شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﺳﻌﻴﺪاﺑﻮاﻻﺣﺮاﺭ #شهداےفارس #سالگردشهادت
🌷
✋ ۲۰ آبان سالروز شهادت شهید سعید ابوالاحرار
🌸خبر شهادت سعید آمده بود، جنازه اش نه. چند روز گذشت، خبری نشد. یک روز در بسیج نشسته بودم و به سعید فکر می کردم، دیدم بهتر است به جای دست روی دست گذاشتن پیگیر جنازه اش شوم. شماره معراج شهدای اهواز را پیدا کردم و زنگ زدم. تمام روز تلاش کردم تا بلاخره توانستم آنجا را بگیرم. گفتم: شهید ما چند روز است نیامده!
اسمش را پرسید. گفتم سعید ابوالاحرار.
محل و تاریخ شهادتش را گفتم. چند دقیقه ای دفترش را زیر و رو کرد و گفت: فلان روز فرستادیم تهران!
گفتم: تهران، چرا تهران.
گفت: خوب مربوط به منطقه شمال کشور بود!
با خودم گفتم: تهران برای چی؟
شماره معراج شهدای تهران را پیدا کردم و شروع به گرفتن شماره کردم. یک روز هم طول کشید تا بلاخره معراج شهدای تهران را گرفتم و با سختی جواب شنیدم جنازه رفته مشهد!
روز بعد متعجبانه شروع به گرفتن شماره معراج شهدا مشهد کردم. اینجا جواب دادند بعد از طواف حرف فرستادیم سبزوار!
تا اسم سبزوار آمد، تنم یخ کرد و خاطرات سعید در ذهنم زنده شد. برایم از سفری که با حبیب به سبزوار و مزینان رفته بود گفت. می گفت: دیدم گوشه به گوشه این شهر مسجد است و مردم بسیار متدینی دارد. می گفت: برای خرید به مغازه ای رفتم و جنسی را طلب کردم که قیمتش دو تومان بود. مغازه دار، پول خورد نداشت، بی آنکه پول آن جنس را از من طلب کند آن را به من داد. هر چه خواستم پس بدهم، قبول نکرد و به من گفت: ما مغازه را برای رفع حواج مردم باز می کنیم.
می گفت آن منطقه مردمان دینداری دارد و من حتماً باز سری به آنجا می زنم.
حالا دیگر خیالم راحت شده بود که جنازه سعید در سبزوار است. یکی دو روز به بنیاد شهید و سپاه مشهد زنگ می زدم تا سعید را برایم پیدا کنند. بلاخره پیدا شد. از روی رنگ جورابش، قد بلندش و سبیل های تراشیده و کوتاهش پیکر سعید را شناسایی کرده و بلاخره بعد از حدود ده روز تلفنی ایشان را به شیراز برگرداندم.
وقتی که تابوت سعید رسید. دیدم کسی که روی تابوت مشخصات سعید را نوشته، بسیار بد خط نوشته بود اعزامی از شیراز، به نحوی که شیراز به شکل سبزوار خوانده می شد. بعد از دو هفته هیچ آثار تعفن و ماندگی و سیاه شدگی در پیکر سعید که معمولاً در جنازه ها دیده می شد، نبود.
🌸🌷🌸
#ﺷﻬﻴﺪسعید ابوالاحرار
#شهداےفارس
🌺🍀🍀🍀🍀🌺
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
1_32804261.mp3
2.35M
🎼 پادكست "شب عاشقی"
🔹روايتي متفاوت از حاج حسین یکتا
#پیشنهاد_دانلود
🌹 #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
حسیــــــن وار جنگیدن
یعنے دست از همہ چیز ڪشیدن در زندگے ...
#شهید_مهدی_زین_الدین🌷
#ﺭﻭﺯﺗﺎﻥ ﺷﻬﺪاﻳﻲ🌺
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
1_34219710.mp3
5.43M
🎵رزق_ﺷﻬﺪاﻳﻲ
⁉️ #مرگ_میخوای_یا_شهادت
🎤🎤 #حاج_حسین_یکتا
🍃🌹🍃🌹
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﻮﺩﻓﻮﻻﺩﻱ #شهداےفارس
🌹🌹🌹🌹
پنج, شش سال از حضور در جبهه مي گذشت،
گفتم محمود این چه کاریه تو داری, منتظری خط را بشکنن, همه چی که تموم شد میری خاکریز میزنی!
بهش برخورد. از مهندسی رفت اطلاعات عملیات و شد غواص. شب اول کربلای ۵ بود. یکی از بچه ها گفت دیدم محمود رو زمین دراز کشیده, گفت پاهام رو بزار رو به قبله. این سرنیزه و ساعت غواصیم رو باز کن, ممکنه بره زیر دست و پای بچه ها یا دست دشمن بیافته, حیفه بیت الماله...
گفتم شوخی نکن. رفتم، برگشتم شهید شده بود.
#شهید_محمود_فولادی
#شهداي_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
دنیــازدہ ها را ببینید!
در سـادگـے
اخـلاص
ایـمان
شجاعت
غرق شدہ بودند!
#ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪاﻳﻲ
🌷🌹🌷🌹🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﺷﻴﺮﻋﻠﻲ ﺳﻠﻂﺎﻧﻲ #شهداي_فارس
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃
#دعایےباصداےحاج_صادق_و_شیرعلے
💗💗💗💗💗💗💗💗
در بّستان مشغول خواندن دعای کمیل بودم،
وقتی به این فراز از دعا رسیدم: «یا رب ارحم ضعف بدنی»، ناگهان صدایی از عقب جمعیت باعث مکث من شد. نگاه کردم، دیدم یک نفر که نزدیک درب حسینیه است، با صدای دل نشینی شروع کردبه خواندن نوحه ی: «مهدی ای مهدی دلها پر از خون شد»
او چنان صدای رسا و گیرایی داشت که تمام جمعیت را بدون بلندگو تحت پوشش قرار داده بود.
صدایش به دلم نشست، با خودم گفتم: «خدایا! این برادر چه زنگ صدای قشنگی دارد.»
نزدیکش هم نبودم که بلندگو را در اختیارش بگذارم. حدود پنج دقیقهای خواند و همه فیض بردند.
دعا که تمام شد پیگیری کردم تا او را پیدا کنم و بالاخره موفق شدم.
نامش « #شیرعلےسلطانے» و از مداحان شیراز بود. تا دیدمش با او روبوسی گرمی کردم و گفتم: «به به عجب صدای خوشی داشتین.»
معذرت خواهی کرد و گفت: «نه، شما باید منو ببخشید، حال مجلس طوری بود که من رو گرفت و نتونستم خودم رو کنترل کنم، بلند شدم تا فیضی از این مجلس الهی برده باشم اما معذرت میخوام که برنامه شما رو به هم زدم.»
گفتم: «نه اتفاقا هم خیلی خوشحال شدم، هم استفاده کردم، حیف که پیشم نبودی تا بلندگو رو بهت بدم و با این صدای خوشت بقیه دعا رو بخونی.» همان جا از شیرعلی برای اجرای برنامه در نماز جمعه اهواز دعوت کردم و او قبول کرد.
کتاب شعری هم داشت که سرودههای خودش بود، آن را امضا کرد و به من هدیه داد....
روایت #شهیدشیرعلےسلطانی 🌷
راوی : حاج صادق آهنگران .🌷
🍀🍀🍀🍀
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
🍃 همسر شهید باکری فرمانده دلاور لشکر 31 عاشورا تعریف می کند 🍃
روزی در حالی که آقا مهدی
از خانه بیرون می رفت
به او گفتم
چیزهایی را که لازم داریم بخر...☺️
گفت : بنویس...❤️
خواستم با خودکاری که در جیبش بود بنویسم...😯
با شتاب و هراس گفت : مال بیت المال است و استفاده شخصی از آن ممنوع است.... 🖐
وحتی اجازه نداد چند کلمه با آن بنویسم...🍃☝️
#حق_الناس
#بیت_المال
✍حق دارد زمین
که دلش تنگ شود
برای ضرباهنگ پوتینهایتان..
و آسمان نیز،
برای نشاط صوت:
ڪُـلِ گــــردان...ڪُـلِ گـــــردان
یـــا علـــی..یــا علـــی..یـا زهــرا
🌷🌷
#صبحتان به نگاه و یاد شهدا مزیّن باد
شهدای غریب شیراز
ﻣﺮاﺳﻢ ﺷﻬﺪا ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ
﷽
#ﻃــﺮﺡ_ﺁﻣـــﺎﺩﮔـےﺑــﺮاے_ﻣﻴﻬـﻤﺎنے_ﺷﻬـــﺪا
اﻳﻦ ﻫﻔﺘہ #قرائت ﺩﺳﺘــہ ﺟﻤﻌــے ﺫﻛــﺮ:
#ﺻﻠﻮاﺕ ﺑﺎ ﻭﻋﺠﻞ ﻓﺮﺟﻬﻢ
#هدیـــہ ﺑﻪ ائـــمہ اﻃﻬﺎﺭ(ع) و ﺑﺨﺼﻮﺹ اﺑﺎﻋﺒﺪاﻟﻠﻪ اﻟﺤﺴﻴﻦ ع و #اﻣﺎﻡ ﺣﺴﻦ ﻋﺴﻜﺮﻱ (ع) و اﻣﺎﻡ ﺭاﺣﻞ(ﺭﻩ ) و ﺷﻬﺪاﻱ ﺷﻬﺮﻣﺎﻥ و
و #ﺷﻬﺪاﻱ_ﮔﻤﻨﺎﻡ و
اﻣــﻮاﺕ و ﮔﺬﺷﺘــﮕﺎﻥ و...
ﻫــﺮﻛﺲ ﺑہ ﻫﺮ ﺗﻌــﺪاﺩ ﺑﻪ مےﺗﻮاﻧـﺪ ﺩﺭ ﺧﺘــﻢ اﻳﻦ ﺫﻛﺮﺷــﺮﻛﺖ ﻛﻨﻨــﺪ
👆👆👆
✨یا صاحب الزمان (عج)...
ما مشــــق غــــم #عشـــق_تـو را
خوش ننوشتیـم
امــا تو بکــش خـط به #خَطــای همه ما
گر #یادتو جرمی است غمی نیست که عشـقـ❤️ است
جــرمی که نوشـتندبه پای همه ی ما
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🌹🍃🌹🍃
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺤﻤﻮﺩ_ﺳﺘﻮﺩﻩ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
گزارشگرازحـاج محمود سوال كرد:اگر جنگ تمام شودشـماچه مےکنيد؟
حاج محمودگفـت:
اگرمادرجـنگ پيروز شويــم وعراق را ازدست بعـثيون آزاد كنيــم به سمـت هدف اصلےخود ميرويم،هدف مـا آزادے قدس اسـت و تا روزےكه زنده بـاشـيم به دنبـال آزادے قدس شـريف هستيـم.
#شهیدمحمودستــوده
#شهداےفارس
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
شهدای غریب شیراز
#ﺷﻬﻴﺪﻣﻬﺪﻱ_ﺯاﺩﻩ #ﺷﻬﺪاﻱ_فارس
رفتم کنار تخت و تابلو پائین آن خواندم دیدم نوشته است محمدحسین مهدی زاده سروستانی فرزند عبدالرضا. کنارش رفتم و ملاف را از روی صورتش کنار زدم. با تعجب گفتم دائی این چه کاریه می کنی. خوب چرا خبر ندادی که مجروح هستی!
با شرم گفت: ببین شغل پدر من کارگری هست. یک روز سر کار نرود زندگی اش می ماند. برادر هایم. دائی هایم. همه شغل های آزاد دارند. چرا مردم را به خاطر خودم از کار و زندگی بی اندازم و بخواهند هر روز این همه راه از سروستان به خاطر من به شیراز بیایند و برگردند.
#شهید_محمدحسین_مهدی_زاده
#شهدای_فارس
🌹🌹🌹🌹🌹
#ڪانـال_ﺷﻬـــﺪاے_غریــب_ﺷﻴــﺮاﺯ
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﻢ
@shohadaye_shiraz
شهید احمد پناهی :
حجاب شما سنگری است ، آغشته به خون من! که اگر آن را حفظ نکنید ، به خون من خیانت کرده اید
حجاب خون بهای شهیدان
#حجابت
❣ #ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
هرصبــح
چیـزے
قبـل از خورشـید
در مـا طلـوع مے ڪنـد
مے دانـم هنـــوز
تڪه اے از یــاد شـما
عطـر شـما
در مـا بـاقے سـت...
🌺
#صبحتون_شهدایی
#یادشهداباصلوات
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
🌸هفده سالش بود. همه کارهایش را کرده بود که به جبهه برود. خیلی دوستش داشتم. روزی که رفت، قبل از اینکه اعزام شود، کارت اعزامش را برداشتم و پنهان کردم. سراسیمه برگشت. همه خانه را زیر و رو کرد. زیر همه قالی ها و همه کابینت ها را گشت، پیدا نکرد. دست به دامنم شد. گفت: مادر، کارت من کجاست؟
گفتم: نمی دانم.
اشک در چشم هایم پیچید.
گفتم: مادر اگر شهید شدی، تکلیف من چیه؟
گفت: مادر هرچی قسمت باشه، راضی باش به رضای خدا.
دست گذاشت روی سینه اش، جلو ام خم شد و گفت: چشم، نمی روم، اما جواب حضرت فاطمه(س) با خودت.
من به اسم حضرت فاطمه(س) خیلی حساس هستم. اسم ایشان را که آورد. گفتم: برو پسرم!
کارت را گرفت و با عجله رفت.
🌸 علی هم بدن قویی داشت، هم هوش زیاد. در اولین مأموریتش به نیروهای شناسایی پیوسته بود.
به آخر مأموریت سه ماهه نزدیک می شدیم و منتظر برگشتش بودم. هیچ خبری از علی نداشتم. دلم شور می زد. شب متوسل شدم به امام زمان(عج). خوابم که برد، علی آمد. گفت: مادر ما پنج نفر بودیم، برای شناسایی رفته بودیم. ساعت 5 صبح برگشتیم، داشتیم وضو می گرفتیم که خمپاره 120 خورد کنار ما و همه زخمی و شهید شدیم.
از خواب پریدم. کل خوابم سه دقیقه بیشتر طول نکشیده بود. همان صبح خبر شهادتش را آوردند. بعد ها یکی از آن پنج نفر که زنده مانده و پاشنه پایش در همان جریان رفته بود، آمد عین همین خواب را برایم تعریف کرد.
🌸🌷🌸
#شهید علی دهخدا
#شهدای فارس
👇
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
❤️🍃
یه موتور گازی داشت 🏍
که هرروز صبح و عصر سوارش میشد
و باش میومد مدرسه و برمیگشت .
یه روز عصر ...
که پشت همین موتور نشسته بود و میرفت❗️
رسید به چراغ قرمز .🚦
ترمز زد و ایستاد ‼️
یه نگاه به دور و برش کرد 👀
و موتور رو زد رو جک
و رفت بالای موتور و فریاد زد :🗣
الله اکبر و الله اکــــبر ...✌️
نه وقت اذان ظهر بود نه اذان مغرب .😳
اشهد ان لا اله الا الله ...👌
هرکی آقا مجید و نمیشناخت غش غش میخندید 😂
و متلک مینداخت😒
و هرکیم میشناخت مات و مبهوت نگاهش میکرد 😳
که این مجید چش شُدِه⁉️
قاطی کرده چرا⁉️
خلاصه چراغ سبز شد🍃
و ماشینا راه افتادن🚗🚙
و رفتن .
آشناها اومدن سراغ مجید که آقااا مجید ؟
چطور شد یهو؟؟!! حالتون خُب بود که؟!!
مجید یه نگاهی به رفقاش انداخت👀
و گفت : "مگه متوجه نشدید ؟ 😏
پشت چراغ قرمز یه ماشین عروس بود
که عروس توش بی حجاب نشسته بود 😖
و آدمای دورش نگاهش میکردن .😒
من دیدم تو روز روشن ☀️
جلو چشم امام زمان داره گناه میشه ❌.
به خودم گفتم چکار کنم
که اینا حواسشون از اون خانوم پرت شه .
دیدم این بهترین کاره !"👌
همین‼️✌️
🎌برگی از خاطرات #شهید مجید زین الدین
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz
ﻓﺮﻫﻨﮓ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﻪ ﺩﻳﮕﺮاﻥ ﻣﻨﺘﻘﻞ ﻛﻨﻴﺪ:
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
- حاجی یه چی بگم؟
+ بوگو...
- گنبد آهنین....
😂😂😂
😁😁😁
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ﻃﻨﺰ
#ﻧﺎﺑﻮﺩﻱ_اﺳﺮاﻳﻴﻞ
🌷 🌷🌷🌷🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﺷﻴﺮاﺯ:
@shohadaye_shiraz