eitaa logo
سیدمصطفی
15 دنبال‌کننده
363 عکس
109 ویدیو
8 فایل
جهت ارتباط: 🆔 @smht63
مشاهده در ایتا
دانلود
دختری خردسال شهیدمطهری در یادداشتی برجامانده از او، داستان حضرت رقیه را یکی از تحریفات عاشورا می‌داند. او در شمار تحریفات لظی نوشته است: و. داستان طفلى از ابى عبداللَّه كه در شام از دنيا رفت و بهانه پدر می‌گرفت و سر پدر را آوردند و همان جا وفات كرد(مجموعه آثار، 17/586)؛ اما دانشمندان دیگری هستند که با این دیدگاه هم‌نظر نیستند که سخن ایشان را می‌توانید در اینجا بخوانید؛ مانند حضرت آیت الله العظمی میرزا جواد تبریزی(ره) که در کنار قبر آن بانو می‌گوید: برای ما به شهرت ثابت است که اینجا محل دفن دختری خردسال از امام حسین(ع) است که پس از تحمل درد و رنجِ فراوان، جان به جان‌آفرین تسلیم کرد (فارس، آپارات). 🔸 در کتاب دانش‌نامۀ امام حسین(ع) پژوهش شایسته‌ای در این باره با عنوان «پژوهشى دربارۀ انتساب رُقَيّه به امام حسين‏» آمده است(ح1، ص382). بُرش‌هایی از دو کتاب پس از بازگشت ذوالجناح با زینِ واژگون و یالِ غرقِ در خون، دخترک یا ندانست که چه شد یا اگر دانست باور نکرد برای همین مدام بهانۀ پدر را می‌گرفت؛ این را همسران شهداء که فرزند خردسال دارند خوب می‌دانند. این راز که چرا پدر نمی‌آید تا او را نوازشی کند و در آغوش گیرد برای این دختر کوچک، سربه‌مُهر ماند تا کُنج خرابه. آنجا بود که اسرار هویدا شد. دخترک را خواب در رُبود و چون با عشقِ پدر خوابید خواب او را دید. پدر او را در آغوش گرفته و می‌بوسد از شدت شعف از خواب پرید. دید همان خرابه و همان خاک و همان تنهایی و همان غربت و پدری که نیست. بناکرد به گریه کردن. به گریۀ او و چرایی آن، خرابه غرق شیون و ناله شد (فضَجّوا بالبُکاء و جَدَّدوا الأحزان و لَطَموا الخُدود و حَثّوا علي رُؤُوسِهِمُ التُراب). گفتند دختر حسین(ع) بهانۀ پدر را گرفته است. طَبق را آوردند. دخترک آرام شد. آرامِ آرام. دیگر نبودِ پدر، برایش سوال نبود. سرِ پاک پدر را از طشت برداشت و در آغوش کشید و شروع کرد با پدر سخن گفتن: يا ابتاه مَن ذَاالذي خَضَبَکَ بدمائک‏؛ چه کسی موی سروصورتت را به خون رنگین کرده است؟ یا ابتاه مَن ذَالذي قَطَعَ وَريدَکَ؛ چه کسی رگ تو را بریده است؟ يا ابتاه مَن ذاالذي أيتَمَني عَلَی صِغَرِ سِنِّي‏؛ چه کسی مرا در کودکی يتيم کرد؟ يا ابتاه مِن بعدِکَ وا غُربَتَناه‏؛ پس از تو وای بر غريبی ما! يا ابتاه ليتني لَکَ الفِداء؛ کاش من فدای تو می‏شدم! آنگاه لبانش را بر لبان مطهر پدر گذاشت؛ ناله‌ای بلند سر داد و از هوش رفت. وقتی خواستند او را به هوش بیاورند دیدند روح از بدن مفارقت کرده است ؛ ثُمَّ إنَّها وَضَعَت فَمَها عَلَی فَمِهِ الشَّريف وَ بَکَت بُکاءً شَديداً حتی غُشِیَ عليها. فَلَمَّا حَرَّکوها فاذاً بِها قد فارَقَت روحُها الدنيا 📖 ر.ک به المنتخب، طریحی (م1085ق)، ج1، ص136-137. نیز کامل بهایی، طبری (م‌ح700ق)، ج2، ص179. (س)