eitaa logo
سیره فرزانگان
1.4هزار دنبال‌کننده
443 عکس
227 ویدیو
2 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
همین الان به جمکران بروید و از حضرت حجت ع کمک بخواهید! دولت بودجه مؤسسه پژوهشی امام خمینی را واریز نمی‌کرد. حقوق کارمندان و هزینه‌های جاری را نداشتیم. جلسه اضطراری گرفتیم و اوضاع را به مرحوم علامه مصباح یزدی گزارش دادیم. ایشان اول توصیه‌های اداری کردند و دستور پیگیری دادند. بعد رو به مدیران فرمودند: همین الان بروید جمکران و از حضرت حجت علیه السلام کمک بخواهید! عده‌ای راهی جمکران شدند. یکی دو ساعت بعد مسؤل مالی مؤسسه تماس گرفت و گفت: مبلغی که مدت‌ها پیش قولش را داده بودند، به حسابمان نشست. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال علامه مصباح یزدی در ایتا، نقل خاطره از محسن منطقی، ۱۴٠۱/۱۱/۲ https://eitaa.com/sirefarzanegan
من پایم تا قبر حبیب جلوتر نمی‌رود! شنیدم علامه مصباح یزدی از سفر کربلا برگشته است. به دیدنش رفتم. گفتم: آقا به زیارت قتلگاه هم رفتید؟! غم پاشید توی صورتشان. لحنشان پر از اندوه شد و فرمودند: من پایم تا قبر حبیب جلوتر نمی‌رود! سکوت کردند و چشمشان به اشک نشست. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خط‌ها و خاطره‌ها، ص ۷۱، علی مصباح یزدی، نشر موسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی نقل خاطره از حجت الاسلام قاسم روانبخش. https://eitaa.com/sirefarzanegan
هیچ وقت دستور نمی‌دادند! برای خدمت به پدر با جان و دل آماده بودیم، اما به اندازه آوردن یک لیوان آب هم از ما درخواست نمی‌کردند. هیچ وقت نشد دستور بدهند: فلان کار را انجام بده! تا جایی که می‌شد خودشان کارهایشان را انجام می‌دادند و به زحمت می‌شد فهمید چه لازم دارد. نهایتا اگر ناچار می‌شدند، می‌گفتند: بیرون رفتید، اگر برایتان امکان داشت و مزاحم کارهایتان نبود، فلان چیز را هم بد نیست، بگیرید! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: تکه روایت‌هایی از زندگی علامه مصباح یزدی، نقل خاطره از علی مصباح یزدی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
ما تو را حفظ کردیم، تو چرا باید چنین خلافی را مرتکب شوی؟! از آقا جلال الدین آشتیانی شنیدم: مرحوم شیخ هادی نجم‌آبادی تهرانی آدم بسیار بی‌هوایی بود. شخصی را کشان‌کشان به جُرم عرق خوردن می‌آورند تا بر او حد اجرا کنند. مرحوم نجم‌آبادی می‌گوید: یکی از حاضرین دهان آن شخص را بو کند تا برای من ثابت شود که عرق خورده است. هیچ‌کس حاضر نمی‌شود این کار را انجام دهد، چون فقط کسی بوی عرق را تشخیص می‌دهد که عرق خور باشد. لذا جرم آن شخص اثبات نمی‌شود. وقتی مجلس منقضی می‌گردد، مرحوم شیخ هادی به آن شخص اشاره می‌کند که بنشیند. سپس به او می‌فرماید: ما تو را حفظ کردیم، ولی تو چرا باید چنین خلافی مرتکب شوی؟ و آن شخص را توبه می‌دهد. وی بعداً یکی از مقدّسین و ملازمین حاج شیخ هادی می‌گردد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: جرعه‌ای از دریا، ج ۳ ص ۳۳۱، سید موسی شبیری زنجانی، نشر موسسه کتابشناسی شیعه. https://eitaa.com/sirefarzanegan
عشق ایشان به کتاب کم نظیر بود! مرحوم آیت‌الله‌ العظمی صافی گلپایگانی که برای افتتاح برخی مؤسسات و مدارس دینی و علمی و ارتباط با مردم و شیعیان هند، به آن کشور کرده بودند، به کتابخانه‌های مهم هندوستان می‌رفتند و مطالعه می‌کردند. ایشان می‌گفتند: صبح که به کتابخانه می‌رفتم، با اینکه برای من برنامه‌هایی ترتیب داده بودند، دوست نداشتم آنجا را ترک کنم و در آنجا می‌ماندم. ایشان می‌فرمودند: علم، اینجا و در این کتابخانه‌هاست؛ پس آن را در کجا جستجو می‌کنیم؟ علاقه ایشان به کتاب، بسیار عجیب بود و ایشان در این خصوص، نظیر نداشتند یا کم‌نظیر بودند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
مرجعیت فقط به من مربوط نیست! مرحوم [آیت الله] آقای سید محمد محقق داماد برایم نقل کردند: در یک روز برفی، که مرحوم آیت الله حاج شیخ [عبدالکریم حائری یزدی] برای درس می‌آمدند، یکی از اعضای آستانه‌ حضرت معصومه سلام الله علیها که در یکی از مقبره‌ها با دوستان خود نشسته بود، بلند می‌گوید: این شیخ را ببین که در این روز برفی هم دست از دکانداری خود برنمی‌دارد! از قضا همان روز مبتلا به دل درد می‌شود و بالاخره، به حاج شیخ متوسل می‌شوند، ایشان می‌فرمایند: من از حق شخصی خودم گذشتم، ولی حساب مرجعیت فقط به من مربوط نمی‌شود! بالاخره، آن شخص همان شب مُرد! در عمر خودم کسانی را دیده‌ام که به برخی مراجع بسیار توهین کردند و جوانمرگ شدند! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: خاطرات آیت‌الله العظمی محمد علی گرامی قمی، ص ۹۹، نشر مرکز اسناد انقلاب اسلامی. https://eitaa.com/sirefarzanegan.
از مطالعه ایشان آن هم در سنین بالا تعجب کردم! در سال آخر عمر مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی آخرین تالیف خودم، کتاب شب‌های سامرا را به ایشان تقدیم کردم. بعد از دو هفته ایشان تلفنی با بنده تماس گرفتند و فرمودند: من کتاب شما را خواندم و مرا مورد تشویق و تقدیر قرار دادند. من از علاقه ایشان به مطالعه، آن هم در سنین بالا تعجب کردم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال حوزه علمیه قم در ایتا، نقل خاطره از حسین تهرانی، ۱۴۰۱/۱۰/۸ https://eitaa.com/sirefarzanegan
تا دقایق آخر عمر مطالعه می‌کردند! مرحوم آیت الله العظمی صافی گلپایگانی در شب رحلت تا حدود ساعت یک و نیم شب که دچار کسالت شدند، در حال مطالعه بودند و به نوادگانشان که در خدمتشان بودند، سفارش می‌کردند: کتاب‌های مرا بخوانید! یکی از بهترین کتاب‌های ایشان، کتاب «معارف دین» در سه جلد است که در شب رحلت، همراه با کتاب اشعارشان در کنارشان بود؛ یعنی تا دقایق آخر نیز از مطالعه باز نایستادند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
من نباید در این جایگاه باشم! خاطره‌ای از آیت الله مصباح یزدی شنیدم که ادب و احترام بالایی را به من آموخت. ایشان فرموده بودند: مرتبه آخری که توفیق داشتم در مراسم غبار روبی حرم مطهر امام رضا(علیه السلام) شرکت کنم، جایگاه مرا در ردیف مراجع عظام تقلید از جمله آیت الله وحید خراسانی قرار داده بودند. بنده دیدم این جایگاه بزرگی است و من نباید در این ردیف باشم، لذا خیلی آرام خودم را روی سنگ‌ها به عقب کشیدم که هم ردیف این جایگاه والا نباشم. این ادب به مراجع، نکته بزرگی است که از ایشان آموختم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال علامه مصباح یزدی در ایتا، نقل خاطره از: حجت الاسلام و المسلمین ادیانی، رئیس سازمان عقیدتی سیاسی فرماندهی انتظامی، ۱۴۰۱/۱۰/۱۰ https://eitaa.com/sirefarzanegan
اگر کتاب در دسترسشان نبود، ناراحت می‌شدند! مرحوم آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی با کتاب خیلی انس داشتند و اگر کتاب در دسترسشان نبود، ناراحت بودند. ایشان حدود دو سال به‌ علت همه‌گیری ویروس کرونا، در منزل بودند و اگر در طی این مدت، انسی با کتاب نداشتند، در همان روزهای اول دچار افسردگی یا بیماری می‌شدند؛ ولی چون از آغاز جوانی و حتی نوجوانی با کتاب مأنوس بودند، این دوران را با مطالعه پشت سر گذاشتند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فقط به دنبال خشنودی قلب مقدس امام عصر بودند! مرحوم آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی حالات خاصی در قرائت زیارات «آل يس» و «عهد» داشتند و چنان بود که گویا حضرت را مشاهده می‌کنند. معتقد بودند که در تمام کارها باید رضایت حضرت را در نظر داشت و لذا در تمام سخنرانی‌ها و دیدارهایشان، نام مبارک حضرت را به زبان می‌آوردند و دعا می‌کردند که موفق باشند تا رضایت ایشان را به دست بیاورند و قلب مقدسشان از ما خوشنود باشد. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
من از نوجوانی بر دعای عهد، مداومت داشتم! مرحوم آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی می‌فرمودند: من از زمانی که دعای عهد را یاد گرفتم، هیچ صبحی نگذشت که این دعا را نخوانم و از همان دوران نوجوانی بر این دعا مداومت داشتم. این رویه تا اواخر عمر ایشان که توانایی داشتند، ادامه یافت. در روز جمعه هفته آخر که به خدمت ایشان رسیدم، بعد از نماز ظهر به ایشان عرض کردم: بهتر است، زیارت امام زمان(عج) را بخوانید. فرمودند: من بعد از نماز صبح، این زیارت را خوانده‌ام؛ اما با این حال دوباره این زیارت را خواندند: «السَّلامُ عَلَيْكَ یَا شَرِیكَ الْقُرآن وَیَا خَلِيفَةَ الرَّحْمن هَذَا يَوْمُ‌الْجُمُعَةِ وَهُوَ يَوْمُكَ الْمُتَوَقَّعُ فِيهِ ظُهُورُكَ…» آنگاه این شعر را زمزمه کردند:  نَزِيلُكَ حَيْثُ مَا اتَّجَهَتْ رِكَابِي           وَ ضَيْفُكَ حَيْثُ كُنْتُ مِنَ الْبِلادِ سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره ۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هم امر می‌کنم، هم خودم می‌آیم! قضیه دیگری که پیش آمد، قضیه سیل قم بود. یک شب، سیل آمد و قم را فراگرفت. اهالی قم برای جلوگیری از خسارت، نزد حاج شیخ رفتند و گفتند: شما دستور بدهید که مردم کمک کنند به برگرداندن سیل. مرحوم حاج شیخ فرمود: هم امر می‌کنم و هم خودم می‌آیم. پیرمرد، خودش حرکت کرد و در آن شب، همراه با دیگر مردم، آن‌قدر که توانست، با بیل و چیزهای دیگر مسیر سیل را برگرداندند. و اگر کوشش حاج شیخ نبود، شاید خسارت زیادی وارد می‌شد. این کرامت اخلاقی آن مرحوم بود، که خودش هم مثل دیگران کار می‌کرد. بعد مرحوم حاج شیخ برای جبران خرابی‌ها، دفتری باز کرد که هر کس می‌خواهد، کمک کند. رئیس عدلیه تهران گفت: آقا در اداره بایگانی، مقداری مال مجهول المالک هست، ایشان فرمود: ما به کسی نمی‌گوییم پول بدهید، اگر خودشان آوردند، ما قبول می‌کنیم. خلاصه آن دفتر را باز کرد و به وسیله کمک‌های مردم، تمام آن خرابی‌ها را ترمیم کرد. البته طلاب هم کمک کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: در احوال و اندیشه‌های آیت الله میرزا خلیل کمره‌ای، ص۶، براساس خاطرات شیخ ناصرالدین کمره‌ای، ناشران پژوهشگاه علوم انسانی و فرهنگ مشرق زمین. https://eitaa.com/sirefarzanegan
هیچگاه از اندیشیدن، فارغ نبودند! در ملاقات آخری که خدمت استاد علامه مصباح یزدی بودم، پرسیدم: اگر جوان بودید، روی چه مسائلی متمرکز می‌شدید که به نظر شما باید دقیق‌تر فهمیده می‌شد؟ ایشان روی دو مسئله تاکید کردند. یکی بحث جبر و اختیار بود که فرمودند: من هنوز هم روی آن فکر می‌کنم در حالی که از جنبه‌های مختلف پاسخ‌هایی برای آن هست و اگر برای کسی قرار است واضح باشد، یکی از آنها ایشان بود. اما گفتند هنوز به آن می‌اندیشم. مسئله دومی هم که تاکید کردند بحث نسبت به فرد و جامعه بود. از عرصه انسان شناسی تا اخلاق، حقوق و سیاست. ایشان گفتند: هنوز در این عرصه پرسش‌های بی پاسخی هست. معلوم بود که ذهن ایشان هنوز درگیر این مسئله هست. ایشان آموختند که فارغ التحصیلی نداریم و دوره‌ای نداریم که فارغ الفکر شویم. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال علامه مصباح یزدی در ایتا، نقل خاطره از استاد حسن رحیم پور ازغدی، ۱۴۰۱/۱۱/۱۰ https://eitaa.com/sirefarzanegan
با فروتنی دست آقای شبیری زنجانی را بوسیدند! مرحوم علامه مصباح یزدی فوق العاده فروتن و متواضع بودند. نمونه این تواضع نسبت به مراجع تقلید را در فاتحه مرحوم حجه الاسلام و المسلمین شیخ عباس صالحی منش دیدم. وقتی آیت الله العظمی شبیری زنجانی (دامت برکاته) به مجلس وارد شدند، ایشان از جا برخواستند و با فروتنی تمام، دست آقای شبیری زنجانی را بوسیدند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال سید حسین کشفی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۱۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
من کجا مراجع معظم تقلید کجا؟! سال ۱۳۸۹ از مراجع و علما از جمله مرحوم علامه مصباح یزدی استفتائی درباره "حدیث کل رایة" و مساله قيام در زمان غیبت پرسیدم. ‌ نوه ایشان صدیق گرامی جناب حجه الاسلام آقای حسین مصباح با من تماس گرفت و پرسید که این استفتاء را چه کسانی پرسیده‌اند؟ چون حاج آقا از این سوال بسیار ناراحت شده‌اند. این ناراحتی و به عبارت دقیقتر "غیرت انقلابی" از جواب ایشان نیز هویداست. پاسخ استاد به دستم رسید اما مهر و امضا نداشت. از حسین آقای مصباح تقاضا کردم تا از ایشان بخواهند که آن را مهر و امضا کنند تا بتوان آن را در کنار استفتائاتِ مراجع، چاپ کرد. ایشان وقتی متوجه شدند که قرار است نامشان در کنار مراجع قرار بگیرد، از مهر و امضا آن جوابیه به شدت امتناع کردند و فرمودند: من کجا و مراجعِ بزرگوارِ تقلید کجا!؟ سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: کانال سید حسین کشفی در ایتا، ۱۴۰۱/۱۱/۱۱ https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
خداوند ما را برای تدریس آفریده است! آیت الله سید حسن مرتضوی می‌فرمودند: از [آیت الله العظمی] شیخ حسین حلی پرسیدم چرا اعلام مرجعیت نمی‌کنید؟ فرمودند: خداوند متعال ما را برای تدریس خلق کرده است! سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: شبکه اجتهاد، ۱۴۰۱/۱۱/۸، نقل خاطره از: محمد حسن ربانی بیرجندی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
درس را تعطیل نمی‌کردند! وقتی درس مرحوم علامه طباطبایی شرکت می‌کردیم، در سال‌های آخر که چشمشان نمی‌دید، ما متن را می‌خواندیم و ایشان پیرامون آن صحبت می‌کردند، ولی درس را تعطیل نمی‌کردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: شبکه اجتهاد، ۱۴۰۱/۱۱/۸، آیت الله العظمی جوادی آملی، نقل خاطره از احمد مروی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
هیچگاه در حرم روی صندلی نمی‌نشستند! یکی دیگر از بارزترین خصوصیات اخلاقی مرحوم آیت الله العظمی لطف اللع صافی گلپایگانی، علاقه و اظهار ارادت و توسل و تضرع شدید نسبت به ائمه معصومین(ع) بود؛ لذا هرگاه به حرم مطهر آقا علی‌بن موسی‌الرضا(ع) مشرف می‌شدند، با اینکه برایشان دشوار بود، بر زمین می‌نشستند و آستانه متبرکه را می‌بوسیدند؛ آنگاه برمی‌خاستند و با اذن دخول، وارد حرم مطهر می‌گردیدند. همچنین با اینکه نشستن بدون صندلی برایشان دشوار بود، در حرم مطهر امام رضا(ع) هیچ‌گاه روی صندلی نمی‌نشستند. هر وقت هم وارد کفشداری می‌شدند و کفش خود را تحویل می‌دادند، عصایشان را هم به کفشداری می‌دادند تا بدون عصا وارد حرم مطهر بشوند. شاید به ذهن برسد که این امور جزئی اهمیت چندانی ندارد؛ ولی برای ایشان بسیار مهم بود. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
ثواب تلاوت قرآنم را به همه استادانم هدیه می‌کنم! مرحوم آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی به طلاب مرتب گوشزد می‌کردند و می‌فرمودند: از عوامل پیشرفت طلبه، حفظ حرمت اساتید است؛ چه استادی که دروس مهم را در خدمتشان خوانده‌اند و چه استادی که الفبا را به آن‌ها آموخته است؛ لذا ایشان کسانی را که حتی در دوران نوجوانی، استادشان بودند، یاد و برایشان طلب مغفرت می‌کردند و گاهی می‌فرمودند: وقتی قرآن می‌خوانم، برای همه اساتید و ذوی‌الحقوقِ خود قرائت، و ثوابش را تقدیم ارواح آنان می‌کنم.       سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مرام متصوفه را قبول نداشتند! مرحوم آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی در عرفان و خداشناسی و سیر و سلوک، هیچ خط و حرفی را معتبر نمی‌دانستند و برنامه‌های به‌اصطلاح عرفانی متصوفه را شدیداً تخطئه می‌کردند و خط و راه مستقیم بزرگان اصحاب مثل علامه مجلسی و شیخ طوسی و شیخ مفید را یگانه خط نجات می‌دانستند و معتقد بودند که راه و رسم عبادت، دعا، تزکیه نفس، کمال معرفت و قرب الهی را باید از اهل بیت(ع) گرفت. به‌جد با فرق ضالّه و بدعت‌های آنها مقابله می‌کردند. تا چند سال قبل که قرار بود، در یکی از شهر‌های ایران کنگره بزرگداشتی برای بایزید بسطامی و مولوی گرفته شو، ایشان بسیار ناراحت شدند و جلوی برگزاری آن را گرفتند و گفتند: کسانی که در صدد هستند، برای این اشخاص بزرگداشت بگیرند، باید از امام زمان(عج) خجالت بکشند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
برای سادات احترام بسیاری قائل بودند! مرحوم آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایکانی هیچ‌گاه نمی‌گذاشتند یکی از سادات محترم دست ایشان را ببوسد؛ البته با دیگران هم چنین حالتی داشتند. اگر کسی به‌صورت ناگهانی دست ایشان را می‌بوسید، ناراحت می‌شدند و اگر این عمل از سادات سر می‌زد، آن سید را فرا می‌خواندند و دست او را می‌بوسیدند و می‌فرمودند: تکریم و تعظیم و تجلیل از اهل‌بیت(ع)، نشانه دین، ایمان و اسلامیت است. برکات در فضیلت و خدمت به سادات، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
ثبت سیادت سادات را قانونمند کردند! مرحوم آیت الله العظمی لطف الله صافی گلپایگانی در همان زمان که در شورای نگهبان بودند، در زمان تصویب قوانین مربوط به ثبت احوال، تأکید بر ثبت سیادت سادات در اسناد سجلی داشتند و پیگیری‌ها و تأکیدات ایشان، موجب تصویب این قانون شد و این اقدام ثبتِ سیادت را در ایران قانون‌مند کردند. گاهی اوقات در مجالس این شعر را در مورد سادات می‌خواندند: علوی‌دوست باش خاقانی کز عشیرت علی است فاضل‌تر هر که بد بینی از نژاد علی نیک‌تر دان ز خلق و عادل‌تر بدشان بهتر از همه نیکان نیکشان از فرشته کامل‌تر برکات در فضیلت و خدمت به سادات، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: هفته نامه افق حوزه، شماره۷۳۹، ص۳، ویژه نامه آیت الله العظمی صافی گلپایگانی. https://eitaa.com/sirefarzanegan
داماد من هم مثل دیگران، بروند کتابخانه مطالعه کنند! مرحوم آیت اللّه محمدباقر محسنی ملایری می‌گفتند: روزی داماد آیت اللّه بروجردی- که از علما بود- به من گفت: برای شرکت در درس خارج، نیاز به کتاب جواهر دارم و امکان خریدش را ندارم، شما به آقا عرض کنید پول یک دوره کتاب جواهر را به من عطا کند تا من آن را بخرم. من خدمت آیه‌اللّه بروجردی رحمه‌الله رفتم و گفتم: شما دامادتان را خوب می‌شناسید، طلبه خوبی است و وضع زندگی‌اش را می‌دانید. آقا فرمودند: بله، طلبه فاضلی است. بعد گفتم: ایشان تقاضا کرده‌اند ۱۶۰ تومان مرحمت کنید تا ایشان یک دوره کتاب جواهر بخرند. آقا فرمودند: با این‌که می‌دانم آقا جعفر، طلبه خوب و زحمت‌کشی است، اما مگر همه طلبه‌های قم کتاب جواهر دارند؟ داماد من هم مثل دیگران به کتاب‌خانه بروند و مطالعه کنند! هر چه اصرار کردم، آقا قبول نکردند. سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از:سیره فرزانگان، عبدالحسن بزرگمهرنیا، نشر سامان دانش، به نقل از: انضباط اقتصادی، آیت الله ابراهیم امینی، به نقل از: کانال کشکول ناب حوزوی. https://eitaa.com/sirefarzanegan