🌹عید نوروزتان، مبارک باد
🌹رمضان، عیدِ جان مبارک باد
🌹 عید نوروز و عید بندگی است؛
🌹عیدتان، توأمان مبارک باد!
#جهاد_تبیین
#شعر_تبیینی(1)
#شعر_خوب_به_هم_هدیه_دهیم
#قادر_طهماسبی(فریداصفهانی)
بخشی از یک شعر بلند
ایران سربلند من، ایران سرافزار
ایران هوشیار من، ایران هوشمند
... هرچند داغداری و هرچند خستهدل
هرچند سوگواری و هرچند دردمند
تا دشمن حسود تو از خشم جان دهد،
با عاشقان سوتهدل خود بگو بخند
خوش باش ای فلات شهیدان! که دیر نیست
دستان شرقی تو، بت غرب بشکنند
با خاندان عشق تو را چون ارادت است،
خوش باش و شاد زی؛ چو شدی آسمانپسند
ای پرچم بلند تو با عشق، همنشین
وی نام سبزپوش تو چون سرو، سربلند!
ما گردی از تو را به صبا هم نمیدهیم!
هستیم همچو کوه بر این گفته، پایبند
این بوی کربلاست که مستانه میوزد
از کاکل سپید دماوند تا سهند
زلفی ز دختران تو از شانه عفاف
بیرون مباد! تا که پلشتان به هم زنند...
ایران بی شهید و شهادت چه ظلمتی است
یعنی تو را ز وحشت و ظلمت بیاکنند؟
شمعی ز مهر فاطمه در من شکفت و گفت:
ایرانیان پاک....(*)، پروانه منند
گفتم: ولی گروهی از اینان...، اشاره کرد
محتاج توبهاند ولی پاکدامنند
گفتم: ولی گروهی از اینان...، اشاره کرد
کم را فروگذار، بسان پاکدامنند
... خاتون صبح، زلف سحر شانه کرد و گفت:
برخیز خوابهای تو هم، سایهروشنند
با اهل شب، حکایت ظلمات تا به کی؟
با اهل روز، قصه خورشید تا به چند...
(*شعر از نظر وزنی مخدوش است؛ شاعر محترم، دچار خطا در قرائت شعر شده است)
نکته مهم:
در جشنواره شعر فجر سال 1401 شاعر انقلاب، آقای قادر طهماسبی(فرید اصفهانی) قبل از قرائت شعر خود این توضیح را ارائه نمود:
سال ۱۳۶۹ خوابی دیدم که برایم معما بود و امسال، این معما حل شد.
در این محفل، قسمتهایی از غزل جدیدم را میخوانم تا راه برای کسانی که میخواهند از انقلاب دفاع کنند، باز شود.
حائری؛ واسمع دعایی.mp3
8.94M
#جهاد_تبیین
#نوحه_تبیینی(1)
#تحلیل_نوحه_تبیینی
وَاسْمَع دُعایی، دعامو بشنو
وَاسْمَع نِدایی، صدامو بشنو
اَقْبِل عَلَیَّ، منو نگاه کن
الهی العفو، ببخش و از غم، منو رها کن
داره میاد ماه رمضون، من توشه ای ندارم
بوی گناه گرفتم و، سیاهه روزگارم
خودت بگو تو مهمونیت، چهجوری پا بذارم
منو ببخش، همین اول ماهیِِ
ببخش، مگه جز تو پناهیِِ
«ربنا، الهی العفو»
وَ قَد سَتَرْتَ، رسوام نکردی
اَفْنَیْتُ عُمری، رهام نکردی
وَ عُدْ عَلَیَّ، ترحمی کن
اَطْلُبُ عَفوَک، به روی بندهت، تبسمی کن
اومده اون که صد دفعه، شکسته توبه هاشو
نمیدونم که دوست داری، باز بشنوی صداشو؟
روت و نگردون بشنو این، صدای ربّناشو
منو ببخش، نبخشی آبروم میره
ببخش، دلم از غصه میگیره
«ربنا، الهی العفو»
این نفس سرکش، تا میتونست تاخت
آخر من و از، چشم تو انداخت
امّا غمی نیست، حسین و دارم
با اشک و روضه، دلت رو امشب، به دست میارم
خدا نیاره دختری، آتیش بگیره موهاش
آبله کاری کنه که، نتونه وایسه رو پاش
بفرسته از پایینِ نی، بوسه برای باباش
منو ببخش، به اشک دختر حسین
ببخش، به روز آخر حسین
«ربنا، الهی العفو»
شاعر(؟)
سیدمهدی حسینی رکن آبادی
#جهاد_تبیین #نوحه_تبیینی(1) #تحلیل_نوحه_تبیینی وَاسْمَع دُعایی، دعامو بشنو وَاسْمَع نِدایی، صدامو ب
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
به نام خدا
نکاتی درباره این نوحه
نکته اول
کاربرد عبارت های عربی و شگردهای هنری سازی کلام
شاعر اگر بخواهد نگاهی هنری به این موضوع داشته باشد
و صرفاً در صدد محتوا محور ساختن شعر یا اظهار فضل نباشد،
لازم است به این تکنیک ها دقت داشته باشد:
(تصور کنید شعر در حکم چای باشد
و نبات در حکم همان مفاهیم معنوی مناجاتی...)
شاعر می تواند،
مثل یک تکه نبات که در داخل چای میریزیم
محتوا را به خورد مخاطب دهد!
می تواند این تکه های نبات را به شکل خورده ریز ارائه کند.
و در روش سوم،
آنقدر نبات را هم بزند
که فقط شیرینی آن در چای قابل ادراک باشد.
حال با این تمثیل می توان تکنیک مهم شعری را تصور نمود:
هنر «اقتباس» به سه شکل:
تضمین، درج، و حل
در شعر قابل ارائه است.
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
ادامه نکته اول
کاربرد عبارت های عربی و شگردهای هنری سازی کلام
در این نوحه نیز
اگرچه به قاعده «حل» چندان توجهی نشده
اما شاعر توجه داشته است که مضامین را به گونه ای بیاورد که اقتباس و تضمین محض نباشد.
در بند اول، نگاه ترجمهای و بازسازی به متون مناجات وجود دارد
اما در بند دوم
نگاه بازآفرینی
عبارتهایی چون:
«رسوام نکردی»
و
«به روی بنده ت تبسمی کن»
خبر از تلاش شاعر برای بازآفرینی مناجات و ایجاد تقارن مضمونی دارد.
در اینجا ذکر یک نکته بسیار ضرورت دارد
اینکه شاعر باید از عبارت هایی استفاده کند که
اولاً،
جذابیت و طراوت داشته باشد؛
ثانیاً،
قابلیت تکرار داشته باشد به عبارت دیگر ثقالت نداشته باشد؛
ثالثا،
متناسب با فطرت زبان و متناسب با قواعد موسیقایی زبان مردم باشد
رابعاً،
در شمار نمونههای محسوس، قابل درک و متعارف باشد
به عبارت دیگر:
قبلاً مخاطب آن را کم و بیش شنیده و گوشه ذهنش بایگانی شده باشد.
خامساً،
به شکل هدفمند انتخاب شود
مثلاً عبارت:
«انی احب الصلاة» قابل اقتباس است،
که یک شعار شیعی است
وغیر مستقیم، می تواند نقش برانگیزانندگی داشته باشد
تا کاهل نمازان را به تفکر وا دارد.
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
نکته دوم
استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی
معمولاً نوحه پردازان در کاربرد زبان محاوره و عامیانه دچار لغزش میشوند؛ این لغزش به چند دلیل رخ می دهد
الف)
عدم شناخت رمز و راز زبان عامیانه
ب)
عدم تمرین و تفنن در حوزه زبان و بازسازی آن
ج)
عدم توجه به موضوع شیوه بلاغی و تناسب میان گفتار شاعر با نوع مخاطب
این زنجیره بیانی، حتماً باید در نوحه به شکل واضح خود را نشان دهد.
با درنگ و تامل بر عبارت های زیر میتوان درباره نوع نگاه شاعر و میزان توانایی او در بازسازی زبان مردم تحلیلهای متفاوتی داشت:
نمونه اول:
منو ببخش
همین اول ماهیه...
نمونه دوم
نمیدونم که دوست داری باز بشنوی صداشو
روتو نگردون بشنو این صدای ربنا شو
نمونه سوم
با اشک و روضه
دلت رو امشب به دست میارم
نمونه چهارم
این نفس سرکش
تا میتونست تاخت
آخر منو از
چشم تو انداخت
نمونه پنجم
خدایا نیاره دختری آتیش بگیره موهاش
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی
تحلیل نمونه ها
نمونه اول
منو ببخش
همین اول ماهیه...
یک بازسازی کامل و دلچسب از زبان مردم با تکیه بر نحو زبان مردم است،
طراوت این عبارت با انتخاب لحن مناسب و ملتمسانه
دو چندان شده است
نمونه دوم
نمیدونم که دوست داری باز بشنوی صداشو
روتو نگردون بشنو این صدای ربنا شو
تحلیل این نمونه و قضاوت نهایی درباره آن
بسیار دشوار است.
نمونه سه لایه مختلف دارد:
الف)
از یک سو می توان گفت
انسان ها در هنگام ابهام میتوانند این چنین سخن بگویند
بنابراین قانون «محاکات» در این عبارت تقریباً رعایت شده است
نوع لحن و استفهام، طراوت خاصی به کلام داده است.
این قضاوت را
با صرف نظر از مخاطب خاص آن( که خداوند است)
در نظر بگیرید.
ب)
از سوی دیگر باید گفت
شاعر به جهت رعایت «بلاغت کلام» و رعایت شرایط گفت و گو با مخاطب
(که در اینجا خداوند عزّ و جل است)
بهتر بود که می گفت:
«خوب میدونم که دوست داری
باز بشنوی صدامو...»
بر اساس این مضمون
که منطبق با مفاهیم شیعی است مصراع دوم هم باید تغییر می یافت...
ج)
لایه سوم کلام اینکه
نمی توان انکار کرد:
گاهی ما انسانها آنقدر درباره خطای خود میخواهیم اغراق کنیم
که به خود هرگز اجازه نمیدهیم
خداوند صدای ما را بشنود
به او حق می دهیم از ما روی برگرداند!
در این حال،
اگر بخواهد شاعر این حس و حال را بازسازی کند
باید چگونه بگوید؟
تصور کنید این کلام
سخن یک فرد عامی و کمسواد باشد
که بهرهای از فرهنگ شیعی ندارد
و میخواهد بی هیچ آدابی و ترتیبی با خدای خود سخن بگوید!
بنابراین تصور چنین بیانی دور از ذهن نیست؛
هر چند به ظاهر، متناسب با مفاهیم مناجات و روایات مأثوره نباشد.
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی
تحلیل نمونه ها
نمونه سوم
با اشک و روضه
دلت رو امشب به دست میارم
در مواجهه اولیه،
بیانی صمیمانه و تاثیر گذار دارد
و به بیانی رندانه وهوشیارانه،
اشاره دارد به موضوع توسل به اهل بیت علیهم صلوات الله علیهم اجمعین
با تکیه بر «وابتغوا الیه الوسیله»
نمیتوان ظرافت این نحوه بیان و تاثیر عاطفی آن را نادیده گرفت؛
چون حاوی نوعی «دِلال» است
دِلال چیست؟
یعنی ناز کردن
(در ابتدای دعای افتتاح میخوانیم:«مُدلاً علیک»)
این بیان همراه با شیرین زبانی و دلال،
بُعد دیگری نیز دارد که محل تأمل است...
اگر به اصل انسجام در شعر و نوحه، اعتقاد داشته باشیم ( البته هنری غیر قابل انکار است)
میتوان به این مضمون و تناقص راه یافته در آن خرده گرفت!
در بند اول،
شاعر آورده است:
«ببخش مگه جز تو پناهیه؟»
که با این مضمون در تناقض است:
«اما غمی نیست حسین و دارم
دلت رو امشب به دست میارم...»
#تحلیل_نوحه_تبیینی(1)
نکاتی درباره این نوحه
استفاده از ظرفیتهای زبان عامیانه و مردمی
تحلیل نمونه ها
نمونه چهارم
این نفس سرکش
تا میتونست تاخت
آخر منو از
چشم تو انداخت
از نظر زبان و استخدام واژگان
با بقیه سطرها و مصراع ها کاملاً متفاوت است.
سوال مهم این است که
این تفاوت به نفع شعر است یا خیر؟
قضاوت درباره این سطر و پاسخگویی به این سؤال،
اندکی دشوار است
و ممکن است سلیقه شخصی در آن دخیل شود...
در نگاه کلی،
کلمات «نفس، سرکش، میتونست، تاخت»
حاوی نوعی خشونت موسیقایی است
که نوعی تنفر را تداعی میکند
اگر بتوانیم در قضاوت کلی
این تنفر و خشونت موسیقایی را
در راستای بلاغت کلام و اقتضای حال و مقام سخن بدانیم
بجاست که شاعر را به واسطه نوع انتخاب زبان تحسین کنیم.
و اگربه فرض،
این خشونت
_ که با هجای کشیده «تاخت» به اوج خود رسیده است_
ربطی به شعر نداشته باشد،
میتوان قاطعانه گفت:
شاعر، اصل انسجام زبانی و نیز بلاغت کلام را را رعایت نکرده است.
به نظرم
مخاطبان بر اساس حالی که در هنگام شنیدن این نوحه پیدا میکنند
میتوانند بهراحتی درباره این موضوع قضاوت کنند.
نمونه پنجم
خدا نیاره دختری آتش بگیره موهاش
بر اساس قاعده کلی
«کار برد نشانه های زبان مردم و عامیانه سازی کلام» ،
بهراحتی قابل بررسی قضاوت است.
در گفتار مردم
معمولاً آن حس التماس و آرزو،
در قالب چنین کلامی ارائه میشود:
«خدا نیاره اون روز و که دختری موهاش آتیش بگیره....»
جابجایی بخشی از این کلام
به ضرورت وزن و سبک،
بخشودنی است؛
تا جایی که طراوت کلام و فطرت زبانی مردم
در شعر بازتاب یابد.
اما وقتی تغییر کلام در حدی باشد
که دیگر چندان نشانهای از قالب زبان عام در آن مشهود نباشد
می توان گفت:
کلام از فطرت زبان مردم خارج شده و رنگ تصنع یافته است.
نکات پایانی
برای بهتر شدن این اثر
می توان به این دو پیشنهاد هم تأمل داشت:
الف)
ربنا الهی العفو
یا
یارب الهی العفو؟
(به جهت یکسان شدن ضمیرها)
ب)
جابجایی دو سطر
و قد سترت رسوام نکردی
با
افنیت عمری رهام نکردی
که در این حالت، به محتوا انسجام بیشتری میبخشد....
#شعر_تبیینی(٢)
#شعر_غنایی_تعلیمی
#غزل_موعظه
نی خود را بشکن* ! گر شِکَری میطلبی
برگ از خود بفشان! گر ثمری میطلبی
خبری نیست که در بیخبری نتوان یافت؛
بیخبر شو ز جهان! گر خبری میطلبی
از خودی تا اثری هست، دعا بیاثرست!
بی اثر شو؛ ز دعا گر اثری میطلبی
پا به دامن کش* و از هر دو جهان چشم بپوش
گر ازین خانه تاریک، دری میطلبی
صبر چون غنچه به خاموشی و دلتنگی کن
گر گشایش ز نسیم سحری میطلبی
خضر توفیق، پیِ گمشدگان میگردد
خویش را گم کن اگر راهبری میطلبی
داد از پرتو خود، بال به شبنم خورشید
پا به دامن کش؛ اگر بال و پری میطلبی
چون شرر دیده روشن ز جهان کن تحصیل
اگر از سوختهجانان، اثری میطلبی
خضر چون سبزه زند موج، درین دامنِ دشت
پای در ره نه؛ اگر همسفری میطلبی...
#صائب_تبریزی
*نیشکر:
نوعی از نی با ساقههای بلند.
در داخل آن شیرهای وجود دارد که از آن، شکر به دست میآورند.
* پا به دامن کشیدن:
کنایه از سکوت و گوشهنشینی اختیار کردن
*با حذف سه بیت:
صدف آبله باشد کف افسوس تو را
تا تو گمکرده خود از دگری میطلبی
دهن خود چو صدف پاک درین دریا کن
اگر از ابر بهاران گهری میطلبی
آب خود صاف کن از پرده گلها صائب
گر ز خورشید چو شبنم نظری میطلبی
#جهاد_تبیین
مناجاتخوانی در حرم رضوی و برکات فرهنگی آن
یکی از برنامههای قابل دفاع تلویزیون در ایامالله رمضانالمبارک، پخش زندهی برنامهی #مناجات_خوانی است که نیمهشب در حرم رضوی برگزار میشود.
به جز برکت ذاتیِ #مناجاتخوانی و نیز تأثیرات معنوی حرم حضرت انیسالنفوس علیهالسلام، #مناجات_خوانی #حاجمحمود_کریمی در این برنامهی معنوی، نکات قابل ملاحظهای دارد که مرور آن خالی از لطف نیست:
نکتهی یکم.
بسیاری از مخاطبان عام، اهالی هیئت و نیز مداحان جوان،
از #حاجمحمود_کریمی فقط یک تصویر ذهنی دارند:
«مداحی که در عرصهی سینهزنی صاحب مهارت است و سبکها را بهخوبی اجرا میکند».
اما این #مناجاتخوانی- که با اقبال عام و خاص مردم همراه شده است- نشان میدهد که#حاجمحمود_کریمی، تواناییها و تجربههای ارزشمند دیگری نیز در عرصهی توسل داشته که نسل امروز احتمالاً با یکسونگری، مانع ظهور و بروز آن شده یا کاملاً از آن غافل بوده است!
این نکته درباره برخی دیگر از مداحان همنسل ایشان هم صدق دارد.
نکتهی دوم
استقبال از این برنامهی #مناجات_خوانیها، در ایامالله ماه مبارک رمضان، این پیام مهم را به همراه دارد که شاخص رشد هئیتها و مداحان، فقط استقبال از سینهزنی و اجرای سبک نیست!
لازم است به برنامه #مناجات_خوانی توجه ویژه و همگانی داشت و همهی مداحان، پیش از آنکه سبکخوان خوبی باشند، به نظر میرسد باید در تقویت حال و هوای معنوی خود از یک سو، و از سوی دیگر ارتقای فرهنگ #مناجات_خوانی در هیئتها، گامهای بلندی بردارند.