eitaa logo
خبرنامه سایت صبح رابر
3هزار دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
207 فایل
اخبار شهرستان رابر را در این کانال دنبال کنید ارتباط با ادمین @sobheraboradmin @chmail.ir" rel="nofollow" target="_blank">sobherabor45@chmail.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
🔶ورود پیکرهای ۵۵ شهید دفاع مقدس به ایران 🔸این شهیدان مربوط به عملیات‌های والفجر ۳، کربلای ۱، عاشورا، مطلع والفجر، مسلم ابن عقیل، والفجر ۴، والفجر ۹، نصر ۷ و عملیات‌های ایذایی دشمن و ضد‌انقلاب در سال‌های‌ نخست انقلاب و تک‌های دشمن در سال‌های پایانی جنگ هستند. 🔸این شهدا در مناطق علمیاتی مهران، زرباطیه، میمک، سومار، گیلانغرب، مندلی، چارته، قلعه‌گیته، نفت‌شهر، پنجوین، محور سردشت ـ بانه و ارتفاعات سقز، دیواندره و سنندج کشف شده‌اند. ⚠️با توجه به شرایط و محدودیت های ایجاد شده، شما می توانید اخبار " " را بدون قطعی اینترنت در پیام‌رسان داخلی "روبیکا" دنبال کنید http://rubika.ir/sobherabor 📲 صبح رابر را در روبیکا دنبال کنید 👇👇 https://rubika.ir/sobherabor 📲 صبح رابر را در اینستاگرام دنبال کنید 👇👇 http://instagram.com/sobherabor3 📲 صبح رابر را در ایتا دنبال کنید 👇👇 http://eitaa.com/sobherabor 📲 صبح رابر را در سروش دنبال کنید 👇👇 http://sapp.ir/n_rabor 📲 صبح رابر را در واتس آپ دنبال کنید 👇👇 https://chat.whatsapp.com/D9Mk4Bq6NrF5jIJPX40Mgf 📲 صبح رابر را در تلگرام دنبال کنید 👇👇 https://t.me/sobherabor http://telegram.me/joinchat/CeN8NzvsJdBAz_KGJrUAhg
32.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥نگاهی که خیلی ها را فراخوانده بود ⚠️با توجه به شرایط و محدودیت های ایجاد شده، شما می توانید اخبار " " را بدون قطعی اینترنت در پیام‌رسان داخلی "روبیکا" دنبال کنید http://rubika.ir/sobherabor 📲 صبح رابر را در روبیکا دنبال کنید 👇👇 https://rubika.ir/sobherabor 📲 صبح رابر را در اینستاگرام دنبال کنید 👇👇 http://instagram.com/sobherabor3 📲 صبح رابر را در ایتا دنبال کنید 👇👇 http://eitaa.com/sobherabor 📲 صبح رابر را در سروش دنبال کنید 👇👇 http://sapp.ir/n_rabor 📲 صبح رابر را در واتس آپ دنبال کنید 👇👇 https://chat.whatsapp.com/D9Mk4Bq6NrF5jIJPX40Mgf 📲 صبح رابر را در تلگرام دنبال کنید 👇👇 https://t.me/sobherabor http://telegram.me/joinchat/CeN8NzvsJdBAz_KGJrUAhg
درد دل گونه ی حضرت زهرا با پیامبر رحمت... تو می روی، پس از این، احترام می شکند تو می روی و دل من مدام می شکند علی، غریبترین عابر است وقتی که میان کوچه جواب سلام می شکند بگو امام جماعت اگر معاویه شد نماز از اول رکن قیام می شکند امام اگر که " مُذل" خوانده شد در این کوچه بگو که معنی قرآن، تمام می شکند مدینه شهر فروش غدیر اگر بشود بگو "عقیله" به بازار شام می شکند هر آن که چشم بدوزد به سکه های طلا میان برق دو چشمش، امام می شکند به منفعت طلبی گر خواص رو کردند حریم شرع، میان عوام می شکند سر حسین مرا سنگ های کوفی نه که لقمه؛ لقمه ی شوم حرام می شکند چه فرق می کند این کوچه یا ته گودال؟ چه فرق می کند این سال یا کدامین سال؟ بگو امام کشی رسم می شود وقتی که جابه جا بشود سنت حرام و حلال بگو که شبهه چنان میکند که"ابن زیاد" "حسین" جلوه کند زیر سبزی یک شال بگو حرام اگر خورده شد نمی فهمید امام عصر به خطبه نشسته یا دجال مشخص است که یک روز خیمه می سوزد که روشن است مداوم، چراغ بیت المال دگر به تاک خراسان هم اعتمادی نیست اگر که پیش رود وضع، بر همین منوال... گران گرفت فدک را... گرانتر از هر چیز نخوانده بود به عمرش" مکاسب" این دلّال دلم گرفته، دلم داغدار رفتن توست مگر که کارگشایی کند اذان بلال @sobherabor
تقدیم به ساحت مقدس زهرای مرضیه سلام الله علیها .............. سه چار کودک و تابوت مادر و یک مرد چه سخت بود بگوید یواش گریه کنند! نخواست شهر بفهمد،نخواست مردم...نه که حیفِ فاطمه، اینان براش گریه کنند! که حیف فاطمه اینان براش گریه کنند! که گریه بر غم "زهرا" شعور می خواهد! نه اشک منفعلانه...نه اشک حسرت بار! "بتول" گریه کنانی غیور می خواهد! خوشا به غیرت آنی که بر نمی تابد "علی" نشسته و غیری به جای او باشد محبّ "فاطمه" در شأن خود نمی داند کسی به غیر "علی" مقتدای او باشد! ........... سلام بر فاطمه ،یکتای آفرینش با استناد به حدیث شریف کساء .......................................................... زنی زیر عبا با آسمان سرّ و سری دارد خدا غیر از "محمد" در عبا پیغمبری دارد در این منظومه، این خورشید، نور دیگری دارد کنار دست ساقی جلوه ی کوثرتری دارد بگو این جمع، جز با "فاطمه" کامل نخواهد شد نباشد آیه ی تطهیر هم نازل نخواهد شد... که "زهرا" در عبا پوشانده قرآن کریمی را ز "با" تا "میم"ِ بسم الله الرحمن الرحیمی را تماشا کرده قدری پرتو نور "قدیم"ی را و جرعه جرعه نوشیده ست صهبای شمیمی را "اشُمُّ عندکٍ" یعنی که این بوی رسولانه بهشتی تر شود دور و برٍ زهرای ریحانه نگاهش آسمان را با زمین دمسازتر کرده کلام او کلام الله را اعجازتر کرده مفاتیحش یداللهِ "علی" را بازتر کرده که قرآن است و هر تفسیر او را رازتر کرده سلامی داده اند این چار تن بر جلوه ی ذاتش رسانده جمع را زیر عبا رمزِ اشاراتش شب قدری که با سرّ نظر، راهِ قدَر بسته "سلامٌ فیه" را با چادرش دور کمر بسته ملَک بر ریشه های جانمازش بال و پر بسته "و مَن تحتَ الکساء"؟ یعنی که او رازی ست سربسته نمی فهمد کسی این راز را غیر از خدای او به حکم آیه ی "لا یعلم الاسرارَ الا هو"... نشسته گردی از دستاس روی آستین هایش زنی جامانده دورِ عرش، ردٌ روشن پایش که سیب سرخ معراج است آغاز معمایش ازل، آغازِ دیروزش، ابد پایان فردایش رسیده لحظه ی اذن دخولِ "فاطمه" آنَک خدا در اشتیاق واژه های "قَد اذِنتُ لَک"... "فَلَمّا اِکتَمَلنا"...فاش شد اسرار پنهانی زمین و آسمان با عشق در آیینه گردانی خدا آن سوی پرچینِ زمان گرم غزلخوانی مبادا خاطر این جمع را هرگز پریشانی!  "فلما اکتملنا" عشق با تقدیر توأم شد تجلی کرد نور پنج تن، آن جلوه، عالم شد... خوشا هنگامه ی " هُم فاطِمَه" با هر چه اسرارش خدا در چرخه ی هر نام، هی کرده ست تکرارش "ابوها"..."بعلها"..شوری ست در تکرارِ هر بارَش کسی اذن هبوطی خواسته با شوق دیدارش شنیده بی حجابِ وحی، نجوای خداوندی که دارد "فاطمه" بی واسطه با عرش پیوندی... عبا را روی سر دارد ولی این بار در کوچه عبا می افتد از سر، بی خبر زن، بی خبر کوچه! و در هم می شود تصویر ماتِ "رهگذر"..کوچه... از این جا می شود داغ بلندی مختصر،کوچه.. عبا را می کشد روی زمین آهسته آهسته چرا مادر می آید این چنین آهسته آهسته... کسی رد می شود بی اذن از زیر عبا مبهم کسی مثل لگد، مثل غلافی آهنین، محکم عبا می افتد از سر بر زمین ناگاه، مادر هم... کنارش آیه ی تطهیر جاری می شود کم کم هنوز از خاطرات این عبا تنزیل می ریزد هنوز از تار و پودش بال جبراییل می ریزد میان التهاب کوچه ها آنچه نباید، شد زنی زیر عبا از خواب سنگین زمین رد شد زن ایمان بود، باور بود، اما شهر مرتد شد در ابهام شبی تاریک رفت و رازِ ممتد شد مدار عالمِ "امر" است خطّ سرخ امضایش زنی روی زمین جا مانده ردّ روشن پایش... ......... @sobherabor
تقدیم به زهرای مرضیه سلام الله علیها گر چه یک شهر،تماشاگرِ ابتر هم داشت آنچنان سوخت،که گفتند:"مگر در هم داشت؟" دخترک گوشه به گوشه،همه جا گشت و گریست گفت:"این خانه ی ماتم زده،مادر هم داشت!." نفَسِ شرقی این باغچه،پیش از تاراج هر سحر،رایحه ی یاس معطر هم داشت! هر که هر جور دلش خواست،"علی"را فهمید یادشان رفت "علی"،معنی دیگر هم داشت! آه،این کوهِ تَرَک خورده ی افتاده به بند پشت هر دامنه ی حوصله،"حیدر"هم داشت! شیخ،آیات گزینش شده را خواند و گذشت اصلا انگار نه انگار، که"کوثر"هم داشت! از بلندای یقین لگدش پیدا بود نه فقط بغضِ "اُحُد"،کینه ی "خیبر"هم داشت نعل ها،شکل دگردیسی این نعلینند که به مادر زد و چشمی به برادر هم داشت... کوچه،گودال شد و...زخم شد و....یک "تن" ماند نعل ها همهمه کردند:"مگر سر هم داشت؟!" .............................................. کانال اشعار دکتر سیده اعظم حسینی @sobherabor
درد دل حضرت زهرا سلام الله علیها با عموی شهیدشان حضرت حمزه سلام الله علیه... این چندمین شب است؟ نمی دانم حال و هوای خانه مساعد نیست در خانه جانماز "علی" پهن است خانه مگر مجاور مسجد نیست؟ این چندمین شب است؟ نمی دانم در خانه غیر صحبت غربت نیست حیدر چرا نماز فرادا خواند؟ حیدر مگر امام جماعت نیست؟ چندین دوشنبه رد شده از تقویم؟ از این سکوت مبهم بی تغییر امروز شنبه بود عمو حمزه! ای شنبه بی زیارت تو دلگیر.. گفتم خودم اگر بشود...امروز.. این شد که فضه را نفرستادم یک بار هم بلند شدم،اما حیدر اگر نبود می افتادم... این بار چندم است قسم می داد؟ جان علی بخواب! رعایت کن واجب که نیست فاطمه جان! اصلا در بسترت نشسته زیارت کن.. حتی نشسته هم نتوانستم این را کسی به جز تو نمی داند تسبیح تربت تو که سنگین نیست دستم توان نداشت بچرخاند.. دردم لگد که نیست عمو! اصلا انگار کن که خسته ام از دستاس دردم جماعتی ست نمک پرورد دردم جماعتی ست نمک،نشناس... ضلع شمال غربی این مسجد با مسجد ضرار برادر شد "شب" زیر سایه بان بلند شهر غلظت گرفت و چند برابر شد شهری اسیر هر چه که پیش آید شهری بدون "حمزه" و بی "جعفر" در سینه ی من آنچه فرو میرفت دندان "هند" بود نه میخ در کعبه "علی" ست کو دم شمشیرت تا هر چه بت که مانده بتاراند کو منطق بُرنده ی "جعفر" تا این آیه را به شهر بفهماند... من خواب دیدم از وسط کوچه تو آمدی و کوچه مسلمان شد گل میخ ها کنار کشیدند و هیزم شکوفه داد،گلستان شد دیدم که نخل های فدک دست هر شاهد غدیر رطب دادند برگشت دست "جعفر" و در کوچه دستان سیلی از نفس افتادند من خواب دیدم از وسط کوچه مشکی برای آب امان می برد گهواره ی تمامی نوزادان آرام در نسیم تکان می خورد.. از خواب می پرم و دوباره "در"‌ با یک صدای مبهم ناشفاف این بوی چوب نیست که می آید انگار خیمه سوخته این اطراف نگذاشت تنگه ی اُحُدی امروز فصل الخطاب کوچه ی ما باشی باور نمی کنم که به این منوال تنها تو "سیدالشهدا" باشی با یک سلام سمت تو می چرخم از گوشه های زخمی این بستر کار عمو و دختر دیگر کاش هرگز به درددل نکشد دیگر... @sobherabor