eitaa logo
صبح حسینی
467 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی که کافرها تورا تکفیر کردند  سرنیزه ها خواب تورا تعبیر کردند  
ظهر است اما اسبها روی تن تو  
چندین هلال ماه را تصویر کردند  
حالا که افتادست کارت دست اینها  
اوباش مرگ صعب را تقدیر کردند  
هرچه گذشت اوضاع تو غمبارتر شد
  حتی دعاهای شما تغییر کردند
  این یا غیاث المستغیثینی که گفتی  روی دهانت با لگد تفسیر کردند  ای آیه ی تطهیر خوناب لبت را  با ضربه های پشت هم تطهیر کردند  پیش نگاه تو جوانت را گرفتند  
بعد از علی اکبر توراهم پیر کردند  با پا تنت را زیر و رو میکرد یعنی  
با آن همه عزت تورا تحقیر کردند
  هرکس ز آزار تو سهم خویش را برد
  اما عصاداران دوباره دیر کردند  از ضربه های پیرمردان پیکرت سوخت  از اضطراب زینبت چشم ترت سوخت  (سید پوریا هاشمی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد ناله سوخته دل‌ها، اثری پیدا کرد کعبه می‌خواست کـه دل را ز بتان پاک کند دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد بـه تمنای لبان پسر اسماعیل زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد نور توحید پس از غیبت طولانی خویش در حرم فرصت هر جلوه‌گری پیدا کرد سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد از قدوم پسر آمنه و عبدالله امّت پاک سرشتان، پدری پیدا کرد خاتم از راه رسید و شجر هر چـه رسل تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد مـا هدایت شدۀ نور رسول اللهیم ریزه خوار کرم زادۀ عبداللهیم بی وجود تـو بشر بی سر و سامان می‌شد همه ی جا نور خدا مخفی و پنهان می‌شد بی وجود تـو کجا در همه ی امت‌ها نام این قوم مزین بـه مسلمان می ‌شد تا کـه از قوم دگر حرف میان می‌آید تکیۀ بازوی تـو شانۀ سلمان می ‌شد تـو دعا کردی و مـا شیعۀ مولا گشتیم از همان روز، دلت گرم بـه ایران می‌شد رخصتی می دهي ای سرور زیبا رویان گویم از چـه رخ تـو قاتل هر جان می ‌شد با تبسم بـه لب غنچه تـو گل می‌کرد گیسوی حور، بـه یکباره پریشان می ‌شد علت این بود کـه در روی ملیحانۀ تـو قدری دندان ثنایات نمایان می‌شد ذکر تسبیح تـو آهنگ بیان ملک اسـت شکل ترکیب رخ تـو نمک اندر نمک اسـت بی دم قدسی تـو مرده‌ای احیا نشود پسر مریم قدّیسه، مسیحا نشود پشت موسی بـه تـو و حضرت مولا گرم اسـت ورنه بی اذن شـما وارد دریا نشود گر زلیخا رخ زیبای تـو بیند در خواب پای دلداگی یوسفی رسوا نشود همه ی از رحمت تـو حرف میان آوردند از چـه رو علت هر خشم تـو افشا نشود غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» اسـت لشگر کفر حریف تـو بـه هیجا نشود با دعای تـو علی صاحب تیغ دو سر اسـت بی رضایت گره از ابروی او وا نشود جز بـه پیش غضب چشم تـو در وقت نبرد کمر تیغ علمدار احد، تا نشود تـو ز نور احدی، اشرف مخلوقاتی پدر فاطمه‌ای، تاج سر ساداتی تـو کریمی و کریمان همه از نسل تواند سائلان بین، گذر یار بلافصل تواند هر کـه ابتر بـه تـو گفته رحمش ناپاک اسـت همه ی خلق خدا ریزه‌خور نسل تواند ان کسانی کـه ندارند بـه دل حب علی در عمل امت ملعون شده و رذل تواند زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد این اراذل پی آتش زدن اصل تواند چون تمسّک بـه علی شرط شفاعت باشد شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند چـه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تـو نیست؟ ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند بعد محسن کـه دل فاطمه حساس شده پسر سوم زهرای تـو، عبّاس شده مکتب قدسی تـو نور حقایق دارد چارده مصحف تابنده و ناطق دارد دشمن کور دل تـو ز کجا می‌دانست راه تابندۀ تـو حضرت صادق دارد ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی باطناً او حرمی در دل عاشق دارد روزی بندگی مـا همه دست آقاست در عمل او صفت کامل رازق دارد سالها می‌گذرد، سرخی خاک یثرب اثر خون تن زخم شقایق دارد گر کـه گوش دل مـا باز شود این ایام صحبت از توطئۀ چند منافق دارد زود شهر نبی از مادر مـا خسته شده باورم نیست کـه دستان علی بسته شده صلی‌الله علیه و آله http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
اصلاً حسين جنس غمش فرق مي کند اين راه عشق پيچ و خمش فرق مي کند   اينجا گدا هميشه طلبکار مي شود اينجا که آمدي کرمش فرق مي کند   شاعر شدم براي سرودن برايشان اين خانواده، محتشمش فرق مي کند   “صد مرده زنده مي شود از ذکر يا حسين” عيساي خانواده دمش فرق مي کند   از نوع ويژگي دعا زير قبه اش معلوم مي شود حرمش فرق مي کند   تنها نه اينکه جنس غمش جنس ماتمش حتي سياهي علمش فرق مي کند   با پاي نيزه روي زمين راه ميرود خورشيد کاروان قدمش فرق مي کند   من از "حسينُ منّي" پيغمبر خدا فهميده ام حسين همش فرق مي کند     علي زمانيان  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
نسیم تلخ پر از انکسار می آید  و ذوالجناح دگر بی سوار می آید  به باد رفته گمانم تمام هستی او  به سمت خیمه چه بی اختیار می آید  تمام فاجعه را با دو چشم خود دیده  که ناله می زند و بی قرار می آید  فقط نه کرب و بلا و مدینه و مشعر  صدای ناله ای از مستجار می آید  زنی که اول صبحی شبیه حیدر بود  غروب با قد خم هم کنار می آید  میان خیمه آتش گرفته غیر از غم  سراغ اهل حرم اضطرار می آید  غروب با خودش انگار غربت آورده  ز سمت خیمه صدای (فرار) می آید  یکی دوید، گمان می کنم سر آورده  چقدر با عجله، از شکار می آید؟  تمام لشگر ابلیس غرق شادی بود  از این به بعد چه بر روزگار می آید؟  (حسین ایزدی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
با چشم اشک بار علیکنّ بالفرار  با قلب داغ دار علیکنّ بالفرار  وقتی کمان حرمله شلاق دست شد  پنهان و آشکار علیکنّ بالفرار  جان هم رسیده گرچه به لب هایتان ولی  با حال احتضار علیکنّ بالفرار  در ساحل فرات علمدار کربلا  شد چون علم ندار ، علیکنّ بالفرار  راه عبور ، معبر غارت گران شده  از گوشه و کنار علیکنّ بالفرار  دیدید مثل ابر بهار اشک ریختیم  آتش نشد مهار علیکنّ بالفرار  از من به لاله های حرم عمه جان بگو  حتی به روی خار... علیکنّ بالفرار  با این که مشکل است و همه بانوان ما...  ...هستند با وقار علیکنّ بالفرار  حتما به دختران حرم گوشزد کنید  تا هست گوشوار علیکنّ بالفرار  دقت کنید گم نشود هیچ کودکی  امشب در این دیار علیکنّ بالفرار  با چکمه ها به سوی حرم روی اسب خویش  تا شمر شد سوار علیکنّ بالفرار  با این که از مصائب این دشت پر بلا  لا یمکن الفرار... علیکنّ بالفرار  (مصطفی متولی)   علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
 ديگر رسيده قصه به آخر... جدا شدن...  سخت است خواهري ز برادر جدا شدن  با دلهره كنون كه بغل مي كني مرا  يعني فراق، با دل مضطر جدا شدن  پنجاه سال صبح و شبم با تو سر شده  آهسته رو زمان ز خواهر جدا شدن  تو از مدينه ياد ز يحيي كني چرا؟  يعني رسيده است دم سر جدا شدن؟  بگذار تا گلوي تو را بوسه اي زنم  حيف است حنجر تو به خنجر جدا شدن  تو مي روي و غصه ي من مي شود شروع  از دختران فاطمه معجر جدا شدن...  پيش نگاه غمزده ي كودكان تو  يكسر سر شهيد ز پيكر جدا شدن...  از ما زنان بپرس زماني كه تنگ شد  درد آور است النگو و زيور جدا شدن...  (رضا رسول زاده)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
یک روح واحدند، ولی از بدن، جدا  در اتحاد نیست "تو" از "او" و "من" جدا  این دو، دو نیستند، تجلی وحدتند  پس باطناً یک اند ولی ظاهراً جدا  جسمش کنار خیمه و روحش کنار عرش  این گونه هیچ کس نشد از خویشتن جدا  می برد با خودش همه اهل بیت را  پس داشت می شد از همه پنج تن، جدا  حال غریب بهتر ازین که نمی شود  این است آخر عاقبت از وطن جدا  از نیزه ها بپرس چرا هر چه می کشید  اصلاً نمی شد از بدنش پیرهن جدا  در غارتش کسی به کسی پا نمی دهد  یا می شود لباس جدا، یا بدن جدا  افتاده است گوشه ی گودال سر جدا  افتاده است گوشه ی گودال تن جدا  این کشته هم حسین هم انگار زینب است  این دو، دو نیستند، ولو ظاهراً جدا  (علی اکبر لطیفیان)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
 اگر چه ایل و تبار مرا به همراهت...!  برو حسین که دست خدا به همراهت  دعای حرز لبم را به گردنت بستم  برو حسین که این بوسه ها به همراهت  تویی که جان مرا می بری به همراهت!  نمی بری بدنم را چرا به همراهت؟!  فدای موی بلندت شوم که دست نسیم  چگونه می زند این نظم را به هم، راحت!  برو که با خبری من چگونه می آیم  برای یافتنت تا کجا به همراهت  فقط کنار تنت نیمی از مرا بگذار  که نیم دیگر من تا خرابه همراهت...  دلی دو تا و قد و قامتی دو تاتر از آن  برو که من شده ام چند تا به همراهت  نگفته بودی اگر سمت خیمه ها برگرد!  می آمدم به خدا بی هوا به همراهت  تو دور می شوی اما هنوز این جایی  برای آن که نبردی مرا به همراهت  (حسین رستمی)  علیه السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872