eitaa logo
شهدای غریب شیراز
3.3هزار دنبال‌کننده
10.8هزار عکس
2.9هزار ویدیو
42 فایل
❇ﻛﺎﻧﺎﻝ ﺭﺳﻤﻲ هیئت ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاز❇ #ﻣﺮاﺳﻢ_ﻫﻔﺘﮕﻲ_ﻣﻴﻬﻤﺎﻧﻲﻻﻟﻪ_ﻫﺎﻱ_ﺯﻫﺮاﻳﻲ ﻫﺮ ﻋﺼﺮﭘﻨﺠﺸﻨﺒﻪ/ﻗﻂﻌﻪ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ ⬇ انتشارمطالب جهت ترویج فرهنگ شهدا #بلامانع است.... به احترام اعضا،تبادل و تبلیغات نداریم ⛔ ارتباط با ادمین: @Kh_sh_sh . . #ترک_کانال
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹🌹🌹🌹🌹: *داستان دنباله دار هر روز یک قسمت* * * * * * * فردا عراقی ها تک زدند اما به میدان مین دیشب برخورده و نتوانستند جلو بیایند. عراقی‌ها پشت میدان مین زمینگیر شده و خلیل مطهرنیا و حاج اسدی آمدند مقر تخریب و از زحمات کاکاعلی و بقیه بچه ها تقدیر و تشکر کردند و گفتند که قرارگاه دستور داده که به این دریاچه نمک و جاده فاو ام القصر کانال بزنند.قرار بود بچه‌‌های لشکر ۳۳ از این طرف بچه های لشکر ۲۷ هم از آن طرف کانال بزنند تا به هم برسند. از فردا صبح کار شروع شد .زمین خیلی سفت بود و آتش دشمن هم شدید بود و کار پیشرفتی نداشت. یک روز دیدند کاکاعلی دارد یک کارهایی می کند. مقداری خرج گود و نیترات با چاشنی انفجاری برداشت و آمد قسمت جلوی کانال جایی که بچه‌ها نوک تیز کلنگ را در دل سخت زمین میزند. گفت: اجازه بدین من طرحم و امتحان کنم.بعد کلنگ برداشت و در بدنه کانال حفره ایجاد کرد و مواد را در آن کار گذاشت.بعد فیتیله را کشید. چند متر آن طرف‌تر بچه ها را هم از کانال دور کرد و آن را آتش زد. همه منتظر بودند صدای انفجار که بلند شد بچه‌ها بیل به دست به طرف محل انفجار دویدند. صدای الله اکبر از کانال به آسمان بلند شد و موفقیت آمیز بود. اندازه یک روز که با دست کانال بزنند زمین کنده شده بود صدای تکبیر و شادی بچه ها به آسمان بلند بود همه خوشحال بودند و کار را در آغوش گرفتند.آنها تاول دست هایشان را به او نشان می دادند و گفتند:« دیگه تا اول تموم شد. دیگه تاول تموم شد. زنده باد تخریبچی !زنده باد کاکاعلی» بچه های لشکر المهدی تند تند روزها کانال می زدند و شبها خاکش را از کانال خارج می کردند خبر به قرارگاه رسید یکی به آمدند برای بازدید کانال آنقدر بزرگ بود که تویوتا داخلش رفت و آمد می‌کرد.از فردا طرح کاکاعلی در همه جبهه ها فراگیر شد. 🌿🌿🌿🌿 محرم بود. نماز که تمام شد کاکاعلی بلند شد میکروفون را برداشت و بغض توی گلویش را ریخت بیرون و گفت: «بچه ها هر کدام از ما که شهید شدیم بچه ها میان و جنازه را با برانکارد برمیگردونن عقب تا دست دشمن نیافته و حیوونای بیابان تکه پارش نکند. آمبولانس میاد و ما را میبره معراج شهدا .اسم مون را می‌نویسند روی لباسمون تا گم نشیم .شماره پلاک و اسم شهر را می‌نویسند و با احترام ما را می‌برند میزارن توی کانکس مخصوص حمل جنازه شهدا و می‌برند شهرمون. دوستان خبر میشن و یکی میان دیدنمون گل میارن ،گلاب میارن، پرچم میارن، عکسمون رو قاب می‌گیرند، اعلامیه چاپ می‌کنند و کم کم به خانواده خبر میدن با عزت و احترام با سلام و صلوات تابوت رو میزارن روی دوش و حسین حسین گویان سینه می زنند .زیر دست پدر مادرامون را می‌گیرند خواهر برادر هامون رو دلداری میدن و با عزت و احترام در گلزار شهدا دفن می‌کنند. برامون مراسم ختم می گیرند .هر که از راه میرسه تسلیت میگه و قوم و قبیله و دوست و آشنا میان برا عرض تسلیت و فاتحه خوانی. «اما بچه‌ها امامتون حضرت حسین را تشنه سر بریدند، پسر فاطمه را تیغ و نیزه زدن، بدن مبارکش را انداختن روی خاک بیابون ،بدن مبارکش اسب استخوانهای مبارکش را شکستند اونقدر که گوشتهای بدنش باشن و خاک صحرا مخلوط شد.بچه ها اون پسر رسول خدا بود، پسر علی بود، عزیز فاطمه بود ،عزیز خدا بود. سرش رو زدن روی نیزه توی شهرها توی کوچه ها به سرش زنگ می‌زدن. زن و بچه‌اش روح سوار شتر های برهنه کردند و در بیابان ها بی آب و غذا چرخاندند. کسی برای حسین ختم نگرفت .کسی زیر دست زن و بچه داغدارش و نگرفت. کسی براش فاتحه خوانی نکرد. بچه پیغمبر بود ولی تشییع جنازه ای نداشت. بچه علی بود اما زائری نداشت.. کسی به مادر و خواهر شما توهین نمیکنه و شلاق نمی زنه. اما زینب را با شلاق زدند.به دخترتون سیلی نمیزنن اما رقیه را سیلی زدند.کسی دست و پای پسرتون را با زنجیر نمیبنده اما دست و پای امام سجاد را با زنجیر بستند.جلوی خانواده به لب و دهنتون چوب نمی زنند اما جلوی چشم خانواده‌اش چوب خیزران زدند به لب و دندانش. ❤️❤️❤️❤️❤️❤️ در ایتا @shohadaye_shiraz 🌿🌿🌹🌿🌿🌹🌿🌿