شهدای ملایر
شهید محمد #تکلو بیغش @shohadayemalayer
یه آرزو داشت که همیشه به زبون می آورد. می گفت:می خوام روز عاشورای امام حسین (ع)
عاشورایی بشم.
روز عاشورا داشت جعبه های مهمات رو جا به جا می کرد که صدای انفجار بلند شد!
وقتی گرد و غبار خوابید دیدم سرش از بدنش جدا شده
شهید محمد #تکلو بیغش @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید اکبر #میرزایی @shohadayemalayer
زندگینامه بسیجی شهید اکبر #میرزایی
شهید اکبر میرزایی دوازدهم اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۹ در شهرستان ملایر به دنیا آمد. پدرش حیدر کشاورز بود و با کار بر روی زمین کشاورزی و باغداری مخارج زندگی را تامین میکرد. سال ۱۳۴۶ وارد دبستان شد و تحصیلات خود را آغاز کرد و تا سال چهارم مقطع متوسطه در رشته اقتصاد ادامه تحصیل داد.
در سالهای انقلاب همراه با دیگر جوانان و نوجوانان انقلابی در راه پیروزی انقلاب گام برداشته در فعالیتهای انقلابی حضور فعال داشت. پس از انقلاب در کمیته امداد امام خمینی مشغول کار شد تا به وضعیت خانوادههای محروم و مستضعف جامعه رسیدگی کند.
با آغاز جنگ تحمیلی به بسیج مستضعفین پیوست و روانه جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. در عملیاتهای متعدد شرکت کرد و در مناطق مختلف عملیاتی همراه با دیگر همرزمان خود حماسه ها آفرید. سرانجام پس از ماهها مجاهدت در راه خدا در سی و یکم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۵ در منطقه عملیاتی جزیره مجنون بر اثر اصابت ترکش به شهادت رسید و به کاروان عظیم شهدا پیوست. مزار وی در گلزار شهدای شهر سامن از توابع زادگاهش واقع است.
یادش گرامی و راهش پر رهرو باد.
در بخشی از وصیت نامه شهید آمده است: سلام بر شهيد كربلا حضرت حسين ابن على و هفتاد و دو يار صديقش و سلام بر شهيدان محراب و سلام بر شهيد مظلوم بهشتى و هفتاد و دو يار صديقش و سلام بر تمامى ملت هاى شهيد پرور دنيا و سلام بر پدر بزرگوارم و سلام بر عالمان و زاهدان شب و سلام بر تمامى شهدا و ملت حزب الله و سلام بر حاضرين در تشييع جنازه اين شهيد حقير باشد كه خداوند متعال از دست اين بنده راضى باشد و مورد لطفش قرار دهد. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
وصیتنامه شهید اکبر #میرزایی @shohadayemalayer
وصيتنامه شهید اكبر #ميرزايى
بسم الله الرحمن الرحيم
شهيد نظر مى كند به وجه الله
ما از آن خدا هستيم و بازگشت همه به سوى اوست
يا ايها الذين آمنوا اصبرا و و صابروا و رابطوا و اتقو الله لعلكم تفلحون
اى اهل ايمان در كار دين صبور باشيد و يكديگر را به صبر و مقاومت سفارش كنيد و مهيا و مراقب كار دشمن بوده و خدا ترس باشيد باشد كه پيروز و رستگار شويد ان شاءالله آل عمران 200
حمد و سپاس فراوان خداوند بزرگ را كه انسان را از خاك آفريد و آنگاه از روح پاك و منزهش بر انسان بردميد و انسان كاملى را شكل بخشيد. سلام و درود بى پايان بر خاتم انبياء حضرت محمد (ص) و حضرت بقيه الله الاعظم ارواح العالمين له الفداء و نايب بر حقش امام خمينى.
سروران عزيز و محترم خداوند متعال من و شما مردم را به تقواى هر چه بيشتر دعوت مى فرمايد زيرا به وسيله همين تقوا و ايمان ماست كه سرنوشت ما انسانها را در قيامت مشخص مى كند و هر كدام از ما كه تقوا و ايمان بيشترى داشته باشيم نزد خداوند مهربان عزيزتر و بزرگتر خواهيم بود و اين تقوا و نماز و غيره سعادتى عظيم براى ما انسانهاست.
سلام بر شهيد كربلا حضرت حسين ابن على و هفتاد و دو يار صديقش و سلام بر شهيدان محراب و سلام بر شهيد مظلوم بهشتى و هفتاد و دو يار صديقش و سلام بر تمامى ملت هاى شهيد پرور دنيا و سلام بر پدر بزرگوارم و سلام بر عالمان و زاهدان شب و سلام بر تمامى شهدا و ملت حزب الله و سلام بر حاضرين در تشييع جنازه اين شهيد حقير باشد كه خداوند متعال از دست اين بنده راضى باشد و مورد لطفش قرار دهد.
خداوندا اين هديه ناقابل و ناچيز را كه براى پيروزى دين مبين اسلام پا به صحنه هاى نبرد گذاشته بپذير. انشاءالله. سعى كنيد كه در تشييع جنازه هاى شهدا هر چه با شكوه تر شركت نماييد و ملت حزب الله هميشه در صحنه حاضر باشيد و در تشييع جنازه تمامى شهداى ملت از خداوند متعال بخواهند كه از سر گناهان ما درگذرد و دعا كنند.
و روايت است كه اگر چهل مومن بگويند كه انسان خوبى بوده است خداوند مى آمرزدش و به خاطر گفتن مومنين اين شهيد را مورد لطف و كرمش قرار مى دهد و سعى كنيد در دعاها و مجالس نامى از شهدا ببريد و فاتحه اى بر آنها بفرستيد زيرا كه اين شهيدان گرانقدر اسلام است كه به نداى امام لبيك گفته اند.
از مال و ثروت و زن و فرزند خود چشم پوشيده اند و به يارى دين مبين اسلام به صحنه نبرد حق عليه باطل رفته اند و خوشا به سعادتشان.
در تشييع جنازه اين حقير از مردم بخواهيد كه مرا حلال كنند .
سخنى با خانواده خودم.
سلام بر تو اى پدر كه چون كوهى استوار ايستاده اى و چنين فرزندى را پرورش داده اى و تربيت نمودى و به خداى بزرگ هديه نمودى و چون من مادرم را از دست داده ام از زن پدر و مادرانى كه زحمت مرا كشيده اند و بر گردن من حقى دارند از آنها تقاضاى عاجزانه دارم كه حقشان را بر من حلال كنند و خداوند بر من ايمانى كامل عطا كند كه بتوانم در آن دنيا حقشان را ادا نمايم و همچنين برادران عزيزم هميشه در صحنه براى يارى اسلام كوشا باشيد و هيچ گونه نگرانى در نبودن من نداشته باشيد و خواهرانم بايد زينب وار در صحنه باشند و حجاب را رعايت و تقواى خود را بيشتر كنند و حجاب و تقواى شما مشت محكمى بر دهان شيطانهاى كوچك و بزرگ است.
در ضمن سلام مرا به حاج آقاسيد رضا فاضليان و حسن آقا فاضليان برسانيد. بارى پدر جان و برادرانم اگر حقوق مرا گرفتيد زير نظر حاج آقا فاضليان براى مادرم و خودم رفع مظالم بدهيد و همچنين نماز و روزه را تا جايى كه براى شما مقدور باشد براى مادرم و خودم بدهيد بگيرند.
خداحافظ تا پيروزى نهايى سپاه حق جوى اسلام.
ضمنا سلام مرا به يكايك برادران كميته امداد حضرت امام خمينى ملاير برسانيد و اگر بدى از اينجانب مشاهده كرده اند با بزرگوارى خودشان مرا ببخشند. باشد كه خداوند از تمامى ما راضى باشد.
اكبر ميرزايى
@shohadayemalayer
20 فروردین 65
شهدای ملایر
شهید حسن #مظفر @shohadayemalayer
شهیدحسن #مظفر ,بيست و نهم ارد يبهشت 1334 در شهرستان #ملاير چشم به جهان گشود تا پا یان دوره كارشناسي در رشته حقوق درس خواند. كارمند دانشگاه بود. ازدواج كرد و صاحب يك پسر و دو دختر شد. از سوي سپاه پاسداران در جبهه حضور يافت. ششم مرداد 1367در اسلام آبادغرب توسط گروههاي ضدانقلاب بر اثر اصابت گلوله به شهادت رسيد. پيكر او را در گلزار شهداي شهرستان پا كدشت به خاك سپردند. برادرانش علي و رضا نیز شهید شده اند. برادر دیگرشان هم رزمنده دفاع مقدس و مدتی وزیر آموزش و پرورش بوده اند. @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهید حسن #مظفر @shohadayemalayer
خاطراتی ازشهید حاج حسن #مظفر به زبان مادر:
آن شبی را که قرار بود همه ی اعضاء خانواده برای لبیک گفتن به پیام حضرت امام عازم جبهه شوند . همگی نشسته بودیم و برای دفاع در خانه جمع شده بودیم . حاج حسن مظفر در هنگامی که چشمان مهربانش که برقی از رشادت داشت ، و چهره ی خندانش که گرچه می خندید ، اما احساسی عمیق از اندیشه ای جدی بر ان نشسته بود،ناگهان رو کرد و گفت :
مادرم ، ما می رویم و شما هم فردا صبح به امام به گلزار شهدا میروی و سه تا قبر به این مقدار برای ما آماده می کنی ...
در این هنگام او با دستان مهربانش، اندازه قبرها را نشان می داد . آنگاه ادامه داد :
وقتی ما را آوردند به نوبت و به ترتیب سن اول من ... بعد برادرم علی .... و بعد هم برادرم رضا را دفن می کنی .
حاج حسن در روز بیست و نهم اردیبهشت هزار و سیصد و سی و چهار در #ملایر بدنیا آمد.
در طول تحصیلش همیشه شاگرد ممتاز کلاس و عزیز معلمها و همشاگردی هایش بود . سخت کوش بود و تا کاری را که شروع کرده بود به اتمام نمی رساند آنرا راها نمی کرد . عاشق حق و حقیقت بود و همیشه می گفت :
شیرین ترین لحظات زندگی من زمانی است که مستضعفی به حقش برسد ، یا من بتوانم حقش را ادا کنم ...
او با همه ی معلوماتی که داشت فروتن و محبوب بود و در نمازهای جمعه و جماعت حضوری فعال و جدی داشت . او در سال پنجاه و شش در رشته ی ریاضی وارد دانشگاه شد اما چون در مسائل سیاسی و مبارزات انقلابی فعالیت می کرد ادامه تحصیل او به 11 سال بعد ، تا قبل از شهادتش طول کشید .
سازش ناپذیری او با ضد انقلاب و سرمایه دارها زبانزد خاص و عام بود و در این راه هرگز از پا نمی نشست و افتخار می کرد . حاج حسن سر نترسی داشت .
چه قبل ، چه بعد از انقلاب فعالیت چشمگیری کرده بود ، در اکثر عملیاتهای بزرگ شرکت کرده و چندین بار هم مجروح و به خانه بازگشته بود . ولی هر بار ، به محض بهبودی دوباره به سوی خصم می شتافت.
شهید ، در آزادی بوکان ، سقز و مهاباد نقش بسزایی داشت که همیشه از زبان دیگران شنیده می شد و او خودش از آنها دم نمی زد .
اکنون سه فرزند برومند او ، مریم و زهرا که شهید حاج حسن در وجود آنها منعکس می باشد .
حاج حسن ، تحمل هیچ گونه کوتاهی و بی مسئولیتی در کارها نداشت و هر که را چنین می دید شدیداًسرزنش می کرد . شاید به این خاطر بود که خودش فردی بود مدیر ، مدبر و مسئولیت پذیر او مسئولیت های زیادی داشت که در مجموع طاقت فرسا و سنگین بودند .
مسئول امور اداری و عضو انجمن اسلامی دانشگاه ابوریحان ، عضو هیئت علمی رسیدگی به تخلفات اداری همان دانشگاه ، بازرس زندان قصر و زندان اوین ، مسئول رسیدگی به امور مالی بنیاد شهید و عضو ستاد نماز جمعه بود .
و مهمتر از تمام اینها به عنوان یک جوان مسلمان ، مسئول حفظ و حراست از انقلاب اسلام و این آخری را با تمام گوشت و پوستش احساس می کرد .
حاج حسن یکبار با بدن و صورتی که در عملیات خیبر مجروح و شیمیایی شده بود و بینایی چشمهایش را از دست داده بود ، نزد ما بازگشت . مدتها نابینا بود و مجروح ، اما روحش استوارتر از همیشه . چنان استوار که به محض بهبود باز هم برخاست ...
و چنین بود به او الهام شده بود و همانگونه که خواسته بود او و برادرانش را در محلی پیشگویی شده و در مزارهایی که مشخص نموده بود ، به خاک سپرده شد و به دو برادر شهیدش پیوست .
گفتگو:عزمی منفرد/نجاتی @shohadayemalayer
شهدای ملایر
شهیدحسن #مظفر ,بيست و نهم ارد يبهشت 1334 در شهرستان #ملاير چشم به جهان گشود تا پا یان دوره كارشناسي
برادران شهید #مظفر @shohadayemalayer
شهدای ملایر
برادران شهید #مظفر @shohadayemalayer
بياد سبكبالان باغ ملكوت كه به جرم دفاع از اسلام و لبيك به نداي هل به ناصراً ينصرني امام در جهت آزادسازي قسمتي از خاك ميهنمان به دست منافقين بدتر از كفار در خون غلطيدند و به فوز عظيم شهادت نايل آمدند آري قلم قاصر است از اينكه بتواند حق مطلب را در مورد شمعهاي روشنايي بخش هميشه تاريخ شهيدان شاهد بر تمام عصرها و نسل ها و اعمال و رفتار ما بيان نمايد اما آن چيزي كه قلم را به حركت درمي آورد رسالتي است كه در مقابل ايثارگري و ايمان اخلاص اين سبكبالان عاشق كه همچون مولايشان حسين (ع) همه چيزشان را در طبق اخلاص نهادند و همچون ابراهيم (ع) اسماعيل جانشان را در راه خدا هديه بردند .
مادر شهيدان #مظفر كه غم حضرت فاطمه (س) را بر دل و رسالت حضرت زينب (س) و پيام ام البنين را بردوش دارد در شهادت فرزندان خوب و باوفايش حسرت يك آخ را بر دل دشمنان گذاشته و مي فرمايند : من مي خواستم سجده شكر كنم كه در راه خدا اين چنين فرزنداني دادم هم چنين گلهايي دادم مثل علي مثل رضا مثل حسن كه همه تحصيلات دانشگاهي داشتند چه فعاليتهايي كردند اينها ، اينها را من در راه خدا دادم و افتخار مي كنم .
فرزند شهيد حاج حسن مظفر (مريم) كه محبت اهل بيت (ع) و اسلام و امام عزيز را از پدر به ارث برده در شهادت پدر مهربان وبا صفايش مي فرمايد : سلام مرا به امام عزيز برسانيد . به امام عزيز بگوئيد بابايم را خيلي دوست داشتم اما به خاطر حمايت از اسلام و امام عزيز حاضريم همه فدا شويم من صبر مي كنم و آنچنان صبري مي كنم كه دشمنان اسلام ذليل و خوار شوند و پدرم خوشحال و سرافراز گردد .
برادر مجاهد شهيد زنده و جانباز انقلاب و وزیر محترم آموزش و پرورش ، برادر حاج حسن مظفر كه خود همه سنگرهاي انقلاب اسلامي از سنگر جهاد و مقاومت گرفته تا سنگر مبارزه عليه كفر و نفاق و جريانات مخالف خط امام و از سنگر رهبري و هدايت نسل جوان گرفته تا سنگر تعليم و تربيت همه و همه را تجربه نموده با قامتي به صلابت كوه در شهادت اين عزيزان وارسته صبرپيشه نموده و مي فرمايند . شهيدان مرصاد از پاكباختگان راه امام و ولايت بودند كه در طول سالهاي نبرد در طريقت جانبازي حق آبديده و خداوند مي خواست اين ذخاير انساني را خالص كند تا اينكه در حساس ترين فراز تاريخ و به دست پليدترين جنايتكاران و مزدوران آنان را به آرزوي ديرينه ي خويش برساند . اينجانب نيز در كنار برادرانم توفيق لبيك گويي امام مظلوم و حسين زمان داشتم . تجلي عيني حمايت اصحاب حسين در كربلا – به ذلت كشيده شدن دشمنان اسلام و به انتظار شهادت لحظه شماري كردن و سبقت گرفتن علي اكبر (ع) و ابالفضل (ع) در ميادين حماسه و ايثار در آغوش گرفته شدن گلهاي پرپر توسط منتظرين شهادت – برافروخته شدن چهره هاي چند شهيد داده پس از شنيدن شهادت نورچشمانشان چون اربابشان حسين (ع) – ام البنين هاي بي پسر شده ي صبور و دلير كه با شنيدن خبر شهادت پاره هاي تنشان سلامتي امام و خشنودي حسين و زهرا را در كلام (اوفيت) با شيره جانشان زمزمه مي كردند را با خشم خود مشاهده كردم كه انشاءالله خداوند قبول بفرمايند . والسلام عليكم و رحمه الله و بركاته .
خداوندا از تو مي خواهيم آنچه مصلحت اسلام و المسلمين است را براي ما مقدر فرمائي . برادران شهید #مظفر @shohadayemalayer