استاد موحدی ابطحی.mp3
51.16M
❖ علم تجربی خنثی است یا نه ؟
دکتر سید محمدتقی موحد ابطحی
عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
#علوم_تجربی #علم_مدرن #علم_دینی
@smtmabtahi
انجمن علمی فلسفۀ دین ایران
مجموعۀ سخنرانیهای «علم و دین»
اولین سخنرانی:
تراانسان و آیندۀ دین و معنویت
سید محمد تقی موحد ابطحی
عضو هیئت علمیِ پژوهشکده تاریخ و فلسفه علمِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دوشنبه، ۱ بهمن ساعت ۱۹
لینک حضور در نشست👇
https://vc.isu.ac.ir/ch/philor.org
@smtmabtahi
استاد موحد ابطحی .mp3
46.21M
❖ ظرفیت های رویکرد تهذیبی در علم دینی
سید محمدتقی موحد ابطحی
عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
@smtmabtahi
◽️ کرسی بازاندیشی در ضرورت و امکان علم دینی: علمشناسی و دینشناسی برگزار می شود
🔰 توسط قطب علمی فلسفه دین اسلامی با همکاری گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی پژوهشگاه برگزار میشود:
🎙 با حضور:
علیرضا شجاعی زند
سید محمد تقی موحد ابطحی
قاسم ترخان
✍️ دبیر علمی: قاسم بابایی
📅 سه شنبه ۲ بهمن ماه ۱۴۰۳، ساعت ۱۰
🏢 قم، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی
📡 حضور مجازی از طریق:
🌐 skyroom.online/ch/iict/qotb
@smtmabtahi
سید محمد تقی موحد ابطحی
◽️ کرسی بازاندیشی در ضرورت و امکان علم دینی: علمشناسی و دینشناسی برگزار می شود 🔰 توسط قطب علمی ف
در این نشست به تناسب نکاتی که مطرح گردید، چند مطلب را بیان کردم:
1. نقد شیخ صدوق در ارتباط با روایات طبی، صرفا یک معنای خاص از پزشکی/طب علم اسلامی را زیر سوال می برد(پزشکی/طب اسلامی دینی نقلی را) اما دیدگاه های متعددی در زمینه علم دینی وجود که در مقاله طبقه بندی جامع رویکردهای علم دینی به تفصیل آورده ام. درباره امکان هر کدام از این معانی علم دینی آن هم در شاخه های مختلف به صورت جداگانه باید بحث کرد.
2. هر چند تاملات فلسفی کلامی در ارتباط با علم دینی در بخشهایی متورم شده است و بهتر آن است که طرفداران علم دینی با واقع امر روبرو شوند و بکوشند در تحول یک علم خاص مداخله کنند و دشواری های این کار را از نزدیک حس کنند و ... اما چنین تأملاتی، البته فراتر از مطالعات فلسفه علمی، بلکه مطالعات تاریخی، اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، آینده پژوهانه و ... در ارتباط با علم، علوم انسانی و تحول علوم انسانی و علوم انسانی اسلامی لازم است و می تواند بصیرت های خوبی به ما بدهد. می تواند ذهنیت افراطی و تفریطی در این زمینه را اصلاح کند و این جلسه هم از مصادیق همین نورافکنی بر ابعاد مختلف جریان علم دینی است.
3. برای مثال شاید به استناد مطالعات درجه دو نسبت به علم (فلسفی، تاریخی، جامعه شناختی، اقتصادی و ....) بتوان گفت هر چند ریاضیات اسلامی هم ممکن است(بنده بر خلاف علامه مصباح یزدی و همسو با فرهنگستان علوم انسانی می توانم با اصل امکان ریاضیات اسلامی همراهی کنم)، اما اقدام برای این کار را نیازمند شرایطی می دانم که به گمان بنده این شرایط فراهم نیست.
4. مطالعات درجه دو بنده نسبت به ایده و جریان علم دینی موجب شده است با دو جریان در حال ظهور علوم انسانی قرآن بنیان و مرجعیت علمی مقالات انتقادی بنویسم. به عقیده بنده جریان علم دینی پس از چهل سال تلاش، در گام دوم انقلاب به شدت نیازمند گسترش و تعمیق نقد درون گفتمانی است.
5. بسته به این که چه دیدگاهی درباره علم داشته باشیم، اصولا همه یا برخی از شاخه های علوم انسانی و اجتماعی ممکن است در دایره علم خارج شود. باید دیدگاه کانت و دیلتای و کوهن و ریتزر و ... را در این زمینه جداگانه بررسی کرد. بنده وقتی از امکان علوم انسانی اسلامی صحبت می کنم مرادم رشته های مختلف روانشناسی و جامعه شناسی و اقتصاد و ... مکاتب ذیل هر کدام از این هاست. بر این باورم که در کنار مکاتب مختلف ذیل هر کدام از این رشته ها می توان مکتب اسلامی هم داشت و .... حال ممکن است کسی بگوید این علم اسلامی نیست، رویکرد اسلامی در علم است یا ... من نسبت به این واژه حساسیتی به خرج نمی دهم. مراد کلی من از علم دینی نقش آفرینی دین در فرایند علم ورزی است به اشکال و مراتب مختلف.
6. تقریری که از نظریه علم دینی آیت الله جوادی آملی ارائه شد درست نیست. ایشان چندین دیدگاه در زمینه علم دینی دارند که بنده در مقاله ای سعی کرده ام ربط و نسبت آنها را با هم مشخص کنم. درست است که ایشان عقل را در گام های اولیه آن معصوم می دانند، اما تصریح کرده اند که این عقل در ادامه ممکن است از مسیر خارج شود و در نتیجه ما فلسفه ایمانی و الحادی داریم. ایشان با اسلامی سازی علم هم موافقند و معتقدند اگر علم کنونی که لاشه واقعیت را بررسی می کند در چارچوبی دینی قرار گرفت و مبدا و معاد پیدا کرد دینی می شود. همانند دیدگاه دکتر گلشنی. ایشان با رویکرد نقلی در علم دینی هم موافقند. ایشان با رویکرد مبناگرایانه و امتداد بخشیدن به حکمت متعالیه برای بنا نهادن علم دینی هم موافقند. ایشان همچنین معتقدند علم اگر علم باشد دینی است. این شرط اگر علم باشد معمولا مورد توجه قرار نمی گیرد. این که همان طور که فهم قول خداوند علم دینی است فهم فعل خداوند هم دینی است در نهایت درباره علم طبیعی صدق می کند، اما درباره علوم انسانی به این سادگی صدق نمی کند. باید کوشید منظومه فکری آیت الله جوادی آملی در زمینه را به دست آورند و بسنده کردن به یک دیدگاه از ایشان در این بحث درست نیست.
ادامه دارد
@smtmabtahi
7. در بحث ضرورت دینی همان طور که در فصل سوم از بخش اول کتاب درسی «درآمدی بر ایده علوم انسانی اسلامی» به تفصیل آورده ام، بنده به چند معنا مخالف ضرورت علم دینی هستم.
اگر هدف علم دینی آن است که مشکلات علم جدید(مشکل در مقام کاربرد، مشکل در مبانی، مشکل در تبیین واقعیت) را برطرف کند، تنها راه تولید علم دینی نیست و علم دینی صرفا یک امکان است که باید قابلیت های خود را در عرصه عمومی به اثبات برساند.
اگر هدف علم دینی رفع تعارض علم و دین است، باز تنها راه تولید علم دینی نیست و علم دینی صرفا یک امکان است که باید قابلیت های خود را در عرصه عمومی به اثبات برساند.
تنها به یک معنا می توان از امکان علم دینی دفاع کرد. اگر سرپرستی دین را در عرصه های ارادی و اختیاری زندگی پذیرفتیم، از آنجا که علم ورزی بخشی از زندگی ماست و از آنجا که در مراحل مختلف علم وروزی با اعمال ارادی و اختیاری مواجه هستیم، باید در چنین جایی ببینیم هدایت گری دین چه اقتضائی دارد. که در این زمینه برخی از مخالفان علم دینی مانند دکتر سروش و استاد ملکیان هم همراهند که برای مثال دین می تواند در فرایند تدارک مبانی، انتخاب مساله و .... در علم ورزی نقش آفرینی کند. تنها مشکل آنها در مقام داوری است که باید در جای خود درباره اش بحث کرد که آیا این جا هم فعل داوری علمی ما یک عمل ارادی و اختیاری است و دین می تواند هدایتگری خاصی داشته باشد و داوری ما را جهتدار کند یا خیر. اما بخشهای زیادی از علم ورزی را مخالفان علم دینی هم مشکلی ندارند که دین در آنجا نقش آفرینی کند.
@smtmabtahi
حواشی همایش ملی سلامت معنوی اسلامی آموزش و پرورش و رسانه
روز چهار شنبه و پنجشبه 3 و 4 بهمن 1403 نهمین همایش ملی سلامت معنوی اسلامی به همت فرهنگستان علوم پزشکی در سالن غدیر دفتر تبلیغات اسلامی قم برگزار می شود.
چند روز پیش شب نامه ای به دستم رسید که ادعا می شد توسط دستگاه های امنیتی کشور تهیه شده است. محتوای ضعیف و پخش گسترده آن نشان می داد که این ادعا واقعیت ندارد.
در این شب نامه ادعا شده بود که طرح جریان سلامت معنوی ریشه در اندیشه های بهائیت دارد. شاهد بر این مدعا هم چند نقل قول از عبدالبهاء که در آن عبارت
spiritual health
آمده؛ تاکید بهایی ها بر همراهی سلامت جسمی و سلامت معنوی و تربیت معنوی کودکان و ....
با خود اندیشیدم که چه کسانی چنین شب نامه ای را تهیه و پخش کرده اند؟
اگر شخصیت علمی هستند که جا داشت در همایش شرکت و نقدهای علمی خود را بیان می کردند یا در قالب یادداشت و مقاله علمی در نشریات منتشر می ساختند یا ....
و اگر از شخصیت های سیاسی و مسئولین هستند ای کاش در پشت صحنه مسئله را با طرف مقابل حل و فصل می کردند و...
اما شواهدی که در رد ادعاهای شب نامه می توان مطرح کرد:
1. عبدالبهاء مطالبش را به زبان فارسی یا عربی نوشته نه انگلیسی؛ در نتیجه شواهدی که نویسندگان شب نامه مطرح کرده اند از ترجمه انگلیسی این آثار بوده نه عبارت دقیق عبدالبهاء و نویسندگان شب نامه این قدر به خود زحمت نداده اند که متن اصلی خود عبدالبها را به عنوان شاهد مطرح کنند.
2. استفاده از دین و معنویت در بحث سلامت جسمی ریشه های تاریخی کهن تری دارد. در کتاب علم مسیحی که پژوهشگاه حوزه و دانشگاه منتشر کرده است به این موارد اشاره شده است. طرح مباحث معنوی در فضای درمانی در ایران هم سابقه ای دیرینه دارد. دست کم در اصفهان (زادگاه بنده) بیمارستان عیسی بن مریم توسط مسیحی ها ساخته شد(قبل از تاریخ نقل قول از عبدالبهاء در شب نامه) و در آن کشیش ها در کنار درمان های پزشکی به مداخلات معنوی می پرداختند تا از یک سو کیفیت درمان ارتقاء یابد و از سوی دیگر فعالیت های تبشیری خود را انجام داده باشند.
3. حال فرض کنیم بهائی ها و یهودی ها و مسیحی ها و .... از عبارت خاص سلامت معنوی هم استفاده کرده باشند. این ادعا که چون آنها چنین ایده ای را مطرح کرده است پس این ایده نادرست است، مغالطه است.
و ....
البته این صحبت ها به این معنا نیست که جریان سلامت معنوی در ایران صد در صد بی عیب و نقص است و بنده در این همایش نقدی درون گفتمانی به این جریان مطرح کردم، نقدی که ضمن پذیرفتن اهمیت ایده سلامت معنوی و اقدمات ارزشمندی که در این زمینه در سالهای گذشته توسط حوزویان و دانشگاهیان انجام شده است، مطرح ساختم، به این امید که با برجسته ساختن آسیب های پیش رو، برنامه ریزی ها و اقدامات آینده به گونه ای بهتر و موثر تر انجام گیرد.
تفصیل این بحث را پس از بازگشت به تهران خواهم نوشت.
@smtmabtahi
چکیده مقاله ای که در نشست روش شناسی سلامت معنوی اسلامی ارائه کردم:
روش شناسی سه گانه سلامت معنوی اسلامی
هر چند امروزه شاهد در هم تنیدگی شدید علم و فناوری هستیم و مفهوم تکنوساینس مطرح شده است، اما به لحاظ مفهومی می توان تمایزی میان علم و فناوری قایل بود.
علم برساخته مفهومی و نظری است به منظور کشف واقع و معیار ارزیابی آن صدق و فناوری برساخته بشری برای رفع نیاز و معیار سنجش آن کارآمدی
الگوی توسعه علم و فناوری هم مشابه است. در علم با مسئله ای روبرو می شویم برای حل آن فرضیه ای ارائه می کنیم فرضیه را به لحاظ نظری و تجربی ارزیابی می کنیم تا خطاهای آن آشکار شود و فرضیه بعدی فاقد آن خطاها باشد و به این طریق گامی به سمت واقع و حقیقت بر داریم.
در فناوری هم با مشکلی روبرو می شویم برای رفع مشکل ابزاری می سازیم و آن را به لحاظ نظری و عملی می سنجیم تا خطاهای آن آشکار شود تا ابزار بعدی فاقد آن آسیبها باشد و بدین وسیله به ابزاری کارآمدتر دست یابیم.
در بحث از سلامت معنوی اسلامی با سه مقوله روبرو هستیم
1. به دنبال رفع نیاز و رسیدن به وضع مطلوب (سلامت معنوی) هستیم که از مقوله فناوری نرم و انسانی است؛ اعم از پروتکل های درمانی و اسناد و مراکز درمانی و ...
2. برای رسیدن به این هدف به یکسری علوم نیاز داریم؛ اعم(از علوم عقلی (فلسفه) یا علوم تجربی
3. از سوی دیگر این علوم و فنون باید اسلامی باشند.
این سه بعد مقوله سلامت معنوی اسلامی مستلزم سه دسته روش شناسی است:
روش شناسی عقلی و تجربی که علمیت این بحث را تامین کند.
روش شناسی اسلامی که اسلامیت این بحث را تامین کند.
و روش شناسی فناوری که کارآمدی این بحث را تامین کند.
در این مقاله پس از اشاره مختصر به روش شناسی علمی و اسلامی به تفصیل روش شناسی ناظر به کارآمدی بحث سلامت معنوی اسلامی در چند بعد بررسی می شود و در پایان با تفصیل بیشتر روش شناسی ناظر به کارآمدی سند سلامت معنوی اسلامی که در حال تدوین است بررسی می گردد و بر اساس آسیب هایی که موجب گردیده است اسنادی مانند برنامه های توسعه، سند چشم انداز، سند تحول بنیادین آموزش و پرورش و ... به نتیجه مطلوب خود دست نیابد، پیشنهادهای زیر به دست اندرکاران تهیه سلامت معنوی اسلامی ارائه شده است:
1. سند تهیه شده باید در ذهن و ضمیر کاربران آن جایگاه شایسته ای پیدا کند.
2. سند باید بر اساس واقعیت های موجود(نه صرفا آرزوها) نگاشته شود.
3. سند باید بر مبنای تصویری روشن از آینده جامعه و جهان نگاشته شود.
4. بخش نظری سند باید در بخش عملیاتی سند به صورت روشمندی امتداد یابد.
و ...
که تحقق هر کدام از این لوازم مستلزم به کار گیری روش شناسی مناسب آن می باشد.
@smtmabtahi
نشست «الفبای فلسفه» قرار بود روز شنبه ۲۲ دی ۱۴۰۳ در کتابخانه مرجع کانون برگزار شود که به دلیل آلودگی هوا و تعطیلی مدارس و ادارهها، زمان برگزاری آن به شنبه ۶ بهمن تغییر کرد.
این نشست به منظور معرفی و آشنایی بیشتر با این کتاب
با حضور نویسنده کتاب، مهدی پرویزی پژوهشگر فلسفه و عرفان و با حضور
فرزانه شهرتاش ناشر، مترجم و مدرس فلسفه برای کودکان
و سید محمدتقی موحدابطحی عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
و مسعود زینالعابدین مشاور مدیرعامل کانون برگزار خواهد شد.
نشست «الفبای فلسفه (کتاب کار عقلی با کودکان)»، روز شنبه ۶ بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۰ تا ۱۲ در کتابخانه مرجع کانون پرورش فکری واقع در خیابان شهید بهشتی، خیابان خالداسلامبولی، پلاک ۲۴، مجتمع فرهنگی هنری شهید ملکشامران کانون برگزار میشود.
علاقهمندان به حضور در این نشست از طریق فضای مجازی، میتوانند در اسکایروم به نشانی https://live.kpf.ir/ch/lib با گزینه مهمان وارد شوند یا این نشست را از طریق کانال کانون در پیامرسان شاد به نشانی https://shad.ir/kpf_live به صورت برخط دنبال کنند.
@smtmabtahi
سید محمد تقی موحد ابطحی
انجمن علمی فلسفۀ دین ایران مجموعۀ سخنرانیهای «علم و دین» اولین سخنرانی: تراانسان و آیندۀ د
انجمن علمی فلسفۀ دین ایران
مجموعۀ سخنرانیهای «علم و دین»
اولین سخنرانی:
تراانسان و آیندۀ دین و معنویت
سید محمد تقی موحد ابطحی
عضو هیئت علمیِ پژوهشکده تاریخ و فلسفه علمِ پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
دوشنبه، ۱ بهمن ساعت ۱۹
در این مقاله
پس از اشاره به تاریخچه جنبش تراانسان گرایی و ایده محوری آن و برخی از دستاوردهای آن
به پرسش هایی پرداختم که آینده این جنبش پیش روی علوم مختلف، به خصوص علوم انسانی قرار می دهد. از جمله:
آیا در آینده تراانسان گرایان، ماهیت انسان و جوامع انسانی تغییر می کند؟ و در این صورت علوم انسانی و اجتماعی چه وضعیتی خواهند یافت؟ (در این زمینه در مقاله تراانسان و دلالت های آن در آینده علوم انسانی به تفصیل بحث شده است.)
در ادامه گزارشی از مرور 90 اثر (اعم از کتاب، فصلی از کتاب و مقاله) در ارتباط با تراانسان گرایی، دین و معنویت، (از سال 2000 تا 2024) ارائه گردید و نشان داده شد که این مطالعات با رشد چشمگیری همراه است.
سپس به برخی از پرسش های فقهی، کلامی و اخلاقی در ارتباط با تراانسان گرایی، دین و معنویت که در این آثار بررسی شده اند اشاره گردید. از جمله:
آیا دستکاری ژنتیکی، مداخله در اراده و فعل خداوند نیست؟
آیا موجود تراانسان، همان انسانی دارای اراده و تکلیف است؟
در آینده تراانسانی مرگ و زندگی از اراده الهی خارج می شود؟
آیا آینده تراانسانی می تواند همان بهشت موعود در ادیان باشد؟
یافتن عمر جاودان زندگی آدمی را ملال آور و بی معنا نمی کند؟
آیا تلاش برای تحقق ایده های تراانسانی جایز است؟
آیا دستکاری ژنتیکی در ارتباط با انسان، به منظور ارتقاء توانمندی های او جایز است؟
صفاتی که از برای به مثال از طریق اصلاح ژنتیکی در فرد پدید می آید فضیلت قلمداد می شود؟
در ادامه دیدگاه های مطرح درباره نسبت تراانسان گرایی و دین در قالب نسبت های چهارگانه ایان باربور (تعارض، استقلال، گفتگو و مکملیت) بازخوانی و ارائه گردید.
در پایان به این نکته اشاره گردید که دیدگاه های کلامی و فقهی شیعی در ارتباط با اهدافی که تراانسان گرایان دنبال می کنند ضرورتا با چالشهای بنیادین روبرو نیست. این نوع فعالیت ها نه مداخله در اراده تکوینی و فعل خداوند است و در صورتی که به نتایجی نامطوب منتهی نگردد، به لحاظ فقهی هم مشکلی به همراه نمی آورد. اما بررسی اخلاقی این جریان می تواند راهگشای ما در مواجهه بهینه با این جریان باشد.
ممکن است پرداختن به پرسشهایی که ایده های تراانسان گرایان مطرح می کند تخیلی قلمداد شوند، اما به خاطر آوریم که هوش مصنوعی زودتر از آنچه انتظار می رفت به صحنه آمد و چالشهایی را پدید آورد تا جایی که نفرات اصلی جریان هوش مصنوعی نامه نوشتند که باید تحقیقات در این زمینه را متوقف کرد تا ابعاد مختلف آن بررسی شود که البته نشد.
ما نیز اگر از همین امروز به ابعاد مختلف جهان تراانسانی بیندیشیم، شاید جایی در آینده این بحث داشته باشیم.
@smtmabtahi
سید محمد تقی موحد ابطحی
کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان
نشست تخصصی معرفی و نقد کتاب«الفبای فلسفه، کتاب کار عقلی با کودکان)
با حضور نویسنده کتاب، مهدی پرویزی، پژوهشگر فلسفه و عرفان
فرزانه شهرتاش ناشر، مترجم و مدرس فلسفه برای کودکان
مسعود زینالعابدین مشاور مدیرعامل کانون
و سید محمدتقی موحدابطحی عضو هیات علمی پژوهشکده تاریخ و فلسفه علم پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
شنبه 6 بهمن 1403
نکاتی که در این نشست مطرح کردم
برای این که به اهمیت موضوع مورد بحث در کتاب واقف شویم باید به چند پرسش مقدماتی پاسخ دهیم:
1. چرا فلسفه مهم است؟ یک پاسخ اجمالی: برای این که تصویری کلی از عالم و آدم به ما بدهد و توصیف و تبیین و تصمیم های ما را سامان بخشد.
2. فلسفه چگونه می تواند چنین هدفی را محقق کند؟ یک پاسخ اجمالی: از طریق تلاش فلاسفه برای امتداد بخشیدن آن در حل مسایل مختلف زندگی
3. فلسفه برای کودکان در این زمینه چه نقشی می تواند داشته باشد؟ یک پاسخ اجمالی: اگر کودک با مفاهیم بنیادی فلسفه آشنا شود، حتی اگر در فراگیری فلسفه را ادامه ندهد، آین مفاهیم بنیادی آگاهانه یا ناخودآگاه باورها و رفتارهای او را هدایت می کند.
4. مشکل فلسفه اسلامی چیست؟ یک پاسخ اجمالی: این که بیشتر به جنبه های انتزاعی پرداخته و نتوانسته مانند برخی از فلسفه های غربی در عرصه های مختلف حیات بشری امتداد یابد و علم و هنر و فناوری و شهر سازی و حکومت و فرهنگ و .... را هدایت کند.
5. مشکل جریان فبک(فلسفه برای کودکان) چیست؟ یک پاسخ اجمالی: این که مبتنی بر فلسفه های غربی است که در جنبه های مختلف در تعارض با فلسفه اسلامی است.
6. مزیت حکمت متعالیه چیست؟ یک پاسخ اجمالی: این فلسفه جامع فلسفه یونانی، حکمت خسروانی ایرانی، و آموزه های وحیانی و ... است و به تعبیری جامع قرآن و برهان و عرفان است.
حال اگر با این مقدمات همراه باشیم اهمیت کار آقای پرویزی را در می یابیم، به خصوص این که ایشان این الگوی آموزش مفاهیم پایه حکمت متعالیه را در عرصه عمل به کار گرفته اند و گزارشی از آن را در کتاب آورده اند.
و حال که توانایی آقای پرویزی در این زمینه آشکار شده است، ای کاش نهادهای مسئول در ارتباط با امتداد فلسفه اسلامی از جمله مجمع عالی حکمت اسلامی و .... از ایشان حمایت می کردند که این کار امتداد یابد.
به خاطر آوریم لیپمن را که پس رسیدن به ایده فلسفه برای کودکان، کتاب درسی برای مربی و دانش آموز نوشت، خود بارها کتاب ها را تدریس کرد تا مشکلات آن را برطرف کند، بعد وارد مرحله نهاد سازی شد و .... تا جایی که امروز حدود 60 کشور به صورت نهادی این ایده را دنبال می کنند و ایران هم از حدود 3 دهه پیش به این بحث ورود داشته است.
این کتاب در حال حاضر گزارش طرح پژوهشی آقای پرویزی است و به همین دلیل حجم آن و به تبع قیمت آن هم زیاد است و شاید یک مربی علاقمند به تدریس فلسفه اسلامی به کودکان چندان رغبتی به خرید کتاب پیدا نکند. بر همین اساس همان طور که در عنوان فرعی کتاب (کتاب کار عقلی با کودکان) هم آمده، لازم است، کتاب دیگری با حجم کمتر مخصوص مربیان تدوین شود و چه خوب است که کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از تهیه و نشر چنین کتابی حمایت کند و در این زمینه کسانی که تجربه بیشتری در تعلیم و تربیت و کار با کودکان دارند با آقای پرویزی همکاری داشته باشند تا محتوا و سبک آموزش و ارزیابی بیشترین تناسب را با مخاطب این کتاب (کودک شش ساله) پیدا کند و اثر بخشی بیشتری داشته باشد.
همچنین در ادامه کتاب های دیگری برای آموزش حکمت متعالیه برای سنین مختلف نگاشته شود و حتی کتاب هایی برای آموزش این مفاهیم به والدین که اگر آنها نسبت به این مفاهیم و ایده ها آشنا نباشند، فرایند تعلیم و تربیت در این زمینه کامل نمی شود و ....
درباره طرح جلد کتاب هم به تفصیل نکاتم را در پیامی نوشتم.
محاسن طرح :کودک در حال تامل در خود و تکمیل خود و جهان اطرافش؛
اشکالات طرح: عدم اشاره به نقاش، عدم تناسب سن کودک و چهره او با مخاطب کتاب
به این امید که در چاپ بعدی کتاب با استفاده از هوش مصنوعی نقاشی هیلبری بازسازی و با کیفیت بالا به عنوان طرح جلد استفاده شود و ...
و چند نکته انتقادی در ارتباط کتاب و ایده ای که در آن پیگیری شده است را به صورت سوالی و خلاصه در این جا مطرح می کنم:
1. آیا کار عقلی با کودکان صرفا فلسفی است؟
1. آیا ما یک فلسفه و در نتیجه یک الفبای فلسفه داریم؟ آیا الفبای فلسفه این کتاب برای فلسفه کانت(برای مثال) هم به کار می آید؟
3. با وجود مخالفت هایی که در ارتباط با قابلیت امتداد یافتن فلسفه اسلامی وجود دارد، حتی در میان برخی حوزویان، چگونه باید برای فراگیری الفبای حکمت متعالیه ایجاد انگیزه کرد؟
4. آیا بهتر نبود در گام اول به جای آموزش مفاهیم پایه حکمت نظری، مفاهیم پایه حکمت عملی به کودک آموزش داده می شد؟
و ...
@smtmabtahi