خویش را گم کردهام بعد از تو در آوار خویش!
رحم کن! میترسم از تنهایی بسیار خویش
شمع جانم را مسوزان بیش از این، دیگر مگو
«اشک میریزد برای گرمی بازار خویش»
آنچنان سرگرم رویای تو هستم، بارها
دیدهام خواب تو را با دیدهی بیدار خویش
چهرهای دارم که پنهان در نقاب کهنهایست
خیره در آیینهام با حسرت دیدار خویش!
باشد ای خورشیدِ پنهان! در حجابِ خویش باش
باز هم خو میکنم با سایهی دیوار خویش...
@shokoohsher✨
#حسین_دهلوی🍃
با آن صدای پر شرار و سکر آگینت
مانند وهمی از خیالاتم گذر کردی
نوشیدمت لاجرعه و دیگر نفهمدم
تو با کدامین جرعهات در من اثر کردی؟
من تکه سنگی بودم از روح زنی مرده
که در نبود کودکانش چشمه میزایید
تو رد شدی از رودهایش آب نوشیدی
تو رد شدی و چشم او را چشمهتر کردی
هی رنگ دانههای غمگینم عوض میشد
در پیکر من زخمهای کهنه گل کردند
از عطر تو رویید در من دختری تازه..
خواب رسوبین تنم را بارور کردی..
پس ساقه های نورسی، از من دمیدند و
تا قلههای رازناک قاف رقصیدند
تا خوشههای سالکی که خوب میدانند
این شاخهی خشکیده را تو پرثمر کردی...
این شاخهی خشکیده که یک روز سنگی بود
آن سنگچخماقی که اخگر در نهادش داشت
یک روز آتش زد تمام کوهسارش را
وقتی به آتشدان ِ چشمانش نظر کردی
حالا مرا یاد تو دارد میبرد با خود
یاد تو که در صخرههای دور با من بود
یک تکه ام را در میان کولهبار تو_
جا ماندم و بردی و با خود همسفر کردی...
@shokoohsher✨
#سیده_تکتم_حسینی🌱
38.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
هوای قریه بارانیست
کسی از دور میآید
کسی از منظرِ گلبوتههای نور میآید...
📝شعر و دکلمه:
#شمس_لنگرودی ☘️
━━━━━━◉──────
↻ㅤ ◁ㅤ ㅤ❚❚ㅤ ㅤ▷ㅤㅤ ⇆
@shokoohsher✨
#شعربهروایتشاعر
دَعيني اُنادي عليكِ ،
بكُلّ حروفِ النِداءْ
لعلّيَ اِذا ما تغَرْغَرْتُ باسْمكِ
مِن شفَتي تولَدينْ
دَعيني اُؤَسسُ دولَةَ عِشقٍ
تكونينَ اَنتِ المَليكةَ فيها
و أصبِحُ فيها اَنا اَعظَمَ العاشِقينْ
بگذار با تمام حروف ندا ، تو را بخوانم!
که من حتی اگر نام تو را تکرار نکنم،
باز از لبهایم متولد میشوی !
بگذار حکومتی عاشقانه تاسیس کنم
حکومتی که شهبانویش تو ،
و من بزرگترین عاشقانش باشم…
@shokoohsher✨
#نزار_قبانی 🍀
برگردان #الف_تالیا 🍃
ما آمده ایم که با حضورمان، جهان را دگرگون کنیم. نیامده ایم تا پس از مرگمان بگویند:
از کرم خاکی هم بی آزارتر بود و از گاو مظلومتر! ما باید وجودمان و نفس کشیدنمان، و راه رفتنمان، و نگاه کردنمان، و لبخند زدنمان هم مانند تیغ به چشم و گلوی بدکاران و ستمگران برود... ما نیامده ایم فقط به خاطر آنکه همچون گوسفندی زندگی کرده باشیم که پس از مرگمان، گرگ و چوپان و سگ گله، هر سه ستایشمان کنند ...
@shokoohsher✨
#نادر_ابراهیمی🪴
📚 #ابوالمشاغل
در كودكىهايم
شبهايى را دوست داشتم
كه برق نداشتيم
و مادرم برايم قصه ميگفت...
زيرا كه انسان
صداى ديگران را در تاريكى
با شعر اشتباه مىگيرد!
@shokoohsher✨
#ديدَم_ماداك 🍃
بسته را چون میبری قاصد! زبانی هم بگو:
بسته را آهسته بگشا، دل در آن پیچیدهام...
@shokoohsher✨
#کلیم_کاشانی🌱
با یاد رنگ و بوی تو، ای نو بهار عشق!
همچون بنفشه سر به گریبان کشیدهام...
@shokoohsher✨
#رهی_معیری☘️
✨شکوهِ شعر✨
با یاد رنگ و بوی تو، ای نو بهار عشق! همچون بنفشه سر به گریبان کشیدهام... @shokoohsher✨ #رهی_معیری☘️
اشکم ولی به پای عزیزان چکیدهام
خارم ولی به سایهی گل آرمیدهام
با یاد رنگ و بوی تو، ای نو بهار عشق!
همچون بنفشه سر به گریبان کشیدهام
چون خاک در هوای تو از پا فتادهام
چون اشک در قفای تو با سر دویدهام
من جلوهی شباب ندیدم به عمر خویش
از دیگران حدیث جوانی شنیدهام
از جام عافیت می نابی نخوردهام
وز شاخ آرزو گل عیشی نچیدهام
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته را به نقد جوانی خریدهام
ای سرو پای بسته! به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریدهام
گر میگریزم از نظر مردمان رهی
عیبم مکن که آهوی مردم ندیدهام
@shokoohsher✨
#رهی_معیری☘️
خیره شو! خیره شو به آیینه
از دو چشمِ به خویش غرّه بگو
از بلندای قلّه نه، امشب
از تماشای قعر درّه بگو
آی انسان امانت تو کجاست؟
آی انسان مگرنه چوپانی؟!
چه شده گلهات؟ نمیدانی؟!
از کباب لذیذ برّه بگو!
یکطرف مرگ کودکان جِنین
یکطرف حرف حق سقط جَنین
تو کجا و ملامت چنگیز؟
از همین قتل روزمرّه بگو
چه نیازی به قتل گل؟ وقتی
پیش پایت شکوفه میپژمرد،
غنچه با یک نگاه چپ میمرد،
از لزوم حضور ارّه بگو
آی حیوان ناطق، ای انسان،
فرق تو با وحوش حرّافیست،
از خودت هرچه گفتهای کافیست،
از نگفتن یکی دو ذرّه بگو
@shokoohsher✨
#علیرضا_میرزایی🪴