eitaa logo
شور شیدایی 🇮🇷
2.5هزار دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
409 ویدیو
6 فایل
✍️شور شیدایی،حکایت مردان مردی است که بی ادعا ولی با عزت،گمنام ولی با غیرت،دست خالی ولی تا پای جان،از حیثیت و آبروی این آب و خاک دفاع کردند و امروز.....‌...🌷 ارتباط با ادمین: @shoore13 آدرس ایتا؛ https://eitaa.com/joinchat/1741095207C27c8db9def
مشاهده در ایتا
دانلود
‌✅ حکایت عاشقی داستان های کوتاه از شهدای ارتش 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ✍از دو روز قبل از شهادت، روزه گرفته بود.نزدیک انجام ماموریت و عملیات بودیم‌. 🔺وقتی به او گفتیم که در ماموریت نظامی هستیم و روزه می تواند باعث ضعف بدنی و جسمانی ات بشود، این شهید والامقام میگوید: امام حسین به خوابم آمد و گفت؛ دو روز دیگر عصر، من و حضرت رضا، منتظرت هستیم. ♦️شهید والی سلیمانی یکم فروردین ۱۳۱۸، در شهرستان کرمانشاه به دنیا آمد. پانزدهم مهر ۱۳۵۹، در اثر بمباران هواپیماهای دشمن بعثی در منطقه عملیاتی مهران بر اثر اصابت ترکش به سر به شهادت رسید.    🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅ 🚩کانال شهدایی https://eitaa.com/joinchat/1741095207C27c8db9def
حکایت عاشقی داستان های کوتاه از شهدای ارتش 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ♦️فرمانده ای که دستش قطع شد اما..‌ ✍عملیات رمضان با رمز "یا صاحب الزمان ادرکنی" شروع شده بود. گروهان من و اسماعیل، از لشکر پیاده 92 زرهی ارتش، نزدیک یکدیگر بودند. 🔺 آفتاب سوزان تیرماه خوزستان، امان همه را بریده بود.فریادهای اسماعیل، بچه ها را به جلو میراند. 🔺روز دوم عملیات بود که ناگهان ترکش گلوله تفنگ 130 میلمتری دست چپ اسماعیل را از مچ قطع کرد. دستش را در جیب خود گذاشت تا نیروهایش بویی نبرند. 🔺فرمان حمله داد و خودش هم دوشادوش  بچه ها پیش می آمد. از همه جا گلوله می بارید. ترکش دیگری دست راستش را از کتف جدا کرده بود. 🔺 یکی از بچه ها گفت که موج او را گرفته است. با چشم گریان به طرفش  دویدم.خونریزی شدید و روزه، دیگر رنگی به رخسارش نگذاشته بود. ترکش تمام بدنش را پاره پاره کرده بود. 🔺 لبهای خشکیده، دستهای جداشده، پیکر پاره پاره و غرقه به خونش روی خاک گرم خوزستان، کربلا را در ذهنم مجسم کرد. 🔺اسماعیل در روز ۲۴ تیرماه 61 همزمان با ۲۱ رمضان به دیدار مولایش علی شتافت. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅ 🚩کانال شهدایی شور شیدایی ✅ https://eitaa.com/joinchat/1741095207C27c8db9def
✅ حکایت عاشقی داستان های کوتاه از شهدای ارتش 🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱🌱 ♦️فرمانده ای که دستش قطع شد اما..‌ ✍عملیات رمضان با رمز "یا صاحب الزمان ادرکنی" شروع شده بود. گروهان من و اسماعیل، از لشکر پیاده 92 زرهی ارتش، نزدیک یکدیگر بودند. 🔺 آفتاب سوزان تیرماه خوزستان، امان همه را بریده بود.فریادهای اسماعیل، بچه ها را به جلو میراند. 🔺روز دوم عملیات بود که ناگهان ترکش گلوله تفنگ 130 میلمتری دست چپ اسماعیل را از مچ قطع کرد. دستش را در جیب خود گذاشت تا نیروهایش بویی نبرند. 🔺فرمان حمله داد و خودش هم دوشادوش  بچه ها پیش می آمد. از همه جا گلوله می بارید. ترکش دیگری دست راستش را از کتف جدا کرده بود. 🔺 یکی از بچه ها گفت که موج او را گرفته است. با چشم گریان به طرفش  دویدم.خونریزی شدید و روزه، دیگر رنگی به رخسارش نگذاشته بود. ترکش تمام بدنش را پاره پاره کرده بود. 🔺 لبهای خشکیده، دستهای جداشده، پیکر پاره پاره و غرقه به خونش روی خاک گرم خوزستان، کربلا را در ذهنم مجسم کرد. 🔺اسماعیل در روز ۲۴ تیرماه 61 همزمان با ۲۱ رمضان به دیدار مولایش علی شتافت. 🌷🌷🌷🌷🌷🌷 🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷🇮🇷 ‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┅┅ 🚩کانال شهدایی شور شیدایی ✅ https://eitaa.com/joinchat/1741095207C27c8db9def