ظاهرا قافله ای وارد میدان شده بود
که چنین هلهله در شهر فراوان شده بود
زخم یک توطئه ی شوم دهان وا می کرد
ماجرا بار دگر نیزه و قرآن شده بود
خواست اجرا بکند حُکم خروج از دین را
بت پرستی که مُبدّل به مسلمان شده بود
در میان شب نفرین شده و شادی شهر
گیسوان سر خورشید، پریشان شده بود
قافله غافل از این بود که در طول سفر
دختری از نفس افتاده و گریان شده بود
آن طرف دست به سر داشت و می شد فهمید
سنگ هم گوشه ای از بازی شیطان شده بود
از مدینه شدن شام همه فهمیدند
او نماینده ی آن مادر پنهان شده بود
محمد غفاری
#مرثیه_شام
#روز_بیست_چهارم_محرم
https://eitaa.com/sobhehoseini