🍂💔🍂💔🍂
💔🍂
🍂
🌹تقدیم به شهیدسرافراز
#سردارحاج_حسن_تاجوک🌹
❣ #بیاویک_بغل_بابای_من_باش
💫نام #شهادت که می آید بهانه ای میشود برای نوشتن.. نوشتن از کسی که تمام دارائیش را در طبق اخلاص نهادو رفت...
✨ #سردار بگذار #دخترانه برایت بنویسم...
برگردیم به روزهای ۶۷ .. به روزهایی که تو تنها و تنهاتر میشدی بی آنکه کسی بداند چه در دلت میگذرد...💔
برگردیم به آن روزی که تمام جاده را باخستگی رانندگی کردی و گریه کردی...💔
تب کردم ، گریه کردم وقتی شنیدم
پابه پای جاده را گریه کردی ، تو از تنهایی و دلتنگی یاران رفته ات و جاده به دلتنگی و تنهایی و غربت تو...😭
برگردیم به روزهایی که یادی از آن عکس سه نفره کردی و گفتی:" درآن عکس سربازها رفتند ولی اینبار دیگر نوبت فرمانده است که برود." گفتی:" آنجا بچه ها منتظرم هستند…"
یا برگردیم به آن شبی که در کردستان به دو نفراز نیروهایت گفتی:" من دعامیکنم ، شما آمین بگویید... و دعاکردی شهیدشوی" و چقدر زود دعایت مستجاب شد...❣
🌷 #شهادت باهمه زیبائیش سهم تو بود و سهم کسی چون من فقط #دلتنگی شد...💔🍂
🌸 #فرمانده دلیر ای گمنام ترین شهیدشهرم ، سالها بابای جبهه ای ها بودی در گرما و سرمای جبهه ها ، حالا دیگربیا دراین واپسین دنیا و دلتنگی های دخترانه ام بقدر یک لحظه ، بقدر یک نفس ،
بابای زخمی ، بابای زیبا
"بیا و یک بغل بابای من باش"
🍂
💔🍂
🍂💔🍂💔🍂
@Karbala_1365
🌺 ♥️ 🌺 ♥️
♥️ 🌺 ♥️
🌺 ♥️
♥️
#دلنوشته…
تقدیم به سردارشهید
حاج_حسن_تاجوک
فرمانده گردان مسلم بن عقیل شهرستان #ملایر…🌹
✍ بابای خوب شهرمان ،
امروز به دنیا آمدی و نگاهت روبه دنیایی بازشد که برای چشمان دوخته شده به آسمانت و دل دریایی ات تنگ بود.🕊
تو پدر بودی که سالهای بعد شدی #حاج_حسن قهرمان و خوشنام شهرمان...❣❤️
چقدر به گردن این شهر ، نه ، بهتر است بگویم این آب و خاک ، حق داری...
وقتی با رفیق همیشگی ات #حاج_مصطفی در کوچه پس کوچه های این شهر قدم میزدید و فریاد رس مردمان بی پناه بودید ، وقتی نام #آقاروح_الله راشنیدید و با فریادتان #لبیک گفتید ، چقدر دویدید برای انقلاب تا شد انقلاب...🌷
❤️❣ #حاج_حسن شهرمان بودی ، هنوز خستگی مبارزه با منافقین و ضدانقلاب ها از تنت به درنشده بود که مسافر و رزمنده روزهای تلخ وسخت جنگ شدی و برای دفاع ، تفنگ به دست به هرجا که نیازبود سرمیزدی و سروسامان میدادی.❣❤️
❤️❣مدتی طول نکشید که تو #فرمانده_گردان_مسلم_بن_عقیل، دوست داشتنی ترین فرمانده برای نیروهایت شدی.
حاج حسن!
بهترین بابای شهرم ،
خندهایت را در قاب عکس های به یادگارمانده از روزهای سخت می بینم و افتخار به صلابت و استواریت می کنم. اماخاطرات اشکهای بی امانت را بر روی پیکرهای بی جان نیروهایت را هم شنیده ام. اشکها و لبخندهای تو رازهایی است ناگفتنی…❣
هنوز هم اگر از بچه های بازمانده ات بپرسی میگویند و روایت می کنند خاطره آن روز را که با شکمی پاره و مجروح که زخم #عملیات_کربلای۴ بود ، به عملیات کربلای۵ آمدی و دیدنت چقدر آرامشان کرد.
راستی بابای مهربان و مظلوم شهرم!
#از_آسمان_چه_خبر؟
از #حاج_مصطفی و #رسول و....
اینجا جای ماندن نیست دیگر ، زمین نا امن ترین جای این خلقت بی انتها شده است. دستمان را بگیر که حال دلمان بدحال است.❣❤️
❤️❣بگذار جمله ای ازطرف فرزندانت بگویم ازطرف همه فرزندانت ،
❤️❣بابای خوبم!
#بیاویک_بغل_بابای_من_باش…❣❤️
🌸شادی روح شهیدحاج حسن تاجوک صلوات🌸
♥️🕊
هدایت شده از 『شـُ℘َـدٰآۍِڪـَـرْبَلآۍِ۴🕊』
🍂💔🍂💔🍂
💔🍂
🍂
🌹تقدیم به شهیدسرافراز
#سردارحاج_حسن_تاجوک🌹
❣ #بیاویک_بغل_بابای_من_باش
💫نام #شهادت که می آید بهانه ای میشود برای نوشتن.. نوشتن از کسی که تمام دارائیش را در طبق اخلاص نهادو رفت...
✨ #سردار بگذار #دخترانه برایت بنویسم...
برگردیم به روزهای ۶۷ .. به روزهایی که تو تنها و تنهاتر میشدی بی آنکه کسی بداند چه در دلت میگذرد...💔
برگردیم به آن روزی که تمام جاده را باخستگی رانندگی کردی و گریه کردی...💔
تب کردم ، گریه کردم وقتی شنیدم
پابه پای جاده را گریه کردی ، تو از تنهایی و دلتنگی یاران رفته ات و جاده به دلتنگی و تنهایی و غربت تو...😭
برگردیم به روزهایی که یادی از آن عکس سه نفره کردی و گفتی:" درآن عکس سربازها رفتند ولی اینبار دیگر نوبت فرمانده است که برود." گفتی:" آنجا بچه ها منتظرم هستند…"
یا برگردیم به آن شبی که در کردستان به دو نفراز نیروهایت گفتی:" من دعامیکنم ، شما آمین بگویید... و دعاکردی شهیدشوی" و چقدر زود دعایت مستجاب شد...❣
🌷 #شهادت باهمه زیبائیش سهم تو بود و سهم کسی چون من فقط #دلتنگی شد...💔🍂
🌸 #فرمانده دلیر ای گمنام ترین شهیدشهرم ، سالها بابای جبهه ای ها بودی در گرما و سرمای جبهه ها ، حالا دیگربیا دراین واپسین دنیا و دلتنگی های دخترانه ام بقدر یک لحظه ، بقدر یک نفس ،
بابای زخمی ، بابای زیبا
" #بیاویکبغلبابایمنباش"
🍂
💔🍂
🍂💔🍂💔🍂
@Karbala_1365