eitaa logo
صبح حسینی
462 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
یک اربعین بر روی نی دیدم سرت را دیدم که زخمی کرده نیزه حنجرت را یک قافله با سوز و اشک و آه آمد برخیز و بنگر حال و روز لشکرت را با ظرفی از آب آمده تا که ربابه سیراب گرداند علی اصغرت را برخیز ای نور دو چشمم ای برادر تا که کمی آرام سازی همسرت را بگذار تا شرح سفر با تو بگویم بشنو کمی از غصّه های یاورت را از کوفه و شام بلا ای داد بیداد رنج اسارت پیر کرده دلبرت را وقتی گذر دادند ما را بین مردم دیدم سر نی گریه ی آب آورت را دیدم ز بام خانه طفلی خیره سر با سنگی نشانه رفته چشمان ترت را رقّاصه های شهر را آورده بودند تا در بیارند اشک چشم خواهرت را تهمت زدند و خارجی خواندند ما را آتش زدند آن جا دل غم پرورت را آن جا نمی دانی چه زجری می کشیدم وقتی که نان می داد شامی دخترت را با هر صدای خیزرانی که می آمد من می شنیدم ناله های مادرت را چشم علمدار حرم را دور دیدند ور نه به عنوان کنیزی گوهرت را جا مانده گنج سینه ات کنج خرابه با خود نیاوردم گل نیلوفرت را این ها همه یک گوشه ای از ماجرا بود تازه نگفتم روضه ی انگشترت را!!! محمد فردوسی https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
زینب آئینه ی جلال خداست چشمه ی جاری کمال خداست رد پایش مسیر عاشوراست خطبه هایش سفیر عاشوراست مثل کوه وقار برگشته وه چه با افتخار بر گشته غصه و ماتم دلش پیداست رنگ مشکی محملش پیداست پشت دروازه خواهری آمد خواهر بی برادری آمد خواهری که تنش کبود شده رنگ پیراهنش کبود شده نیمه جانی که کاروان آورد با خودش چند نیمه جان آورد کاروانی که شیر خواره نداشت گوش هایی که گوشواره نداشت گر چه خورشید عالمین شده چند ماهی ست بی حسین شده چند ماه است دیده اش ابری ست بر سرش سایه ی برادر نیست آسمان بود و غم اسیرش کرد خاطرات رقیه پیرش کرد رنگ مویش اگر سپیده شده بارها بارها کشیده شده بهر ام البنین خبر آورد از ابالفضل یک سپر آورد از حسینش فقط کفن آورد چند تا تکه پیرهن آورد علی اکبر لطیفیان https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
تمام غصه ام این است , پشت پا بخوری  تو هم شبیه خودم نیزه بی هوا بخوری   خـدا کند که به فرقـم نـظر نـینـدازی  هراس دارم از این عمق زخم جا بخوری!  عـزیز فـاطـمه مـدیون زیـنبت کـــردم  اگر  که ثانیه ای غصـه ي  مـرا بخـوری  شبیه من جگرت آب می شود وقتی  به زیر تیغ وسنان حرص خیمه را بخوری  خلاصه عرض کنم حرف تیرها این است  قـرار نیست که از آب کـربلا بـخـوری! وحید قاسمی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini
از سوزِ تب توانی به پیکر نداشتی فکری به غیر فاطمه در سر نداشتی یادِ خدیجه می کنی و آه می کشی یعنی که تاب دوریِ همسر نداشتی بعد از غدیر و توطئه هایِ منافقین دلشوره جز غریبی حیدر نداشتی می خواستی سفارش حقِ علی کنی امّا چه فایده که تو یاور نداشتی عمری برای این که هدایت شوند خلق در سینه غیر یک دلِ مضطر نداشتی وقتی صدایِ فاطمه آمد که سوختم در عرش می شنیدی و باور نداشتی رفتی از این دیار وَ اِلّا به یک نفس تابِ صدایِ نالۀ دختر نداشتی مسمار داغ بود و لب از سینه بر نداشت آنجا مگر بهشت مُعطّر نداشتی پنجاه سالِ بعد مشخص شود چرا از روی سینه جسمِ حسین بر نداشتی وقتی عدو محاسن او را گرفته بود ز ره رسیدی عمّامه بر سر نداشتی زینب نیابتاً ز تو بوسید آن گلو زیرا که تابِ بوسه حنجر نداشتی قاسم نعمتی اکرم صلی‌الله علیه و آله و سلم صلی‌الله علیه و آله و سلم https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
بسكه از آه، دل شعله ورت مي سوزد با تماشاي تو قلب پدرت مي سوزد اي جگر گوشه ي من شعله مزن بر جگرم جگرم سوخت ز بسكه جگرت مي سوزد زودتر از همه پيش پدرت مي آيي زودتر از همه شمع سحرت مي سوزد بعد من هرچه بلا هست سرت مي آيد بعدمن واي كه پا تا به سرت مي سوزد زير پرهاي تو آرام گرفتم بابا حيف از شعله ي در بال و پرت مي سوزد گاه در كوچه اي از درد زمين مي افتي گاه از ضرب كسي چشم ترت مي سوزد گاه يك نقش به يك روي تو جا مي گيرد گاه يك زخم به روي دگرت مي سوزد گاه در پشت در خانه ي خود مي نالي چشم وا مي كني و دورو برت مي سوزد يك طرف دست تو در پاي علي مي شكند يك طرف دختركت پشت سرت مي سوزد از صداي تو در آن شعله علي مي فهمد كه اگر فضه نيايد پسرت مي سوزد حسن لطفی صلی‌الله علیه و آله وسلم https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
اول صبح بگویید حسین جان رخصت تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🌴🌴🌴 السلام علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین (علیه‌السلام ) https://eitaa.com/sobhehoseini
در ماتم فراق پدر گریه می کنم همراه شمس و نجم و قمر گریه می کنم شب ها و روزها ز غمش مویه می کنم تا آخرین توان بصر گریه می کنم خواب شبانه از سر زهرا پریده است مانند شمع تا به سحر گریه می کنم داغی عظیم دیده ام ای مردمان شهر با لحن جانگدازی اگر گریه می کنم پیغمبر طوایف اهل بکاء شدم قدر تمام اشک بشر گریه می کنم خشکد اگر که چشمه ی اشکم دوباره من با دیده های سرخ جگر گریه می کنم وحید قاسمی صلی‌الله علیه و آله وسلم https://eitaa.com/sobhehoseini
هدایت شده از صبح حسینی
نشستم گوشه ای از سفرهء همواره رنگینت چه شوری در دلم افتاده از توصیف شیرینت   به عابر ها تعارف می کنی دار و ندارت را تو آن باغی که میریزد بهشت از روی پرچینت کرم یک ذره از سرشار ، سرشارِ صفت هایت حسن یک دانه از بسیار ، بسیارِ عناوینت   دهان وا می کند عالم به تشویق حسین اما دهانِ رحمه للعالمین واشد به تحسینت   تو دینِ تازه ای آورده ای از دیدِ این مردم که با یک گل کنیزی می شود آزاد در دینت   معزالمومنین خواندن مذل المومنین گفتن اگر کردند تحسینت اگر کردند نفرینت   برای تو چه فرقی دارد  ای والتین و الزیتون که می چینند مضمون آسمان ها از مضامینت   بگو با آن سفیرانی که هرگز بر نمی گشتند فراخوانده خدا جبراییل هایش را به تمکینت   بگو تاتیغ برداریم اگر جنگ است آهنگت بگو تا تیغ بگذاریم اگر صلح است آیینت   خدا حیران شمشیر علی در بدر و خندق بود علی حیران تیغ نهروانت تیغ صفینت   بگو از زیر پایت جانماز این قوم بردارند محبت کن! قدم بگذار بر چشم محبینت   تورا پایین کشیدند از سر منبر که می گفتند: چرا پیغمبر از دوشش نمی آورد پایینت درون خانه هم محرم نمی بینی تحمل کن که می خواهند، ای تنها ترین تنها تر از اینت تو غم های بزرگی در میان کوچه ها دیدی که دیگر این غمِ کوچک نخواهد کرد غمگینت از آن پایی که بر در کوفت بر دل داشتی داغی از آن دستان سنگین بیشتر شد داغ سنگینت سر راهت می آمد آنکه نامش را نخواهم برد برای آنکه عمری تازه باشد زخم دیرینت برای جاریِ اشکت سراغ چاره می گردی که زینب آمده با چادر مادر به تسکینت به تابوتِ تو حتی زهر خود را کینه خواهد ریخت چه می شد مثل مادر نیمهء شب بود تدفینت صدایت می زند اینک یتیمت از دل خیمه که اورا راهی میدان کنی با دست آمینت هزاران بار جان دادی ولی در کربلا آخر در آغوش برادر دست و پا زد جان شیرینت کدامین دست دستِ کودکت را بر زمین انداخت؟ نمک نشناس آن دستی که روزی بوده مسکینت دعا کن زخم غم هایت بسوزاند مرا یک عمر نصیبم کن نمک از سفرهء همواره رنگینت سید حمید رضا برقعی علیه السلام https://eitaa.com/sobhehoseini