#رسم_خوبان
در حاشیه بندرعباس چند خانواده بودند که تحت پوشش ما بودند، در بین آنها سنی هم زیاد بود و او برایش فرقی نمیکرد که شخص شیعه است یا سنی، فقط انسان بودن برایش مهم بود. یک بار که مادر یکی از بچهها بیمار شده بود، گویا خواهر خودش بیمار شده، برایش مهم بود.
آمد خانه و گفت کربلایی ، مادر یکی از بچهها بیمار شده باید او را ببریم دکتر، ما رفتیم و او را بردیم دکتر، دو تا از بچههایش هم همراهش بود، در شرایطی که لباس درستی به تن نداشتند و در کل شرایط مناسبی نداشتند.
وقتی از بیمارستان برگشتیم طوری این بچهها را بغل کرده بود و برده بود خرید که انگار ابوالفضل خودش را بغل کرده. در دومین دیداری که ما با آنها داشتیم و قرار بود برای آنها خرید کنیم به من میگفت همانطوری که برای زهرا و ابوالفضل خرید میکنی برای اینها هم خرید کن.
#ﺷﻬﻴﺪﻣﺪاﻓﻊﺣﺮﻡ
#شهید_ستار_محمودی🌷
#سالروز_ولادت
#ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ
🌹🌷🌹🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
👌ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ اﻳﺮاﺩ ﻣﻴﮕﻴﺮﻧﺪ و ﻣﻴﮕﻮﻳﻨﺪ ﻫﺪﻑ اﺯ اﻳﺠﺎﺩ اﻳﻦ ﻛﺎﻧﺎﻝ ﻫﺎ ﺁﺷﻨﺎﻳﻲ ﺑﺎ ﺷﻬﺪاﺳﺖ ...
ﭘﺲ ﺯﻳﺎﺩ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﺟﻤﻊ اﻭﺭﻱ ﻛﻤﻚ ﻫﺎﻱ ﻣﻮﻣﻨﺎﻧﻪ ﻧﺒﺎﺷﻴد ...
اﻳﻨﻂﻮﺭﻱ ﺑﻌﻀﻲ ﻫﺎ ﮔﺮﻭﻩ ﺗﺮﻙ ﻣﻴﻜﻨﻨﺪ
👇👇👇
ﻓﻘﻄ ﺟﻮاﺏ ﻣﺎ ﻳﻪ ﻣﻂﻠﺐ اﺳﺖ
اﮔﺮ اﻻﻥ ﺷﻬﺪا ﺑﻮﺩﻥ و ﻭﺿﻌﻴﺖ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻣﻲ ﺩﻳﺪﻧﺪ و ﺩﺳﺘﻮﺭ ﺭﻫﺒﺮﺷﺎﻥ .. ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ﻣﻴﻜﺮﺩﻧﺪ? ?!
ﺁﻳﺎ ﺳﻴﺮﻩ ﻋﻤﻠﻲ ﺷﻬﺪا اﻳﻦ ﻧﻴﺴﺖ? !
اﻻﻥ ﺑﺎﻳﺪ ﻣﺜﻞ ﺷﻬﺪا ﻋﻤﻞ ﻛﻨﻴﻢ ﻳﺎ ﻓﻘﻄ ﺯﻧﺪﮔﻴﻨﺎﻣﻪ و ﻭﺻﻴﺖ ﺷﻬﺪا ﺭا ﺑﺨﻮاﻧﻴﻢ 🤔 ?
ﻣﺎ ﻣﻴﺨﻮاﻫﻴﻢ ﻣﺜﻞ ﺷﻬﺪا ﭘﺎﻱ ﺣﺮﻑ ﺭﻫﺒﺮﻣﺎﻥ و ﻏﺼﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺑﺎﺷﻴﻢ
👇🌸👇🌸
ﺗﺎاﻻﻥ ﻫﺰﻳﻨﻪ 4 ﺗﺎ ﮔﻮﺳﻔﻨﺪ ﺭﺩﻳﻒ ﺷﺪﻩ
ﻭﻟﻲ ﺗﻌﺪاﺩ ﺧﺎﻧﻮاﺩﻩﻫﺎﻱ ﭼﺸﻢ اﻧﺘﻆﺎﺭ ﺯﻳﺎﺩﻩ ...
🔽🔽🔽
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺣﺴﺎﺏ ﺟﻬﺖ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ:
6362141080601017
ﺑﺎﻧﻚ اﻳﻨﺪﻩ. ﻣﺤﻤﺪ ﭘﻮﻻﺩﻱ
🌺🌸🌸🌺
ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ
عید است و دلم خانۀ ویرانه بیا
این خانه تکاندیم ز بیگانه بیا
یک ماه تمام میهمانت بودیم
یک روز به مهمانی این خانه بیا
🌸عید سعید فطر مبارک باد🌸
اﻟﺘﻤﺎﺱ ﺩﻋﺎﻱ ﻓﺮﺝ
💐🌸💐🌸
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ڪاش هنـوز
بچہ های تخریبــ بودند
و از میان این همہ
مین ضد معنــویت
معبری بہ سوی سعادت
بہ سوے خـــــدا
برایمان مے گشودند ...
#غواصان_تخریبچے
🌸💐🌸
#ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪاﻳﻲ
🌹🔺🌹
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
🌸🌺ﻋﻴﺪﺗﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭﻙ🌸🌺
ﻓﻂﺮﻳﻪ ﻓﺮاﻣﻮﺵ ﻧﺸﻮﺩ
👇
ﺗﺎاﺫاﻥ ﻇﻬﺮ ﻭﻗﺖ ﻫﺴﺖ
🌷🌷🌷
ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﺷﻨﺎﺳﺎﻳﻲ ﻫﺎﻱ ﺩﻗﻴﻖ اﻧﺠﺎﻡ ﺷﺪﻩ, ﺗﻮﺯﻳﻊ ﻓﻂﺮﻳﻪ ﺩﺭ ﻣﻨﺎﻃﻖ ﻓﻘﻴﺮ ﻧﺸﻴﻦ ﺷﻴﺮاﺯ اﻧﺠﺎﻡ ﻣﻴﺸﻮﺩ
🔻🔸🔻🔸
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﻛﺎﺭﺕ ﺟﻬﺖ ﻭاﺭﻳﺰ ﻓﻂﺮﻳﻪ :
6104337986481610
ﺑﺎﻧﻚ ﻣﻠﺖ- محمد حیدری
⭕️👇⭕️
ﻟﻂﻔﺎ ﺳﺎﺩاﺕ ﻣﻌﻆﻢ ﭘﺲ اﺯ ﻭاﺭﻳﺰ ﻓﻂﺮﻳﻪ, ﻣﺒﻠﻎ ﺭا ﺑﻪ ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺯﻳﺮ,اﻋﻼﻡ ﻛﻨﻨﺪ:
09039199282
🌸➖🌸➖🌸
ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ
https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh
#زندگینامه_شهید_احسان_حدائق
#نویسنده_مریم_شیدا
#روایت_پنجاه_و_یوم
#براساس_کتاب_میاندار
۱۳۶۱/۳/۱
محجلین به سمت چادر تدارکات می رفت که نگاهش به احسان افتاد .رنگ صورتش پریده بود.رفت پشت خاکریز انگار اصلا او را ندید .
محجلین همراه مهدی مشغول خالی کردن بار وانت شدند که صدایی به گوششان خورد.
مهدی گفت:صدا از پشت خاکریزه .بریم ببینیم چه خبره!
هردو به سمت خاکریز حرکت کردند .صدای گریه واضحتر شنیده می شد.پشت خاکریز که رسیدند،سید عبداله را دیدند.با یکی از بچه ها سرش را به زانو گرفته و گریه می کرد ،در حال صحبت بود.
_دستور فرمانده است .خودتم که زنگ زدی از علما پرسیدی.گفتن باید طبق دستور فرمانده عمل کنی.
نزدیکتر رفتند .سیدعبدالله نگاهش به آنها افتاد .با ایما و اشاره پرسیدند چه شده.سید عبدالله جواب داد:«احسانه !حاج نبی بهش اجازه شرکت در عملیات رودنمیده»
احسان سرش را از روی زانوانش بلند کرد .صورتش خیس اشک بود.«من باید توی عملیات شرکت کنم»
محجلین جلوی احسان زانو زد.دست روی پاهایش گذاشت و گفت:«خودت همیشه می گفتی امام فرموده باید از دستور فرمانده اطاعت کرد.حالا خودت ..»
احسان نگذاشت ادامه حرفش را بزند.
«شما نمیدونید.من باید توی این عملیات باشم»
اشک می ریخت «من باید حاجی رو راضی کنم»
این را گفت و به سمت چادر فرماندهی رفت.آنها هم به سمت چادر رفتند .مهدی توی خودش بود و چیزی نمی گفت.حاج نبی رودکی ورودی چادر ایستاده بود و با معاونش صحبت می کرد.
_حاجی یک جوون مردی کنید ،اجازه بدین من توی عملیات شرکت کنم.
حاجی سرد و خشک سرش را بالا گرفت:«دستور همونی بود که بهت گفتم.ان شالله تو عملیاتهای بعدی»
_اما حاجی..
_اما نداره .تو نیروی خوبی هستی .نمیخوام از دستت بدم.
حاجی داخل چادر شد.احسان پشت سرش رفت .آنها هم دم چادر منتظر شدند.چند دقیقه بعد خنده بر لب از چادر خارج شد.
_چی شد احسان ؟راضیش کردی؟
سرش را به علامت تایید تکان داد
_«من میرم برای عملیات آماده بشم»
مات بودند که حاجی از چادر بیرون آمد.توی چشمهایش اشک حلقه زده بود.
_با اون گریه زاری و ناله های مخفیانه شبها در پشت چادر که از احسان می دیدم ،باید هم به اینجا می رسید»
این را گفت و به سمت نیروها رفت.مهدی زد زیر گریه.
_چته مهدی؟چرا گریه میکنی؟
_من میدونم چطور رضایت گرفت.از چادر رسول که بیرون اومد ،رفت پشت یکی از چادرها.منتظر شدم تا بیاد .وقتی برگشت چهره اش برافروخته بود.ترسیدم براش اتفاقی بیفته.پرسیدم احسان چی شده .بغض کرد «بهم گفتن به آرزوت رسیدی..من توی این عملیات شهید میشم »
در واتس آپ 👇
https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh
در ایتا 👇
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
ﺑﺴﻢ ﺭﺏ اﻟﺸــﻬﺪا
💐🌷💐🌷
به حمــدالله و به عنایت حۻرت زهرا (س) ۴ رأس گوسفنــد امروز ، تواتستیــم قربانے کنیــم ✅
انشاء اللہ دل ۸۰ خانواده اے که امروز این بسته ها، #بہ_نیابت_شــهدا بدستشان مے رسد و بعــد از مدتها میتونن مزه گوشــت را بچشن ، خوشحال مے شود 😊😊
انشاء الله ایــن شادے #نذرظــهورمنجےموعـود مهدے فاطمه س باشد🌸
خدا از بانیان خیر قبول کند🤲
👇➖👇➖👇
ﺷﻤﺎﺭﻩ ﺣﺴﺎﺏ ﺟﻬﺖ ﻣﺸﺎﺭﻛﺖ ﺩﺭ ﻗﺮﺑﺎﻧﻲ:
6362141080601017
ﺑﺎﻧﻚ اﻳﻨﺪﻩ. ﻣﺤﻤﺪ ﭘﻮﻻﺩﻱ
🌺🌸🌸🌺
ﻫﻴﻴﺖ ﺷﻬﺪاﻱ ﮔﻤﻨﺎﻡ ﺷﻴﺮاﺯ
#روایٺــ_عِـشق ✒️
او یک مرد کامل بود و من فقط به عنوان یک همسر در کنار او نبودم، بیشتر مانند دو رفیق بودیم، ما با هم دوست بودیم و حتی فراتر از اینها، او معلم من بود.
من با او بزرگ شدم و با او بال و پر گرفتم تا حدود سال ۸۳ که خدا به ما نوید داد که زهرا خانمی در راه است. زهرای ما در ۲۳ بهمن سال ۸۴ به دنیا آمد و زندگی ما را با همه سختیهایی که داشتیم خیلی شیرین کرد.
ستار حدود ۶ صبح از خانه میرفت بیرون و حدود ساعت ۸ شب برمیگشت. با آن شرایط سخت، اما زندگی را خیلی دوست داشتیم و خوش بودیم و همان دو سه ساعتی که در کنار هم بودیم به اندازه سالها ارزش داشت، آنقدر که ذوق و شوق داشتیم و عاشقانه زندگی میکردیم.
زهرا که به دنیا آمد کل زندگی ما عوض شد. بهترین لحظه زندگی ما همان لحظه بود که ستار وارد بیمارستان شد و پارچهای را که دور زهرا پیچیده شده بود کنار زد و گفت بوی بهشت را از زهرا شنیدم.
او تمام عشق و محبتش را با دیدن زهرا ابراز کرد. خودش همیشه میگفت وقتی زهرا به دنیا آمد انگار هیچ چیز دیگری در دنیا برایم معنا نداشت، فقط زهرا بود. تا سال ۸۸ که خدا آقا ابوالفضل را به ما هدیه کرد، خودش همیشه میگفت عشقم زهرا و جانم ابوالفضل. او زندگی را در کار و خانواده خلاصه کرده بود و محبتش را از هیچ کس دریغ نمیکرد.
✍به روایت همسربزرگوارشهید
#شهید_ستار_محمودی🌷
#اﻳﺎﻡ_ولادت
#شهدای_فارس
🌸🌺🌸🌺
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪا ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 اولین عید فطر بدون سردار
🎥مصاحبه سردار سپهبد شهید سلیمانی در آخرین عیدفطر
🌸🌸ﻳﺎﺩﺵ ﺑﺨﻴﺮ ....
و ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ ﺩﻋﺎﻱ ﻋﺎﻗﺒﺖ ﺑﺨﻴﺮﻱ ﻛﺮﺩﻱ...
و ﭼﻪ ﺯﻳﺒﺎ اﻣﺴﺎﻝ ﻣﺴﺘﺠﺎﺏ ﺷﺪ
🌹🌹🌹
اﻣﺴﺎﻝ اﺯ ﺟﻮاﺭ ﺳﻴﺪاﻟﺸﻬﺪا ﺑﺮاﻱ ﻣﺎ ﺩﻋﺎ ﻛﻦ ..... ﻣﺜﻞ ﺧﻮﺩﺕ ﻋﻴﺪﻱ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﮕﻴﺮﻳﻢ ...
🌸🌷🌸🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ
🌹مستندات ﻭﻓﻴﻠﻢ جنگ تحمیلی را که می دید اشک می ریخت
عملیات ها را که می دید می گفت اینها شهید واقعی هستند، خانم نگاه کن اینها مأموریت های واقعی رفته اند، حالا ماراحت زندگی می کنیم. او عاشق شهادت بود و به آرزویش رسید.
🌹 توی یکی از مأموریت هاش یکبار لبنیات فاصله را کشف کرده بود صاحب بار به حمید میگه ۲۵ میلیون بهت میدن صورتجلسه نکن.
با همه این مشکلات مادی که داشتیم حمید قبول نکرد و به گفته بود همین پیشنهاد ریشه و هم صورتجلسه میکنم
#ﺷﻬﻴﺪﺣﻤﻴﺪﻗﺮﺑﺎﻧﻲ
#ﺷﻬﺪاﻱﻓﺎﺭﺱ 🌷
#اﻳﺎﻡﺷﻬﺎﺩﺕ
🌹🌷🌹🌷
#ﻛﺎﻧﺎﻝ_ﺷﻬﺪاﻱ_ﻏﺮﻳﺐ_ﺷﻴﺮاﺯ:
ﺩﺭ اﻳﺘﺎ :
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
#ﻧﺸﺮﺩﻫﻴﺪ ﻳﺎﺩ ﺷﻬﺪاﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ اﺟﺮ ﺷﻬﺎﺩﺕ ﺑﺒﺮﻳﺪ
کارمان ؛
تازہ بعدِ ماهِ مبارک ، شروع می شود..
هــنگامِ رهــایی شیطان از بند
دلی را که هـدایت شدهٔ شهــداست ،
خرابش نکنیم .....
#شبتـــــون_آرام_بایاد_شھـــــدا 🌹
🌷🌷🌹🌷🌷
http://eitaa.com/joinchat/2304966656C7c3f274f75
فطریـه را
گفتهاند قوتِ غالب ..
و قوت غالب ما ،
حسرتِ صفای شماست
که می خوریـم ...
چطور میشود حساب کرد!؟
🌸💐🌸
#ﺻﺒﺤﺘﺎﻥ ﺷﻬﺪاﻳﻲ
ว໐iภ ↬ https://chat.whatsapp.com/FOxgd1bun2J88glqKT6oVh