6.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره بگو؛
کجا و چطور از نظام و رهبری دفاع کردی؟
مثلا در اتوبوس، مترو، کلاس، نانوایی و...
فقط کافیه همین الان، توی یک #صوت خاطرهای که داری رو بفرستی به @modaafe14
لطفا قبلش اینجا رو بخون
مسابقه بزرگ «#مدافعان_حقیقت»
✍️ ثبت تجربیات موفق در رابطه با #جهاد_تبیین
🎁 با اهدای هدایای متبرک و ویژه به برگزیدگان توسط #حرم_مطهر_امام_رضا علیهالسلام
با همکاری #اندیشکده_راهبردی_سعداء
🆔 @razavi_aqr_ir
#سعداء
🆔 @soada_ir
سعداء/حجت الاسلام راجی
خاطره بگو؛ کجا و چطور از نظام و رهبری دفاع کردی؟ مثلا در اتوبوس، مترو، کلاس، نانوایی و... فقط کا
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مسابقه بزرگ «#مدافعان_حقیقت»
✍️ ثبت تجربیات موفق در رابطه با #جهاد_تبیین
فقط کافیه خاطرهای از جهاد تبیینی که انجام دادین رو با یک صوت ۴دقیقهای به آیدی زیر بفرستین:
@modaafe14
🎁 با اهدای هدایای متبرک و ویژه به برگزیدگان
با همکاری #اندیشکده_راهبردی_سعداء
🆔 @razavi_aqr_ir
#سعداء
🆔 @soada_ir
سعداء/حجت الاسلام راجی
مسابقه بزرگ «#مدافعان_حقیقت» ✍️ ثبت تجربیات موفق در رابطه با #جهاد_تبیین فقط کافیه خاطرهای از جها
خاطره بگو در مسابقه شرکت کن
کجا و چطور از نظام و رهبری دفاع کردی؟
مثلا در اتوبوس، مترو، کلاس، نانوایی و...
💢 فقط کافیه همین الان اون خاطره رو در قالب یک فایل #صوتی حداکثر 4دقیقهای و یا یک صفحه A4 #متنی، به آیدی زیر ارسال کنی.
🆔 @modaafe14
✍️ ثبت تجربیات موفق در رابطه با #جهاد_تبیین
🎁 با اهدای هدایای متبرک و ویژه به برگزیدگان توسط #حرم_مطهر_امام_رضا علیهالسلام
با همکاری #اندیشکده_راهبردی_سعداء
🆔 @soada_ir
سعداء/حجت الاسلام راجی
خاطره بگو در مسابقه شرکت کن کجا و چطور از نظام و رهبری دفاع کردی؟ مثلا در اتوبوس، مترو، کلاس، نانوا
جهاد تبیین در سفر اربعین !!!
خاطرهای زیبا از شرکت کنندگان پویش #مدافعان_حقیقت
👇👇👇👇
فقط کافیه خاطرهای از #جهاد_تبیین خودتون رو در یک صوت ۴دقیقهای به آیدی زیر بفرستین و از هدایای متبرک بهرمند شوید
@modaafe14
کاری از معاونت تبلیغات اسلامی #آستان_قدس_رضوی و #اندیشکده_راهبردی_سعداء
🆔 @razavi_aqr_ir
🆔 @soada_ir
سعداء/حجت الاسلام راجی
جهاد تبیین در سفر اربعین !!! خاطرهای زیبا از شرکت کنندگان پویش #مدافعان_حقیقت 👇👇👇👇 فقط کافیه خا
❇️جهاد تبیین در سفر اربعین
🔹اربعین سال ۹۷ بود که برای اولین بار معمم رفتم نجف.
چند سالی بود که برای مراسم پیاده روی می رفتم اما این بار فرقش این بود که با #لباس_روحانیت رفتم و این یعنی به جز زیارت و پیاده روی قرار بود از حق هم دفاع کنم، مثل همیشه با خستگی فراوون به نجف رسیدم و وقتی وارد شارع الرسول شدم با دیدن گنبد مولا همه خستگی از وجودم بیرون رفت.
🔹نجف خیلی خیلی شلوغ بود و صف سیطره برای گشتن زائر ها و تفتیش بدنی شان خیلی خیلی طولانی، پس ما هم شدیم یکی از اعضای این صف طولانی. همینجور که این صف به کندی پیش می رفت رسیدیم به کوچه ای معروفی که دفتر مرجع بزرگ عراق در آنجا قرار دارد و یک جمعیت سی یا چهل نفره هم داشتند به نگهبانان کوچه می گفتند که ما می خواهیم مرجعمان را ببینیم و تا مرجع بزرگوار را نبینیم از اینجا تکان نمی خوریم ما هم در صف این صحنه را داشتیم می دیدیم یک دفعه از پشت سر یک شخص میان سال با ریش سفید و چهره کاملا علمایی که مشخص بود آخوند هست و در نجف درس خوانده است با صدای بلند و لهجه خاصی گفت؛
🔸به به چه عزتی و چه احترامی، مردم ببینید علمائی که در سیاست دخالت نمی کنند اینجوری مورد احترام واقع می شوند نه آن علمایی که همه اش در سیاست نظر می دهند و مردم هم به جای احترام به آنها بی احترامی می کنند، این احترام به خاطر گوشه گیری ودخالت نکردن در سیاست هست.
یک دفعه انگار همه همهمه ها خوابید و سکوت عجیبی فضا رو گرفت، فضا خیلی سنگین بود و یکی دو نفر هم از اطراف پچ پچ کنان می گفتند راست میگه ها، اصلا عالم رو چه به سیاست؟! من دیدم اینجا معمم ایستاده ام و اگر چیزی نگویم هم حق را کتمان کردم هم ممکنه مردم خیال کنند روحانیون با این حرف موافق هستند و آن شخص میانسال هم خیلی از من بزرگتر بود و نمی شد که سریع جوابش رو بدهم یک نگاهی به گنبد کردم و دلم قرص شد و شروع کردم:
🔹حاج آقا ببخشید!
🔸مرد میانسال گفت: جانم!
🔹گفتم: حاج آقا به نظر تون داعش چطور در عراق از بین رفت؟
🔸خیلی سریع و زیرکانه گفت به خاطر اینکه مرجع اعلی دستور به مبارزه داد.
🔹گفتم حاج آقا به نظرتون اگر مرجع بزرگوار دستور نمیداد هنوز داعش در این کشور نبود؟
🔸گفت چرا، بود.
🔹گفتم به نظرتون اگر دستور نمی داد و با داعش مبارزه نمی شد الان امکان زیارت برای ما وجود داشت؟
🔸گفت معلوم است که نه،
🔹گفتم به نظرتون اعلام مبارزه با داعش و رسوا کردن خط داعش برای شیعه و سنی و همچنین قرار دادن پول برای دفاع و رأی دادن به کسانی که به مبارزه با داعش کمک می کنند همه این ها کار سیاسی نیست؟!
یک دفعه ساکت شد، دو سه نفر از لابه لای جمعیت پچ پچ کنان گفتند، إِ آره راست می گه، دمش گرم، این احترام امروز به #مرجعیت به خاطر رفع خطر از #شیعه است به خاطر نبود آمریکا و داعش است، به خاطر عزتمندی شیعه در کل دنیا هست.
به خاطر این هست که می توانیم راحت و در آرامش به زیارت بیاییم و بعد از آن با خیال راحت به دستبوسی مراجع برویم اگر دخالت مراجع در سیاست نبود الان نه حرمی بود و نه زیارتی و نه احترامی و اگر مراجع آن موقع سکوت می کردند و در این امر مهم سیاسی دخالت نمی کردند الان مورد غضب و خشم شیعیان واقع می شدند.
🟢 ارسالی توسط مخاطبین در پویش #مدافعان_حقیقت
💠جهت شرکت در مسابقه فقط کافیه خاطرهای از #جهاد_تبیین خودتون رو در یک صوت ۴دقیقهای به آیدی زیر بفرستین و از هدایای متبرک بهرمند شوید
@modaafe14
کاری از معاونت تبلیغات اسلامی #آستان_قدس_رضوی و #اندیشکده_راهبردی_سعداء
🆔 @razavi_aqr_ir
🆔 @soada_ir
توئیت #حجت_الاسلام_راجی درباره حل یکی از درخواستهای همیشگی مخاطبین
🟣 یکی از گلههای همیشگی دوستان عزیز، بحث چرایی #عدم_پاسخگویی به شبهات مخاطبین توسط #اندیشکده_راهبردی_سعداء است.
🔻 مرکز ملی پاسخگویی به سوالات دینی، این خلا را پر کرده است
📍 #نرمافزار_پاسخگو را در گوشی نصب، و جدا از بخش بانک سوالات، از متخصصان سوال خود را بپرسید👇
http://mmps.ir/app
🔹 ویراست و توئیت حجت الاسلام راجی در رابطه با درخواست مخاطبین
__________________________
🔰 آخرین مواضع و مطالب مهم حجتالاسلام راجی را در ویراستی (توئیتر ایرانی) به آدرس ذیل دنبال کنید
🔸 اگر ویراستی دارید / اگر ندارید
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
صفحه رسمی #اندیشکده_راهبردی_سعداء در ویراستی
🔻 جهت دریافت کد اختصاصی صفحهی سعداء روی لینک زیر کلیک کنید👇👇
https://virasty.com/r/fDZX
______________________
🔰 آخرین مواضع و مطالب مهم حجتالاسلام راجی را در ویراستی (توئیتر ایرانی) به آدرس ذیل دنبال کنید
🔸 اگر ویراستی دارید / اگر ندارید
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
هدایت شده از مرکز تخصصی جهاد تبیین
🔰 دعوتید به رویداد همافزایی فعالان فرهنگی اجتماعی خراسان رضوی
♨️با حضور #مرکز_تخصصی_جهاد_تبیین به عنوان مرکز انحصاری آموزش محتوای #اندیشکده_راهبردی_سعداء
🔸 با حضور ۱۵۰ مجموعه پیشران و عرضه آخرین دستاوردهای خدمت، محصول و تجربه
➕ خانواده و سبک زندگی
➕ صنایع فرهنگی و خلاق
➕ رشد و توانمندسازی
➕ فکر و اندیشه
➕ هنر و رسانه
➕ اجتماعی
📆 زمان: چهارشنبه ۲۱ و پنجشنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۳, از ساعت ۹ الی ۱۹
📌مکان: مشهدمقدس، پارکینگ شماره ۱ حرم مطهر رضوی، ورودی باب الجواد علیه السلام، سالن همایش و محل نمایشگاههای آستان قدس رضوی
🔻 سایت رویداد:
https://ham8.ir
#رویداد_هم_افزا
#هم_افزا_خراسان_رضوی
🇮🇷 "مرکز تخصصی جهاد تبیین" 🇮🇷
🌐 @Tabyin_net
⭕️ دود مشکوک
#داستان_دادهمحور
🔸 قسمت اول👇
🔻آوا موهای قرمز آتشینش رو توی یه دم اسبی گنده جمع کرده بود و با یه تیشرت مشکی و شلوار جین پاره پوره، توی کافه دودی شهرمون مثل یه فشفشهی آماده انفجار میدرخشید. یه سیگار بین لبهاش بود و دودش رو با حرکات آهسته و اغواگرانه بیرون میداد. انگار داشت یه فیلم هالیوودی بازی میکرد!
🔺آوا فکر میکرد سیگار کشیدن خیلی باحاله. یه جور علامت بزرگسال بودن، یه نشونه از اینکه دیگه بچه نیست و همه چیز رو میفهمه. البته اینو از روی تبلیغات رنگارنگی که توی مجلات میدید فهمیده بود؛ دخترهایی با موهای براق و لبخندهای جذاب که با سیگار توی دستشون، خیلی خوشحال و ریلکس به نظر میرسیدن.
🔻یه روز، وقتی آوا داشت با دوستانش توی کافه لاف میزد، یه پسر عینکی و موجه به اسم سام وارد شد. سام یه روزنامهنگار بود و به نظر میرسید خیلی جدی و باهوش باشه. آوا اولش فکر کرد این پسر خفن بهش کاری نداره، اما سام یه نگاه عجیب به آوا انداخت و بعد شروع کرد به نوشتن توی دفترچهاش.
🔺آوا با خودش گفت: «حتماً داره یه رمان پلیسی مینویسه و من الهام بخشش شدم!»
🔻اما بعد فهمید که سام داره راجع به سیگار تحقیق میکنه. آوا اولش خیلی تعجب کرد. مگه میشه کسی از سیگار خوشش نیاد؟ آخه مگه میشه دنیارو بدون دود سیگار تصور کرد؟
🔺سام با آوا شروع به صحبت کرد و سعی کرد بهش بگه که سیگار کشیدن چقدر ضرر داره. آوا اولش به حرفهای سام نخندید، اما کم کم کنجکاو شد. شاید این پسر عینکی چیزی میدونست که بقیه نمیدونستن.
🔻آوا با خودش فکر کرد: «آخه مگه میشه یه چیز که اینقدر باحاله و همه دوستش دارن، ضرر داشته باشه؟»
🔺اما سام به حرفش ادامه داد و به آوا گفت که شرکتهای سیگاری دروغگو هستند و فقط میخوان پول در بیارن. اون به آوا نشون داد که چطور با تبلیغات زیبا و دروغین، آدمها رو به سمت سیگار کشیدن تشویق میکنن.
🔻آوا هرچه بیشتر به حرفهای سام گوش میداد، بیشتر گیج میشد. شاید حق با سام باشه. شاید سیگار اونقدرها هم که فکر میکرد باحال نباشه.
و اینجاست که ماجرای آوا و سام شروع میشه...
ادامه دارد...
📚 #داستانهای_تبیینی
#زن #آزادی #سیگار #مشعلهای_آزادی
=======================
⚠️ این داستان، برگرفته از کتاب «ناگفتههای صورتی» اثر #اندیشکده_راهبردی_سعداء است که میتوانید برای دریافت آن به اینجا مراجعه کنید.
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
سعداء/حجت الاسلام راجی
⭕️ دود مشکوک #داستان_دادهمحور 🔸 قسمت اول👇 🔻آوا موهای قرمز آتشینش رو توی یه دم اسبی گنده جمع کرده
⭕️ دود مشکوک
#داستان_دادهمحور
🔸 قسمت دوم👇
🔻آوا باورش نمیشد که سیگاری که این همه عاشقش بود، بتونه اینقدر بد باشه! اون از سام پرسید: «پس چرا همه سیگار میکشن؟ مگه اونا هم نمیخوان سالم بمونن؟»
🔺سام با لبخندی تلخ جواب داد: «آوا جون، اینجاست که قضیه جالب میشه. شرکتهای سیگاری خیلی زرنگن. اونا با تبلیغات قشنگ و بازیگرای معروف، همه رو فریب میدن. اونا میگن سیگار کشیدن خیلی باحاله و باعث میشه آدم جذاب و باکلاس بشه. حتی یه عده دکتر هم پیدا شدن که میگن سیگار ضرر نداره!»
🔻آوا دهنش از تعجب وا موند. اون فکر نمیکرد شرکتها بتونن اینقدر دروغگو باشن. سام ادامه داد: «اونا به خصوص روی دخترها کار میکنن. میگن سیگار کشیدن باعث میشه دخترها لاغرتر و جذابتر به نظر بیان. تازه، سیگار کشیدن یه جور مبارزه با قوانینه، یه نشونه از استقلال و آزادی!»
🔺آوا سرش رو به نشونهی تأسف تکون داد. اون متوجه شد که چقدر فریب تبلیغات رو خورده. حالا دیگه به سیگار مثل قبل نگاه نمیکرد.
🔻آوا و سام تصمیم گرفتن که بیشتر در مورد این موضوع تحقیق کنن. اونا به کتابخونه رفتن و کلی کتاب و مقاله درباره سیگار خوندن. هرچی بیشتر میخوندن، بیشتر متوجه میشدن که چه فاجعهای در حال اتفاق افتادنه.
🔺یه روز، آوا و سام به طور اتفاقی به یه سند محرمانه دست پیدا کردن. این سند نشون میداد که یکی از بزرگترین شرکتهای سیگاری، سالها پیش میدونسته که سیگار باعث سرطان میشه، اما این موضوع رو از مردم پنهان کرده بوده.
🔻آوا و سام از این کشف خیلی شوکه شدن. اونا فهمیدن که چقدر بزرگا میتونن دروغگو باشن و به خاطر پول، سلامتی مردم رو به خطر بندازن.
🔺آوا دیگه نمیتونست ساکت بمونه. اون میخواست همه رو از این موضوع آگاه کنه. اون و سام تصمیم گرفتن که یه کمپین بزرگ راه بندازن و به مردم بگن که سیگار کشیدن چقدر خطرناکه.
🔻اما اونا میدونستن که این کار آسون نیست. شرکتهای سیگاری خیلی قدرتمند بودن و هر کاری میکردن تا از افشای حقیقت جلوگیری کنن. آوا و سام میدونستن که یه مبارزه سخت در انتظارشونه، اما اونا امیدوار بودن که بتونن دنیا رو تغییر بدن.
🔺و اینجاست که ماجرای آوا و سام وارد مرحلهی جدیدی میشه...
ادامه دارد...
📚 #زن #آزادی
#سیگار #مشعلهای_آزادی
=======================
⚠️ این داستان، برگرفته از کتاب «ناگفتههای صورتی» اثر #اندیشکده_راهبردی_سعداء است که میتوانید برای دریافت آن به اینجا مراجعه کنید.
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
سعداء/حجت الاسلام راجی
⭕️ دود مشکوک #داستان_دادهمحور 🔸 قسمت دوم👇 🔻آوا باورش نمیشد که سیگاری که این همه عاشقش بود، بتون
⭕️ دود مشکوک
#داستان_دادهمحور
🔸 قسمت سوم👇
🔻آوا و سام حالا دیگه مثل یه تیم جنگی شده بودن. اونا با هم یه وبسایت درست کردن و توش همه اطلاعاتی رو که جمع کرده بودن منتشر کردن. اونا به مدرسهها رفتن و برای دانشآموزا سخنرانی کردن. حتی تو خیابونا هم ایستادن و به مردم برگههای اطلاعرسانی دادن.
🔺اما شرکتهای سیگاری ساکت نموندن. اونا یه لشکر وکیل و تبلیغچی داشتن که شب و روز کار میکردن تا آوا و سام رو ساکت کنن. اونا تو روزنامهها و تلویزیونها به آوا و سام تهمت میزدن و میگفتن که اونا دیوونه هستن و دارن دروغ میگن.
🔻یه روز، وقتی آوا داشت از مدرسه برمیگشت، یه عده آدم ناشناس بهش نزدیک شدن و تهدیدش کردن. اونا به آوا گفتن که اگه به کارش ادامه بده، بلایی سرش میارن. آوا خیلی ترسیده بود، اما تسلیم نشد. اون به سام زنگ زد و همه چیز رو بهش گفت.
🔺سام هم خیلی عصبانی و نگران شده بود. اون فهمید که مبارزهشون خیلی سختتر از چیزی که فکر میکردن میشه. اما اونا به هم قول دادن که تسلیم نشن.
🔻آوا و سام تصمیم گرفتن که یه تجمع بزرگ برگزار کنن. اونا از همه دوستاشون و آشناهاشون خواستن که بهشون کمک کنن. اونها پوسترهای رنگی و پرچمهای بزرگ درست کردن و تو خیابون اصلی شهر جمع شدن.
🔺پلیس اومد تا تجمع رو متفرق کنه، اما مردم به حرفشون گوش نکردن. اونا شعار میدادن: «نه به سیگار، آره به زندگی!»
🔻شرکتهای سیگاری خیلی ترسیده بودن. اونا فهمیدن که دیگه نمیتونن مردم رو فریب بدن. اونا مجبور شدن که یه کمی عقبنشینی کنن.
🔺اما مبارزه هنوز تموم نشده بود. آوا و سام میدونستن که این تازه شروع یه جنگ بزرگه.
🔻و اینجاست که ماجرای آوا و سام وارد مرحلهی جدیدی میشه...
ادامه دارد...
📚 #داستانهای_تبیینی
#زن #آزادی #سیگار #مشعلهای_آزادی
=======================
⚠️ این داستان، برگرفته از کتاب «ناگفتههای صورتی» اثر #اندیشکده_راهبردی_سعداء است که میتوانید برای دریافت آن به اینجا مراجعه کنید.
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir
سعداء/حجت الاسلام راجی
⭕️ دود مشکوک #داستان_دادهمحور 🔸 قسمت چهارم👇 🔻تجمع بزرگ آوا و سام، توجه رسانههای سراسری رو جلب
⭕️ دود مشکوک
#داستان_دادهمحور
🔸 قسمت پنجم👇
🔻پیروزی آوا و سام بر صنعت دخانیات، تنها آغاز راهی طولانی بود. آنها به سمبل مبارزه برای سلامت و عدالت تبدیل شده بودند. دعوتها برای شرکت در کنفرانسها و همایشهای بینالمللی از سراسر جهان به سمتشان سرازیر شد. آنها در این رویدادها، تجربیات خود را با فعالان اجتماعی دیگر به اشتراک گذاشتند و به آنها الهام بخشیدند.
🔺اما آوا و سام به این موفقیتها قانع نبودند. آنها میدانستند که هنوز کارهای زیادی برای انجام دادن وجود دارد. آنها تصمیم گرفتند یک سازمان غیرانتفاعی تاسیس کنند تا به جوانان کمک کند تا از دام اعتیاد به سیگار و سایر مواد مخدر رها شوند. این سازمان با برگزاری کارگاهها، مشاورهها و کمپینهای اطلاعرسانی، به جوانان آگاهی لازم را میداد تا بتوانند انتخابهای سالمتری داشته باشند.
🔻در همین حال، آوا و سام به دنبال راههایی برای کاهش تولید و فروش محصولات دخانی در سطح جهانی بودند. آنها با همکاری سازمانهای بینالمللی، فشار زیادی را بر دولتها و شرکتهای دخانیاتی وارد کردند. نتیجه این تلاشها، تصویب قوانین سختگیرانهتر در بسیاری از کشورها بود که تولید و فروش سیگار را محدود میکرد و تبلیغات آن را ممنوع میکرد.
🔺آوا و سام هرگز فراموش نکردند که چه چیزی آنها را به این مبارزه کشاند. آنها میخواستند که همه مردم بتوانند زندگی سالم و طولانی داشته باشند. آنها میخواستند که دنیا جایی بهتر برای زندگی باشد.
🔻سالها گذشت و آوا و سام به افراد بسیار تاثیرگذاری در جامعه تبدیل شدند. آنها به عنوان الگو برای نسلهای آینده شناخته میشدند. آنها ثابت کردند که حتی یک نفر هم میتواند با تلاش و پشتکار، تغییر بزرگی ایجاد کند.
پایان
📚 #زن #آزادی
#سیگار #مشعلهای_آزادی
=======================
⚠️ این داستان، برگرفته از کتاب «ناگفتههای صورتی» اثر #اندیشکده_راهبردی_سعداء است که میتوانید برای دریافت آن به اینجا مراجعه کنید.
💠 اندیشکده راهبردی سعداء
🆔 @soada_ir