eitaa logo
صبح حسینی
462 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃  او تا رسید گریۀ دنیا شروع شد سینه زنی عالم بالا شروع شد این حس مادرانه كه دست خودش نبود دلشوره های زینب كبری شروع شد وقت مرور خاطره های گذشته شد اشك حرم میانۀ صحرا شروع شد ذكر حدیث پیرهن سرخ كودكی حرف از لباس یوسف زهرا شروع شد وقتی لباس حنجر او را خراش داد صحبت ز طشت و حضرت یحیی شروع شد "واللهِ هاهنا ذُبِح طفلُنا الرَّضیع" دیگرلهوف خوانی آقا شروع شد "واللهِ هاهنا سبِی...روضه خوان بس است" شرمندگی حضرت سقا شروع شد یك تیغ كند كار خودش را تمام كرد غارت نمودن تنش اما شروع شد 🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃 با احتیاط لاله ي ما را پیاده کن عباس جان، سه ساله ي ما را پیاده کن با احتیاط بار حرم را زمین گذار زانو بزن وقار حرم را زمین گذار با احتیاط تا که نیفتد ستاره ای می ترسم آنکه گیر کند گوشواره ای چشم مخدرات به سمت نگاه تو دوشیزگان محترمه در پناه تو باحوریان رفته به زیر نقابها یک لحظه روبرو نشدند آفتابها این حوریان عزیز خدایند و بس، همین این دختران کنیز خدایند و بس، همین این دختر علی ست که بالش شکستنی است ناموس اعظم است و وقارش شکستنی است از این به بعد ماهِ حرم آفتاب باش عباس جان مراقب این با حجاب باش این دختران من که بیابان ندیده اند در عمر خویش خار مغیلان ندیده اند یک لحظه هم ز خیمه ي طفلان جدا نشو جان رباب از دم گهواره پا نشو توهستی و اهالی این خیمه راحتند در زیر سایه ات همه در استراحتند توهستی و به روز حرم شب نمی رسد چشم کسی به قامت زینب نمی رسد یک عده یوسف اند و یک عده مریم اند احساس می کنم همه دلواپس هم اند احساس می کنم که جوابم نمی دهند با آب آب گفتنم آبم نمی دهند  اول مرا به نیزه ای از حال می برند بعدا کشان کشان لب گودال میبرند اینجا مکان نیزه به پهلو کشیدن است از خیمه ها دویدن و گیسو کشیدن است راضی ام و رضایت یزدانم آرزوست از سنگها شکستن دندانم آرزوست من راضیم به پای خدا دست و پا زنم با صورتم به خاک بیفتم صدا زنم باید به روي نی سر ِمن نیز رو شود تا که مقام خواهر من نیز رو شود جام بلا به دست گرفتیم ما دو تا این جام را الست گرفتیم ما دو تا می خواستیم عبد شدن را نشان دهیم پیغمبر و علی و حسن را نشان دهیم از آن همه به خواهر من ماتمش رسید وارد شدن به مجلس نامحرمش رسید با احتیاط لاله ي ما را سوار کن زینب بیا سه ساله ي ما را سوار کن با احتیاط خسته شدند این ستاره ها این گوش پاره ها سر گوشواره ها http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد 🔰🔰🔰 http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
 بابا سرم تنم کمرم پهلویم پرم یکی دوتا که نیست کبودی پیکرم   بیش از همین مخواه وگرنه به جان تو باید همین کنار تو تا صبح بشمرم   از تو چه مانده است؟ بگویم "که ای پدر" از من چه مانده است؟ بگویی" که دخترم"   اندازه ي لب تو لبم شد ترک ترک اندازه ي سر تو گرفتار شد سرم   از تو نمانده است به جز عکس مبهمت از من نمانده است به جز عکس مادرم   از تو سوال میکنم انگشترت کجاست؟ كه تو سوال میکنی از حال معجرم   دیدم چگونه سرت را به طشت زد حق میدهی بمیرم و طاقت نیاورم   مرد کنیز زاده ای از ما کنیز خواست بیچاره خواهر تو و بیچاره خواهرم   مرهم به درد اين همه زخمي نميخورد بابا سرم تنم كمرم پهلويم پرم (علي اكبر لطيفيان) http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
قافله رفته بود و من بيهوش روي شن زارهاي تفتيده ماه با هر ستاره اي مي گفت: بي صدا باش! تازه خوابيده ***** قافله رفته بود و در خوابم عطر شهر مدينه پيچيده خواب ديدم پدر ز باغ فدك سيب سرخي براي من چيده ***** قافله رفته بود و من بي جان پشت يك بوته خار خشكيده بر وجودم سياهي صحرا بذر ترس و هراس پاشيده ***** قافله رفته بود و من تنها مضطرب، ناتوان ز فريادي ماه گفت اي رقيه چيزي نيست خواب بودي ز ناقه افتادي ***** قافله رفته بود و دلتنگي قلب من را دوباره رنجانده باد در گوش ماه ديدم گفت: طفلكي باز هم كه جامانده ***** قافله رفته بود و تاول ها مانعي در دويدنم بودند خستگي،تشنگي،تب بالا سد راه رسيدنم بودند ****** قافله رفته بود و مي ديدم مي رسد يك غريبه از آن دور ديدمش-سايه اي هلالي شكل- چهره اش محو هاله ای از نور ***** ازنفس هاي تند و بي وقفه وحشت و اضطراب حاكي بود ديدم او را زني كه تنها بود چادرش مثل عمه خاكي بود ***** بغض راه گلوي من را بست گفتمش من يتيم و تنهايم بغض زن زودتر شكست و گفت: دخترم،مادر تو زهرایم http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
این که این قدر تماشا دارد به رگش خون علی را دارد مجتبی آمده تصویر شود به حسن رفته؛ تماشا دارد گیسوانی که زده شانه حسین هر قدر دل ببرد جا دارد سیزده بار زمین فهمیده منّتی بر سر دنیا دارد شاه در بدرقه اش آمده است تا ببینند که بابا دارد نیست پایش به رکاب از بس که میل پرواز به بالا دارد چشم بد دور به بازو بندش… …ریشه چادر زهرا دارد نوجوان است و دعایی بر لب پشت او زینب کبری دارد نوجوان است ولی وقت نبرد پای هر ضربه اش امضا دارد نوجوان است ولی از رجزش از دمش صاعقه پروا دارد رجزی خواند و همه فهمیدند بعد از این ، معرکه آقا دارد شکل رزمش چقدر پیچیده ست شیوه حضرت سقا دارد قبضه ی تیغ که میچرخاند آذرخشی ست که میسوزاند شور در پهنه صحرا انداخت موج بر سینه دریا انداخت یک هماورد ندارد بس که هیبتش لرزه به صحرا انداخت باد تا بند نقابش وا کرد پرده از محشر کبری انداخت عاقبت ازرق شامی آمد رو به قاسم نظری تا انداخت چار فرزند به میدان آورد دو طرف را به تقلا انداخت همه جا بود سکوتی سنگین کربلا چشم به آنجا انداخت دست پرورده عباس نظر… …تا که بر قامت آنها انداخت چار فرزند حرامی را با ضربه ای یک به یک از پا انداخت اولین چرخش تیغش از تن سرشان را به ثریا انداخت نوبت ارزق شامی شد و باز پیش آنها سر او را انداخت همه را ضربه ی شصتش یاد… … ضربه کاری مولا انداخت مجتبی باز به تکرار آمد بانگ تکبیر علمدار آمد حیف غم بود که معنا کردند گرد او هلهله برپا کردند تا که دیدند حریفش نشدند دشتی از سنگ مهیا کردند همه طوری به سرش ریخته اند گوئیا گمشده پیدا کردند گل سرخی به زمین باز شد و ساقه را از دو سه جا تا کردند استخوان های شکسته او را چقدر خوش قد و بالا کردند نیزه ها بر سر او زار زدند تیغ ها را به تنش جا کردند تا که دیدند عمو می آید همگی خنده به لب وا کردند نعل ها رد شده و ضرب زدند تا مشبّک بدنش را کردند مادرش آمده بالینش حیف چقدر خوب مدارا کردند مادرش آمد و با زخمی نو باز خون بر دل زهرا کردند کاکلش را ز دو سو چنگ زدند وقت غارت شد و دعوا کردند تا روی خاک کشیدن ها را ایستادند و تماشا کردند وای بر من چه خیالی دارند نعل ها شکل هلالی دارند http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
تا لالگون شود کفنم بیشتر زدند از قَصد روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکر رَجَز مشکلی نبود گفتم که بچه ی حسنم بیشتر زدند این ضربه ها تلافی بَدر و حُنِین بود گفتم علی بر دهنم بیشتر زدند می خواستند از نظر عُمق زخمها پهلو به فاطمه بزنند بیشتر زدند http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
زیباتر از همیشه در این کربلا شدی دیدی دلم گرفته، مرا مجتبی شدی؟ لک زد دلم برای عمو گفتنت، بگو لک زد دلم چرا، چه شده بی‌صدا شدی افتاده‌ای به خاک و پر از زخم گشته‌ای از دست رفته‌ای و پر از ردپا شدی از پای کوبی سُم اسبان عجیب نیست ای پاره‌ ی دلم که چنین نخ‌نما شدی دیروز شانه‌ات زدم امروز دیده‌ام با پنجه‌های قاتل خود آشنا شدی بر روی خاک مثل عمو قد کشیده‌ای یا بس که تیغ خورده‌ای از زخم وا شدی گفتم عصای پیری من بعد اکبری اما از این شکسته‌ی تنها جدا شدی http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872