eitaa logo
سیدمصطفی
8 دنبال‌کننده
326 عکس
71 ویدیو
8 فایل
جهت ارتباط: 🆔 @smht63
مشاهده در ایتا
دانلود
قاسم‌بن‌الحسن علیهماالسلام سه تن از فرزندان امام حسن مجتبی(ع) در کربلا به شهادت رسیدند: عَمرو، عبدالله و قاسم که برخی سن او را 16 سال می‌دانند. یادکرد مصیبت او پس از حضرت علی‌اکبر جناب قاسم قدم پیش نهاد و جلو آمد؛ بَرَزَ مِن بَعدِهِ [أي بَعدِ عَلِيِّ‌بنِ‌الحُسَينِ‏] القاسِمُ‌بنُ‌الحَسَنِ. همینکه نگاه حسین(‌ع) به زادۀ برادر افتاد او را در آغوش کشید و هر دو شروع به گریستن کردند؛ فَلَمّا نَظَرَ إلَيهِ الحُسَينُ(‌ع) اعتَنَقَهُ و جَعَلا يَبكِيانِ. قاسم اذن میدان خواست؛ اما عمو اجازه نداد؛ ثُمَّ استَأذَنَ الغُلامُ لِلحَربِ فَأَبى عَمُّهُ الحُسَينُ(‌ع) أن يَأذَنَ لَهُ. قاسم پیوسته دست و پای عمو را می‌بوسید و به او التماس می‌کرد تا اینکه حضرت به اذن میدان داد؛ فَلَم يَزَلِ الغُلامُ يُقَبِّلُ يَدَيهِ و رِجلَيهِ و يَسأَلُهُ الإِذنَ حَتّى أذِنَ لَهُ. قاسم با گونه‌های خیس شده از اشک به سمت میدان حرکت کرد و اینگونه رجز می‌خواند: إن تُنكِروني فَأَنَا فَرعُ الحَسَنْ سِبطُ النَّبِيِّ المُصطَفى وَ المُؤتَمَنْ‏ اگر مرا نمی‌شناید بدانید که من زادۀ حسنم؛ نوادۀ پیامبری برگزیده و امین. حُمَیدبن‌مُسلم که خود در سپاه دشمن است می‌گوید: نوجوانی به سوی ما آمد که صورتش چون ماه‌پاره بود در دستش شمشیر و پیراهن و عبایی به تن داشت[پس چون مردان جنگی زره بر تن نداشت]؛ خَرَجَ إلَينا غُلامٌ كَأَنَّ وَجهَهُ شِقَّةُ قَمَرٍ، في يَدِهِ السَّيفُ، عَلَيهِ قَميصٌ و إزارٌ. جنگِ نمایانی کرد. تعداد کشته‌های او را سه تا 35 نفر نوشته‌اند؛ فَقَتَلَ مِنهُم ثَلاثَةً ؛ فَقَتَلَ ... خَمسَةً و ثَلاثينَ رَجُلاً. تا اینکه عَمرو بن سَعد به او حمله بُرد و با شمشیر به سر او کوبید؛ ضَرَبَ رَأسَهُ بِالسَّيفِ. قاسم با صورت از اسب به زمین افتاد و در همان حال عمو را صدا زد؛ فَوَقَعَ الغُلامُ لِوَجهِهِ فَقالَ: يا عَمّاه‏. حسین(ع) چون باز شکاری نگاهی انداخت و چون شیری غضبناک حمله کرد و عَمرو را با شمشیر زد؛ فَجَلَّى الحُسَينُ‌ع كَما يُجَلِّي الصَّقرُ، ثُمَّ شَدَّ شِدَّةَ لَيثٍ غُضُبٍّ، فَضَرَبَ عَمراً بِالسَّيفِ. وقتی دشمن عقب نشست و میدان خالی شد گرد و غبار به هوا رفته آرام آرام به زمین نشست (وَ انجَلَتِ الغَبرَةُ) این صحنه‌ نمایان شد: حسین(ع) بر بالاى سر جوان، ايستاده بود و او پاهايش را از درد، به زمين می‌كشيد و حسين(ع) می‌گفت: از رحمت خدا دور باد گروهى كه تو را كُشتند؛ فَإِذا أنَا بِالحُسَينِ(‌ع) قائِمٌ عَلى رَأسِ الغُلامِ وَ الغُلامُ يَفحَصُ بِرِجلَيهِ و حُسَينٌ‌ع يَقولُ: بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ. به خدا سوگند سخت است بر عمويت كه او را بخوانى و پاسخت را ندهد يا پاسخت را بدهد و تو را سودى نبخشد؛ عَزَّ وَاللّهِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ. سپس او را بُرد و گويى می‌بينم كه پاهاى آن جوان، بر زمين كشيده می‌شود و حسين(ع)، سينه‏اش را بر سينۀ خود، نهاده است؛ ثُمَّ احتَمَلَهُ فَكَأَنّي أنظُرُ إلى رِجلَيِ الغُلامِ يَخُطّانِ فِي الأَرضِ و قَد وَضَعَ حُسَينٌ صَدرَهُ عَلى صَدرِهِ. او را آورد و كنار فرزند شهيدش على اكبر گذاشت؛ فَجاءَ بِهِ حَتّى ألقاهُ مَعَ ابنِهِ عَلِيِّ‌بنِ‌الحُسَينِ. 🔸 چند گفتنی 1. گفتگوی «أحلی مِن العسل» را حسین‌بن‌حَمدان در الهدایة الکبری، ص204 نقل کرده است که روایتش اعتباری ندارد. 2. داستان «عروسی قاسم» در منابعی آمده که صحیح و قابل استناد نیست. 3. در هجوم بعد از شهادت قاسم، آن که زیر دست و پای لشکر قرارگرفت؛ قاتل او بود؛ نه خود حضرت قاسم.
دربارۀ داستان «عروسی حضرت قاسم» این داستان از آورده‌های کاشفی در کتاب «روضة الشهداء» است. 🔸 دربارۀ این کتاب و نویسندۀ آن حسين‌بن‌على واعظ كاشفى (م910ق) که سنی یا شیعه بودنش معلوم نیست کتابی تخیلی به سبک قصه‏‌پردازى از رخدادهای عاشورا دارد به نام «روضة الشهداء». این کتاب به دلایلی چون فارسی‌بودن متن و داشتن داستان‌های شگفت‌انگیز و ... به سرعت میان گویندگان مجالس حسینی دست‌به‌دست شد و تا امروز جا خوش کرده است. تا آنجا که سخنران و مرثیه‌خوانِ مجالس سوگ را ‏«روضه»‌خوان می‌نامند. توجه و تمرکز گویندگان زودباور و بیگانه با تحقیق، به این کتاب که راست و دروغ را به هم آمیخته است سبب شد سخنان نادرست بسیاری وارد محافل حسینی شده از مسلّمات شود. نمونه‌هایی از داستان‌سرایی‌های نویسنده در این کتاب: بيست‌ودو هزار زخم در پيكر امام حسين(ع)، قصّه زعفر جنّى. داستان عروسى قاسم یکی از قصه‌های این کتاب است که هیچ منبع و مدرکی ندارد. گذشته از این چگونه می‌توان باور کرد در میان آن کارزارِ آتش و خون که امام(ع) و یارانش حتی مجال نمازخواندن هم ندارند بساط عقدکنان پهن شود و ... شگفتا به مردم امروز که پس از آشکارشدن این دروغ از سوی دانشمندان، همچنان مجالس سوگ را آزین می‌بندند و گاه در مجلس سوگ حسین(ع) هِل‌هِله سَر می‌دهند.