eitaa logo
میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
560 دنبال‌کننده
16.8هزار عکس
28.6هزار ویدیو
1.2هزار فایل
🕯میعادگاه شهدای وَرجُوی 📌شهید پرور ترین روستای ایران آذربایجان شرقی ؛ ۶ کیلومتری جنوب مراغه @basij_varjovi صاحب امتیاز: 📡 پایگاه خبری ورجوی Www.varjovi.ir @varjovi ۰۹۳۵۴۳۲۱۲۹۴ | ارتباط با مدیر مسئول
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قوای نفسانی (بخش اول) 🔸 دارای قوای سه گانه ، و است، که هر يک تأمين بخشی از نيازهای انسان را بر عهده دارند. همه قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفريده شده اند و هر کدام سهم بسزايی برای رساندن انسان به کمال مطلوبش دارند؛ آنچه مهم است جهت دادن و تربيت کردن و شکوفا نمودن اين قواست، به گونه ای که هر کدام نقش خود را به شکل بايسته و شايسته در ترقی و تعالی انسان ايفا کنند. در زير به تعريف و نيز بيان حالت اعتدال و افراط و تفريط هر يک از اين قوا می‌پردازيم. 💠قوه شهويه 🔹در حقيقت، اين قوه، عهده دار جلب منافع برای انسان است که به آن نفس بهيمی نيز گفته ميشود، و مبدأ امور شهوانی است و اشتياق لذت بردن از خوردنی‌ها و آشاميدنی‌ها و امور جنسی را دارد. فايده اين قوه، حفظ و ادامه حيات بدن است که وسيله تحصيل کمال برای نفس می‌باشد، و در صورتی که به درستی از اين قوه استفاده شود و افراط و تفريط در آن صورت نگيرد، فضيلتی به نام از آن به وجود می آيد که به تعبير فيلسوفان و عالمان اخلاقی، يکی از چهار جنس فضيلت شمرده ميشود. [۱] 💠قوه غضبيه 🔹وظيفه و مسئوليت اين قوه، دفع ضرر از انسان است و به اعتباری، به آن نفس سَبُعی نيز می‌گويند که مبدأ غضب و دليری و اقدام بر اعمال و شوق تسلّط و تصرّف، برتری و رسيدن به جاه بيشتر است. فايده اين قوه اين است که زياده روی، تندی قوای شهوی و شيطانی را در هم ميشکند، و در صورتی که در جای خود از آن استفاده گردد و افراط و تفريطی در آن صورت نپذيرد، فضيلت از آن پديد می آيد و اگر به شکل افراط و زياده روی مورد بهره برداری قرار گيرد، رذيلت تهوّر و درنده خويی از آن به وجود می آيد و اگر هيچ کارکردی نداشته باشد و در آن تفريط شود، رذيلت «جبن» از آن پديد می آيد. [۲] 💠قوای عاقله 🔹همان قوه تفکر و ادراک است که به آن نفس ملکی و فرشته‌ای نيز ميگويند که مبدأ ادراک حقايق و جدايی بين نيکيها و بدی هاست، و نيز انسان را به نيکی فرمان ميدهد و از زشتی بر حذر می‌دارد، و در صورتی انسان به سمت ترقی و تعالی پيش ميرود که به امر و نهی عمل نمايد. فايده اين قوه اين است که حقايق را ادراک ميکند و آدمی را به کارهای نيک فرمان ميدهد و از صفات زشت باز می‌دارد. [۳] در صورتی که از اين قوه به صورت صحيح و معتدل بهره برداری شود فضيلت از آن به وجود می آيد؛ اما هنگامی که افراط و زياده روی در آن صورت گيرد، رذيلت جربزه و سفسطه را به دنبال خواهد داشت. چنين شخصی در اين حالت در تمام امور، حتی يقينيات و امور ضروری نيز شک و ترديد ميکند و در شک خود باقی ميماند؛ چنانکه در تفريط و کوتاهی نسبت به آن قوه، رذيلت ديگری به نام «غباوت» و جهل مرکب پديد خواهد آمد که اساس و پايه بسياری از زشتيها، نزاع ها و اختلافات ميگردد. [۴] 🔹در برابر آن وجود دارد که از عقل عملی به دست می آيد به هر حال از قوه عامله نيز، مانند عاقله، در صورتی که به اعتدال از آن بهره گرفته شود، فضيلت ، و افراط و تفريط در آن، دو رذيلت ظلم و انظلام (ظلم پذيری) را به وجود می آورد. [۵] ... پی نوشت‌ها؛ [۱] گزيده کتاب جامع السعادات (ترجمه سيد جلال الدين مجتبوی) ص ۱۷۴ ـ ۲۴۴ [۲] همان، ص ۱۰۳ ـ ۱۷۳ [۳] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱ [۴] همان، ص ۷۱ ـ ۱۰۱ [۵] همان، ص ۵۲ ـ ۶۳ نویسنده: رضا رمضانی (اخلاق و عرفان)، ص ۷۴ - ۷۸ منبع: وبسایت اندیشه قم 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
میعادگاه شهدا | روشنگری ☫
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قوای نفسانی (بخش اول) 🔸 #نفس دارای قوای سه گانه #شهويه، #غضبيه و #عاقله است، که هر يک
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️قوای نفسانی (بخش دوم و پایانی) 🔸 دارای قوای سه گانه ، و است که هر يک تأمين بخشی از نيازهای انسان را بر عهده دارند. همه قوای بشری برای حکمت و غرض و هدفی آفريده شده اند و هر کدام سهم بسزایی برای رساندن انسان به کمال مطلوبش دارند؛ آنچه مهم است جهت دادن و تربيت کردن و شکوفا نمودن اين قواست، به گونه ای که هر کدام نقش خود را به شکل بايسته و شايسته در ترقی و تعالی انسان ايفا کنند. در این بخش به راه ايجاد اعتدال در قوا و شیوه های عملی آن می‌پردازیم. 💠راه ايجاد اعتدال در قوا 🔹برای اعتدال اين قوا بايد همه آنها را تحت تدبير و کنترل عقل و شرع در آورد. در روايات معتبری که از امامان معصوم (عليهم السلام) رسيده است، مطالب ارزنده ای در اين خصوص وجود دارد. 💠شيوه های عملی ايجاد اعتدال 🔹مراعات اموری که در ادامه آورده ميشود، برای کمک به عقل و ايجاد بستر مناسب برای تعديل قوا مفيد است: ۱) همنشينی با نيکان و معاشرت با کسانی که از فضايل اخلاقی برخوردارند و نيز اجتناب و پرهيز از همنشينی با بدکاران و کسانی که دارای اخلاق زشت و ناپسند هستند؛ زيرا معاشرت با هرکس قويترين انگيزه برای خو گرفتن به صفات و اخلاق اوست. ۲) به کار بردن قوا در راه کسب صفات شريف و مواظبت و مداومت بر اعمال و افعالی که آثار و نتايج آن، تحصيل فضايل است؛ همچنان که اگر کسی بخواهد ملکه جود و سخاوت را در خود حفظ کند، بايد انفاق مال و بذل و بخشش را همواره ادامه دهد و بر نفس خويش، در زمانی که به طرف بخل و امساک ميرود، تسلط داشته باشد. 🔹۳) بايد هنگام اقدام بر هر عملی، تفکّر و تأمل نمايد و مواظب باشد که هيچ کاری را بدون توجّه به آثار آن انجام ندهد و در صورت روی آوردن به رذايل، خود را تنبيه و تأديب نمايد. ۴) از ديدن و شنيدن و تخيل آن چه شهوت و غضب را بر می انگيزد به شدت پرهيز نمايد، و زمانی که بالطبع آن دو قوه به جنبش در آمدند، در بهره گيری از آن به اندازه ای که طبيعت بشری اقتضا ميکند اکتفا نمايد و از آنچه به سلامت تن و روان او صدمه وارد ميکند پرهيز نمايد؛ البته ملاک و معيار بهره گيری معتدل از اين قوا، و است. ۵) بايد عيوب پنهانی خود را با جستجو و بررسی و محاسبه به دست آورد و پس از آگاهی، در ريشه کن ساختن آن کوشش فراوان نمايد. در مجموع، بايد با تمرين و تکرار عمل اخلاقی، از اين که در این نوشتار بدانها پرداخته شد، برای تحقق فضيلت بهره گيرد و زمينه رذيلت را فراهم نسازد. [۱] پی نوشت؛ [۱] برای مطالعه بيشتر ر.ک: گزيده کتاب جامع السعادات (ملا مهدی نراقی) ترجمه سيد جلال الدين مجتبوی، ص ۶۷ به بعد؛ و روش خودسازی (جمعی از نويسندگان)؛ و اخلاق عملی (مهدوی کنی)، ج۱، و مقالات (محمد شجاعی)، ج۲و۳ نویسنده: رضا رمضانی - اخلاق و عرفان، ص ۷۴ - ۷۸ منبع: وبسایت اندیشه قم 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
⭕️امام علی (ع) در حکمت ۲۱۱ نهج البلاغه، در تبیین خطرات تبعيت از هواپرستی چه می فرماید؟ 🔹 (ع) در بخشی از حکمت ۲۱۱ مى فرمايد: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ؛ چه بسا كه در چنگالِ و هاى حاكم بر آنها اسيرند». به یقین خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى عقل كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و ديگرى انگيزه‌ هاى‌ مختلف‌ نفسانى است، كه آن هم در حد اعتدال براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق جنسى باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت؛ اما هنگامى كه اين انگيزه ها طغيان كنند و به صورت هوا و هوسِ سركش درآيند، عقل را در چنگال اسارت خود مى گيرند، به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد. به همين دليل در آيات قرآن و روايات اسلامى هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است. 🔹 مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ؛ [جاثیه، ۲۳] آيا ديدى كسى را كه معبود خود را خويش قرار داده و خداوند، او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!». در حديثى از اميرالمومنين (ع) در غررالحكم مى خوانيم:  «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ؛ غلبه هواى نفس، هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را». [۱] 🔹همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ؛ بر تمام عقل هايى كه در چنگال شهوت، اسيرند حرام است كه از علم و دانش بهره مند شوند». [۲] به يقين عقل‌ها متفاوت اند؛ بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از هوای نفس نمى تواند بر آن چيره شود، و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيانِ شهوت از كار مى افتد، همین گونه نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين نوع آن، گرفتاری اندیشه های حاكمان يك جامعه در اسارت هوای نفسشان است؛ آنان جامعه را به سوى بدبختى پيش برده و دين و دنياى مردم را ملعبه هوای نفس سازند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تصنيف غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دفتر تبليغات‏، قم‏، چ ۱، ص ۶۴ [۲] غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۳۵۰، قصار ۳۶ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در حکمت ۲۱۱ نهج البلاغه، در تبیین خطرات تبعيت از هواپرستی چه می فرماید؟ 🔹 (ع) در بخشی از حکمت ۲۱۱ مى فرمايد: «وَ كَمْ مِنْ عَقْلٍ أَسِيرٍ تَحْتَ هَوَى أَمِيرٍ؛ چه بسا كه در چنگالِ و هاى حاكم بر آنها اسيرند». به یقین خداوند دو نيرو به انسان بخشيده است: يكى نيروى عقل كه خوب و بد را با آن تشخيص مى دهد و راه و چاه را مى شناسد و ديگرى انگيزه‌ هاى‌ مختلف‌ نفسانى است، كه آن هم در حد اعتدال براى بقاى انسان ضرورى است؛ خواه علائق جنسى باشد يا علاقه به مال و ثروت و مقام و قدرت؛ اما هنگامى كه اين انگيزه ها طغيان كنند و به صورت هوا و هوسِ سركش درآيند، عقل را در چنگال اسارت خود مى گيرند، به گونه اى كه گاه از تشخيص واضح ترين مسائل باز مى ماند و گاه دست به كارهايى مى زند كه يك عمر بايد جريمه و كفاره آن را بپردازد. به همين دليل در آيات قرآن و روايات اسلامى هشدار زيادى به اين موضوع داده شده است. 🔹 مى فرمايد: «أَفَرَأَيْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلهَهُ هَواهُ وَ أَضَلَّهُ اللهُ عَلَى عِلْمٍ وَ خَتَمَ عَلَى سَمْعِهِ وَ قَلْبِهِ وَ جَعَلَ عَلَى بَصَرِهِ غِشاوَةً فَمَنْ يَهْدِيهِ مِنْ بَعْدِ اللهِ أَفَلَا تَذَكَّرُونَ؛ [جاثیه، ۲۳] آيا ديدى كسى را كه معبود خود را خويش قرار داده و خداوند، او را با آگاهى [بر اين كه شايسته هدايت نيست] گمراه ساخته و بر گوش و قلبش مُهر زده و بر چشمش پرده اى قرار داده است؟! با اين حال، غير از خدا چه كسى مى تواند او را هدايت كند؟! آيا متذكّر نمى شويد؟!». در حديثى از اميرالمومنين (ع) در غررالحكم مى خوانيم:  «غَلَبَةُ الْهَوى تُفْسِدُ الدِّينُ وَ الْعَقْلَ؛ غلبه هواى نفس، هم دين انسان را فاسد مى كند و هم عقل او را». [۱] 🔹همچنین آن حضرت در حدیث دیگری می فرماید: «حَرَامٌ عَلَى كُلِّ عَقْلِ مَغْلُولٍ بِالشَّهْوَةِ أنْ يَنْتَفِعَ بِالْحِكْمَةِ؛ بر تمام عقل هايى كه در چنگال شهوت، اسيرند حرام است كه از علم و دانش بهره مند شوند». [۲] به يقين عقل‌ها متفاوت اند؛ بعضى به اندازه اى نيرومندند كه هيچ انگيزه اى از هوای نفس نمى تواند بر آن چيره شود، و گاه چنان ضعيف است كه با مختصر طغيانِ شهوت از كار مى افتد، همین گونه نيز درجات و مراتب مختلفى دارد و بدترين نوع آن، گرفتاری اندیشه های حاكمان يك جامعه در اسارت هوای نفسشان است؛ آنان جامعه را به سوى بدبختى پيش برده و دين و دنياى مردم را ملعبه هوای نفس سازند. پی نوشت‌ها؛ [۱] تصنيف غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دفتر تبليغات‏، قم‏، چ ۱، ص ۶۴ [۲] غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى، دارالكتاب الإسلامی، قم، چ ۲، ص ۳۵۰، قصار ۳۶ 📕پيام امام امير المؤمنين (ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دارالكتب الاسلاميه‏، چ ۱، ج ۱۳، ص ۶۲۵ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️مراقبت از نفس کلید رسیدن به همه خوبیها 🔹به نظر شما بزرگترین دشمن انسان کیست؟ شیطان؟ دوستان ناباب؟ اینها دشمن هستند، اما چیز دیگری است که در کتاب های معارف اسمش را گذاشته اند. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ [۱] بدترین دشمنان تو همان تو است که از همه به تو نزدیکتر و در میان دو پهلویت قرار گرفته است». دلیلیش این است که ضعیف است، زرق و برق دنیا را که می بیند هوس می کند، به هر کدام که می رسد یکی دیگر را هوس می کند، حد و حدودی هم ندارد. کم کم خواسته هایش آنقدر زیاد می شود که انسان مجبور می شود مثل برده همه زندگی اش را به دنبال خواسته های رنگ و وارنگ نفسش بدود. 🔹حسابی آدم را خسته و گرفتار می کند، تا به جای اینکه آدم از عمرش استفاده کند برای انسان تر شدن، مشغول می شود به خدمت کردن به نفسش. از آن بدتر اینکه به خاطر خواسته هایش تن به هر کاری می دهد. کلاهبرداری، کم فروشی، اختلاس و... جالب است بیشتر اختلاس کننده ها قبل از دزدی های کلانشان، شغل خوب و آبرومند با در آمدهای بالا دارند، با این حال چون نفسشان حریص شده است باز هم در وجودشان احساس نیاز به پول بیشتری می کنند. غرض اینکه باید این را مدیریت کرد. باید دست رد به سینه اش زد تا حد و حدودش را بشناسد. آن‌ وقت است که انسان طعم واقعی آزادی را احساس می کند. امام سجاد (ع) فرمودند: «أَلْخَیْرُ کُلُّهُ صِیانَةُ الاْنْسانِ نَفْسَهُ؛ [۲] تمام خیر آن است که انسان مراقب نفسش باشد». پی نوشت‌ها؛ [1] بحارالانوار، ج ۷۰، ص ۶۴ [2] تحف العقول، ۲۷۸ منبع: وبسایت موسسه تحقیقات و نشر معارف اهل البیت علیهم‌السلام 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️خویشتن داری جوان 🔹ارزش هر انسانی قبل از هر چیز به گزینش ارزشها و میزان دلبستگی به آنها در زندگی اش مربوط می شود. معیار تعادل او بستگی دارد به این که حقیقتا او تا چه اندازه بر اعصاب خود، مسلط بوده و از برخوردار است. هنگامی می تواند خود را صاحب اراده ای قوی فرض کند که بتواند در مقابل خواسته ها و اش بایستد و با و بردباری و به کار گیری و اندیشه، مشکلات زندگی را یکی پس از دیگری از سر راه خود بردارد و بر هوا و هوس خود غلبه کند. اصولا باید توجه داشت که انسان جز از طریق نمی تواند به انسانیت، دست یابد، زیرا و غریزه به طور طبیعی به طرف لذات و شهوات تمایل دارد و اگر انسان در برابر این کششهای غریزی مقاومت نکند، عملا قدم به قدم به ورطه حیوانیت و سقوط و تباهی نزدیکتر می شود. انسانیت از اینجا آغاز می شود که انسان در برابر کشش های نفسانی مقاومت و پایداری کند و تسلیم امیال و شهوات زودگذر خود نگردد تا زمینه برای رشد و پرورش استعدادهای روحی و ملکوتی در او فراهم شود. 🔹بدون چنین خویشتن داری راه به روی انسانیت و معنویت، بکلی مسدود است، لذا می توان گفت که لازمه هر کمالی در انسان، خویشتن داری در برابر امیال و شهوات است. از طرفی تحمل هر ناگواری و محرومیتی همراه با یک گشایش باطنی و راحتی است، چنان که قرآن می فرماید: «إِنَّ مَعَ الْعُسْرِ يُسْرًا؛ [شرح، ۶] (آری) مسلّماً با (هر) سختی آسانی است». او باید بداند که همواره در معرض بزهکاری و لغزش به سوی شهوات قرار دارد و تنها با و می تواند بر اهریمن درون (تمایلات شهوانی و وسوسه های شیطانی و دشمن برون (عوامل منحرف و دوستان ناباب) پیروز شود. اگر جوانی مرتکب عمل انحرافی و معصیت گردید، باید بلافاصله در پیشگاه خدا کند و تصمیم جدی بر ترک گناه بگیرد تا رفتار ناشایست به شکل یک خصلت زشت و ناروا در وجود او جایگزین نگردد و به صورت عادت ثانوی در نفسش رسوخ نکند. 🔹او باید بداند که توانایی های لازم را برای اصلاح رفتار خویش دارد و در ضمن، قدرت پذیرش او از افراد مسن بیشتر بوده و از تعصب های بیجا به دور است. پس از بیان خطاهایی که ممکن است انسان، مرتکب آنها بشود، را به عنوان راه حل اصلی اصلاح رفتارش پیشنهاد می کند. «إِلَّا الَّذِينَ تَابُوا مِنْ بَعْدِ ذَٰلِكَ وَ أَصْلَحُوا فَإِنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ [نور، ۵] مگر آنهایی که بعد از آن فسق و بهتان به درگاه خدا کنند و در مقام اصلاح عمل خود برآیند، در این صورت خدا البته بسیار آمرزنده و مهربان است». پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: از گناه و خطا به این معناست که فرد، دیگر قصد نداشته باشد که به سوی آن گناه باز گردد. نباید خطای خود را هر چند هم اندک است کوچک بشمارد، تا این که در او پیدا نشود. (ملکه حالت و صفتی پایدار در فرد است که به صورت عادت در می آید و تغییر آن بسیار مشکل بوده و در بعضی اوقات، محال است). 🔹اگر جوان، مطیع خواسته ها و شهوات خود گردید، خود را به هلاکت می اندازد. اصولا نفس انسان، میل به بدی دارد و جوان، تنها با و توجه به خدا می تواند آن را به طرف خوبی ها بکشاند. «...إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَحِيمٌ؛ [یوسف، ۵۳] به راستی که ، انسان را به سوی بدی امر می کند، مگر آنچه را پروردگارم رحم کند! پروردگارم آمرزنده و مهربان است». جوان با (رعایت تقوا) باید خود را برای زندگی آینده آماده سازد و بداند که این دوران کوتاه به زودی سپری خواهد شد و او نیز به گروه بزرگسالان خواهد پیوست و در آینده ای نه چندان دور عهده دار مسؤولیت اجتماعی شده و تشکیل زندگی خانوادگی خواهد داد. باید بداند و هوشیار باشد که: کسانی در پذیرش و انجام مسؤولیت اجتماعی و خانوادگی موفق خواهند بود که و را به پاکی و سلامتی گذرانیده و از آلودگی های جنسی در امان بوده باشند 📕والدین و مربیان مسؤول، رضا فرهادیان منبع: وبسایت راسخون 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️دشمن شناسی - سیاست مبارزه با دشمن (بخش اول) 🔸در مورد معیار کلی برخاسته از متون دینی ما این است که کسی و یا مجموعه ای که سد راه تکامل انسان بسوی قلل رفیع «شدن» و موجب دوری از خدا و خسران در زندگی گردد، محسوب می شود. طبق آیات و روایات انسان دو گونه دشمن دارد: ۱) یا دشمن نزدیک؛ ۲) یا دشمن دور عبارتند از شیطان های جن و انس. 💠دشمن‌ درونی 🔹نزدیکترین دشمن به آدمی اوست که به فرمایش امیرالمومنین امام علی (ع): «اعدی عدوک نفسک التی بین جنبیک؛ دشمن‌ترین‌ دشمنان توست که در کنار توست». این روایت از پیامبر (ص)نیز نقل شده است. [۱] این که آدمی را دائما به بدی دعوت می کند و دشمن نزدیک اوست. اما هوای نفس و نفس اماره، چیزی خارج از وجود انسان و موجودی مستقل همانند شیطان نمی باشد، بلکه مرحله ای و بخشی از وجود خود انسان است. در حقیقت نفس اماره که به زشتی ها و گناهان و پستی ها امر می کند و هوای نفس با فرمان و خواست و اراده او شکل می گیرد، مرتبه پایین و پست و تربیت نیافته از نفس و حقیقت انسان است. 🔹اگر گفته می شود، خود را تقویت کن و پرورش بده، مراد مرتبه انسانی نفس است و اگر گفته می شود او را سرکوب و مغلوب و کنترل کن، مراد مرتبه پایین حیوانی او است. بین این دو «خود» یا دو مرتبه وجودی نفس، کشمکش دائم وجود دارد. اگر خود انسانی و ملکوتی در این مبارزه چیره گردد، ارزش های انسانی زنده می شود و انسان را به مقام شامخ قرب الی الله صعود می دهد، و اگر خود حیوانی غالب گردد، چراغ عقل انسان را خاموش می سازد و او را در وادی ضلالت و گمراهی ساقط می گرداند. ... پی نوشت؛ [۱] نهج الفصاحه، ص ۶۶، ح ۳۳۸ منبع: وبسایت پرسمان 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
⭕️نجات از طغیان‌گری در تزکیه نفوس‌ 🔹اول آیه‌ای که به ، به حسب روایات و تواریخ، وارد شده است، آیه «اقرَا بِاسْمِ رَبِّکَ» است. این آیه اولین آیه‌ای است که، به حسب نقل جبرئیل بر رسول اکرم خوانده است، و از اول به «قرائت» و به تعلم دعوت شده است. اقرَا بِاسمِ رَبِّکَ الذی خَلَق و در همین سوره است که «کَلَّا إِنَّ الِانْسَانَ لَیَطْغی‌، اَنْ رَآهُ اسْتَغْنی‌». این سوره اولین مورد وحی [است‌] و در اولین نزول وحی این آیه در این سوره وارد شده است که «کَلَّا إِنَّ الْانْسَانَ لَیَطْغی‌، اَن رَآهُ اسْتَغْنَی». معلوم می‌شود که و طاغوت بودن از اموری است که در راس امور است و برای باید تعلیم «کتاب» و «حکمت» و تَعلّم «کتاب» و «حکمت» کرد و «تزکیه» کرد. انسان این طوری است، وضع روحی همه انسانها این طور است که تا یک استغنایی پیدا می‌کند می‌کند؛ 🔹استغنای مالی پیدا می‌کند، به حسب همان مقدار طغیان پیدا می‌کند، استغنای علمی پیدا می‌کند، به همان مقدار طغیان پیدا می‌کند، مقام پیدا می‌کند، به مقداری که مقام پیدا کرده است طغیان می‌کند. فرعون را که خدای تبارک و تعالی «طاغی» می‌گوید هست برای همین است که مقام پیدا کرده بود و انگیزه الهی در او نبود و این مقام او را به طغیان کشیده بود. کسانی که چیزهایی که مربوط به دنیاست و آنها را بدون تزکیه نفس پیدا می‌کنند، هر چه پیدا بکنند، طغیانشان زیادتر خواهد شد و وبال این مال و این منال و این مقام و این جاه و این مسند از چیزهایی است که موجب گرفتاری های انسان است در اینجا و بیشتر در آنجا. انگیزه  این است که ما را از این طغیانها نجات دهد و ما تزکیه کنیم خودمان را، نفوس خودمان را مصفا کنیم و نفوس خودمان را از این ظلمات نجات بدهیم. 🔹اگر این توفیق برای همگان حاصل شد، دنیا یک نوری می‌شود نظیر نور قرآن و جلوه نور حق. تمام اختلافاتی که بین بشر هست، اختلافاتی که بین سلاطین هست، اختلافاتی که بین قدرتمندان هست، ریشه‌اش همان طغیانی است که در هست. ریشه این است که انسان دیده است که خودش یک مقام دارد طغیان کرده است و چون قانع نمی‌شود به آن مقام، این طغیان اسباب تجاوز می‌شود، تجاوز که شد، اختلاف حاصل می‌شود و این فرق نمی‌کند، از آن مرتبه نازلش طغیان است تا آن مرتبه عالی آن. از مرتبه نازلی که در یک روستا بین افراد اختلاف حاصل می‌شود ریشه آن همین طغیان است، تا مرتبه بالاتر و هر چه بالاتر برود طغیان زیادتر می‌شود. فرعونی که طغیان کرد و «اَنَا رَبُّکُمُ الْاعْلَی» گفت، این انگیزه در همه است، فقط در فرعون نیست. اگر انسان را سر خود بگذارند، اَنَا رَبُّکُمُ الْاعْلَی خواهد گفت. انگیزه  این است که این نفوس سرکش را و این نفوس طاغی را و یاغی را از آن سرکشی و از آن طغیان و از آن یاغی‌گری کنترل کند و کند نفوس را. بیانات‌ حضرت‌ امام ۶۰/۰۳/۱۱ منبع: سایت جامع امام خمینی (ره) 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️منظور از «محاسبه» كه در جهاد با نفس لازم است چيست؟ 🔹علماى اخلاق براى «جهاد با نفس» امورى را بيان كرده اند كه التزام به آنها لازم است. يكى از امورى كه بعد از و لازم است می ‌باشد؛ چنانكه هر تاجرى در پايان هر روز و آخر هر هفته يا ماه يا سال، حساب كار خود را بكند، و چه بسا دفتر روزانه، ماهانه و سالانه دارد. وقتى بنا است خداوند ما را محاسبه كند، حتى ذره مثقال و حبه خردل را محاسبه ميكند: «إِنْ كَانَ مِثْقَالَ حَبَّة مِّنْ خَرْدَل أَتَيْنَا بِهَا وَ كَفَى بِنَا حَاسِبِينَ». [۱] چرا ما خود به محاسبه نفس نپردازيم؟ و چرا به دستورات بزرگان اين راه گوش فرا ندهيم كه فرمودند: «حَاسِبوا اَنْفُسَكم قَبلَ اَنْ تُحَاسَبُوا وَزِنُوا اَعْمَالَكُم بِمِيزَانِ الحَيَاءِ قَبلَ اَنْ تُوزَنُوا؛ نَفْس هاى خود را كنيد، قبل از اينكه خود محاسبه شويد و اعمال خود را با ميزان حياء وزن كنيد، قبل از اين كه وزن شويد». [۲] 🔹ابوذر از رسول خدا (ص) نقل می كند كه فرمود: «مؤمن مسافر نمی باشد، مگر اينكه سه چيز داشته باشد: زادى براى معاد و چيزى كه تأمين معاش كند و لذّتى كه حرام نباشد»؛ [۳] و به همين معنا از رسول اکرم (ص) روايت كرده: «عَلَى العَاقِلِ اَنْ يَكُونَ لَهُ اَربَعُ سَاعَاتٍ: سَاعَةٌ يُنَاجِى فِيهَا رَبَّهُ وَ سَاعَةٌ يُحَاسِبُ فِيهَا نَفْسَهُ وَ سَاعَةٌ يَتَفَكَّرُ فِيهَا فِى صُنْعِ اللّهِ وَ سَاعَةٌ يَخْلُو فِيهَا لِلمَطعَمِ وَ المَشرَبِ فَاِنَّ فِى هَذِهِ السَّاعَةِ عَوناً لَهُ عَلَى بَقِيَّةِ السَّاعَاتِ؛ بر عاقل است كه چهار ساعت و چهار وقت براى خود گذارد، وقتى براى مناجات با پروردگارش و وقتى براى «محاسبه نفسش»، و وقتى براى تفكر در موجودات خداوند و دستگاه آفرينش، و ساعتى براى غذا خوردن و نوشيدن، و در اين ساعت اخير است كه براى بقيه ساعات قدرت و نيرو می گيرد [و اين اشاره است كه توجه به جسم از مسائل مهمى است كه مورد نظر اسلام و شارع مقدس است و بدون آن، سه وقت ديگر دچار اختلال میشود]». [۴] 🔹حقيقت «محاسبه» با شريك آن است كه نظر در سرمايه و در سود و ضرر كند تا زياده و نقصان روشن شود؛ اگر زيادى آورده شكر و اگر خسران ديده و ضرر كرده از او مطالبه كند، اگر شريك دارد جبران خسارت كند، و اگر ندارد به ذمّه بگيرد و در آينده تدارك كند. در مورد «محاسبه با نفس» هم چنين است، در مقابل سرمايه بايد به فرائض و واجبات عمل كرده باشد، و اگر به مستحبات عمل كرده، سود و ربح برده و اگر معصيت كرده ضرر كرده است، در شامگاه بايد ديد چه كرده؟ اگر رنج برده، بايد از اين شريك تشكر كرد، و اگر ضرر كرده بايد با انجام نوافل و مستحبات و كارهاى خير آن را جبران كند. مرحوم كلينى در كافى از امام کاظم (ع) نقل مى كند كه فرمودند: «از ما نيست كسى كه هر روز خود را نكند، اگر عمل نيكى انجام داده است از خداوند زيادى آن را بخواهد و اگر گناه و كار بدى كرده براى آن از خدا آمرزش بخواهد و به سوى او بازگشت كند». [۵] 🔹از نفس خود آنچه را كه خداوند از تو محاسبه مى كند محاسبه كن. در روايتى از رسول اكرم (ص) آمده: «قدم هاى بنده اى روز قيامت حركت نمی كند، مگر اينكه از چهار چيز سؤال میشود: از عمرش كه در چه چيزى فنا كرده و جوانيش كه در چه چيزى گذرانده و از مالش كه از كجا به دست آورده و در چه راه انفاق كرده و از دوستى ما اهل بيت». [۶] در روايت امام صادق (ع) آمده كه: «در مواعظ لقمان به فرزندش آمده است كه: فرزندم! فردا وقتى در برابر خداوند عز و جل قرار گرفتى، از چهار چيز سؤال میشوى: از جوانيت كه در چه راهى گذراندى؟ و از عمرت كه در چه [راهی] ضايع كردى؟ و از مالت كه از چه و كجا به دست آوردى؟ و در چه راه خرج كردى؟ پس آماده براى جواب آنها شو و جوابى آماده كن!». [۷] پيامبر اكرم (ص) به معاذ فرمود: «بنده از سرمه چشمانش و از ريختن گل [و خاك ديوار مردم] با دو انگشتش [كه از روى بازى به ديوار مى كشد] و از دست زدن به پيراهن برادرش سؤال میشود». [۸] پی نوشت‌ها؛ [۱] انبياء، ۴۷ [۲] المحجة البيضاء فی تهذيب الإحياء، فيض كاشانى، مؤسسه انتشارات اسلامى جامعه مدرسين، چ۴، ج۸، ص ۱۶۷ [۳] همان، ص۱۶۴ [۴] المحجة البيضاء...، همان، ص۱۶۴ [۵] الكافی، كلينى، دارالكتب الإسلامية، چ۴، ج۲، ص۴۵۳ [۶] الأمالی، ابن بابويه، كتابچى‏، محمد بن على‏، تهران، چ۶، ص۳۹ [۷] الكافی، همان، ج۲، ص۱۳۵ [۸] المحجة البيضاء...، همان، ص۱۵۹ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم‌الذاكرين‏، نسل جوان‏، ۱۳۸۵ش، چ اول‏، ج۲، ص۲۹۶ منبع: وبسایت آیت‌الله مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) منبع/تبیین 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️توجه به ثبت و ضبط اعمال و گفتار چه تاثیری در درمان بیماری های زبان دارد؟ 🔹توجه به اينكه فضايى كه در آن زندگى مى كنيم، مثل ضبط صوتى براى و بالخصوص ما است، موجب می شود انسان سنجيده تر سخن بگوید، اگرچه نوار ضبط شده را هم كسى گوش ندهد، صرف توجه به اين كه صدا ضبط میشود و احتمال اين هست كه كسى بشنود انگيزه اى در انسان ايجاد ميشود كه منطبق با معيارهاى صحيح صحبت كند و اين مسئله بالوجدان براى خود ما يا دوستان ما در موقع مصاحبه هاى راديويى قابل لمس است، چه رسد به مصاحبه هاى تلويزيونى كه علاوه بر صدا سيما هم مورد نظاره است. پس بايد بدانيم كه فضاى اطراف ما ضبط صوت الهى است كه حتى كوچكترين حرف را هم ضبط كرده و اگر خداوند اراده كند در «يَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ» [طارق، ۹]؛ (روزى كه سريره ها و نهان ها آشكار میشود) اين نوار ضبط شده به سمع ما میرسد. همچنین توجه به اينكه افرادى موكّل هستند اعمال ما را عموماً و صحبت هاى ما را خصوصاً بنويسند و در رأس آنها خداوند بزرگ و عظيمى كه «لَاتَاخُذُهُ سِنَةٌ وَ لَا نَوْمٌ» [بقره، ۲۵۵]؛ (چرت و خواب او را نمى گيرد) نظاره گر است. 🔹اگر انسان به اين معنى توجه پيدا كند كه عالَم محضر خدا است هيچ وقت قولى و يا عملى برخلاف رضاى آن بزرگ كه ولى نعمت اوست انجام نمیدهد. اگر ما متوجه باشيم كه كودكى به تماشاى ما ايستاده هرگز در برابرش گناه و كاری خلاف ادب نمى كنيم؛ چه شده است ما را كه در برابر چنين بزرگى بيشرمانه دست به هر عمل ناروايى مى زنيم؟ امان از وقتى كه ، سايه ظلمانى خود را بر اين انسان عصيانگر بيفكند، كه چشم بسته دست به هر عمل خلافى مى زند. خداوندا! تو ما را از شرّ كه شيطان درونى است، و كه شيطان بیرونى است حفظ كن. من معترفم و هميشه زبان حالم چنين بوده - اگرچه غافل بوده ام - كه «اِلَهِى لَم يَكُن لِى حَولٌ فَاَنتَقِلُ بِهِ عَنْ مَعْصِيَتِكَ اِلَّا فِى وَقتٍ اَيْقَظْتَنِى لِمَحَبَّتِكَ» [۱]؛ (خدايا حول و قوه اى براى من نيست تا بتوانم به وسيله آن از معصيت تو روى برگردانم، مگر در وقتى كه تو مرا به خاطر محبتت بيدار كنى) و هميشه طالب بوده و هستم، همچنان كه از پيامبر اكرم (ص) رسيده كه: «اَللّهُمَّ لَاتَكِلْنَا اِلَى اَنْفُسِنَا طَرْفَةَ عَينٍ اَبَداً»؛ (خدايا آنى و چشم برهم زدنى ما را به خودمان وامگذار). 🔹همچنین توجه به اين نكته كه سخنان ما جزو اعمال ما است نیز تاثیر زیادی در درمان بیماری های زبان دارد. بعضى باور ندارند كه حرف جزء عمل است و مى گويند حرف باد هوا است؛ عمل آن است كه مثلاً سيلى به صورت كسى بزنى، در حالى كه اينها غافل اند از اينكه حرفى كه پشت سر فلان شخص میزند، از هزاران سيلى براى او ضررش بيشتر است. بايد باور كنيم كه حرفها در زمره اعمال مورد بررسى و مكافات قرار ميگيرد، حرف خوب در زمره اعمال خوب و حرف بد در زمره اعمال بد. وقتى پيامبر اكرم (ص) به امام على (ع) ميفرمايد: «اگر خدا كسى را به دست تو هدايت كند برای تو بهتر است از هر چه خورشيد بر آن طلوع و غروب میكند» مسلماً گناه منحرف كردن يك نفر هم ولو با حرف، عظيم است. 🔹شيعه و سنى نقل كرده اند كه «معاذ بن جبل» گفت: «با پيامبر اكرم (ص) در سفر بودم، روزى صبح كردم در حالى كه نزديك آن حضرت بودم و با هم راه مى رفتيم، از ايشان خواستم كه عملى را به من بياموزند كه مرا داخل بهشت كرده و از آتش جهنم دور گرداند. آن حضرت شروع به صحبت كرده كلماتى فرمودند تا رسيدند به اين جمله كه آيا مى خواهى تو را به ملاك و ريشه نصايحى كه كردم رهنمون سازم؟ گفتم: بله يا رسول الله؛ فرمودند: نگاه دار اين را، و اشاره به زبانشان كردند. معاذ بن جبل - که در ذهنش شايد مثل امثال ما اين طور بود كه حرف باد هوا است ـ عرض كرد: «آيا ما به واسطه آنچه مى گویيم مورد محاسبه و مكافات قرار مى گيريم؟»، پيامبر (ص) فرمودند: «ثَكَلَتْكَ اُمُّكَ يَا مَعَاذُ»؛ (مادرت به عزايت بنشيند اى معاذ) [پيامبر در مقام يك معلّم بايد گاهى با تندى برخورد كند كه طرف مقابل بداند حرف نادرستى زده است، صريح و تند حرف زدن معلم و مورد عتاب قرار دادن شاگرد از نمونه شلاق هاى تربيت است] سپس فرمودند: «وَ هَل يُكِبُّ النّاسَ‏ فِي‏ النّارِ عَلَى‏ وُجُوهِهِم (اَو عَلَى مَنَاخِرِهِم) إِلَّا حَصَائِدُ أَلْسِنَتِهِم‏» [۲]؛ (آيا غير از اين است كه محصول زبان هاى مردم، مردم را به صورت به آتش مى اندازند؟)». پی نوشت‌ها؛ [۱] از مناجات شعبانيه. [۲] وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت(ع)، چ اول، ج ‏۱۲، ص ۲۸۱، باب ۱۵۲ 📕اخلاق اسلامى در نهج البلاغه، مكارم شيرازى، ناصر، تهيه و تنظيم: اكبر خادم الذاكرين‏، نسل جوان‏، قم‏، ۱۳۸۵ش، چ اول، ج 1، ص 104. منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) منبع/تبیین @shohadayevarjovi
🌺 توصیه های امام کاظم (ع) به هشام (شماره 3): ✅ هر كس سه چيز را بر سه چيز مسلط‍‌ كند، گویا به در ويران كردن كمك كرده است. هر کس: 1️⃣ نور تفكر را با آرزوهاى دور و دراز تيره سازد 2️⃣ و سخنان حكيمانه‌ اش را با سخنان بيهوده پایمال كند 3️⃣ و نور عبرتش را با شهوات نفسانی خاموش نمايد، به هواى در ويران ساختن كمك كرده است. و هر كس را ويران كند، دين و دنيايش را تباه ساخته است. 📖 يا هِشَامُ مَنْ سَلَّطَ ثَلاَثاً عَلَى ثَلاَثٍ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ مَنْ أَظْلَمَ نُورَ فِكْرِهِ بِطُولِ أَمَلِهِ وَ مَحَا طَرَائِفَ حِكْمَتِهِ بِفُضُولِ كَلاَمِهِ وَ أَطْفَأَ نُورَ عِبْرَتِهِ بِشَهَوَاتِ نَفْسِهِ فَكَأَنَّمَا أَعَانَ هَوَاهُ عَلَى هَدْمِ عَقْلِهِ وَ مَنْ هَدَمَ عَقْلَهُ أَفْسَدَ عَلَيْهِ دِينَهُ وَ دُنْيَاهُ 📚 تحف العقول , جلد۱ , صفحه ۳۸۳ به بعد 📱 کانال سبک زندگی : 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi
💠 طبیب نفس بلکه انسان خود بر نیک و بد خویش آگاه است گرچه عذرتراشى کند! 📚 سوره قیامة،آیه۱۵ 🌷امام صادق علیه‌السلام فرمودند: تو طبیب نفس خودت قرار داده شده‌اى، درد برایت بیان شده و علامت صحت را برایت بیان کرده‌اند، دوا هم به تو معرفى شده‌است، پس ببین چگونه در معالجه نفس خود قیام میکنى. 📚 بحارالانوار،جلد۷۰ ،صفحه۷۰ | | منبع/ حدیث نور 📡 پایگاه خبری تحلیلی وَرْاُئوی 🕯 میعادگاه شهدای وَرجُوی @varjovi @shohadayevarjovi