فروشگاه صریر
🔺اطلس لشکر ۳۱ عاشورا ✍ نوشتهی جلال معبودی 📚 انتشارات مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس 💳 ۱۶۰ هزار ت
در این اطلس سعی شده تا با استفاده از نقشه، نمودار، جدول و عکس، عملیاتهای آفندی که رزمندگان لشکر ۳۱ عاشورا در آن شرکت داشته و حماسهآفرینی کردهاند، تبیین و تشریح شود.
لشکر ۳۱ عاشورا، یکی از یگانهای شاخص دوران دفاع مقدس است که کارنامه درخشانی از جنگ با ضدانقلاب، جنگ در جبهههای جنوبی، میانی و شمالغرب دارد و شاهد تغییرات زیادی در سطوح مختلف فرماندهی بوده است.
کتاب «اطلس لشکر ۳۱ عاشورا در دوران دفاع مقدس» در شش فصل و ۲۵۶ صفحه، به نقش مردم غیور و تاریخساز آذربایجان در هشت سال دفاع مقدس پرداخته است.
فصل اول کتاب با عنوان «کلیات یگان» شامل تأسیس، توسعه و عملیاتهای محدود و در پی آن به حوادث ۲۹ بهمن ۱۳۵۶ #تبریز (بزرگداشت چهلمین روز شهدای قیام قم)، تأثیر پیروزی و تثبیت انقلاب اسلامی در ۲۲ بهمن ۱۳۵۷ در تبریز، اغتشاش و درگیریهای تبریز از طریق حزب منحله خلق مسلمان، نقش مردم #آذربایجان در مقابله با اقدامات خرابکارانه گروهکهای ضدانقلاب در استانهای #آذربایجان غربی و #کردستان نگاهی اجمالی داشته و سپس به نقش نیروهای آذربایجانی در مقابله با تجاوز ارتش بعثی عراق به خاک جمهوری اسلامی ایران تا روند شکلگیری تیپ و لشکر ۳۱ عاشورا پرداخته است.
در فصل دوم کتاب با عنوان «آزادسازی سرزمینهای اشغالی» نیز به نقش تیپ عاشورا در عملیاتهای #طریق_القدس و #بیت_المقدس پرداختهشده است. همچنین در فصلهای سوم و چهارم نقش یگان ۳۱ عاشورا در عملیاتهای #رمضان ، #مسلم_ابن_عقیل ، #والفجر_مقدماتی ، #والفجر۱ ، #والفجر۴ ، #خیبر ، #بدر و #والفجر۸ با عنوان تنبیه متجاوز و نبردهای آبی - خاکی توضیح داده میشود.
در فصل پنجم با عنوان نبردهای شرق بصره نیز به نقش لشکر ۳۱ عاشورا در عملیاتهای #کربلای۴ ، #کربلای۵ ، #کربلای۸ و در فصل ششم با عنوان نبردهای جبهه غرب و شمالغرب به نقش همین لشکر در عملیاتهای #نصر۷ ، بیتالمقدس ۲ ، ۳ و #مرصاد پرداختهشده است.
در بخش پایانی کتاب هم ذیل عنوان ضمائم مرکز حفظ آثار و نشر ارزشهای ۸ سال دفاع مقدس سپاه عاشورا، منابع اختصاصی لشکر در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس، نیز راویان یگان ۳۱ عاشورا، باغموزه دفاع مقدس و ستاد کنگره شهدا معرفیشده است.
در پژوهش این اثر تلاش شده با اتکا به اسناد و منابع دست اول موجود در مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس و همچنین منابع موجود در لشکر ۳۱ عاشورا و مصاحبه با فرماندهان حاضر در صحنه، تاریخنگاری وقایع بهصورت مستند و متقن و زیر نظر سردار #امین_شریعتی و فرماندهان این لشکر به رشته تحریر درآید.
@shop_sarir
فروشگاه صریر
🔺️حبیب تولدی دیگر ✍ نوشتهی گُل علی بابایی 📚 نشر ۲۷ بعثت 🌐خرید اینترنتی 👇 https://sarirpub.ir/pr
بابایی در کتاب #حبییب_تولدی_دیگر به کارنامه عملیاتی #گردان_حبیب_بن_مظاهر از بهار ۱۳۶۲ تا بهار ۱۳۶۵ می پردازد، این کتاب ناگفته هایی از عملیات های #والفجر۴، عملیات آبی- خاکی #خیبر، عملیات #والفجر۸ و عملیات لغو شده #والفجر۵ که قرار بود در ارتفاعات #بمو انجام شود، را روایت کرده است، کتاب در ۱۱ فصل تنظیم شده که در پایان هر ۳ فصل، مجموعه ای از اسناد و تصاویر به نمایش درآمده است.
ماجرای #گردان_نهم درباره گردان حبیب بن مظاهر است که از بدو تشکیل آن، یعنی از اسفند ۱۳۶۰ تا پایان عملیات #والفجر۱ در فروردین ۱۳۶۲در جلد نخست روایت شده است، هم چنین در جلد دوم مخاطب با گردان نهم از بهار ۶۲ تا بهار ۶۵همراه می شود. نحوه تشکیل تیپ ها و گردان های رزمی سپاه، نحوه هجوم دشمن به خاک ایران در شهریور سال ۵۹، محورهای هجوم و هسته های مقاومتی که در مناطق مخالف جبهه تشکیل و اندک اندک شکل منسجمی گرفت ، ورود #بسیج به عنوان بازوی سپاه، سازماندهی بسیج توسط سپاه از محورهای مورد اشاره در این کتاب است.
نوع شکل گیری گردان «حبیب ابن مظاهر» مسئولان آن در مقاطع مختلف، عملیات ها، محورهای عملیاتی و... نیز از دیگر موضوعاتی است که در این کتاب به آن ها اشاره شده است. در واقع این اثر مستندی پژوهشی است که در قالب داستان بازگو شده است.هم چنین نحوه شهادت #شهید_همت نیز در این کتاب ذکر شده است.
#رهبر_معظم_انقلاب درباره جلد نخست این #رمان فرموده اند: «ماجرایی که آقای #گلعلی_بابایی در کتاب #همپای_صاعقه از برخورد #شهید_وزوایی و آقای #متوسلیان را نقل می کند، این ماجرا خودش دست مایه یک فیلم است، از این قضیه یک فیلم زیبای هنری درست می شود. کتاب های بسیار خوبی در رابطه با دفاع مقدس نوشته شده است. این کتاب ها منبع ده ها فیلم و ده ها رمان می تواند بشود. اگر نویسندگان ما و هنرمندان تلاش وسیعی آغاز کنند، عرصه #دفاع_مقدس شایستگی ده ها رمان را دارد. این کتاب ها همچنین شایستگی ترجمه به زبان های زنده دنیا را دارند. هم کتاب های خاطرات شفاهی و هم خاطرات مربوط به اسرای #عراقی.
اگر این کتاب ها به زبان #انگلیسی و #اسپانیولی و #عربی و زبان #اردو ترجمه و در جهان منتشر بشود، می دانید چه اتفاقی در دنیا می افتد؟ همین کتابی که درباره «گردان نهم» تهران اخیراً گلعلی بابایی نوشته و شهید وزوایی و دیگران را مفصلاً شرح داده است، انسان وقتی این کتاب را می خواند، به معجزه انقلاب پی می برد. آدم می بیند بچه های دانشجو بی اطلاع و بی خبر وارد جنگ شدند و در مدتی کوتاه به یک طراح و #استراتژیست جنگ مبدل شده اند، این ها #معجزات_انقلاب است».
@shop_sarir
فروشگاه صریر
🔺️مثل هاجر ✍ نوشتهی مونس عبدی زاده 📚 نشر ۲۷ بعثت 🌐خرید اینترنتی 👇 https://sarirpub.ir/product/م
کتاب #مثل_هاجر نوشتهی #مونس_عبدی_زاده، شامل خاطرات #فاطمه_سادات_علیزاده_ثابتی همسر #شهیدان_رضا_و_مهران_عزیزانی توسط #نشر۲۷ منتشر شده است.
#شهید_رضا_عزیزانی متولد ۹ شهریور ۱۳۴۲ در #انزلی بود که در روز ۶ بهمن ۱۳۶۴ در عملیات #والفجر۸ به شهادت رسید. برادرش حاج مهران (اسماعیل) عزیزانی نیز از سرداران و جانبازان دوران دفاع مقدس بود که سال ۱۳۹۸ در درگیریهای #سوریه به اسارت اعضای گروهک #احرارالشام درآمده و سپس به شهادت رسید. پیکر اینشهید هنوز به ایران بازنگشته و دوستان و همرزمانش برای وی مزار یادبودی در نظر گرفتند.
«مثل هاجر» کتاب خاطرات #فاطمه_سادات_علیزاده_ثابتی #همسر این شهیدان است.
عناوین فصول و خاطرات کتاب پیشرو به اینترتیباند:
«بوسه بر دست اهلبیت»، «عمه شهیدم»، «شعله انقلاب»، «پرستوی طلایی»، «سهشنبههای انتظار»، «وعده شبانه»، «بعد از دو هفته»، «یادگاری او»، «جای خالی تو»، «آغاز زندگی با عمو»، «ایکاش آنحرف را نزده بودم!»، «زینت بابا»، «بابا رضا»، «خانه پربرکت»، «آیه هجرت»، «مدافع حرم»، «زیارت دوباره»، «پیک شهادت»، «زندگی در سایه بیبیجان»، «شهرک سیدشفیع»، «مهمان ابراهیم»، «فرمانده و سرباز»، «فاطمیه در غربت»، «معامله با بیبی»، «عروج فرمانده»، «انتظار ابورضا»، «مثل بیبی...»، «مزه دل مضطر»، «من المومنین رجال صدقوا...» و «مثل هاجر».
🔹️در قسمتی از اینکتاب میخوانیم:
خردادماه به نیمه رسیده بود. همراه آقا مهران بهرسم همیشه، به دیدن یکی از خانوادههای سوری رفتیم. او آب و نان و یکشانه تخممرغ برای آنها تهیه کرده بود. در مسیر، از پسربچه خانوادهای گفت که با زبان روزه در تابستان پابهپای او کار میکرد. تا اینکه پسربچه، ناغافل روی تپه ناهمواری رفت و بر اثر انفجار مین به شهادت رسید. با شنیدن اینخاطره، غم دنیا بر دلم نشست. بعد از چند دقیقه، به خانه آنها رسیدیم. هنگامی که به دیدن خانوادهها میرفتیم، حسابی آقامهران را تحویل میگرفتند. سر و روی او را بوسهباران میکردند. با زبان فارسی دستوپاشکسته از ما تشکر میکردند. دستشان را روی چشمانشان میگذاشتند. تکرار میکردند: «علی راسی. علی راسی.»
هنوز ننشسته بودیم که صاحبخانه با یک سینی چای به ما خوشامد گفت. رنگ و روی چایشان با چای ما، زمین تا آسمان فرق میکرد. ما ایرانیها وقتی میخواهیم چای آماده کنیم، اجازه میدهیم آب کتری خوب به جوش بیاید و سپس چای را دم میکنیم؛ اما سوریها این اجازه را به آب کتری نمیدادند. به محض اینکه آب قُل میخورد، چای را در کتری میریختند و با استکانهای کوچک پذیرایی میکردند. وقتی یک قُلپ از چای را خوردم، شیرینی بیش از حد آن، دلم را زد؛ اما چای را بهخاطر طعم خوشش تا جرعه آخر نوشیدم.
خانواده سوری به زبان عربی با آقا مهران صحبت میکردند. من فقط به گفتوگوی آنها گوش میدادم. در میان اعضای خانواده، زنی گوشه خانه کز کرده بود. آقا مهران به من گفت: «اون مادر همون پسربچهس که قضیه شهادتش رو برات تعریف کردم.»
به چهره صبور و آرام زن نگاه کردم. نمیتوانستم یکلحظه چشم از چهره مظلوم و دوستداشتنی او بردارم. با خودم فکر کردم چقدر ما با آنها تفاوت داریم. اگر ما عزیزی از دست بدهیم، تا چند هفته یا چند ماه بیقراری میکنیم؛ اما خانوادههای سوری با دیدن پیکر شهیدشان، خدا رحمت کندی میگویند و تمام.
@shop_sarir