eitaa logo
فروشگاه کتاب جان
5.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
393 ویدیو
61 فایل
🔷️مرکز توزیع کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📚پاتوقی برای دیدن، خواندن و خریدن کتاب های خوب وابسته به مرکز کتاب جان/ فروش فقط به صورت غیر حضوری ارتباط با مدیر: @milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتاب دزد و شاهزاده (رمان) 🔸داستان «»، روایتی از یکی از ماموران و پسری به نام پیمان است. این مامور خشن و بی‌رحم با سربازان تحت فرمانش جلوی در کربلا می ایستند و نمی‌گذارند و یارانش،‌ را از آب فرات پر کنند. امام او را نفرین می‌کند و او پس از واقعه دچار بیماری می‌شود و هرچقدر آب می‌نوشد عطشش برطرف نمی‌شود. 📗در کتاب دزد و شاهزاده نویسنده با الهام از این داستان زرعه را وارد دنیای امروز ما می‌کند تا با اسیر گرفتن پسری به نام پیمان از عصر و زمانه ما و تحفه بردنش برای پولی برای درمان عطش بی‌پایانش به چنگ آورد. پیمان اما از چنگ زرعه می‌گریزد و در شهر سرگردان می‌شود… ✍نویسنده: مجید ملامحمدی 📖تعداد صفحات: ۲۹۲صفحه ▪️ناشر: کتاب جمکران 💰قیمت: ۱۰۰.۰۰۰تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۹۰.۰۰۰تومان .......................................... 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/4713031?ref=830y 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@sn_shop
🔸 زرعه بن ابان دست به کار شد... ⚔️ کوفیان می دانستند که اگر آن حضرت جرعه ای آب بنوشد این بار چندین برابر از آنها می‌کشد و بسیاری را قلع و قمع می‌کند. همین جا بود که بن ابان از قبیله بنی دارم دستور داد که: میان حسین(علیه السلام) و آب فرات حایل شوید و مگذارید که او بر آب دست پیدا کند. خودش بر اسب سوار شد و مردم هم دنبال او رفتند تا بین حسین(علیه السلام) و آب مانع شوند. 🔽🔽🔽
🔸 امام حسین(علیه السلام) زرعه را نفرین کرد... 🤲🏻 امام حسین(علیه السلام) او را کرد و فرمود: «اللهم اقتله عطشا و لا تغفر له ابدا؛ خداوندا! او را در حال تشنگی بمیران و هرگز او را نیامرز.» خشمگین شد و تیری بر چانه آن حضرت زد. امام(علیه السلام) تیر را بیرون کشید و دستش را زیر چانه گرفت، آنگاه فرمود: خدایا از آن چه با پسر دختر پیغمبرت انجام می دهند سوی تو شکایت می‌کنم، خدایا آنها را یک به یک بشمار و بکش و پراکنده کن و یک نفر از آنها را باقی مگذار... 🔽🔽🔽
🔸 نفرین امام(علیه السلام) دامن زرعه را گرفت... بن ابان، مدت کمی بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) مبتلا به شد به گونه ای که از سرما و گرما فریاد میزد گویا آتشی از شکمش شعله می کشید و پشتش از سرما می لرزید. هرچه آب می خورد نمی شد. آب را برای او سرد می کردند و با شکر مخلوط و پیاپی به او می دادند ولی دائما فریاد می زد آبم دهید. یک کوزه آب به او می دادند، می خورد و کوزه دیگر می رسید و او بر پشت می افتاد و باز تشنه می شد و فریاد می کرد که مرا کشت... 🔽🔽🔽
🔸 ماجرا چیست؟! 📝 که برای درمان مرض و عطش خود بدنبال پول است، بر اثر اتفاقی عجیب، ناگهان به زمانه ما می آید و برای قصه ما، وحشت و دردسر می آفریند. زرعه، پیمان را با زور به زمانه خود در کوفه می برد تا او را به عنوان غلام به ابن زیاد بفروشد و پولی به دست بیاورد. پیمان از دست زرعه می گریزد و در ، سرگردان می شود. او گرفتار کوفیان بی وفاست و به دنبال راه نجات تا اینکه... 🔽🔽🔽
🔸 یا لیتنا کنّا معکم... ⁉️ خیلی اوقات ما چشمانمان را می بندیم و خودمان را کنار یاران باوفای امام حسین(علیه السلام) و مقابل دشمنان ایشان تصور می کنیم! اینکه اگر ما بودیم چه می کردیم و چه می شد؟! حال تصور کنید ملعونی مثل بن ابان وسط روزگار ما پیدایش شود و ما را با خود به کوفه سال 61 هجری قمری و کمی بعد از واقعه عاشورا ببرد... 🔽🔽🔽