eitaa logo
شوخ طبعي‌ها و حكايات طلبگي
303 دنبال‌کننده
2.3هزار عکس
920 ویدیو
65 فایل
فی الواقع خداوند اِند لطافت اِند بخشش اند بی خیال شدن اند چشم پوشی و اِند رفاقت است قنبر امام علی (ع) غم‌‌بر است لَا تَأْخُذُهُ سِنَةٌ وَلَا نَوْمٌ؛ یعنی خدا دائم آنلاین است نوبت نمی خواد، پول زیر میزی نمی خواد و... @ghadiri313
مشاهده در ایتا
دانلود
سیب با برکت هوا گرم بود.باغبان لب جوی آبی از درون باغ می گذشت نشسته بود. میوه ها هم تازه رسیده بودند.همین طور که به آب نگاه می کرد یک مرتبه سیب قرمزی را دید که در آب افتاده است.آن را از آب گرفت و دید عجب خنک است،با خودش فکر کرد هنوز درختان ما سیبش این طور نرسیده!گازی به آن زد و کمی از آن را خورد.خوشمزه بود.در همین لحظه ناگهان به ذهنش خطور کرد که سیب مال چه کسی بود که ما خوردیم؟بنا نبود مال مردم بخوریم.البته،خوردن سیبی که آب می آورد عیبی ندارد،ولی مثبت موشکافی هایی از این دست هم می کند. خلاصه،برای پیدا کردن صاحب آن سیب مسیر جوی را دنبال کرد و بالاخره باغی که درخت هایش چنین سیب سرخ و سفیدی داشته باشد را پیدا کرد و در زد و سراغ صاحب باغ را گرفت.گفتند او در بازار مغازه دارد.آدرس را گرفت و پیش صاحب باغ رفت و گفت:آقا،ما باغبانیم و سواد زیادی نداریم.لب جوی نشسته بودیم که دیدیم سیبی از باغ شما در آب افتاده.آن را برداشتیم و کمی از آن خوردیم.حالا یا وجهش را قبول کنید یا راضی باشید.گفت:واللّه،نه پولش را می خواهم و نه راضی می شوم.گفت:پس من چه کنم؟پرسید:زن داری؟گفت:نه!گفت:اگر می خواهی رضایت بدهم،باید دختر مرا بگیری.گفت:برای خوردن یک سیب که دختر به آدم نمی دهند!گفت:این که آمدی از من رضایت بگیری نشان می دهد آدم خداترسی هستی و از قیامت هراس داری.من هم راضی نیستم مگر این که دختر مرا بگیری.گفت:من پول ازدواج و عروسی کردن ندارم.گفت:من پول عروسی را خودم می دهم،جلسه را هم خودم می گیرم،شام عروسی را هم خودم می دهم،مشکل این است که دختر من هم کور است هم کر است و هم شل.باغبان در دلش گفت: خدایا،ما یک سیب که بیشتر نخوردیم این چه حکایتی است؟من از این دختر چگونه نگهداری کنم؟بعد رو به صاحب باغ کرد و گفت: نمی شود این شرط را با من نکنید؟گفت:شرط من همین است که گفتم! خداترسی و تقوا مانع شد شرط را قبول نکند گفت:باشد قبول است.آن زمان هم رسم نبود دختر را به پسر نشان بدهند.شب عروسی وقتی عروس را آوردند،داماد دید حورالعینی که خدا در سوره واقعه به مومنین وعده داده همسر خود اوست.از اتاق بیرون آمد و پدر دختر را صدا کرد و گفت:شما تقلب کردی؟تو گفتی دخترم کور است؟!گفت: منظورم این بود که چشمش خلاف نکرده و از حرام کور است.پاو گوشش هم از حرام شل و کرند. این پاداش خداترسی و تفکر است.اگر او درباره چگونه زیستنش فکر نکرده بود هرگز برای جلب رضایت صاحب باغ نمی رفت و این نعمت نصیبش نمی شد.علاوه بر این،سال بعد خدا فرزندی به این زوج صالح داد که اسمش را احمد گذاشتند و این کودک همان کسی است که امروز معروف به 22 است.انسان والا و باکرامت و باعظمتی که هروقت در مسائل علمی مشکلی پیدا می کرد به بارگاه امیر مومنان می رفت و پاسخ مساله اشرار از ایشان درخواست می کرد.یکی از شاگردان ایشان نقل کرده است که نیمه شبی آهسته دنبال ایشان راه افتادم.دیدم در صحن حضرت امیر المؤمنین که قفل بود باز شد و ایشان وارد حرم مطهر گردید.بهد،خطاب به حضرت عرض کرد:ای دریای علم خدا، من در این مسأله مشکل دارم،می خواهم فتوا بدهم،چه کنم؟ندایی از ضریح آمد که پسرم مهدی در کوفه منتظر است.برو جوابش را بگیر. حديث عقل و نفس آدمی در آيينه قرآن ، ص230
هم سؤال از علم خیزد ، هم جواب همچنانکه خار و گُل از خاک و آب.
اصناف انسان‌ها از نظر امام سجاد (علیه السلام) مردم جامعه به شش طبقه تقسیم می شوند که فقط یک گروه سودمند هستند 1️⃣گروه اول (أسد) شیر صفتها هستند مثل اغلب پادشاهان و ستمگران و حاکمان ظالم هستند. 2️⃣گروه دوم (ذئب) گرگ صفتها هستند مثل تاجران و کاسبانی که وقتی جنس را می فروشند تعریف می کنند و وقتی جنسی را از کسی می خرند مذمت می کنند. 3️⃣گروه سوم (ثعلب) روباه صفتها هستند مثل کسانی که دینشان وسیله ی دنیایشان است و با دین فروشی دنیایشان را نگه می دارند. 4️⃣گروه چهارم (کلب) سگ صفتها هستند مثل آنهایی که با زبانشان مردم را آزار می دهند . 5️⃣گروه پنجم (خنزیر) خوک صفتها هستند مثل آدمهای شهوانی که به هر شهوتی پاسخ مثبت می دهند و خود را در راه حرام قرار می دهند. 6️⃣گروه ششم (شاة) گوسفندصفتها هستند مثل مومنین که آزارشان به کسی نمی رسد و جز خوبی از آنان دیده نمی شود. بره یا گوسفند هم همینطور است همه چیزش سود است و آزاری ندارد. قَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ : اَلنَّاسُ فِي زَمَانِنَا عَلَى سِتِّ طَبَقَاتٍ : أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ كَلْبٍ وَ خِنْزِيرٍ وَ شَاةٍ فَأَمَّا اَلْأَسَدُ فَمُلُوكُ اَلدُّنْيَا يُحِبُّ كُلُّ وَاحِدٍ أَنْ يَغْلِبَ وَ لاَ يُغْلَبَ وَ أَمَّا اَلذِّئْبُ فَتُجَّارُكُمْ يَذُمُّونَ إِذَا اِشْتَرَوْا وَ يَمْدَحُونَ إِذَا بَاعُوا وَ أَمَّا اَلثَّعْلَبُ فَهَؤُلاَءِ اَلَّذِينَ يَأْكُلُونَ بِأَدْيَانِهِمْ وَ لاَ يَكُونُ فِي قُلُوبِهِمْ مَا يَصِفُونَ بِأَلْسِنَتِهِمْ وَ أَمَّا اَلْخِنْزِيرُ فَهَؤُلاَءِ اَلْمُخَنَّثُونَ وَ أَشْبَاهُهُمْ لاَ يُدْعَوْنَ إِلَى فَاحِشَةٍ إِلاَّ أَجَابُوا وَ أَمَّا اَلْكَلْبُ يَهِرُّ عَلَى اَلنَّاسِ بِلِسَانِهِ وَ يَكْرَهُهُ اَلنَّاسُ مِنْ شَرِّ لِسَانِهِ وَ أَمَّا اَلشَّاةُ اَلَّذِينَ يُجَزُّ شُعُورُهُمْ وَ يُؤْكَلُ لُحُومُهُمْ وَ يُكْسَرُ عَظْمُهُمْ فَكَيْفَ تَصْنَعُ اَلشَّاةُ بَيْنَ أَسَدٍ وَ ذِئْبٍ وَ ثَعْلَبٍ وَ كَلْبٍ وَ خِنْزِيرٍ. روضة الواعظین ج۲ ص۲۹۱ ؛ المواعظ العددیة (نصایح شمارشی)،مشکینی اردبیلی،ج ۲،ص ۳۱۰
عرض سلام و ادب 🖤انا لله و انا الیه راجعون🖤 دست تقدیر الهی بر آن بود که فرزند جهادگرم محمدحسین دریس در مسیر خدمت دعوت حضرت حق را لبیک گفت. از تمام اساتید، دانشجویان، دوستان و اعزه‌ برادر یا خواهر که در مراسم تشییع، تدفین و ترحیم ایشان شرکت کرده یا با ارسال پیامک یا تماس ابراز همدردی نمودند، کمال تشکر و قدردانی دارم. حضور شما سروان عزیز تسلی خاطر اینجانب و خانواده‌ام بود و به امید الهی بتوانم در شادی‌هایتان جبران نمایم. مجددا از شما خواستارم او را در دعاها و عزاداری‌های این ایام شریک گردانید، همراه با ذکر فاتحه و صلوات. ضمنا مراسم هفتمین روز درگذشت فرزندم روز پنجشنبه تاریخ 4 مردادماه پس از نماز مغرب و عشا در مسجد امیرالمومنین پردیسان برگزار خواهد شد. التماس دعا از طرف حجت الاسلام مهدی دریس، (انجمن روان شناسی اسلامی)
هدایت شده از زندگي آرام
✅خدمات دین به بیماران وسواسی ✅مطالعه رساله و کتب مربوط به وسواس بدون تجویز روان شناس و روان پزشک ممنوع است ✅پرسش های بیمار وسواسی اطمینان‌جویانه و بیمارگون است نه حقیقی. ✅ وسواسی مثل بسیاری از بیماران دیگری احکام خاص خود را دارد. ✅ وسواس بیماری‌ای است که در بستر فرهنگی مختلف، جلوه های متعدد متناسب با آن فرهنگ را نشان می دهد. ✅درمان اختلال وسواس مذهبی= روان درمانی (روان شناس)+ دارودرمانی (روان پزشک) + فرار از بی کاری و شغل متناسب با استعداد و علاقه + ورزش منظم + تعبد به دستور خالق هستی و قبول رخصت های دینی + .. محمدحسین قدیری ( روان شناسی) ماهنامه خانواده مبلغان، شماره19، مرداد 1403 ✅
روایتی از امام باقر(ع) : «... اگر دو انتخاب برایم وجود داشته باشم که هر دو حلال، اما یکی دشوار و دیگری آسان باشد، گزینه آسان را انتخاب خواهم کرد؛ زیرا خدا آسان‌گیر بوده و کارهای آسان را دوست داشته و (گاه) پاداش‌هایی به کار آسان می‌دهد که به کار دشوار نمی‌دهد. «... لَا یَعْرِضُ لِی بَابَانِ کِلَاهُمَا حَلَالٌ إِلَّا أَخَذْتُ بِالْیَسِیرِ وَ ذَلِکَ أَنَّ اللَّهَ یَسِیرٌ وَ یُحِبُّ الْیَسِیرَ وَ یُعْطِی عَلَى الْیَسِیرِ مَا لَا یُعْطِی عَلَى الْعُنْفِ»، شیخ طوسی، محمد بن الحسن، تهذیب الأحکام، ج 5، ص 52، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407 ق.
نیت هم سخت هم آسان نيت از «كار» بهتر است , چون نيت اگر خالص و قوى بود انسان را به كار وادار مى كند . نيت مشكل تر از كار است . اينكه گفته اند : نية المؤمن خير من عمله , نيت انسان مؤمن از عمل او بالاتر است . يا اين كه گفته اند : افضل الاعمال احمزها , هر عملى كه دشوارتر باشد ثوابش بيشتر است . اين نه براى آن است كه نيت با اين كه آسان هست از ثوابش از ثواب عمل بيشتر است . اين دو اصل دينى را وقتى كنار هم بررسى مى كنيم مى بينيم نتيجه اش آن است كه نيت بسيار مشكل است . اگر بهترين عمل دشوارترين اعمال مى باشد , پس نيت چگونه بهتر از عمل است آيا مگر نيت آسان نيست ؟ مى فرمايند : نه . نيت( احمز الاعمال ) است يعنى نيت از همه اعمال سنگين تر است . اسرار عبادات، جوادی آملی، عبدالله، ص 157. https://lib.eshia.ir/10939/1/157
اگر انسان قرآن مى خواند كه تلاوت قرآن عبادت است اگر متكلم را در اين كلامش مشاهده كرد به سرّ تلاوت رسيده است . اگر معبود را در عبادت هايش با جان مشاهده كرد به سرّ عبادت رسيده است . اسرار عبادات، جوادی آملی، عبدالله، ص 158.
اگر كار خيرى از دست ديگران صادر شده است و ما توفيق آن را نداشتيم , اگر به آن كار راضى و خوشحال بوديم سهيم در ثواب آن هستيم و ديگر حسرت نمى بريم على (عليه السلام) : إنَّما يَجمَعُ النّاسَ الرِّضا و السُّخطُ ، فمَن رَضِيَ أمرا فقَد دَخَلَ فيهِ ، و مَن سَخِطَهُ فقَد خَرَجَ مِنهُ (وسائل الشيعه , ج 11 , ص 411) .
همه چهار زن دارند‌! ‌روزي روزگاري تاجر ثروتمندي بود كه 4 زن داشت. زن چهارم را از همه بيشتر دوست داشت و او را مدام با خريدن جواهرات گران قيمت و غذاهاي خوشمزه خوشحال مي‌كرد. بسيار مراقبش بود و بهترين چيزها را به او مي‌داد.‌‌ زن سومش را هم خيلي دوست داشت و به او افتخار مي‌كرد. اگرچه واهمه شديدي داشت كه روزي او تنهايش بگذارد. واقعيت اين است كه او زن دومش را هم بسيار دوست داشت. او زني بسيار مهربان بود كه دائما نگران و مراقب همسرش بود. مرد در هر مشكلي به او پناه مي‌برد و او نيز به تاجر كمك مي‌كرد تا گره كارش را بگشايد و از مخمصه بيرون بيايد. اما زن اول مرد، زني بسيار وفادار و توانا بود كه در حقيقت عامل اصلي ثروتمند شدن او و موفق بودنش در زندگي بود كه اصلا مورد توجه مرد نبود. با اينكه از صميم قلب عاشق شوهرش بود اما مرد تاجر به ندرت وجود او را در خانه اي كه تمام كارهايش با او بود حس مي‌كرد و تقريبا هيچ توجهي به او نداشت. روزي مرد احساس مريضي كرد و قبل از آنكه دير شود فهميد كه به زودي خواهد مرد. به دارايي زياد و زندگي مرفه خود انديشيد و با خود گفت: ‌"من اكنون 4 زن دارم، اما اگر بميرم ديگر هيچ كسي را نخواهم داشت و تنها و بيچاره خواهم شد"! بنابراين تصميم گرفت با زنانش حرف بزند و براي تنهايي‌اش فكري بكند. اول از همه سراغ زن چهارم رفت و گفت:"من تورا بيشتر از همه دوست دارم و از همه بيشتر به تو توجه كرده ام و انواع راحتي ها را برايت فراهم آورده ام ، حالا در برابر اين همه محبت من آيا در مرگ با من همراه مي‌شوي تا تنها نمانم؟"زن به سرعت گفت : " هرگز" و مرد را رها كرد. ناچار با قلبي كه به شدت شكسته بود نزد زن سوم رفت و گفت:‌"من در زندگي تو را بسيار دوست داشتم آيا در اين سفر همراه من خواهي آمد؟"زن گفت: " البته كه نه! زندگي در اينجا بسيار خوب است. تازه من بعد از تو مي‌خواهم دوباره ازدواج كنم " قلب مرد يخ كرد. مرد تاجر به زن دوم رو آورد و گفت:"تو هميشه به من كمك كرده اي . اين بار هم به كمكت نياز شديدي دارم شايد تو از هميشه بيشتر مي‌تواني در مرگ همراه من باشي؟ "زن گفت :" اين بار با دفعات ديگر فرق دارد . من نهايتا مي‌توانم تا گورستان همراه جسم بي جان تو بيايم اما در مرگ،...متاسفم"! گويي صاعقه اي به قلب مرد آتش زد. در همين حين صدايي او را به خود آورد:"من با تو مي‌مانم ، هرجا كه بروي"، تاجر نگاهش كرد، زن اول بود كه پوست و استخوان شده بود ، انگار سوءتغذيه، بيمارش كرده باشد. غم سراسر وجودش را تيره و ناخوش كرده بود و هيچ زيبايي و نشاطي برايش باقي نمانده بود . تاجر سرش را به زير انداخت و آرام گفت:" بايد آن روزهايي كه مي‌توانستم به تو توجه مي‌كردم و مراقبت بودم ..." در حقيقت همه ما چهار زن داريم! ا الف: زن چهارم بدن ماست كه مهم نيست چقدر زمان و پول صرف زيبا كردن او بكنيم وقت مرگ، اول از همه او ما را ترك مي‌كند. ب: زن سوم دارايي‌هاي ماست. هر چقدر هم برايمان عزيز باشند وقتي بميريم به دست ديگران خواهد افتاد. ج : زن دوم كه خانواده و دوستان ما هستند. هر چقدر هم صميمي و عزيز باشند ، وقت مردن نهايتا تا سر مزارمان كنارمان خواهند ماند. د: زن اول كه روح ماست. غالبا به آن بي توجهيم و تمام وقت خود را صرف تن و پول و دوست مي‌كنيم.او ضامن توانمندي هاي ماست اما ما ضعيف و درمانده رهايش كرده ايم تا روزي كه قرار است همراه ما باشد، اما ديگر هيچ قدرت و تواني برايش باقي نمانده است. منبع بهشت اجباری، میثم یاسا، ص162 ✍️
داستایوفسکی نویسنده روسی می‌گوید : " اگر خدا نباشد همه چیز مباح است " . مقصودش این است که هیچ چیز دیگری که‌ بتواند واقعا مانع انسان از انجام اعمال ضد اخلاقی شود نیست . تعلیم و تربیت در اسلام، مرتضی مطهری، ص 118
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 امام جمعه‌ای که در منزل خود بیش از ۳۰ نوع محصول تولید می‌کند 🔹حجت الاسلام محمد پوررمضان امام جمعه بخش گتاب در زمین ۲۰۰ متری خود بیش از ۳۰ نوع محصول تولید می‌کند. 🔹️این امام‌جمعه فعال حدود ۵ هزار متر مربع زمین کشاورزی دارد که صفر تا صد کار کشاورزی را خودش انجام می‌دهد. گزارش: رضا حسینجان‌زاده جمعه، ۵ مرداد ۱۴۰۳.
کارگاه تقویت حافظه و افزایش تمرکز اصفهان، جامعه القرآن .
Be careful what you tell people. A friend today could be an enemy tomorrow امام على (عليه السلام): دوستت را در حدّ معتدل دوست بدار؛ زيرا ممكن است روزى دشمن تو شود و دشمنت را در حدّ ميانه دشمن بدار؛ زيرا شايد كه روزى دوست تو شود. الإمامُ عليٌّ (عليه السلام): أحبِبْ حَبيبَكَ هَونا ما فعَسى أن يَكونَ بَغيضَكَ يَوما ما، و أبغِضْ بَغيضَكَ هَونا ما فعَسى أن يَكونَ حَبيبَكَ يَوما ما. الأمالي للطوسي، ص767
نسيم انديشه پرسش و پاسخ ها از آيت الله جوادى آملي‌ تأليف جوادى آملى، عبد الله‌ موضوع: ولايت فقيه‌ زبان: فارسى‌ ناشر: مركز نشر اسراء- نشر اسراء مكان چاپ: قم‌ سال چاپ: 1388 ه. ش‌ نوبت چاپ: سوم‌ تعداد صفحات: 174 https://lib.eshia.ir/12519/1/5
عشق پیری و پیری عشق مرحوم الهى قمشه‌اى مى‌فرمود: من شعرى درباره نَيازُردن مور سرودم كه برخى آن را از شعر جناب فردوسى ظريف‌تر مى‌دانند. فردوسى فرموده است: ميازار مورى كه دانه كش است كه جان دارد و جان شيرين خوش است و مرحوم الهى قمشه‌اى مى‌فرمايد: هركس كه دلى دارد يك مور نيازارد كان مور هم از دلبر دارد اثرى بر دل سپس فرمود: زمانى به خراسان رفته بودم و در آنجا با انجمن ادبى خراسان ملاقاتى داشتم، در آن ديدار دو غزل از خود به آنها تقديم‌ كردم تا در اين باره كه كدام غزل از جوانى و كدام يك در پيرى سروده شده، داورى كنند و آنها كاملًا وارونه داورى كردند. گفتند: پس چرا شور و عشق در سروده ايام پيرى شما بيشتر است. گفتم: بايد به همين صورت باشد. شاعر هرچه پيرتر شود، عاشق‌تر مى‌شود. در جوانى شور و عشقى خام دارد و در پيرى مى‌فهمد كه معشوق حقيقى كيست. سيم انديشه پرسش و پاسخ ها از آيت الله جوادى آملي، جوادى آملى، عبد الله، ص 120
خنده و گریه صادق و کاذب انسان داراى و است. از نظر بينش و علم، بسيارى افراد امكان ترقى دارند؛ يعنى اين استعداد در ما وجود دارد كه خوب و بد را بفهميم. اين استعداد با درس و بحث شكوفاتر مى‌شود. همه ما در مسئله فهم خوب و بد، در يك مرز مشترك قرار داريم؛ يعنى هم بدها را به خوبى تشخيص مى‌دهيم و هم خوبها را. اما در حوزه ، ما انسانها در برابر بد و خوب گرايش يكسانى نداريم. ما به كارهاى خوب گرايش كامل داريم و به كارهاى بد هيچ گرايشى نداريم، پس بينش ما به بد و خوب يكسان است؛ اما گرايش ما به آنها اين‌گونه نيست؛ ✅براى ما غذاى خوب و بد يا سودمند و زيانبار را به صورت يكسان تشخيص مى‌دهيم و تشخيص ما درباره هر دو يكسان است؛ اما گرايش دستگاه گوارش ما به هر دو يكسان نيست. دستگاه گوارش غذاى خوب را به راحتى هضم مى‌كند؛ امّا غذاى مسموم را تحمل نكرده، با تهوع پس مى‌زند. اين رفتار در روح انسان هم وجود دارد. روح اخلاق خوب و بد، عدل و ظلم، امانت و خيانت، و صدق و كذب را به صورت يكسان تشخيص مى‌دهد؛ اما به همه اينها گرايش يكسان ندارد؛ يعنى به عدل، امانت و صدق گرايش دارد، به همين دليل، وقتى كودكى براى نخستين بار دروغ مى‌گويد، بدنش مى‌لرزد؛ ولى هنگام راستگويى با شجاعت حرف مى‌زند. ✅براى دستگاه بينش و دانش (عقل نظرى)، بايد راههاى برهانى، نظير فلسفه، حكمت، كلام و عرفان را بپيماييم و براى (عقل عملى)، بايد را پى‌بگيريم. «عقل عملى» همه تصميم‌گيريهاى گرايشى انسان را بر عهده دارد و كارهايى نظير عزم، اراده، محبت، اخلاق، نيت و ... را مديريت مى‌كند. اگر اين مدير به درستى تربيت شود، در برابر فتواهاى عقل نظرى خضوع مى‌كند؛ يعنى براى انجام هر كار از عقل نظرى فتوا مى‌گيرد؛ ولى اگر اين مدير به درستى تربيت نشود، خودسرى كرده، از مركز فرهنگى خود كه عقل نظرى و دانش است، استفتا نمى‌كند و به عكس از زيرمجموعه خود كه شهوت و غضب است، نظر مى‌خواهد و بر اساس ميل آنها عمل مى‌كند. بدين ترتيب، عقل عملى ديگر مدير نيست، بلكه شيطان است. براى آنكه اين مدير هدايت شود، راههاى فراوانى وجود دارد. يكى از راههاى هدايت، چنان كه در دعاى شريف كميل آمده است: «وسلاحه البكاء» (1)، اشك، آه و گريه است كه اسلحه درونى مؤمن است. بنابراين، اگر باطن مؤمن به سلاح اشك و ناله مسلح باشد، در مقابل خواسته‌هاى غضب و شهوت مى‌ايستد و از آنها پيروى نمى‌كند، در غير اين صورت، طبق ميل خشم و شهوت تصميم مى‌گيرد. برخى مى‌گويند: من هر كار بخواهم انجام مى‌دهم و به كسى كارى ندارم؛ يعنى اين انسان از مركز فرهنگى روح پيروى نمى‌كند و در پى ارضاى خواسته‌هاى شهوت و غضب است. اگر عقل عملى كسى با دعا، مناجات و گريه سر و كار داشته باشد، نرمش صادق مى‌يابد و از عقل نظر پيروى مى‌كند و بر خلاف رضاى خدا كارى انجام نمى‌دهد. خواندن و گفتن شعرها يا نثرهاى دلپذير، در نرمى عقل عملى بسيار مؤثر است. ما بايد بكوشيم از نواختن به خواندن اشعار منتقل شويم، چون نواختن، نرمش و اشك كاذب به وجود مى‌آورد. همان‌طور كه خنده صادق و كاذب وجود دارد، گريه صادق و كاذب هم وجود دارد: گاه انسان با يك طنز ادبى ظريف مى‌خندد كه خنده‌اى صادق است. گاهى هم با قلقلك مى‌خندد كه كاذب وبى‌ارزش است. گريه هم اين‌گونه است: گاه انسان براى مظلوميت امام حسين (عليه‌السلام) گريه مى‌كند. گاهى هم با مارش عزا، بى‌آنكه متوفا را بشناسد، اشك مى‌ريزد كه اشكى كاذب است.موسيقى ممكن است چنين خطرى داشته باشد؛ يعنى اشكى كاذب به همراه بياورد و ما خيال كنيم كه در عقل عملى ما نرمش ايجاد كرده است. اين مشكل موسيقى‌هاى به اصطلاح عرفانى است. ساير موسيقى‌ها هم مسلماً مخرب و مخدراند و موجب نافرمانى عقل عملى از عقل نظرى مى‌شوند و انسان را در دام گناه مى‌افكنند. نسيم انديشه پرسش و پاسخ ها از آيت الله جوادى آملي نویسنده : جوادى آملى، عبد الله جلد : 1 صفحه : 120
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻دزدی‌ که باعث کارآفرینی شد! / هیچ کس فکرش رو هم نمیکرد... داستان سرنوشت دزد نوجوانی که مدیر کنترل کیفیت یک کارخانه بین‌المللی شد در برنامه میدون ملاقات شبکه سه @farsna
قبل از این که حرفی بزنیم تأمل کنیم ببینیم: آیا حقیقت داره؟ آیا گفتنش فایده هم داره؟ آیا کمک‌کننده است و الهام بخش؟ آیا گفتنش ضرورتی داره؟ آیا خیرخواهانه است یا آزاردهنده؟ before you speak think T – TRUE. Is what you are saying actually true, or is it ‘fake news’? Lies and misinformation hurt others and reflect the liar as someone untrustworthy. H – HELPFUL. Are your words helpful? Assisting others to make better decisions through offering good advice is also important. I – INSPIRING . Are others inspired by what you are saying? People are greatly inspired by words which have the influence to prompt others to do amazing things. N – NECESSARY. Do your words really need to be said? Useless chatter is annoying, while language that actively hurts others is wholly unnecessary. K – KIND. Is what you want to say kind? We all know the saying “if you don’t have anything nice to say, say nothing at all”. Unkind sentences obviously have the power to hurt people. ✅
مجازی علیه همسران: مهارت‌های زندگی زناشویی همراه با داستان‌های واقعی نویسنده: محمدحسین قدیری نشر مهرستان 1403 برای مطالعه فهرست و مقدمه کتاب به سایت مهرستان رجوع شود https://book.mehrestan.ir با تشکر 🌺 انجمن روانشناسی اسلامی https://eitaa.com/islamicpa
هدایت شده از خبرگزاری دانشجو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺پیام عروس شهید اسماعیل هنیه از غزه پس از با خبر شدن از شهادت هنیه: چشم‌ها اشک می‌ریزند و دل‌ها غمگین می‌شوند و ما در فراق تو، ای ابو العبد، ای پدرمان، اندوهگین هستیم
هدایت شده از خبرگزاری فارس
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 دختر شهید هنیه: شهادت پدرم باعث توقف جنایت‌ها در فلسطین خواهد شد و پیروزی را رقم خواهد زد. @Farsna