eitaa logo
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
692 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
6 فایل
صمیمۍ، باصداقت، ساده هستم✨ جماعت ! من شمالےزادھ هستم🌸! ‌ ‌‌گوشۍ دستمہ! الو؟📞.. - https://abzarek.ir/service-p/msg/970539 ‌ ‌حیف نیست از بوۍ بارون بگذرۍ؟🌧(: بمون هم‌وطن❤!
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏✨ - 『ملجاء'🌿』 (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "ادامه‌قسمت‌دوازدهم - ای‌خاڪ!سلام‌خاکیان‌را‌برسان 📜" چند لحظه سکوت کردم و احتمالات مختلف رو، مثل تیکه‌های پازل، تو ذهنم کنار هم چیدم. وقتی صحبت هاش تو کافه برام مرور شد، جرقه‌ای تو ذهن خورد و آتیش شیطنتم رو روشن کرد: نوچ! اینطوری فقط بیخودی وقتتون رو تلف میکنین! چرخیدم سمتش و گفتم: هر دیواری، یه سوراخی داره آقا سعید! یه ابروشو بالا داد و گفت: نه خوشم اومد! باریکلا! اونوقت اگه سوراخش کوچیک بود چی؟! -بستگی داره! یه سنگ ریزه کم و بیش، نتیجه رو عوض میکنه! لبخندش رو پررنگ تر کرد و با امیدواری گفت: می‌دونم که رو سفیدم می‌کنی! •♡•♡•♡• دمِ یه ساختمونِ به ظاهر قدیمی توقف کردیم. با کنجکاوی اطراف رو ور انداز کردم: اینجا محل کارته؟! سعید، ماشین رو خاموش کرد. خندید و گفت: خوش اشتهایی ها! مونده تا پات به اونجا واشه مومن! بهم برخورد. با دلخوری گفتم: پس اینجا کجاس منو آوردی؟! در ماشین رو باز کرد و گفت: اولا ناراحت نشو. یکم که بگذره خودت متوجه حساسیت کارت میشی! نذاشتم ادامه بده. از تپش بیقرار قلبم، هیجان میبارید: کارم؟! یعنی... ولی... لبخند معناداری زد و به جای جواب گفت: پیاده شو بریم داخل. خودت همه چیو میفهمی... پاشو بیرون گذاشت پیاده شه اما برگشت و گفت: اها راستی... اونجا بریم برام با بقیه فرق نداری ها! حواستو جمع کن. صداش زدم اما توجهی نکرد و پیاده شد. نفهمیدم اینی که گفت به نفع من بود یا به ضررم! یعنی من رو هم سطح همکاراش میدید یا منظورش این بود که باهام عین یه غریبه رفتار میکنه؟! بی اختیار دستی به صورتم کشیدم و با درموندگی زمزمه کردم: خدایا باز من موندم و تویی که تنها کسمی! کمکم کن... -بیا دیگه چرا معطلی؟! با صدای سعید سریع از ماشین پیاده شدم و پشت سرش از پله ها بالا رفتم. دم در ایستاد و با گوشیش شماره ای رو گرفت. به تمسخر خندیدم و گفتم: این چه کاریه؟! خب در بزن! بدون اینکه سر بلند کنه گفت: در خراب است! زنگ بزنید! گوشیشو جلو چشمم گرفت: ازون زنگا نه! ازین زنگا! رفتارش برام خنده دار بود. نمیفهمیدم چه معنی داره وقتی هم در هست، هم زنگ، گوشی دست گرفته؟! اصلا اینا به کنار... این دری که من میدیدم با یه فشار کوچیکم باز میشد! دیگه این همه پلیس بازی نمیخواد که... بالاخره در باز شد و سعید جلوتر از من داخل رفت. نمیدونم چرا اما با دیدن جمعیت داخل، دلم هوری ریخت! استرس مثل خوره به جونم افتاده بود و قدمامو به زمین میخ کرده بود. سعید که متوجه حالم شد، راه رفته رو برگشت و زیر گوشم گفت: از خودت ضعف نشون نده! اینجا، هستن کسایی که دنبال یه آتوئن تا پرونده‌ت رو برای همیشه ببندن. با نا امیدی نگاش کردم: الان این جای دلگرمی دادنته؟! شانه بالا داد: از ما گفتن بود! و داخل شد. نفس عمیقی کشیدم و چشمامو برای ثانیه‌ای بستم که قاب پنجره‌ی اتاقم و ریزه های خاک که تو هوا معلق بودن، جلوی چشمام ظاهر شد. چشمامو به هم فشار دادم و زمزمه کردم: خانم جان! آبرومو سپردم به خودتون... شما رو به عباستون، کمکم کنید... انگار که به گمشده‌ای راه نشون داده باشن، دلم آروم شد و قدم‌هام قوت گرفت. بسم الله‌ی گفتم و پا تو محیط خونه گذاشتن. دو قدم که جلوتر اومدم، کسی در رو بست. بدون اینکه حرکتی کنم نگاهی به کل خونه انداختم. هیچ شباهتی با محل زندگی نداشت. وسط حال، یه میز خیلی بزرگ نیم دایره مانند بود که روشو جای گل و گلدون، کامیپوتر و کیس و لپتاپ پر کرده بود. -تموم شد؟! با صدای سعید، که حالا دست به سینه، به دیوار تکیه داده بود، سر چرخوندم. -اگه تموم شد، جواب سلاما رو بده! از لحن صحبتش احساس غربت کردم. پس منظورش غریبه فرض کردنِ منِ آشنا بود... نه در نظر گرفتن مهارتم، هم سطح مهارت بقیه. به سردی سلام کردم که سعید با اشاره به من گفت: ایشون همون هکر معروفه! آقای علی اکبر رسولی! اخمی بین ابروهام نشست و با حرص به سعید نگاه کردم. کسی از بین جمع با طعنه گفت: چیه بهت برخورد؟! البته حق داری... ننداختنت زندون، هوا برت داشته! 💬- این‌عاشقانہ‌، ادامہ‌دارد...🕊 هدیہ بہ آقای جوانان حضرت علے اکبر 'ع'💕 بہ‌قلم: نوڪرالحسن (مرضیہ_قاف) ✋🏻✨ ❤️(: 🌷eitaa.com/shomale_eitaa ✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷✨🌷
رفقایِ جان☺️ اهالیِ شمالِ ایتا💞 حالا ڪه رُمانو خوندین دلم مےخواد نظرات و احساسات و پیشنهادات شما رو بدونم💬 - https://harfeto.timefriend.net/16406325690190
‹بہ‌نامِ‌خداۍِبارونِ‌شمال🌧›
سلام اهالے شمـــال ایتا✋✨ صبـحتۅن بخیࢪ🌸😄
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍃🌸 صبح جمعه تون معطر به عطر صلوات بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش🌸🍃 (🌸) اللّهُمَّ ✨(💐) صَلِّ ✨🦋(🌸) عَلَی ✨💐✨(💐) مُحَمَّدٍ 🦋✨🦋✨(🌸) وَآلِ ✨💐✨💐✨(💐) مُحَمَّدٍ 🦋✨🦋✨(🌸) وَعَجِّلْ ✨💐✨(💐) فَرَجَهُمْ ✨🦋(🌸) وَاَهْلِکْ ✨(💐) اَعْدَائَهُمْ (🌸) اَجْمَعِین
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به کوی تو هر جا که پا می‌گذارم همان جا دل خویش جا می‌گذارم😔 ❤️السلام علیک یا علی بن موسی الرضا المرتضی 📸سعیده عرب باصری
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ
با گریه سلام دلتنگ توام آقا...🕊 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
هربارچیزی گم‌میڪنیم، ‌مےگویݩدچندصلواټ‌بفرسٺ.👌🏻 ا‌ݩ‌شاءالله‌پیـدامےشود! مولاێ‌عزیزتر ازجاݩمـاݩ💔 ‌چندصݪوات‌بفرستیم‌تاپیدایت‌ڪنیم؟🌱 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😔 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
#وقت_سلام به کوی تو هر جا که پا می‌گذارم همان جا دل خویش جا می‌گذارم😔 ❤️السلام علیک یا علی بن موسی
درددل می‌کنم و شوق زیارت دارم حرفِ ناگفته زیاد است هنوز آقاجان... ✋ 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷🍃 هر روز با یک شهید مدافع حرم، امروز شهید شهروز مظفری نیا نام پدر: حسین محل تولد: قم تاریخ تولد: ۱ تیر ۱۳۵۷ تاریخ شهادت: ۱۳ دی ۱۳۹۸ محل‌ شهادت: عراق- فرودگاه بغداد نحوه شهادت: يکی از همراهان سردار شهید قاسم سلیمانی، که خودروی حامل وی توسط پهپاد آمریکایی مورد حمله راکت قرار گرفت وبه فيض رفیع شهادت نائل آمد. محل مزار: قم- حرم مطهر حضرت معصومه(س) صحن امام رضا(ع) شادی‌ ر‌وحشان صلوات بفرستیم ان شاءالله دعا گویمان باشند 🍃🌷 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
▪️....ظهر زیباتون بخیر✨🍃 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 😇 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
15.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
‏واسه خوب کردن حال آدما حتما نباید دکتر باشی یه ذره مهربون باشی، کافیه ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ مادرم❤️ ---------------- بریـم شمـال؟😃👇🏻 ↷| eitaa.com/shomale_eitaa
عصرتون بخیر اهالی شمال ایتا😎
عصرونه‌ی امروزمون، صحبت از یه مدل ایثار و از جان گذشتگیِ😇
بر اساس گزارش خبرگزاری خبر آنلاین، تصاویر در محور ‎اهر -کلیبر گردنه سامبران استان ‎آذربایجان‌شرقی ثبت شده‌اند🌸🍃
مثل رزمندگان اسلام در خط مقدم جبهه ایثارگری می کنند تو این سرما برای امداد رسانی به مردم. درود بر همرزمان خط مقدم دیروز در جبهه امروز. درود بر غیرتت ای امدادگر هلال احمر.🌹🍃🌹
الهی که خیر ببینن🍃 عاقبت بخیر باشن🍃 خدای مهربان همیشه همراهشان باشد🍃 همیشه سلامت به آغوش خانواده با تن سالم برگردن الهی آمین✨🌸✨🌸
همه با هم دعا کنیم برای سلامتی شون.