eitaa logo
سیدمصطفی
8 دنبال‌کننده
326 عکس
71 ویدیو
8 فایل
جهت ارتباط: 🆔 @smht63
مشاهده در ایتا
دانلود
👌 کوتاه پند آموز 💭 یکی از روزها، پادشاه سه وزیرش را فراخواند و از آنها درخواست کرد کار عجیبی انجام دهند ، از هر وزیر خواست تا کیسه ای برداشته و به باغ قصر برود و اینکه این کیسه ها را برای پادشاه با میوه ها و محصولات تازه پر کنند. همچنین از آنها خواست که در این کار از هیچ کس کمکی نگیرند و آن را به شخص دیگری واگذار نکنند 💭 وزراء از دستور شاه تعجب کرده و هر کدام کیسه ای برداشته و به سوی باغ به راه افتادند وزیر اول که به دنبال راضی کردن شاه بود بهترین میوه ها و با کیفیت ترین محصولات را جمع آوری کرده و پیوسته بهترین را انتخاب می کرد تا اینکه کیسه اش پر شد. اما وزیر دوم با خود فکر می کرد که شاه این میوه ها را برای خود نمی خواهد و احتیاجی به آنها ندارد و درون کیسه را نیز نگاه نمی کند، پس با تنبلی و اهمال شروع به جمع کردن نمود و خوب و بد را از هم جدا نمی کرد تا اینکه کیسه را با میوه ها پر نمود. و وزیر سوم که اعتقاد داشت شاه به محتویات این کیسه اصلا اهمیتی نمی دهد کیسه را با علف و برگ درخت و خاشاک پر نمود. 💭 روز بعد پادشاه دستور داد که وزیران را به همراه کیسه هایی که پر کرده اند بیاورند، وقتی وزیران نزد شاه آمدند ، به سربازانش دستور داد ، سه وزیر را گرفته و هرکدام را جدا گانه با کیسه اش به مدت سه ماه زندانی کنند در زندانی دور که هیچ کس دستش به آنجا نرسد و هیچ آب و غذایی هم به آنها نرسانند. 💭 وزیر اول پیوسته از میوه های خوبی که جمع آوری کرده بود می خورد تا اینکه سه ماه به پایان رسید اما وزیر دوم ، این سه ماه را با سختی و گرسنگی و مقدار میوه های تازه ای که جمع آوری کرده بود سپری کرد و وزیر سوم قبل از اینکه ماه اول به پایان برسد از گرسنگی مرد. …………………. ✅ حال از خود این سؤال را بپرسیم ، ما از کدام گروه هستیم ؟ زیرا ما الآن در باغ دنیا بوده و آزادیم تا اعمال خوب یا اعمال بد و فاسد را جمع آوری کنیم ، اما فردا زمانی که ملک الموت امر می شود تا ما را در قبرمان زندانی کند در آن زندان تنگ و تاریک و در تنهایی ، نظرت چیست؟ آنجاست که اعمال خوب و پاکیزه ای که در زندگی دنیا جمع کرده ایم به ما سود می رسانند. ✅ خداوند متعال می فرماید: (وَتَزَوَّدُواْ فَإِنَّ خَيْرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ) البقره۱۹۷ و برگيريد كه بهترين توشه است، و اي خردمندان! از ( خشم و كيفر ) من بپرهيزيد. پس کمی بایستیم و با خود بیاندیشیم.
📸 جدیدترین استفتاء از رهبر انقلاب دربارۀ ارتباط شخص مبتلا به کرونا با دیگران 🔹 سؤال: اگر شخصی به بیماری کرونا مبتلا شده یا برخی علائم مشکوک به این بیماری را دارد، آیا جایز است با کسانی که از وضعیت او اطلاعی ندارند، رفت و آمد کند؟ 🔹 جواب: اگر احتمال عقلائی بدهد که موجب سرایت به دیگران بشود، باید از این کار اجتناب کند.
💠وقایع روز پنجم محرم الحرام💠 1⃣ در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی" را به همراه یك هزار نفر به طرف كربلا گسیل داد.(1) 2⃣ عبیداللّه بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه كربلا بایستد و هر كسی را كه قصد یاری امام حسین علیه السلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیه السلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد ۵۰۰ نفر بودند.(2) 3⃣ در این روز با توجه به تمام محدودیت هایی كه برای نپیوستن كسی به سپاه امام حسین علیه السلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیه السلام رساند و سرانجام در كربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.(3) ----------------------------- پی نوشت ها: 1. عوالم العلوم، ج۱۷، ص۲۳۷. 2. مقتل الحسین(مقرّم)، ص۱۹۹. 3. همان.
🔴از افراد تحت سرپرستیِ خودت شروع کن ! وعن النبی (صلی الله علیه و آله) : اِبدَ أ بِمَن تَعول . ( الشافی ، ص 826) تَعول یعنی : کسانی که تحت کفالت و سرپرستیِ تو هستند. می فرمایند : از افراد تحت سرپرستیِ خودت شروع کن ! هم در مسایل معیشتی و مادی ، هم در مسائل معنوی و تربیتی ... . بعضی در مسائل معیشتی ، بر افراد تحت تکفّل خود سخت می گیرند برای اینکه به دیگران کمک کنند. این درست نیست. 🔵👈 انسان (باید) در درجه اوّل کسانی را مقّدم بدارد که تحت تکفّل او هستند. البته نه اینکه افراط بکند ، اسراف بکند ، تشریفات ، تجملاتِ زیادی ، ریخت و پاش ها اینها حرام است. مقصود این است که در حدّ یک زندگیِ متعارف و معمولی که همسر و فرزندان شما حق دارند... اگر می توانید ، زندگی اینها را در حدّ مرفّه اداره کنید! سختیِ زندگی به کام اینها وارد نشود. بله اگر زیاد آمد ، در دیگر جاها خرج کنید، صدقه بدهید و امثال اینها. این در امر مادی. عین همین قضیه در امور معنوی هم هست ، (در امور معنوی هم) از اینها شروع کن! همسر خود را ، فرزند خود را .تعلیم بده ! تربیت کن ! آنچه لازم است بدانند به آنها بگو و ... بنده توصیه ام همیشه این است که کار لازم و واجب است،لکن در کنارِآن یک واجب دیگر هم هست و آن تکفّل خانواده (در همه ابعاد مالی ،اعتقادی و اخلاقی و تربیتی ) است. شرح حدیث از حضرت آیت ا... امام خامنه ای (مدظله العالی) [ 12/ 10/ 91 ] ❤️ ❤️
فرزندان امام حسن علیه السلام در کربلا در زمان امام حسین علیه السلام که یکی از تلخ ترین دوران امامت اهل بیت علیهم السلام بود، تنها گروه اندکی آن حضرت را یاری کردند. از میان یاران آن حضرت، فرزندان امام مجتبی علیه السلام نیز حضور داشتند که ذیلا به معرفی آن عزیزان می پردازیم: فرزندان امام مجتبی علیه السلام که در کربلا حضور داشتند چهار نفر بودند: قاسم، ابوبکر، عبدالله، حسن بن حسن معروف به حسن مثنی. 1.. قاسم بن الحسن مادر قاسم بن الحسن «رمله» نام داشت، وی نوجوانی بود که هنوز به حدّ بلوغ نرسیده بود، هنگامی که برای اجازه رفتن به میدان خدمت امام حسین علیه السلام رسید، امام او را در آغوش گرفت و هر دو آنچنان گریستند که از حال رفتند. [1] 2.. ابوبکر بن الحسن او با قاسم از یک پدر و مادر بودند، مرحوم محدث قمی نوشته است: امام باقر علیه السلام فرمود: ابوبکرالحسن را مردی به نام «عقبة الغنوی» به شهادت رساند، و ابوالفرج شهادت او را قبل از شهادت قاسم نقل کرده است؛ امّا عبدی، جزری و شیخ مفید شهادت این نوجوان را بعد از شهادت حضرت قاسم نقل کرده اند. [2] 3.. حسن بن حسن چهارمین فرزند امام مجتبی علیه السلام که در حادثه کربلا حضور داشت «حسن بن حسن» معروف به حسن مثنی است، وی در روز عاشورا به میدان رفت و جنگ نمایانی کرد و سر انجام روی زمین افتاد؛ هنگامی که سپاه دشمن برای جدا کردن سرها آمدند، دیدند او هنوز زنده است و رمقی در بدن دارد، زنی به نام «اسماء» که از خویشاوندان مادری او بود وساطت کرد و او را با خود به کوفه برد و مداوا نمود تا بهبود یافت و بعد به مدینه رفت. [3] 4.. عبدالله بن الحسن عبدالله بن الحسن نیز فرزند دیگر امام مجتبی علیه السلام است که در کربلا به شهادت رسید، وی در روز عاشورا هنگامی که کوفیان امام علیه السلام را محاصره کرده بودند، خود را به امام رساند و زینب علیها السلام خواست مانع او شود؛ امّا او فریاد می زد: «به خدا قسم! از عمویم جدا نمی شوم» در این هنگام «بحربن کعب» (و برخی گفته اند: حرملة بن کاهل به امام علیه السلام حمله کرد، عبدالله به او فریاد زد: آیا می خواهی عمویم را بکشی؟ او شمشیرش را به طرف امام فرود آورد، که عبدالله دست خود را سپر کرد و دستش قطع شد. امام علیه السلام وی را در آغوش گرفت و فرمود: ای پسر برادرم! صبور باش تا به پدران خود ملحق شوی. در این هنگام حرمله تیری به او زد و او در حالی که در دامان عمو قرار داشت به شهادت رسید. [4] پی نوشت ها: [1] ابصارالعين، ص 36. [2] نفس‏المهموم، ص 325. [3] حياة الحسين ج 3 ص 652. [4] لهوف ص 15.
•┈┈••✾❀✾••┈┈• 💠 چند حدیث از 🔅اوصِيكُم بِتَقوَى اللّهِ فَإنَّ اللّهَ قَد ضَمِنَ لِمَنِ اتَّقاهُ أن يُحَوِّلَهُ عَمّا يَكرَهُ إلى مايُحِبُّ ويَرزُقَهُ مِن حَيثُ لايَحتَسِبُ؛ ▫️شما را به تقواى الهى سفارش مى كنم ؛ زيرا خدا ضمانت داده كسى را كه تقواى الهى پيشه سازد ، از آنچه ناخوش مى دارد ، به آنچه خوش مى دارد انتقال دهد ، و از جايى كه گمان نمى برد ، روزى اش دهد . 🔅إيّاكَ أن تَكونَ مِمَّن يَخافُ عَلَى العِبادِ مِن ذُنوبِهِم ويَأمَنُ العُقُوبَةَ مِن ذَنبِهِ؛ ▫️مبادا از كسانى باشى كه به سبب گناهانِ بندگانِ خدا بر سرنوشت آنان بيمناك است ، ولى خود را از سزاى گناه خويش ايمن مى داند . 🔅لرَجُلٍ اغتابَ عِندَهُ رَجُلاً : يا هذا كُفَّ عَنِ الغِيبَةِ فَإنَّها إدامُ كِلابِ النّارِ؛ ▫️به مردى كه نزد او از ديگرى غيبت مى كرد ، فرمود : «اى فلان!زبان از غيبت فرو بند كه غيبت ، خورشِ سگان دوزخ باشد». 🔅إنَّ قَوماً عَبَدوا اللّهَ رَغبَةً فَتِلكَ عِبادَةُ التُّجّارِ وإنَّ قَوماً عَبَدوا اللّهَ رَهبَةً فَتِلكَ عِبادَةُ العَبيدِ وإنَّ قَوماً عَبَدوا اللّهَ شُكرا فَتِلكَ عِبادَةُ الأَحرارِ وهِيَ أفضَلُ العِبادَةِ؛ ▫️برخى خدا را به شوق [بهشت] مى پرستند . اين ، پرستشِ سوداگران است . گروهى خدا را از ترس مى پرستند . اين ، پرستشِ بردگان است . و گروهى خدا را از روى سپاسگزارى مى پرستند كه اين ، پرستشِ آزادگان وبرترين نوع پرستش است. 🔅الاستِدراجُ مِنَ اللّهِ سُبحانَهُ لِعَبدِهِ أن يُسبِغَ عَلَيهِ النِّعَمَ ويَسلُبَهُ الشُّكرَ؛ ▫️خدعه (و مهلت دادن) خدا به بنده آن است كه نعمت فراوان ومستمر به او رساند و سپاسگزارى را از او بگيرد. 🔅إيّاكَ وظُلمَ مَن لا يَجِدُ عَلَيكَ ناصِرا إلاَّ اللّهَ؛ ▫️بپرهيز از اين كه بركسى كه جز خداوند در برابر تو ياورى ندارد ، ستم كنى». 🔅من دَلائِلِ عَلاماتِ القَبولِ : الجُلوسُ إلى أهلِ العُقولِ؛ ▫️از نشانه هاى خوش نامى و نيك بختى ، همنشينى با خردمندان است. 🔅من عَلاماتِ أسبابِ الجَهلِ المُماراةُ لِغَيرِ أهلِ الفِكرِ؛ ▫️از نشانه هاى اسباب نادانى ، مجادله با غير اهل انديشه است. 🔅من دَلائِلِ العالِمِ انتِقادُهُ لِحَديثِهِ وعِلمُهُ بِحَقائِقِ فُنُونِ النَّظَرِ؛ ▫️از نشانه هاى دانا ، نقّادى (و بررسى) گفتار خود و آگاهى او از حقايق فنون رأى (و نظر) است. 🔅إيّاكَ وما يُعتَذَرُ مِنهُ ؛ فَإنَّ المُؤمِنَ لايُسييءُ ولايَعتَذِرُ والمُنافِقُ كُلَّ يوَمٍ يُسييءُ ويَعتَذِرُ؛ ▫️از آنچه موجب پوزش خواهى شود ، بپرهيز ؛ زيرا مؤمن ، نه بد كند و نه پوزش خواهد ، و منافق ، هر روز بد كند و [هر دَم] پوزش خواهد. 📚 گزیده تحف العقول
💠 برخی از ويژگى‌هاى اصحاب سيدالشهدا (ع)‏ ۴- برخوردارى از معيارى صحيح براى شناخت نفاق ✍️جریان نفاق پدیده ای است که هر جامعه نوپا و انقلابی را از درون مورد تهدید قرار می دهد. شناخت این جریان که جلوه ای از بصیرت است، برای مبارزه با روح نفاق و خطوط کلی منافقان در جوامع اسلامی امری ضروری است. ✅ از ويژگى هاى بارز شهداى كربلا اين بود كه ولايت را محور حق و باطل قرار مى دادند، همواره عيار مردم را با گفتار و كردارشان نسبت به اهل بيت(ع) مى سنجيدند. آنان منافقان و دشمنان پنهان دين را براساس نحوه برخوردشان با امام حسين(ع) شناسايى مى كردند. وقتى مى ديدند برخى، گفتار زيبا و حق مدارانه دارند، ولى در عمل عليه ولايت حركت مى كنند، نفاقشان را كشف مى كردند، و به نيرنگ و خبث طينت شان پى مى بردند. ✅ از اين رو مى بينيم، شهيد يازده ساله كربلا، عمرو يا عمر بن جنادة، با بینش و معرفت عمیق، در رجزهاى خود، سپاه به ظاهر مسلمان كوفه را افرادى رذل، دشمن قرآن و فاسق توصيف مى كند كه براى كنار زدن قرآن، به يارى دولتمردان فاسق خود برخاسته اند: 🔹و اليوم تخضب من دماء اراذل 🔸رفضوا القرآن لنصرة الاشرار 🔹والله ربّى لا ازال مضارب 🔸فى الفاسقين بمرهف بتّار(1) 🔹امروز خون كسانى كه براى يارى اشرار، قرآن را كنار زده اند رنگين مى شود، 🔸قسم به خدا، پروردگارم، پيوسته فاسقان را با شمشيرى تيز و برّان مى زنم. (1) بحارالانوار، ج 44، ص 381 / و ج 45، ص 28.
💠 فلسفه و اهداف قيام عاشورا از ديدگاه امام حسين علیه السلام (٥) ✍ابا‎عبدالله درخطبه‎اي كه پس از برخورد با حرّ بن‌يزيد رِياحي در منزل «بَيْضَه» ايراد فرمودند، انگيزه قيام خود را با استناد به فرمايش پيامبر ـ ص ـ، چنين بيان كردند‎: 🌷رسول‌خدا (ص ) فرمودند: كسي كه فرمانرواي ستمگري را ببيند كه حرام خدا را حلال كرده و پيمان الهي را شكسته و با سنّت رسول‌خدا (ص) مخالفت ورزيده، در ميان بندگان خدا با گناه و تجاوزگري رفتار مي‎كند، ولي در برابر او با كردار و گفتار خود برنخيزد، برخدا است كه او را در جايگاه (عذاب‌آور) آن ستمگر قرار دهد‎. 🌹هان (اي مردم‎) بدانيد كه اين‎ها تن به فرمانبري از شيطان داده‎ و اطاعت از فرمان الهي را رها كرده‎ و فساد را نمايان ساخته و حدود خدا را تعطيل نموده‎اند، درآمدهاي عمومي (بيت المال) مسلمانان را به خود اختصاص داده‎اند و حرام خدا را حلال و حلا‎لش را حرام كرده‎اند و‎ من از اين جهت به مقام خلافت سزاوارتر مي باشم كه از نزدیكان رسول خدا(ص) می باشم. 🌷أَنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص قَدْ قَالَ فِي حَيَاتِهِ مَنْ رَأَى سُلْطَاناً جَائِراً مُسْتَحِلًّا لِحُرُمِ اللَّهِ نَاكِثاً لِعَهْدِ اللَّهِ مُخَالِفاً لِسُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ يَعْمَلُ فِي عِبَادِ اللَّهِ بِالْإِثْمِ وَ الْعُدْوَانِ ثُمَّ لَمْ يُغَيِّرْ بِقَوْلٍ وَ لَا فِعْلٍ كَانَ حَقِيقاً عَلَى اللَّهِ أَنْ يُدْخِلَهُ مَدْخَلَهُ . وَ قَدْ عَلِمْتُمْ أَنَّ هَؤُلَاءِ الْقَوْمَ قَدْ لَزِمُوا طَاعَةَ الشَّيْطَانِ وَ تَوَلَّوْا عَنْ طَاعَةِ الرَّحْمَنِ وَ أَظْهَرُوا الْفَسَادَ وَ عَطَّلُوا الْحُدُودَ وَ اسْتَأْثَرُوا بِالْفَيْ‏ءِ وَ أَحَلُّوا حَرَامَ اللَّهِ وَ حَرَّمُوا حَلَالَهُ وَ إِنِّی أَحَقُّ بِهَذَا الْأَمْرِ لِقَرَابَتِی مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص؛ 📚 تاریخ طبری، ج ۴، ص ۳۰۴ / بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۳۸۱.
🔶 🌷نبی مکرم اسلام (ص): 🔴يا فاطِمَةُ! كُلُّ عَينٍ باكِيَةٌ يَومَ القِيامَةِ إلاّ عَينٌ بَكَت عَلى مُصابِ الحُسَينِ ⚫️اى فاطمه! همه چشم‌ها در روز قيامت گريان است جز چشمى كه بر مصيبت‌هاى حسين بگريد. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۴، ص ۲۹۳ ‌ ‌
•┈┈••✾❀✾••┈┈• ▪️ : 🔸 من طَلَبَ رِضا اللَّهِ بِسَخَطِ الناسِ كَفاهُ اللَّهُ اُمُورَ الناسِ، ومَن طَلَبَ رِضا الناسِ بِسَخَطِ اللَّهِ، وَكَلَهُ اللَّهُ إلى النّاسِ . 🔹 هر كس رضايت خدا را بجويد ، هر چند مردم را خوش نيايد ، خداوند ، امور مردم را [كه از ناحيه آنان، او را تهديد مى كنند] كفايت مى كند و هر كس رضايت مردم را با ناراضى كردن خدا بطلبد ، خدا او را به مردم وا مى گذارد! 📚 امالی صدوق : ص 268
12.06M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بیانات امام خامنه ای موضوع: ماجرای شهادت حضرت عبدالله بن حسن علیه السلام در کربلا
قاسم‌بن‌الحسن علیهماالسلام سه تن از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) در کربلا به شهادت رسیدند: عَمرو، عبدالله و قاسم که برخی سن او را 16 سال می‌دانند. یادکرد مصیبت او پس از حضرت علی‌اکبر جناب قاسم قدم پیش نهاد و جلو آمد؛ بَرَزَ مِن بَعدِهِ [أي بَعدِ عَلِيِّ‌بنِ‌الحُسَينِ‏] القاسِمُ‌بنُ‌الحَسَنِ. همینکه نگاه حسین(‌ع) به زادۀ برادر افتاد او را در آغوش کشید و هر دو شروع به گریستن کردند؛ فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ(‌ع) اعتَنَقَهُ و جَعَلا يَبكِيانِ. قاسم اذن میدان خواست؛ اما عمو اجازه نداد؛ ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ(‌ع) أن يَأذَنَ لَهُ. قاسم پیوسته دست و پای عمو را می‌بوسید و به او التماس می‌کرد تا اینکه حضرت به اذن میدان داد؛ فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ و رِجلَيهِ و يَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ. قاسم با گونه‌های خیس شده از اشک به سمت میدان حرکت کرد و اینگونه رجز می‌خواند: إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَ المُؤتَمَنْ‏ اگر مرا نمی‌شناید بدانید که من زادۀ حسنم؛ نوادۀ پیامبری برگزیده و امین. حُمَیدبن‌مُسلم که خود در سپاه دشمن است می‌گوید: نوجوانی به سوی ما آمد که صورتش چون ماه‌پاره بود در دستش شمشیر و پیراهن و عبایی به تن داشت[پس چون مردان جنگی زره بر تن نداشت]؛ خَرَجَ إلَينا غُلامٌ كَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ، في يَدِهِ السَّيفُ، عَلَيهِ قَميصٌ و إزارٌ. جنگِ نمایانی کرد. تعداد کشته‌های او را سه تا 35 نفر نوشته‌اند؛ فَقَتَلَ مِنهُم ثَلاثَةً ؛ فَقَتَلَ ... خَمسَةً و ثَلاثينَ رَجُلاً. تا اینکه عَمرو بن سَعد به او حمله بُرد و با شمشیر به سر او کوبید؛ ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيفِ. قاسم با صورت از اسب به زمین افتاد و در همان حال عمو را صدا زد؛ فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ فَقالَ: يا عَمّاه‏. حسین(ع) چون باز شکاری نگاهی انداخت و چون شیری غضبناک حمله کرد و عَمرو را با شمشیر زد؛ فَجَلَّى الحُسَينُ‌ع كَما يُجَلِّي الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيثٍ غُضُبٍّ، فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّيفِ. وقتی دشمن عقب نشست و میدان خالی شد گرد و غبار به هوا رفته آرام آرام به زمین نشست (وَ انجَلَتِ الغَبرَةُ) این صحنه‌ نمایان شد: حسین(ع) بر بالاى سر جوان، ايستاده بود و او پاهايش را از درد، به زمين می‌كشيد و حسين(ع) می‌گفت: از رحمت خدا دور باد گروهى كه تو را كُشتند؛ فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ(‌ع) قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ وَ الغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ و حُسَينٌ‌ع يَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ. به خدا سوگند سخت است بر عمويت كه او را بخوانى و پاسخت را ندهد يا پاسخت را بدهد و تو را سودى نبخشد؛ عَزَّ وَاللّهِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ. سپس او را بُرد و گويى می‌بينم كه پاهاى آن جوان، بر زمين كشيده می‌شود و حسين(ع)، سينه‏اش را بر سينۀ خود، نهاده است؛ ثُمَّ احتَمَلَهُ فَكَأَنّي أنظُرُ إلى رِجلَيِ الغُلامِ يَخُطّانِ فِي الأَرضِ و قَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ. او را آورد و كنار فرزند شهيدش على اكبر گذاشت؛ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِيِّ‌بنِ‌الحُسَينِ. 🔸 چند گفتنی 1. گفتگوی «أحلی مِن العسل» را حسین‌بن‌حَمدان در الهدایة الکبری، ص204 نقل کرده است که روایتش اعتباری ندارد. 2. داستان «عروسی قاسم» در منابعی آمده که صحیح و قابل استناد نیست. 3. در هجوم بعد از شهادت قاسم، آن که زیر دست و پای لشکر قرارگرفت؛ قاتل او بود؛ نه خود حضرت قاسم.