eitaa logo
صبح حسینی
462 دنبال‌کننده
37 عکس
21 ویدیو
1 فایل
صبحتان را با #اشک_بر_اباعبدالله علیه السلام آغاز کنید ارتباط با مدیر کانال 👇 @Alamdar1404
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
این که این قدر تماشا دارد به رگش خون علی را دارد مجتبی آمده تصویر شود به حسن رفته؛ تماشا دارد گیسوانی که زده شانه حسین هر قدر دل ببرد جا دارد سیزده بار زمین فهمیده منّتی بر سر دنیا دارد شاه در بدرقه اش آمده است تا ببینند که بابا دارد نیست پایش به رکاب از بس که میل پرواز به بالا دارد چشم بد دور به بازو بندش… …ریشه چادر زهرا دارد نوجوان است و دعایی بر لب پشت او زینب کبری دارد نوجوان است ولی وقت نبرد پای هر ضربه اش امضا دارد نوجوان است ولی از رجزش از دمش صاعقه پروا دارد رجزی خواند و همه فهمیدند بعد از این ، معرکه آقا دارد شکل رزمش چقدر پیچیده ست شیوه حضرت سقا دارد قبضه ی تیغ که میچرخاند آذرخشی ست که میسوزاند شور در پهنه صحرا انداخت موج بر سینه دریا انداخت یک هماورد ندارد بس که هیبتش لرزه به صحرا انداخت باد تا بند نقابش وا کرد پرده از محشر کبری انداخت عاقبت ازرق شامی آمد رو به قاسم نظری تا انداخت چار فرزند به میدان آورد دو طرف را به تقلا انداخت همه جا بود سکوتی سنگین کربلا چشم به آنجا انداخت دست پرورده عباس نظر… …تا که بر قامت آنها انداخت چار فرزند حرامی را با ضربه ای یک به یک از پا انداخت اولین چرخش تیغش از تن سرشان را به ثریا انداخت نوبت ارزق شامی شد و باز پیش آنها سر او را انداخت همه را ضربه ی شصتش یاد… … ضربه کاری مولا انداخت مجتبی باز به تکرار آمد بانگ تکبیر علمدار آمد حیف غم بود که معنا کردند گرد او هلهله برپا کردند تا که دیدند حریفش نشدند دشتی از سنگ مهیا کردند همه طوری به سرش ریخته اند گوئیا گمشده پیدا کردند گل سرخی به زمین باز شد و ساقه را از دو سه جا تا کردند استخوان های شکسته او را چقدر خوش قد و بالا کردند نیزه ها بر سر او زار زدند تیغ ها را به تنش جا کردند تا که دیدند عمو می آید همگی خنده به لب وا کردند نعل ها رد شده و ضرب زدند تا مشبّک بدنش را کردند مادرش آمده بالینش حیف چقدر خوب مدارا کردند مادرش آمد و با زخمی نو باز خون بر دل زهرا کردند کاکلش را ز دو سو چنگ زدند وقت غارت شد و دعوا کردند تا روی خاک کشیدن ها را ایستادند و تماشا کردند وای بر من چه خیالی دارند نعل ها شکل هلالی دارند http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
تا لالگون شود کفنم بیشتر زدند از قَصد روی زخم تنم بیشتر زدند قبل از شروع ذکر رَجَز مشکلی نبود گفتم که بچه ی حسنم بیشتر زدند این ضربه ها تلافی بَدر و حُنِین بود گفتم علی بر دهنم بیشتر زدند می خواستند از نظر عُمق زخمها پهلو به فاطمه بزنند بیشتر زدند http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
زیباتر از همیشه در این کربلا شدی دیدی دلم گرفته، مرا مجتبی شدی؟ لک زد دلم برای عمو گفتنت، بگو لک زد دلم چرا، چه شده بی‌صدا شدی افتاده‌ای به خاک و پر از زخم گشته‌ای از دست رفته‌ای و پر از ردپا شدی از پای کوبی سُم اسبان عجیب نیست ای پاره‌ ی دلم که چنین نخ‌نما شدی دیروز شانه‌ات زدم امروز دیده‌ام با پنجه‌های قاتل خود آشنا شدی بر روی خاک مثل عمو قد کشیده‌ای یا بس که تیغ خورده‌ای از زخم وا شدی گفتم عصای پیری من بعد اکبری اما از این شکسته‌ی تنها جدا شدی http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
طفلی اگر بزرگ شود با کریم ها یک روز میشود خودش از کریم ها عبدلله حسین شدم از قدیم ها دل میدهند دست عمو ها یتیم ها   طفل حسن شدم بغلت جا کنی مرا تو هم عمو شدی گره ای وا کنی مرا   آهی که میکِشد جگر من ، مرا بس است شوقی که سر زده به سر من ، مرا بس است وقتی تو میشوی پدر من ، مرا بس است یک بار گفتن پسر من ، مرا بس است   از هیچ کس کنار تو بیمی نداشتم از عمر خویش ، حس یتیمی نداشتم   دستي كريم هست كه نذر خدا شود وقتي نياز بود ، به وقتش جدا شود از عمه ام بخواه كه دستم رها شود هركس كه كوچك است ، نبايد فدا شود؟   بايد براي خود جگري دست و پا كنم با دست كوچكم سپري دست و پا كنم   ديگر بس است گرم دلِ خويشتن شدن آماده ام كنيد براي كفن شدن حالا رسيده است زمان حسن شدن آماده ي مبارزه ي تن به تن شدن   يك نيزه اي نماند دفاع از عمو كنم؟! يورش بياورم ، همه را زير و رو كنم؟!   آماده ام كه دست دهم پاي حنجرت تير سه شعبه اي بخورم جاي حنجرت شايد كه نيزه اي نرود لاي حنجرت دشمن نشسته مستِ تماشاي حنجرت   سوگند اي عمو به دلِ خونِ خواهرت تا زنده ام جدا نشود سر ز پيكرت   اين حفره روي سينه ي تو اي عمو ز چيست؟ اين زخم ِ روي سينه ي تو ارثِ مادريست اين جاي زخم نيزه و شمشيرها كه نيست بر روي سينه ي تو عمو جان جاي پاي كيست؟   عبداللهت نمُرده ذبيح از قفا شوي بر روي نيزه هاي شكسته فدا شوي http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃⚫️🍃 تا که رزق از کرم سفره ارباب رسد http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
 بر روی دست، هست خودش را گرفت و بعد...  بغضی میان حنجره اش جا گرفت و بعد...  رو کرد سمت کوفه و تا گفت: این علی ست  کینه میان سینه ی شان پا گرفت و بعد...  تیری شد و سه شعبه شد و در کمان نشست  یادی ز عقده های پدرها گرفت و بعد...  هو هو نبود روی لبش، لا إله بود  إذنی ز لات و هبّل و عُزّی گرفت و بعد...  هر شعبۀ سه شعبه به قلبی نشانه رفت  پس جان طفل و مادر و بابا گرفت و بعد...  پای پدر به لرزه که افتاد ناگهان  قلبش به یاد حضرت سقا گرفت و بعد...  می گفت نیزه ای که علمدار را شکست  با یک اشاره ماهی ما را گرفت و رفت...  مادر میان خیمه به گهواره خیره گفت:  بر روی دست، هست خودش را گرفت و بعد...  علیه‌السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
دو قدم رفته و، مي خواست پدر، برگردد  سرِ گهواره به آغوش پسر برگردد  شوق ديدار پسر مي كشدش از ميدان  ظاهرا از سرِ تكليف، نظر برگردد  مرد ميدان جگرش خون شده بود، آمد تا  به دل معركه با پاره جگر برگردد  او كه مجموعه ي درد است...! نبينم هرگز...!  اينچنين منقلب و زير و زبر برگردد  صحبت از شهد و عسل بود، وليكن وقتي  نمك افزوده شود، طعم شكر برگردد  بعد از آن تلخ ترين لحظه رقم خواهد خورد  پدر اينبار، جگر سوخته تر برگردد  نوك پيكان به گلو خيره شد اي واي خدا  چاره اي كن نظر تير سه پر برگردد  هم گلو نازك و هم تير به پهناي گلو  واي از آن لحظه كه يك مرتبه سر برگردد علیه‌السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872
آن قدر توان در بدن مختصرت نیست  آن قدر که حال زدن بال و پرت نیست  بر شانه بینداز خودت را که نیفتی  حالا که توانایی از این بیشترت نیست   فرمود: حسینم، به خدا مسخره کردند  گفتند: مگر صاحب کوثر پدرت نیست  گفتی که مکش منت این حرمله ها را  حیف از تو و دریای غرور پسرت نیست  حالا که مرا می بری از شیر بگیری  یک لحظه ببین مادر من پشت سرت نیست؟    ***  تو مثل علی اکبری و جذب خدایی  آن قدر که از دور و برت هم خبری نیست  آن قدر در آن لحظه سرت گرم خدا بود  که هیج خبر دار نگشتی که سرت نیست  این بار نگه دار سرت را که نیفتد  حالا که توانایی از این بیشترت نیست  علیه‌السلام http://eitaa.com/joinchat/541982734C2fc5617872