هدایت شده از کانال رسمی میثم مطیعی
24.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 مرثیه و حماسه در شعر مقاومت
🎥 بیانات استاد سید مهدی حسینی رکنآبادی و بررسی سرودهی دکتر #محمد_مهدی_سیار در رثای سید مقاومت شهید سید #حسن_نصرالله
✅ @MeysamMotiee
ای حجت تابندهی آیینه پرستان
مدهوش تو هشیاران، هشیار تو مستان
ای ساقی فرزانه که پیمانه بگیرند
از بادهی جانانهی تو مهرپرستان
تو پیر مرادی که دل از ما همه بردی
آنسان که برَد بوعلی از طفل دبستان
در عاطفه و پاکدلی، رشک سیاووش
در هیمنه و دیوکُشی، رستم دستان
در سایهی مهر تو چه بیروت، چه صنعا
در قبضهی عزم تو چه بغداد، چه بستان
تو سورهی انسان زمان هستی و هستند
تا حشر به دنبال تو فانوسبهدستان
چشم تو که آیینهی تابندهی شرقی ست
ای کاش بیفتد به شب غربپرستان
#دکتر_حامد_اهوَر
#ولی_امر_مسلمین_جهان
#امام_خامنه_ای
هدایت شده از خبرگزاری فارس
Yahya.mp3
1.26M
یحیی؛ سرودهٔ میلاد عرفانپور برای شهید السنوار
شد داغی نو بر ما آوار
یحیی السّنوار... یحیی السّنوار...
مردی وصفش: طوفان... طوفان...
نامش «گمنام» کارش «پیکار»
مردی چون رعد، حرفش کوتاه
مردی چون کوه، عزمش بسیار
مردی چونان لشکر لشکر
هم بیمانند، هم بیتکرار
از خشم او، از چَشم او
دست صهیون افتاد از کار
در قربانگاه، چون اسماعیل
خلوت کردهست، با یار انگار
باید خون شد در راه قدس
باید رد شد از این دیوار
ای دل! ما را، همچون یحیی
بیسر با دوست تنها بگذار!
@Farsna
هدایت شده از فاطمه عارفنژاد
یحیی چقدر صاعقه در چشمهای توست!
طوفان فقط چکیدهای از ماجرای توست
«بگذار کربلا بشود» گفتی و گذشت
دنیا هنوز خیره به بغض صدای توست
یحیی! به آرزوت رسیدی؟ مبارک است!
من ماندهام که عید شده یا عزای توست
ای سرو سربلند! به افتادنت خوشند
امروز، روز جشن تبرها برای توست
معمار فتح هفتم اکتبر! مرگ کو؟!
این سنگ قبر نیست، که سنگ بنای توست
کِی با عبور موج فراموش میشوی؟
ساحل همیشه در قرق ردپای توست
آغوش باز کن وطنت را به سعی زخم!
غزه _همان که خواستهای_ کربلای توست
حالا بجنگ زندهتر از سالهای قبل…
یحیی! هنوز اسلحه در دستهای توست
با تو حماسهتر به غزل فکر میکنم
شعرم در انتهای خودش، ابتدای توست
#فاطمه_عارفنژاد
#فلسطین | #شهید_یحیی_سنوار
@fatemeh_arefnejad
#معرفی_جلسات_اینجانب
حلقه ادبی فرات
جلسه ۲۴۹
* نقد شعر ولایی
* طرح مباحث ادبی
همراه با شعرخوانی شاعران
(ویژه برادران)
دوشنبه ٣٠مهرماه
ساعت ۱۸ الی ۲۰
تهران
خیابان وحدت اسلامی
کوچه شهید خندان
حسینیه سادات
🔸حلقه شعر ولایی فرات
@foratpoem
بر قله اقتدار، با عزم شکار
خورشید بمان و نیزهی نور ببار!
از خلوت ماه، خواب خوش را بپران
طوفان شو و مرگ را به ساحل بسپار
مانند عقاب باش و بر صید بتاز
هرگز مهراس از شغال و کفتار
بر خصم پلنگانه بکش نعرهی خشم
چنگال بزن به سایههای بیعار
باید جبل راسخ ایمان باشی
در معرض خصم، کوه، محکم، سُتوار!
ای کوه پر از گدازه، آتش بفشان
بر دامنهها و درهها مرگ ببار
هنگام «اشداء علی الکفار» است
این آیهی اقتدار را کن تکرار
هان«موسی صدر» شد «حسن نصرالله»
ققنوستبار باش ققنوستبار
مرحب مرحب، خصم به میدان آمد
حالا رجز علی است «این عمار»
از کشته دشمنان خود پشته بساز
ایمان تو سنگر است و جان، میداندار
لبنان عزیز! غزهی عزت باش
یحییالسنوار باش، یحییالسنوار...
#سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#یحیی_السنوار
#شهید_سیدحسن_نصرالله
#مقاومت_اسلامی
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
تا صبح شور انگیز فردا زنده میمانیم
با آیهی «انا فتحنا» زنده میمانیم
زخمیم سرتا، پا ولی از پا نمیافتیم
صد بار میمیریم، اما زنده میمانیم
همزاد ققنوسیم و در آتش نمیسوزیم
آتش جوانتر کرده ما را ...زنده میمانیم!
نوریم و هرگز نور در ظلمت نمیمیرد
تا پر شود از نور دنیا زنده میمانیم
دریای خون جاریاست، اما ما خروشانیم
موجیم و در آغوش دریا زنده میمانیم
ما نسل اعجازیم ... نسل آن شهیدان که
با خونشان کردند امضا زنده میمانیم
آن روز نزدیک است اسرائیل! روزی که
در گور میپوسی ولی ما زنده میمانیم
#زینب_یوسفی
#مقاومت_اسلامی
#شعر_پایداری
#مرگ_بر_اسرائیل
#شعرخوببههمهدیهدهیم
روضهخوان ( استغفرالله) از عذابَالنّار گفت
از بهشتی که در آتش سوخت، از اَسرار گفت
واژهها از روضهها گفتند جای روضهخوان
تا "زبانم لالِ" او از عجز در گفتار گفت
باغ را آتش زدم، باید بسوزم تا ابد
(هیزم از شرمِ نمکنشناسیاش هر بار گفت)
من سپر بودم که نامردی به بختم زد لگد
(در، به خون آغشته، زیرِ چکمهی کفار گفت)
گِل شدم با اشکهایش، تا مبادا صورتش ...
باز خِشتم شعله خورد و سنگ شد...، (دیوار گفت)
کاشکی سرنیزهای بودم کنارِ ذوالفقار
تا سلاحِ قاتلانِ همسرش...، (مسمار گفت)
مردِ خیبر دست بسته! کار دنیا را ببین
(یک جهود از روزگارِ حیدر کرار گفت)
کاش میکوبیدم آن را روی تابوت خودم
یا که بیمسمار، در میساختم...، (نجّار گفت)
آنطرف همسایهها گفتند کمتر گریه کن
مادر اما این طرف «اَلجار ثُمَّ الدّار» گفت...
#رضا_قاسمی
#السلام_علیک_ایتها_الصدیقة_الشهیدة
#یافاطمةالزهرا(سلاماللهعلیها)
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان_عج
هدایت شده از الی الحبیب
🏷آقای مدّاح، آقای منبری، آقای هیئتی!
خواندن روضهی در و دیوار در این ایّام، واجب است؛
امّا کافی نیست...
باید بگویی چه شد که دشمن جرأت کرد،
چنین جسارتی به دختر پیامبر(ص) روا دارد؟!
باید بگویی که حضرت زهرا(س)،
چهل شب به همراه امیرالمؤمنین(ع) و حسنین(ع)،
در خانهی مهاجرین و انصار رفت و از آنها خواست که حق را بگویند!
تا به آنچه در روز غدیر دیده بودند عمل کنند؛
تا سکوتشان را بشکنند و با بیطرفی، دشمن را یاری نکنند...
امّا چه شد؟!
جز چهار پنج نفر،
بقیه پای کار نیامدند
و در لانههایشان خزیدند...
پس جرأت نانجیبها،
از بیجرأتی خواص بود،
از بیجرأتی کسانی بود که غدیر را دیدند،
اما سکوت کردند!
این چنین شد که زور لگد دشمن قوت گرفت
و دخت نبی را اینچنین بین در و دیوار... بگذریم!
آری گریه کن پای این روضهها،
امّا بدان که در این بزم،
جایی برای «بیطرفی» نیست...
✍دانیال بصیر
دانشجوی دکتری فِرَق تشیع
#فاطمیه
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از الی الحبیب
#هنر_و_ادبیات
💠 لطافت طبع در روایت مرثیه
🔹از معیارهای بررسی شعر خوب، نوع نگرش (گسترۀ دید، زاویۀ دید، عمق نگاه) و نوع بیان شاعر در مواجهه با موضوع شعر است. اینکه شاعر:
ـ از کدام منظر و زاویه دید به موضوع نگاه میکند؟
ـ نگاه او گستره یا محدودیت دارد؟
ـ محدوده نگاه از کجا تا به کجاست؟
ـ با چه دقتی؟ آیا عمیق مینگرد یا سطحی؟
و در نهایت، دیدهها و شنیدههای خود را چگونه وصف میکند؟ جزئینگرانه یا به شیوه مرسوم، کلینگرانه و بیتأثیر؟
جزئینگاری در شعر حاصل جزئینگری، گستره نگاه و عمق نگرش شاعر است. همچنین، استفاده از نشانههای متنوع در زندگی خبر از ارتباط عمیق شاعر با پدیدههای هستی دارد. در این غزل، تمام موارد فوق قابل تحلیل و بررسی است.
🔸این شعر از نظر «موضوع و محتوا» و «شیوه بیان»، قابل تفکیک است:
▫️الف) موضوع و محتوا
شاعر در بخش اول در موضوع مدح به جزئینگاری مشاهدات خود میپردازد:
1️⃣ بخش آغازین: مدح؛ حضور حضرت زهرا(س) در عالم هستی که از زاویههای متعدد تحلیل میشود:
روشنیبخشی، زهره فلک بودن، شمس و قمر حقیقی بودن، نگاه آرامبخش، سیر دعای نیمهشب او و سبک زندگی ساده ایشان، از نمونههای این تنوع نگاه و جزئینگری است که به جزئینگاری و تنوع بیان منجر شده است.
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
مسافری که نگاه تو بود بدرقهاش،
خدای را، به دعای سفر نیاز نداشت
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
2️⃣ بخش میانی: تأثیر اندوه حضرت، بر عالم هستی که اندکی حال و هوای مرثیه دارد، با محور بیان عاطفی.
این بخش نیز با همان نگرش مطرح شده است: تأثیر بر سبز شدن گل محبت، ارتباط معنوی ابر پاییزی با اشک حضرت یا با گل لاله:
حکایت دلِ تنگ تو را توان پرسید،
ز لالهای که به خونِ جگر نیاز نداشت
برای سبز شدن، گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
3️⃣ بخش پایانی: طرح گزارشهای شاعرانه از تاریخ با محوریت وصف، اعتراض و تعریض:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت...
▫️ب) شیوه بیان
نکته قابل ذکر، استفاده بهنجار از تشبیه و ظرفیتهای آن است که در بیانی خالی از تکلف و با تکیه بر قانون ساده تشبیه (ادعای شباهت) در لایههای پنهانی شعر، فضاهایی شاعرانه و تصاویری بدیع خلق نموده است:
مدینه با تو به ماهی دگر، نیاز نداشت
به روشنایی صبح و سحر نیاز نداشت
تو زهرۀ فلَکی، رشک ماه و پروینی
که با تو چرخ به شمس و قمر نیاز نداشت
(استفاده همزمان از دو تشبیه ساده و برتر، در لایه درونی شعر)
دعای نیمهشبت سِیرِ آسمان میکرد
که این پرستوی عاشق به پر نیاز نداشت
(تشبیه اسنادی: دعای تو پرستوی عاشق بود)
و:
بهشت روی زمین، خانۀ گِلین تو بود
که ناز فضّه خرید و به زر نیاز نداشت
و کاربرد تشبیه بلیغ اضافی در این بیت:
وجود پاک تو میسوخت از «شرارۀ غم»
دگر به «شعلۀ قهر و شرر» نیاز نداشت
🔹نکته پایانی که نباید آن را نادیده انگاشت، روایت مرثیه همراه با طراوت خاص و لطافت طبع، به جای خشونت لفظی یا بصری است. شاعران وارسته و لطیفطبع، این نکته مهم را در نظر دارند که شعر، ترجمان عواطف شاعر است و در بیانی لطیف ارائه میشود؛ بهویژه اگر موضوع مراثی اهلبیت باشد.
اصولا بجز در عرصه حماسه - که حاصل غلیان عاطفی شاعر و گاه تصویر بازسازی شده از خشم شاعر است- زبان و بیان شعری نباید از طراوت و لطافت دور افتد و این مهم، در این شعر با وجود بیان تعریضی رعایت شده است؛ به عبارت دیگر با وجود محوریت موضوع مرثیه، شعر هرگز از بیان ذاتی و لطیف خود دور نشده است. مرور ابیاتی از این غزل که هریک حاوی مضامین مرثیه است و تداعیگر ابعاد مختلف آن، این حقیقت را اثبات میکند:
شعلهور شدن بیت وحی:
وجود پاک تو میسوخت از شرارۀ غم
دگر به شعلۀ قهر و شرر نیاز نداشت
اشکهای فاطمی:
گریستن ز تو آموخت ابر پاییزی
دگر به خواهش از چشم تر نیاز نداشت
برای سبز شدن گلبُن محبت و عشق
به اشک زمزم از این بیشتر نیاز نداشت
میان چشمۀ اشک تو عکس زینب بود
اگر شب تو به قرص قمر نیاز نداشت
و بیتی که برگی زرین از دفتر مراثی فاطمی است. در این بیت، دو تصویر همزمان از اندوه حضرت به تصویر کشیده شده است؛ با استفاده از لطیفترین و باطراوتترین شیوه! تصویری مینیاتوری و نرم چون حریر... مثل تابلوی «ذبح اسماعیل» که با وجود خشونت موضوع، در هالهای از طراوت هنر مینیاتور در نهایت ظرافت به تصویر کشیده شده است:
حریر دست تو مجروح بود از دستاس
به تازیانۀ بیدادگر نیاز نداشت
این همان جلوه حقیقی هنر مرثیهپردازی است که «آن» هنری یا شاعرانه نام گرفته و بنده طلعت آن باید بود.
📗 #آینه_بیغبار (دفتر سوم، ص۴۲)
✍🏻 به قلم استاد #سیدمهدی_حسینی_رکنآبادی
#الی_الحبیب
🆔 @elalhabib_ir
هدایت شده از شعر هیأت
#فاطمیه
#حضرت_فاطمه علیهاالسلام
#غزل
🔹طواف🔹
در حریم خانه ماندی اعتکاف این است این
سوی مسجد شعلهور رفتی، مصاف این است این
خطبۀ تو واژه واژه ذوالفقار دیگریست
جلوۀ آن تیغ پنهان در غلاف، این است این
از امام از کعبه گفتی، بستی احرام دگر
بیامان دور علی گشتی! طواف این است این
رو گرفتی پیش نابینا، حیا آن است آن
نیمهشب تابوت میخواهی، عفاف این است این
میرسد روزی که چشم آسمان روشن شود
بر مزارت کعبه میگوید مطاف این است این
📝 #سیدمحمدجواد_شرافت
🌐 shereheyat.ir/node/5384
✅ @ShereHeyat