eitaa logo
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
984 دنبال‌کننده
130 عکس
28 ویدیو
7 فایل
ادب و هنر ولایی به روایت سیدمهدی حسینی نقد و تحلیل شعر ولایی نقد و تحلیل اجرای هنری شعر معرفی جلسات @smahdihoseinir :جهت ارتباط
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 دوره مقدماتی آموزش «روایت و مستندنگاری مکتوب سفر اربعین» ⭕️ ویژه‌ی دانشجویان اهل قلم 👤 استاد دوره: آقای سیدمهدی حسینی رکن آبادی شاعر و نویسنده ✅ با توجه به ارزیابی‌های استاد در طول دوره، از خادمان مجرب و مستعد برای روایت و مستندنگاری موکب حسینا دعوت به عمل خواهد آمد. 🗓 مهلت ثبت‌نام: یکشنبه ۷ مرداد ۱۴۰۳ 🕘 زمان برگزاری دوره: سه شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۳ از ساعت ۹ تا ۱۵ 📍مکان برگزاری (در تهران) متعاقباً اعلام خواهد شد. 🔗 پیوند ثبت نام: https://survey.porsline.ir/s/uQjmKp2 🔸 جهت اطلاع بیشتر به شناسه @sj_omidaa پیام بدهید. @hussaina_909
نقد تخصصی شعر ولایی با حضور: سیدمهدی‌حسینی‌رکن ‌آبادی جلسه ۲۴۴ ادامه مباحث پیرامون شعر عاشورایی و شعر مناسب اجرا در هیئت به همراه شعرخوانی شاعران و نقد اشعار برتر زمان: دوشنبه، هشتم مردادماه ۱۴۰۳ مکان: تهران، خیابان وحدت اسلامی، کوچه خندان، حسینیه سادات (ویژه برادران) 🔸حلقه شعر ولایی فرات @foratpoem @smahdihoseinir
کجا یعقوب دیده، خوابِ هجرانی که من دیدم کجا یوسف شنیده، وصفِ زندانی که من دیدم زمین در روزگارِ نوح، شد سیراب از باران ولی دریایی از خون شد به طوفانی که من دیدم هم اسماعیل‌ها سر را به تیغ امتحان دادند هم ابراهیم‌ها، در عیدِ قربانی که من دیدم زمین از خونِ خاتم‌بخشی‌اش شد تربتِ اعلا عقیقِ سرخ شد خاکِ سلیمانی که من دیدم سرِ خورشید بر نِی، شمعِ بزمِ ماتمِ خود بود قیامت چیست؟ جز شامِ غریبانی که من دیدم تمام آیه‌ها شد "کاف و ها و یا و عین و صاد" میان قاریان شد پخش، قرآنی که من دیدم برادر، جای من شمشیر خورد و من غمِ ناموس هزاران ارباًاربا داشت میدانی که من دیدم نگاهِ حرمله هر بار پُر بود از هزاران تیر عموجانم ندیده تیربارانی که من دیدم مسلمان نشنود کافر نبیند خوابِ این غم را سر و تشت و شراب و چوب و دندانی که من دیدم و پرچم‌ها از آن روزی که باد از نیزه‌اش رد شد پریشانند، از زلف پریشانی که من دیدم...
هدایت شده از الی الحبیب
26.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷اختصاصی کانال 🔰فایل شماره‌ی ۱۰ 🔺معیارهای سرایش یا انتخاب شعرِ مناسب‌اجرا در هیأت: 🔸 استاد سید‌مهدی‌حسینی‌رکن‌آبادی 🔖 مباحث مطرح شده در این درس: 📖خوانش چند شعرِ مناسب اجرا در هیئت و ذکر نکات مهم👇 ۱. ضرورت تمایز میان زبان حال سالم و ناسالم ۲. ذکر نکات برجسته محتوایی ۳. نشانه‌های زبان مردم در شعر و زیبایی شناسی آن ۴. ضرورت مضمون آفرینی و مکمل سازی در هنگام اجرای شعر ۵. تأمل درباره استحسان‌های شعری ۶. جایگاه لحن عامیانه و تأثیر شگفت آن در شعر 📌در صورت سوال در خصوص این محتوا می‌توانید از طریق آی‌دی @smahdihoseinir با استاد ارتباط برقرار نمایید | | 🆔 @elalhabib_ir
علیه‌السلام 🔹شعلۀ باران🔹 می‌نویسند جهان چهرۀ شادابی داشت هر زمان محضر او قصد شرفیابی داشت سجده می‌کرد به پیشانی او مهر نماز نزد او سجده برای خودش آدابی داشت موج‌ها پشت سر او همه صف می‌بستند سر سجاده که دریا دل بی‌تابی داشت اشک بر گونۀ او بود و دعا روی لبش آری او نیز برای خودش اصحابی داشت بعد از آن واقعه با شعلۀ باران می‌سوخت او که یک عمر فقط گریه و بی‌خوابی داشت اشک در محضر او ذکر مصیبت می‌کرد تا که می‌دید کسی ظرف پر از آبی داشت 📝 📝 🌐 shereheyat.ir/node/5696@ShereHeyat کانال اشعار در ایتا https://eitaa.com/ashare_ali_goli/275
هدایت شده از الی الحبیب
24.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷اختصاصی کانال 🔰فایل شماره‌ی ۱۱ 🔺معیارهای سرایش یا انتخاب شعرِ مناسب‌اجرا در هیأت: 🔸 استاد سید‌مهدی‌حسینی‌رکن‌آبادی 🔖 مباحث مطرح شده در این درس: 📖الف) مهمترین اصل در اجرا، انتخاب شعر مناسب است 📖ب) خوانش یک شعر و تبیین نکات برجسته در ارائه و اجرای آن: ١. توجه به آرایه «درج» در شعر ٢. توجه به تلمیحات و اشارات تاریخی ٣. تبیین مفاهیم شیعی در لابلای شعر ۴. ضرورت حذف برخی از ابیات، به دلایل زیر: 🔺 تکلف در زبان 🔺 تکلف موسیقایی 📌در صورت سوال در خصوص این محتوا می‌توانید از طریق آی‌دی @smahdihoseinir با استاد ارتباط برقرار نمایید | | 🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از الی الحبیب
28.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏷اختصاصی کانال 🔰فایل شماره‌ی ۱۲ 🔺معیارهای سرایش یا انتخاب شعرِ مناسب‌اجرا در هیأت: 🔸 استاد سید‌مهدی‌حسینی‌رکن‌آبادی 🔖 مباحث مطرح شده در این درس: 📖الف) خوانش یک شعر و تبیین نشانه‌های عدم سادگی آن: ١. تکلف در کاربرد کلمات ٢. تکلف در جمله‌بندی و کلام ٣. کاربرد دستور تاریخی (که امروزه مرسوم نیست) ۴. جابجایی اجزای کلام ۵. جهش ضمیر ۶. کاربرد واژگان نامأنوس و غیر مرتبط با هیئت 📖ب) ضرورت طرح شعر در انجمن‌های ادبی پیش از ارائه در هیئت 📌در صورت سوال در خصوص این محتوا می‌توانید از طریق آی‌دی @smahdihoseinir با استاد ارتباط برقرار نمایید | | 🆔 @elalhabib_ir
با عشق حسین، جان من شد آگاه ای مرگ ندارم از تو حتی اکراه! این جان مرا بگیر و تقدیمش کن در مجلس روضهٔ اباعبدالله
پیرغلام و مداح دل‌سوختهٔ اهل بیت، حاج سیداحمد شمس پس از عمری مجاهدت در دفاع مقدس و سنگرهای انقلاب، به ملکوت اعلی پیوست.
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش یکم «چه مرگ‌های عجیبی!» این تعبیر و عبارت، برای چندمین بار جمعه شب گذشته به ذهنم رسید؛ یعنی شب پنجم صفر، سالروز شهادت حضرت رقیه (سلام‌اللّه علیها)، وقتی خبر ارتحال استاد حاج سید احمد شمس را شنیدم. این تعبیر را قبلاً درباره رحلت پدر بزرگوارم، مرحوم حجت‌الاسلام حاج سید جعفر حسینی نیز از زبان دیگران بارها شنیده‌ام، و نیز درباره دیگران و مرگ‌های این چنینی... ارتحال و جان‌دادن در غروب عاشورا، یا شب پنجم صفر از نوع مرگ‌های عجیب است که هر کسی آرزو دارد آن را تجربه کند. قالب تهی کردن و جان دادن در مجلس اباعبداللّه (سلام اللّه علیه)، در میان التهاب و جنون عزاداری، «توفیق» به معنی واقعی کلمه است، که نصیب هر کسی نمی‌شود و شب پنجم صفر امسال، حاج سید احمد شمس، بعد از دوبار سکته (طبق نقل‌ افراد موثق) در دو مجلس توسل و عزاداری به این توفیق و مرگ شیرین دست یافت. ادامه دارد...
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش دوم مداح اهل بیت و مبارز فی‌سبیل‌اللّه، حاج سید احمد شمس‌الدین را بسیاری از مسئولان دیروز و امروز مملکت، اهالی فرهنگ، بویژه متولیان ادب و هنر ولایی، بخوبی می‌شناسند. صاحب این قلم نیز از سال ۱۳۶۵ با طنین و حال و هوای مرثیه‌خوانی او آشنا شد و این آشنایی به هم‌نشینی و دوستی، و سپس رفاقت با ایشان از سال ۱۳۶۷ به بعد منجر شد. یکی از توفیقات بزرگ من در این «حیات طیبه»، یعنی نفس‌ کشیدن در زیر خیمه توسل به اهل بیت (سلام‌اللّه علیهم اجمعین)، آشنایی با دوستان و رفقایی است که از حکمت و تجربیات علمی و فنی، و از همه مهم‌تر، ادب و سلوک ولایی و معنوی‌شان بهره‌ها برده‌ام و خوشبختانه سهم من از این بهره‌های معنوی، از دوستی و هم‌نشینی با مرحوم استاد سید احمد شمس در دهه ۶۰ و ۷۰ نسبت به دیگران بسیار بیشتر و عمیق‌تر بود. عشق و علاقه وافر به منش، اخلاق و خلق و خوی او، همچنین کسب تجربه‌های فنی و معنوی از قِبَل ایشان، این جسارت را به من می‌بخشد، تا بتوانم اندکی درباره ایشان بنویسم. امیدوارم بزرگان، فارغ از همه سلایق و دغدغه‌های غیرمعمول و دنیوی، از فضایل، مهارت‌ها، توانایی‌های فنی و دارایی‌های معنوی مرحوم حاج سید احمد شمس بنویسند و بیان کنند؛ تا بلکه در این کوره‌راه پیش رویِ نوجوانان و جوانان آخرالزمانی- که دلباخته هیئت و مداحی هستند- صراط‌المستقیم هدایت، بیش از پیش نمایان شود؛ مسیری که معرفت، ولایت‌پذیری و سپس مودّت نسبت به جمیع اهل بیت (سلام‌اللّه علیهم اجمعین) فرجام روشن آن است. ادامه دارد...
یک_نکته_از‌_این_معنی بخش سوم حاج سید احمد شمس، شخصاً بر گردن من حق بسیاری دارد. در روزگاری که برخی بزرگان ادب و هنر ولایی، نه آنچنان به جوانان روی خوش نشان می‌دادند، و نه چندان مایل بودند که در مجالس و هیئآت به جوانان، میدان و فرصت جولان دهند، حاج آقا احمد نمی‌دانم در ضمیر یا رفتار یا اشعار من چه می‌دید، که به من روی خوش نشان داد و بجز ایجاد شرایط شعرخوانی‌ام در جلسه هفتگی جامعه مداحان، فرصت سخن‌گفتن برای مداحان در حضور بزرگان شعر و مداحی را فراهم نمود؛ آن هم در زمانی‌که بجز استاد معظّم دکتر محمدعلی مجاهدی و برخی ریش‌سفیدان در این عرصه، کم‌تر کسی می‌توانست جز شعرخوانی یا مداحی، فرصت ابراز وجود در پشت تریبون جلسه جامعه مداحان بیابد، حاج‌سید‌احمدآقای شمس، فرصت طرح موضوعات ادبی ولایی در قالب سخنرانی‌های ده‌دقیقه‌ای را برای من فراهم کرد و نیز سخت از سخنان ارائه شده، هربار دفاع نمود. گاهی نیز بعد از شعرخوانی من، نسخه شعر مرا می‌گرفت و در جلسات مداحی‌اش آن را می‌خواند، بویژه دهه اول محرم که معمولاً تازه‌ترین اشعار بزرگانی چون استاد مجاهدی(پروانه) و استاد محمدجواد غفورزاده(شفق) را می‌خواند. پر واضح است که خواندن شعر من در کنار شعر آن بزرگان، مطمئناً و صرفاً برای تشویق منِ تازه به دوران رسیده بود، وگرنه توجیه دیگری نداشت. برخی ابیات یکی از اشعار خوانده‌شده را به خاطر دارم‌؛ به گمانم شب تاسوعای سال ١٣۶٩ یا ١٣٧٠ بود: در التهاب داغ عطش بر لب فرات از حنجری فسرده شنید این خطاب، آب: ای روسیاه! حنجر خشکیدهٔ حسین، می‌سوزد از برای تو و شد کباب، آب! این خیل تشنگان همه از آل کوثرند، فردا چه می‌دهی تو به زهرا جواب؟ آب! تصور کنید حالِ جوانی حداکتر ٢٢ساله را که گوشه جدول کنار خیابان، بیرون هیئت نشسته و یک‌باره ببیند یکی از بزرگترین مداحان شهر یا کشور، دارد شعرش را می‌خواند...