمه کرد: «امن یجیب و المضطر اذا دعا و یکشف السؤ» مادر همچنان درد میکشید و پدر بی قرار بود و مضطرب. با قدم های تند طول و عرض حیاط را طی کرد و قهرمان داستان واقعی ما هنوز متولد نشده بود که پدر روی پله سنگی ایوان نشست. پدر به خاطر آورد جایی شنیده بود که در بعضی از روایات این آیه تفسیر به قیام حضرت مهدی علیه السلام شده است از یکی از علما شنیده بود در روایتی از امام صادق علیه السلام چنین آمده که این آیه درباره مهدی (عج) نازل شده به خدا سوگند ،مضطر اوست که در مقام ابراهیم دو رکعت نماز به جا می آورد و دست به درگاه خداوند متعال بر می‌دارد .خدا دعای او را اجابت می کند و ناراحتی ها را برطرف...» ناگهان آرامشی به او دست داد. لبخند کمرنگی بر لبانش نشست و خیره شد به لاجوردی حوض سنگی بزرگی که وسط حیاط دراز کشیده بود و ماهی های ریز و درشت در آغوشش این سو و آن سو می رفتند. مرد نفسی عمیق کشید و بعد نگاهش تا آن شمشادهای همیشه سبزی رفت که در حاشیه باغچه رشد کرده بودند. قابله کنار مادر نشسته بود و از او مراقبت می کرد. زنی بلندقامت میانسال و سرد و گرم چشیده. قرآن انگار همه شیرازی های قدیمی می‌شناختند و احترامش را نگه می داشتند. از اهالی خیابان های خیابان احمدی و سردزک گرفته تا عربان و فلکه شاهزاده قاسم. همه می‌گفتند دستش سبک است و حضورش اطمینان بخش. قابله دست بر پیشانی عرق نشسته مادر کشید و گفت:« دل نگران نباش دیگه تمومه» http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb •┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•*
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
میخِ یه تابوت گیر کرد به چادرم... ـــــــــــــــــــــــــ 🔰 حاج حسین یکتا 🌱🌷🌱🌷🌱 http://eitaa.com/joinchat/2795372568C39e6bb54eb
⭐️یادی از سردار شهید هاشم اعتمادی⭐️ 🇮🇷هاشم جنگ را با جنگ های نا منظم شروع کرد. وقتی آوازه دکتر چمران و گروه جنگ هاي نامنظم را شنيد، خودش را به گروه دكتر چمران رساند. دكتر وقتي سن و جثه هاشم را ديده بود، گفته بود: «اين پسر خيلي كوچك است، چرا به جبهه آمده.» يكي از بچه ها كه هاشم را از قبل مي شناخت خطاب به دکتر گفته بود: «شما به قد كوچكش نگاه نكنيد، يك مأموريت به او بدهيد، ببينيد همين پسر کوچک چه توانايي هايي که ندارد.» هاشم از اولین ماموريتش با موفقيت برگشت، دكتر او را در آغوش گرفته، صورتش را بوسيده بود. 🌹🍃🌹🍃 : ﺩﺭ ایتا : http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75 یادشهدازنده شـود اجرشهادت ببرید
💟از همان ابتدا و زمان آشنایی با هدف و خواسته آقاجواد آشنا بودم همه ما برایمان جا افتاده بود که در کنار علاقه ای که به خانواده اش، من و  بچه ها دارد ادای تکلیفش را مهمتر می داند.  برایمان جا افتاده بود که آقا جواد خانواده اش را دوست دارد اما تکلیف را مهمتر از خانواده می دانست ما هم هرگز مانع رفتن ایشان به ماموریت نمی شدیم ✅در جواب اینکه چرا اصرار بر رفتن به سوریه دارد به همه می گفت اگر به سوریه نرویم باید در ایران با دشمن رو به رو شویم. آیا شما دوست دارید دشمن وارد تهران بشود و خانه و زندگی ما را ویران کند؟ پس بهتر این است که در سوریه با دشمن رو به رو شویم و او را عقب بزنیم. 💥معتقد بود حتی اگر حرم حضرت زینب(س) هم در سوریه نبود باید می رفت و چیزی از اهمیت رفتنش کم نمی شد چه برسد به اینکه بحث حرم هم پیش آمده بود. میگفت سوریه محور مقاومت ماست. اگر از دست برود خطر بزرگی برای انقلاب اسلامی است. از طرف دیگر غیرتم اجازه نمی دهد که زنان و کودکان مسلمان در این کشور بی دفاع و بی سرپناه بمانند. جواد الله کرم ─┅═ঊঈ🌹ঊঈ═┅─ http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75