eitaa logo
فروشگاه کتاب جان
5.5هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
393 ویدیو
61 فایل
🔷️مرکز توزیع کتاب های جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی 📚پاتوقی برای دیدن، خواندن و خریدن کتاب های خوب وابسته به مرکز کتاب جان/ فروش فقط به صورت غیر حضوری ارتباط با مدیر: @milad_m25
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎬 ➕ تو هم باید مبعوث بشی! ➕ تو هم باید دریافت‌کننده‌ی وحی باشی! ➕ تو هم باید به مقام رسالت برسی! ➖ یعنی چی؟! چه‌جوری؟! ویژه‌ی عید 🌹 @Ostad_Shojae
📚کتاب چیک...چیک...چیک 🔸مجموعۀ داستانی "" با نثری لطیف و شاعرانه به روایت داستان‌هایی از زندگی می‌پردازد. 🔹 سه داستان از را روایت می کند. ✂️ خدای لطیف، یک دسته ماموریت به فرشته ی کاروبار داد‌. فرشته ی کاروبار بقیه ی فرشته ها را صدا کرد و ماموریت ها را پخش کرد بینشان. هرکدام بال زدند و پریدند طرفی: یکی بادها رابرد، یکی ابرها را هل داد، یکی رفت سراغ کوه ها، یکی پرید پیش بچه هاو..... همه جا پر از فرشته شد؛ اما.... هنوز چند ماموریت ویژه مانده بود! 🔺مناسب کودکان ۷تا۱۱ سال ✍ نویسنده: سنا ثقفی 📖تعداد صفحات: ۳۶صفحه ▪️ناشر: مهرستان 💰قیمت: ۴۵۰۰۰تومان .............................................. 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/5073023?ref=830y 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@koodak_shop
📌تصاویری از داخل کتاب چیک چیک چیک @koodak_shop
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
«غافلگیری مومنین» 🌺 مقدمات ظهور چقدر طول میکشه؟ 🌸 ظهور بَغْتَه و ناگهانی اتفاق می‌افتد... @sharhsadr
ا❁﷽❁ا ☘️ 📜بخوانید: عاقبت نفرین (علیه السلام) در حق و سفرش به زمانه ما! 🔽🔽🔽
🔸 حسین(علیه السلام) راهی فرات شد... 🌊 در روز عاشورا سال 61 هـ.ق، آن زمان که سپاه کوفه بر امام حسین(علیه السلام) حمله کرد و آن حضرت مانند شیر غران رو به روی آنها قرار گرفت و شمشیر به آنان کشید و گروه زیادی را مانند برگ خزان بر روی زمین ریخت، زیادی بر ایشان غالب گردید. از این رو به طرف روان شد... 🔽🔽🔽
🔸 زرعه بن ابان دست به کار شد... ⚔️ کوفیان می دانستند که اگر آن حضرت جرعه ای آب بنوشد این بار چندین برابر از آنها می‌کشد و بسیاری را قلع و قمع می‌کند. همین جا بود که بن ابان از قبیله بنی دارم دستور داد که: میان حسین(علیه السلام) و آب فرات حایل شوید و مگذارید که او بر آب دست پیدا کند. خودش بر اسب سوار شد و مردم هم دنبال او رفتند تا بین حسین(علیه السلام) و آب مانع شوند. 🔽🔽🔽
🔸 امام حسین(علیه السلام) زرعه را نفرین کرد... 🤲🏻 امام حسین(علیه السلام) او را کرد و فرمود: «اللهم اقتله عطشا و لا تغفر له ابدا؛ خداوندا! او را در حال تشنگی بمیران و هرگز او را نیامرز.» خشمگین شد و تیری بر چانه آن حضرت زد. امام(علیه السلام) تیر را بیرون کشید و دستش را زیر چانه گرفت، آنگاه فرمود: خدایا از آن چه با پسر دختر پیغمبرت انجام می دهند سوی تو شکایت می‌کنم، خدایا آنها را یک به یک بشمار و بکش و پراکنده کن و یک نفر از آنها را باقی مگذار... 🔽🔽🔽
🔸 نفرین امام(علیه السلام) دامن زرعه را گرفت... بن ابان، مدت کمی بعد از شهادت امام حسین(علیه السلام) مبتلا به شد به گونه ای که از سرما و گرما فریاد میزد گویا آتشی از شکمش شعله می کشید و پشتش از سرما می لرزید. هرچه آب می خورد نمی شد. آب را برای او سرد می کردند و با شکر مخلوط و پیاپی به او می دادند ولی دائما فریاد می زد آبم دهید. یک کوزه آب به او می دادند، می خورد و کوزه دیگر می رسید و او بر پشت می افتاد و باز تشنه می شد و فریاد می کرد که مرا کشت... 🔽🔽🔽
🔸 ماجرا چیست؟! 📝 که برای درمان مرض و عطش خود بدنبال پول است، بر اثر اتفاقی عجیب، ناگهان به زمانه ما می آید و برای قصه ما، وحشت و دردسر می آفریند. زرعه، پیمان را با زور به زمانه خود در کوفه می برد تا او را به عنوان غلام به ابن زیاد بفروشد و پولی به دست بیاورد. پیمان از دست زرعه می گریزد و در ، سرگردان می شود. او گرفتار کوفیان بی وفاست و به دنبال راه نجات تا اینکه... 🔽🔽🔽
🔸 یا لیتنا کنّا معکم... ⁉️ خیلی اوقات ما چشمانمان را می بندیم و خودمان را کنار یاران باوفای امام حسین(علیه السلام) و مقابل دشمنان ایشان تصور می کنیم! اینکه اگر ما بودیم چه می کردیم و چه می شد؟! حال تصور کنید ملعونی مثل بن ابان وسط روزگار ما پیدایش شود و ما را با خود به کوفه سال 61 هجری قمری و کمی بعد از واقعه عاشورا ببرد... 🔽🔽🔽
🔴 دزد و شاهزاده 📚 اگر می‌خواهید بدانید که عاقبت پیمان در کوفه چه می‌شود؟ آیا او می‌تواند از دست زرعه فرار کند و به زمانه خودش برگردد؟ و آیا زرعه می‌تواند برای مرض خود درمانی پیدا کند؟ رمان جدیدترین اثر انتشارات کتاب جمکران به قلم را بخوانید. ................................... 📖تعداد صفحات: ۲۹۲صفحه 💰قیمت: ۱۰۰.۰۰۰تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۹۰.۰۰۰تومان ................................... 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام 👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/4713031?ref=830y 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@sn_shop
فروشگاه کتاب جان
🔴 دزد و شاهزاده 📚 اگر می‌خواهید بدانید که عاقبت پیمان در کوفه چه می‌شود؟ آیا او می‌تواند از دست زرع
برشی از کتاب دزد و شاهزاده: در فکر فرو رفتم. یک نفر مثل من چقدر برای دیر مهم بود که آن‌‌ها تا این حد تن به خطر داده و بابت نجات من ریسک کرده بودند. از دروازه کوفه که گذشتیم به چند تک درخت نخل رسیدیم. ناگهان مردی از میان درخت‌ها بیرون دوید. او سرتاپا خاک و خلی بود و نعره می‌زد. اسب‌ها جا خوردند و پاکند کردند. من هم در تعجب بودم. مرد خاک و خلی جلو آمد. با دیدنش حسابی جا خوردم. او زرعه بود. همان جانی نامردی که من را به آن زمانه آورده بود. 🆔@sn_shop
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ا❁﷽❁ا ☘️ 📜بخوانید: داستان‌هایی از پیامبر(ص) و ولادت دومین نوه‌ی ‌ایشان 🔽🔽🔽
🔸 نام زیبای حسین(ع) 🕌 کارهایم در مزرعه کمی طول کشید و وقتی به م رسیدم، دیدم اطراف مسجد آنقدر شلوغ شده که ناچارم با جمعی از و ، بیرون منتظر بمانم. طبق معمول، مسجد ِ(ص)، محور همه‌ی خبرهای مدینه است. ❓هفت روز از تولد نوه‌ی دوم پیامبر(ص) گذشته و امروز روزِ اوست. می‌شنوم که زنی به دوستش می گوید: - رسول خدا(ص) نوه‌ی بزرگش را «حسن(ع)» نامید. به نظرت نام نوه‌ی دوم را چه می‌نهد؟ 🔽🔽🔽
♻️ همه اسامی درون ذهنم را جستجو می‌کنم که همهمه‌ی افراد داخل مسجد بلند می شود. گوش تیز می کنم و انگار یک نام به گوشم می خورد؛ (ع) ❤️ بعد صدای کسی بلند می‌شود که فریاد می‌زند: - (ص) می‌فرمایند: نام این فرزندم را «حسین(ع)» می‌گذارم که برگرفته از نام برادر بزرگترش «حسن(ع)» است. 🔽🔽🔽
🔸 نامی از آسمان 🚫 از خانه که بیرون آمدم و همسایه‌ام را چونان اَجَل معلّق دیدم، آرام گفتم: أعوذُ بالله من الشّیطان الرّجیم. ☠️ از بود که هر روز با رفقایش مشغول سنگ‌اندازی درمسیر اهداف رسول خدا(ص) و دوستانش بودند. ⚠️ به هم که رسیدیم، به‌طعنه گفت: - شنیده‌ام (ص) نوه‌ی دختریِ دومش را «حسین(ع)» نامیده. (ع) دیگر چه جور اسمی است؟ گفتم: همسایه! دست از سر رسول خدا(ص) و خاندانش بردار و بگذار رفاقتمان باقی بماند. 🔽🔽🔽
🗣 بی اعتنا ادامه داد: - مگر چه گفته‌ام؟ نمی‌دانم چرا (ص) دوست دارد همه‌چیزش خاص باشد؛ حتی نوه‌اش. 😡 دیگر نتوانستم تحمل کنم و گفتم: - مگر نمی‌دانی حسین(ع) فرزند کدام است؟ کسی که هیچ لحظه‌ای از عمر خودش و خاندانش به شرک و بُت پرستی آلوده نشده، باید هم اسمش باشد. 🤡 با پوزخند گفت: - ؟! شما پیروان محمد(ص) این حرفها را از کجا می‌آورید؟ 🌙 همین‌طور که داشتم از مقابلش رد می‌شدم، گفتم: - بدان که (ع) اسمی از اسم‌های است. تا پیش از اسلام، هیچ‌کس از مردمان به این نام شریف خوانده نشده. 🔽🔽🔽
🔸 گریه‌ی حسین(ع) 🌞 صبح است و (ص) از خانه بیرون می‌آید. خانه‌ی (س) همان نزدیکی‌هاست و صدای گریه‌ی (س) به گوش حضرت(ص) می‌رسد. به در خانه‌ی پاره‌ی تنش می‌رود. در می‌زند. فاطمه(س) جلوی در می‌آید. آرام‌بخش‌ترین چیزها برای رسول خداست(ص). وارد حیاط می‌شود. 🌾دَستاس و گندمِ کنار آن نشان از آن دارد که فاطمه(س) مشغول آرد کردن بوده. پیامبر(ص) وارد اتاق می‌شود و فاطمه(س) پشت سرش می‌آید. 🔽🔽🔽
🌺 دو نوه‌اش گوشه‌ی اتاق‌اند. (ع) در است، ولی (ع) دارد گریه می‌کند. (ص) بی‌درنگ خم می‌شود و را در آغوش می‌کشد. ، لالایی حسین(ع) می‌شود و حسین(ع) آرام به خواب فرو می‌رود... 💚 بابا با مِهر دخترش را نگاه می‌کند که از سر و رویش می‌بارد و می‌فرماید: - می‌دانی فاطمه(س)جانم! تاب گریه‌ی حسین(ع)را ندارم... 🥀 سپس رسول خدا(ص) طفل معصومش را نگاه می‌کند و به و آینده‌ای که در پیش دارد، می‌اندیشد... 🔽🔽🔽
📚 آنچه خواندید برش هایی بود از کتاب به قلم ✂️برشی از کتاب: یکی از دربان‌ها با دیدن من، فریاد زد: _فرستاده جناب قیصر روم وارد می‌شود. وارد شدم. تالار کاخ یزید را آذین بسته بودند و باشکوه‌تر از قبل می‌نمود. خود یزید هم، لباسی قرمز به تن کرده بود و جام شراب به دست، دعوتم کرد تا کنارش بر تخت سلطنت بنشینم و گفت: _بیا که خوش وقتی آمدی. من شادم و می‌خواهم در شادی‌ام شریک شوی. رفتم و بر تخت نشستم. در آن حال، سری را در تشتی آوردند و جلوی ما گذاشتند. پرسیدم: _این، سرِ کیست؟ ✍نویسنده: محمود سوری 📖تعداد صفحات: ۳۱۵صفحه ▪️ناشر: کتاب جمکران 💰قیمت: ۹۰.۰۰۰تومان 🎁قیمت باتخفیف: ۸۷.۰۰۰تومان ....................................... 🛍خرید آنلاین از سایت باسلام👇 https://basalam.com/sahifehnoor/product/4277590?ref=830y 📲سفارش از طریق پیام رسان ایتا👇 👤@Milad_m25 🆔@sn_shop