ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟
تا به امروز کسی مرتبه ات را دیده ست؟
خلق از معرفت شان تو عاجز ماندند
بی جهت نیست خدا فاطمه ات نامیده ست
خواستم ذات تو را نور بخوانم, دیدم
نور هم با تو خودش را همه جا سنجیده ست
نور چشمان پیمبر تویی و جلوه ی تو
آفتابی ست که تا غار حرا تابیده ست
حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت
بارها خم شده و دست تو را بوسیده ست
نخل لب تشنه شد از نام تو سیراب, چقدر
چشمه از عشق تو در قلب علی جوشیده ست
دست در دست تو بود ای شرف الشمسِ علی!
اگر انگشتر خود را به گدا بخشیده ست
سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر
ملک وحی, هرآئینه به خود بالیده ست
بانی رزق تویی, روح الامین میدانست
سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده ست
هر زمانی که شدی خسته, به نقل از سلمان
چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده ست
چه بگوییم از انفاق تو, وقتی در شهر
سائلی رخت عروسی تو را پوشیده ست
به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد
نان افطار تو وصفش همه جا پیچیده ست
چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت:
“گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست”
آه باران عطا! رود کرم! خیر کثیر!
از چه همسایه ات از گریه ی تو رنجیده ست
مسجدی هست در این ناحیه که خشت به خشت
سر نفرین تو از ترس به خود لرزیده ست
بشکند دست کسانی که شکستند تو را
چشمت از ضربه ی ناگاه به خون غلتیده ست
سر زخمت نکند وا شده بانوی بهشت
اینهمه لاله چرا دور و برت روئیده ست
پلک آرام بزن, صفحه به نرمی بشمار
مصحف روی تو چندیست ز هم پاشیده ست
مسعود یوسف پور
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
امشب مدینه خوابِ راحت کرد مادر
اما تو را خیلی اذیت کرد مادر
همسایه هایت را دعا کردی و این شهر
هرشب فقط پشتِ تو غیبت کرد مادر
چشم و سر و پهلویَم امشب درد دارند
دردِ تو بر ما هم سرایت کرد مادر
بابا تو را می شست دیدم رفت از حال
وقتی به بازویِ تو دقت کرد مادر
این زخمِ سینه عاقبت کارِ خودش کرد
ما را اسیرِ این مصیبت کرد مادر
هم اشک هم بابا عرق می ریخت اما
حالِ مرا خیلی رعایت کرد مادر
از چادری که سهمِ من شد از تو،پیداست
آتش فقط از تو عیادت کرد مادر
با آنهمه زخمی که خوردی ، قاتلِ تو
از ماندنت در کوچه حیرت کرد مادر
آنروز دیدم هفت جایت را شکستند
دیدم مغیره هِی جسارت کرد مادر
دست از قلافِ خویش قُنفذ بر نمی داشت
هِی زد ، تو را غرقِ جراحت کرد مادر
از بس برایم روضه خواندی از حسینم
چشمم به این خون گریه عادت کرد مادر
می آید آنروزی که می گویم : کجایی
پیراهنش را شمر غارت کرد مادر
بر نیزه بود و ناگهان دیدم که سنگی
پیشانیِ او را دو قسمت کرد مادر
بازارِ شام و حال و روزِ ما به بازار
عباس را غرقِ خجالت کرد مادر
عمداً سنان با چند نامردِ یهودی
ما را معطل چند ساعت کرد مادر
حسن لطفی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
گل های عالم را معطر کرده بویت
ای آن که می گردد زمین در جست و جویت
یادش بخیر آن روزها ریحان به ریحان
می چید پیغمبر بهشت از رنگ و بویت
سیاره ها را در نخی می چیدی آرام
می ساختی تسبیحی از خاک عمویت
برداشتند از سفره ات نان، مردم شهر
جرعه به جرعه آب خوردند از سبویت
درهای رحمت باز می شد با دعایت
دردا که می بستند درها را به رویت
تاریخ می داند فدک تنها بهانه است
وقتی بهشت آذین شده در آرزویت
وقتی منزه گشته خاک از سجده هایت
وقتی مطهر می شود آب از وضویت
چادر حمایل می کنی از حق بگویی
حتی اگر یک شهر باشد روبرویت
برخاستی با آن صفت های جلالی
این بار آتش می چکید از خلق و خویت
حتی زمان می ایستد از این تجسم
تو سوی مسجد می روی مسجد به سویت
از های و هو افتاد دنیا با سکوتت
دنیا به آرامش رسید از های و هویت
از بانگ بسم الله الرحمن الرحیمت
از شکوه های "الذین آمنویت"
تو خطبه می خواندی و می لرزید مسجد
ذرات عالم یک صدا لبیک گویت
خطبه به اوج خود رسید آن جا که می ریخت
مدح علی حیدر به حیدر از گلویت
گفتم علی… او قطره قطره آب می شد
آن شب که روشن شد سپیدی های مویت
آن شب که زخم تو دهان وا کرد، آرام
زخم تو آری زخم … آن رازِ مگویت
?
هنگام دفن تو علی با خویش می گفت
رفتی ولی پایان نمی یابد شروعت…
حمیدرضا برقعی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
اسماء بریز آب که قلبم مذاب شد
این مرد از خجالتِ این چهره آب شد
اسماء بریز آب که آتش گرفته ام
دیدی چگونه خانه من هم خراب شد
*
من چند بار شُسته ام و هَم نیامده
خونت هنوز می چکد از زخم تازه ات
این سنگِ غسل شاهدِ پهلویِ سرخ توست
ای خاک بر سرم چه کنم با جنازه ات
*
دریاب حالِ کودکانِ خودت را ببینشان
با گریه آستین سرِ دندان گرفته اند
حالا که وقتِ بُردنِ تابوتِ مادر است
از من نشانِ خانه یِ سلمان گرفته اند
*
حالا عزایِ کندن قبرت گرفته ام
حالا برای بردنِ تابوت مانده ام
این جای تیغ کیست که بر بازوی تو است
این نقش دست کیست که مبهوت مانده ام
*
آه ای غرورِ من پس از این وقتِ تسلیت
لبخندها به دیدنِ یارِ تو می رسند
برخیز ذوالفقارِ نبردِ مرا ببند
فردا برایِ نبشِ مزارِ تو می رسند
*
باید که چند قبر برایت درست کرد
باید مرا به جای تو در قبر جا دهند
دست پدر رسید تو را گیرد از علی
شاید که زخم آتش در را شفا دهند
حسن لطفی
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
وسط کوچه جلو چشم همه تا افتاد
به روی چادر زهرا رده یک پا افتاد
دیگرآن دست برایش بخدادست نشد
تا غلافی به روی بازوی زهرا افتاد
در زجا کنده شدافتاد به روی مادر
لشگری هم پس ازآن ازروی دررا افتاد
جلوی چشم همه تابه زمین زهراخورد
همه گفتند بیایید که مولا افتاد
تابه مسجد برسدپیش دروهمسایه
هرقدم تکیه به دیوار زدو یا افتاد
..
مادری خوردزمین وپسری خوردزمین
اتفاقی که به یک عصر به صحرا افتاد
تازمین خوردیکی پنجه به موهایش برد
زیریک چکمه سروسینه ی آقا افتاد
احمدپریش
#مرثیه_حضرت_زهرا سلام الله علیها
https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت
تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد
🌴🌴🌴
السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیهالسلام )
https://eitaa.com/sobhehoseini
رفته تابِ شیرخواره وای بیچاره رباب
نیست وقتِ استخاره وای بیچاره رباب
برد آقا تا که سیرابش کند، با ناله کرد...
بر لب خشکش اشاره وای بیچاره رباب
تا که فرمود: "...إرحموا هذا الرضیع" تیری رسید
حرف او شد نیمه کاره وای بیچاره رباب
حرمله با تیِر مرد افکن علی را ذبح کرد
حنجرش شد پاره پاره وای بیچاره رباب
میخِ محکم را به روی تخته ی نازک بکوب
رفته تاب از استعاره، وای بیچاره رباب
پیکرش را برد بابا تا که پنهانش کند
قلبِ مادر زد شراره، وای بیچاره رباب
عاقبت در پشت خیمه قبرِ مخفی شد عیان
نیست دیگر راه چاره وای بیچاره رباب
رأسِ او را روی نی بستند، این بی رحم ها
کرد با حسرت نظاره وای بیچاره رباب
همسر ارباب ما دیگر شبی راحت نخفت
هر شبش شد پر ستاره وای بیچاره رباب
جای چنگ آخرش روی گلویش سوخت باز
خیره شد بر گاهواره وای بیچاره رباب
کنجِ ویرانه به یاد اصغرش با آه گفت:
مادرم... با من هم آره...؟ وای بیچاره رباب
بیتِ آخر را فقط فهمید هرکس مادر است
شیر در سینه دوباره... وای بیچاره رباب
محمد جواد شیرازی
#مرثیه_حضرت_علی_اصغر علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini
گر به سوی تو بیایم حرمم را چه کنم؟
گر برِ خیمه بمانم صنمم را چه کنم؟
از غمت شوکه شدم, ساکتم و مبهوتم
مانده ام بعد دمم باز دمم را چه کنم؟
تو قسم خورده ای آب آور طفلان باشی
زیر لب باز نگو این قسمم را چه کنم!
کاش برخیزی و یک جمله بگویی به حسین!
پیش این بی صفتان قد خمم را چه کنم؟
آه…هر چند که با قوت شمشیر به پا استادم
لرزش پر تنش هر قدمم را چه کنم؟
بعد عمری که به دل خوانده ای ام جانِ اخا
دیر شد آمدنم, لطف کمم را چه کنم؟
تا به دستان علمگیر تو من بوسه زنم
ای علمدار بگو این علمم را چه کنم؟
بی تو دیگر دل زینب پر از دلشوره ست
کاشف الکرب بگو اوج غمم را چه کنم؟
بی تو پای همه تا قلب حرم وا شده است
چهره ی نیلی اهل حرمم را چه کنم؟
حنیف منتظرقائم
#مرثیه_حضرت_عباس علیه السلام
https://eitaa.com/sobhehoseini