eitaa logo
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
693 دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
6 فایل
صمیمۍ، باصداقت، ساده هستم✨ جماعت ! من شمالےزادھ هستم🌸! ‌ ‌‌گوشۍ دستمہ! الو؟📞.. - https://abzarek.ir/service-p/msg/970539 ‌ ‌حیف نیست از بوۍ بارون بگذرۍ؟🌧(: بمون هم‌وطن❤!
مشاهده در ایتا
دانلود
در این گرماگرم ِ ایام ، جرعه‌ای شربت ِ عشق میل داری ..؟❤️ در بقچه ام چند لیوان بیشتر دارم ! (: ــــــــــــــــــــ ــ نوش ِ جانتان ؛✨ یک قسمت از ملجاء جان !🌿
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏✨ - 『ملجــاء'🌿』- (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) " ؛ تسبیح عقیق !" 📜 به چشماش که نگاه می‌کردم، شعله های عشقی رو می‌دیدم که دل یخ‌زده‌م رو گرما می‌بخشید! طاقتم طاق شد و بغضم شکست. تحمل نداشتم آرامش وجودش رو ببینم و آرامش نخوام! تحمل نداشتم یکی شبیه دلتنگی‌م رو ببینم و کاری نکنم! تحمل نداشتم و خودم رو تو آغوش مجتبی رها کردم! مجتبی‌ای که بیشتر از برادر در حقم برادری کرده بود! آروم تر که شدم. سرمو از شونه‌ش بلند کردم. نگاهی به روایت عشق کرد و پرسید: «وسط کار و بار اداره، سراغ روایت عشق رفتن، فقط یه دلیل داره؛ اونم اینکه دل گرفته! چیشده؟» صورتم رو پاک کردم. نفسی گرفتم و گفتم: «تا سعید بود، هر وقت کارم گره می‌خورد می‌رفتم سراغش. گره ها رو باز نمی‌کرد ولی یادم میداد چجوری بازشون کنم یا پیش کی برم که بازشون کنه! یه وقتایی هم که گرهم خیلی کور بود و حس می‌کردم دیگه هیچ کاری ازم ساخته نیست، سرطنابم رو می‌گرفت، می‌رفت و بعد چند ساعت با چشمای سرخ و پف کرده و گرهی که باز شده برمی‌گشت. اون موقع ها هم خودش نبود که گره باز می‌کرد ولی... بهتر از من التماس کردن بلد بود!» با تاسف سرمو به چپ و راست تکون دادم، آهی کشیدم و گفتم: «حالا هم منم و یه گره کور و چشمایی که بلد نیستن خوب التماس کنن!» زل زدم تو چشماش و امیدوارانه گفتم: «تو می‌تونی کمکم کنی، مگه نه؟» لبخندی زد و سرتکون داد. ضربان قلبم بالا رفت و لبخند تموم صورتم رو گرفت. چرخیدم سمتش، تا خواستم بگم دلم می‌خواد معین رو بخاطر رضای خدا و پدر و مادرش ببخشم اما اشکای بابا نذاشت و بخشیدن یا نبخشیدن رو سپردم به بابا و می‌ترسم نخواد رضایت بده؛ مجتبی گفت: «سعید یه تسبیح عقیق داشت که تسبیح حضرت عباس (ع) معروف بود.» - «حرم حضرت عباس (ع) متبرکش کرده بود؟» خندید. گفت: «همه اول که می‌شنون همین فکر رو می‌کنن؛ ولی نه..! شاید بشه گفت اون تسبیح، به دستای حضرت ابوالفضل متبرک شده!» 💌 - این عاشقانه ، ادامه دارد ... ✍🏻 ــــــــــــــــــــــــــــــ ــ هدیه به‌ آقای جوانان حضرت علے‌اکبر (؏)💕 بـھ قلــم : نوڪرالحســن (مرضیـه_قــٰاف)🌱 - بـا احتـرام ⚠️'! ✨تکیـه‌ی‌شمـال‌ایتـا'🏴! 𓄳 https://eitaa.com/shomale_eitaa
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏✨ - 『ملجــاء'🌿』- (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) " ؛ تسبیح عقیق !"📜 - «حرم حضرت عباس (ع) متبرکش کرده بود؟» خندید. گفت: «همه اول که می‌شنون همین فکر رو می‌کنن؛ ولی نه..! شاید بشه گفت اون تسبیح، به دستای حضرت ابوالفضل متبرک شده!» نفسم برای یک لحظه گرفت. گفت: «از وقتی اومد تو اداره، به تسبیح عقیقش معروف شد! چون به هممون ثابت کرد پیش خواست خدا و دست اهل بیت، بازی دنیا بی قانون ترین بازیه! خوش کاری نکردا، کار کار تسبیح عقیقش بود! اوایل جایی کار می‌کرد که وقتی پرونده‌ای رو دست می‌گرفتن، جز خود پوشه پرونده و یه برگه که به زور نصفش پر شده بود، هیچی نداشتن! بدون سر نخ باید کار رو پیش میبردن! حقیقتا بچه های اون قسمت از همه‌مون پای کار تر و با ایمان ترن! وقتی به بن بست می‌خوردن، از هر گوشه اداره می‌تونستی صدای یاعلی گفتناشونو بشنوی که با هر کلنگی که پای دیوار بن بست می‌زدن می‌گفتن! شب و روز نمی‌خوابیدن. هر شب وقتی می‌خواستیم بریم خونه هامون، آخرین چیزی که میشنیدیم صدای تلاوت سوره نباء بود که می‌خوندن تا بتونن بیدار بمونن! انصافا سربازاً!» سرجاش جا به جا شد و گفت: «اما سعید که اومد، بیل و کلنگ دست نگرفت. هر بار که به بن بست می‌خوردن، می‌رفت بالای بلندی، اوج می‌گرفت و از دیوار بلند بن بست می‌پرید و رد می‌شد! بال پروازش هم همون تسبیح عقیق بود!» نگاهی بهم انداخت و پرسید: «تسبیح داری؟» تسبیح میثم همیشه همراهم بود. درش آوردم. لبخندی زد و گفت: «فیروزه میثم هم جریان خودشو داره!» روشو به سمتی کرد و گفت: «رو به قبله بشین. صدتا صلوات به نیابت از حضرت عباس (ع)، هدیه کن به خانم ام‌البنین (س) به نیت سلامتی و فرج آقا امام زمان (عج)!» نگاهش برگشت سمتم. گفت: «سعید می‌گفت از پدربزرگش که پیرغلام امام حسین (ع) بودن شنیده که این ذکر معجزه‌ست! اینطوری، حضرت عباس (ع) به عشق و احترام هم حضرت زهرا (س) هم خانم ام البنین (س)، حاجتت رو میدن!» لبخندی زد و گفت: «نگاه نمی‌کنن کی بودی و کی هستی! نگاه نمی‌کنن چیکاره‌ای! فقط می‌بینن که خوب التماس کردی، پس حاجتت رو میدن! (: » سرمو انداختم پایین و خیره شدم به تسبیح. گفت: «حضرت عباس (ع) کسی رو که به مادرشون احترام گذاشته و دغدغه‌ش دلخوشی حضرت زهرا (س) ست، خیلی تحویل می‌گیرن!» خواستم بپرسم یعنی چی دلخوشی حضرت زهرا (س)؛ اما مجتبی بلند شد و قبل رفتنش گفت: «یه لحظه رو هم از دست نده! بسم الله!» من موندم و تسبیح فیروزه‌ی میثم. چشمامو بستم و زیر لب گفتم: «بسم الله الرحمن الرحیم! صدتا صلوات، به نیابت از حضرت عباس (ع)، هدیه به خانم حضرت زهرا (س) و خانم ام البنین (س)، به نیت تعجیل در فرج و سلامتی امام زمان (عج)، اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم...» 💌 - این عاشقانه ، ادامه دارد ... ✍🏻 ــــــــــــــــــــــــــــــ ــ هدیه به‌ آقای جوانان حضرت علے‌اکبر (؏)💕 بـھ قلــم : نوڪرالحســن (مرضیـه_قــٰاف)🌱 - بـا احتـرام ⚠️'! ✨تکیـه‌ی‌شمـال‌ایتـا'🏴! 𓄳 https://eitaa.com/shomale_eitaa
|⛅️ شمـالِ‌ایتـا 🥀🌱'🌧🌱|
✨🌷✨🌷 🌷✨🌷 ✨🌷 🌷 بسم‌رب‌الحسین'؏✨ - 『ملجــاء'🌿』- (فَفَروا اِلےَ الحُسین'؏❤️!) "#قسمت_سی_و_چندم ؛ تسبی
+ https://abzarek.ir/service-p/msg/784905 🏴✨ این روزا، روزاییه که روضه‌ها و هیئت رفتن‌هامون با ملجاء همخوانی میکنه خیلی از جاها خودمونو جای آدمای ملجاء گذاشتیم. (: دلم میخواد از حال و هوای دلتون، موقع خوندن ملجاء بدونم.❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🏴به‌نام‌ خداے حسیــــن (ع) و 🏴 سلام‌ برهمہ‌ی نوڪرها‌ے اباعبدالله‌ در تڪیہ شمـــال ایتـــــا🥀
🏴ســـــلام‌ِ هر سحࢪم‌ بھ سوے ضـــــریح‌ شمـــــاست ؛ 🏴شࢪوع‌ صبـــــح‌ من‌ هســــتے، روال‌ از ایــــن‌ بهتـــــر؟!
💕اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ.💕
‌‹🕌🕊› امیرےحسین‌و‌نعم‌الامیر 🌸🍃 خوشبخت‌ترینم ڪہ نیازم بہ ڪسے نیسٺ من ریزه خورِ سفره‌ے دربار حسینم در زندگےام واسطہ‌ے فیض الهےسٺ من تا ابد الدهر بدهڪار حسینم 🌷 همہ_زندگے_ماسٺ_اباعبدالله صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله 🌺---------------- بریـم شمـال؟. 🖤 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
「🕊🌸」 سلام‌ عزیزم✋🏻 صبحت بخیر امام زمانم...✋ تو تنها حضور همیشه حاضری که حتی،لحظه‌ای رهایمان نکرده‌ای وما...سالهاست که به غفلت از حضورت خو گرفته‌ایم!! 🌸اللهم عجل لولیک الفرج🌸 🌺----------------------------------------- بریـم شمـال؟. 🖤 🌨👇🏻 eitaa.com/shomale_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨🍃السلام علیک یا علی ابن موسی الرضا... 😔 می دانم که لایق وصلت نیستم رضا جان. 😭اما با چشمانی مملو از اشک و نیاز التماست می کنم. 🕊من کبوتر بی قرار بارگاهت هستم. برایم آقایی کن. 😢چشمان من خیره به امید تو است ✨ ای مهربان ترین مهربانان✨ ❤️سلام آقا ❤️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_6051051867100679465.mp3
24.72M
• . یکی از عزاداران حسینی شمال ایتا😔🏴 برای آروم شدن دل امام زمان (عج) این روزا‌ یه‌ دعای‌ عهد‌ و ۱ صلوات‌ سهم‌ برو‌ بچ‌ عزیز شمال ایتا💔 . 🦋✨الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد ✨وَآلِ مُحَمَّد 🦋✨وَعَجِّل فَرَجَهُم 🙏عهد مےبندم ؛ روزی لازمتون بشم !❤️(: از صف ِ سیصد و سیزدھ تا بهتون سلام مےکنم !✋🏻✨
✨🕊✨ میگفت جز حرفِ ، حرف هیچکس را گوش نکنید تو اطاعت از ! ✨🌷 برای شادی روح شهدا صلوات 🌷🌱
بعدازظهرتون بخیر اهالی تڪیه شمال ایتا😎
17.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رفته سردار نفس تازه کند برگردد. همره مهدی موعود (عج‌) شود برگردد.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اونایی که کربلا میرن دعامون کنند . کیا میرن؟
زمانی که داری ذکر الحمدالله:) خدایا شکرت. تسبیحات حضرت زهرا رو میگی✋🏿 حواسِت به همه‌چی هست جز به یاد آوردن اون نعمت هایی که ـ33 بار بخاطرش شکر خدارو میکنی😐
عصرتون بخیر اهالی شمال ایتا😎
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻یکی از بهترین لذت های دنیا خوابیدن توی بالکنِ خونه های قدیمی شمال وشنیدنِ صدای بارونه 😍
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه تیکه از سوره واقعه:) میگه: میبریمِت تو یه بهشتی که همچی داره درختان موز با خوشه های روی هم چیده شده سایه هایی با باد هایی از جنس عطر:)! آبی ریزان قشنگ تر از رویای تو میوه های فراوان که نه تو و انها هیچکدوم پایانی ندارید🙂
🏴به‌نام‌ خداے حسیــــن (ع) و 🏴 سلام‌ برهمہ‌ی نوڪرها‌ے اباعبدالله‌ در تڪیہ شمـــال ایتـــــا🥀
🏴ســـــلام‌ِ هر سحࢪم‌ بھ سوے ضـــــریح‌ شمـــــاست ؛ 🏴شࢪوع‌ صبـــــح‌ من‌ هســــتے، روال‌ از ایــــن‌ بهتـــــر؟!
💕اللّهُمَّ صَلِّ عَلی فاطِمَةَ وَ اَبیها وَ بَعْلِها وَ بنیها وَالسِّرِّ الْمُسْتَوْدَعِ فیها بِعَدَدِ ما اَحاطَ بِه عِلْمُكَ.💕