▪️اجلاس دولت جهانی، (WGS)، چند روز پیش در امارات متحدهء عربی برگزار شد؛ نشستی که به صورت سالیانه و از سال 2013، برگزار میگردد.
🔺موضوع اصلی نشست امسال، "شکل دادن به دولتهای آینده" بود. این اجلاس، رهبران فکری، کارشناسان و تصمیمگیرندگان جهانی را از سراسر دنیا گرد هم آورد تا در توسعهء ابزارها، سیاستها و مدلهایی که در شکلدهی دولتهای آینده ضروری هستند، مشارکت کنند.
🔺در این نشست، دههزار مقام دولتی بین المللی، رهبران فکری، کارشناسان و تصمیم گیرندگان جهانی گرد هم آمدند. بیش از 250 وزیر از کشورهای مختلف و نیز 20 رییس جمهور هم در آن حاضر بودند.
❓سؤال: این اجلاس چیه و به چه حقی، برای دولتهای مختلف، تصمیم میگیرد؟ آن هم اینقدر واضح و بیپرده؟
❓سؤال مهمتر: چه کسانی از ایران در این نشست شرکت داشتند؟ (و چه تعهداتی را امضا کردند؟) چیزی که البته ردی از آن در اخبار نیافتم!
🔺عنوان این اجلاس هم بسیار پرطمطراق است: "اجلاس دولت جهانی!" اینها چه کسانی هستند که برای دولت جهانی تصمیم میگیرند و نظر میدهند؟
💠اساساً، تنها یک دولت جهانی وجود دارد که دولت حقهء حضرت حجت (عج) هست، باقیش، دنگ و فنگ طاغوتیان زمان هست که فعلاً خیلی جوگیر شدند...
🆔@CoronaDeception
🌐لینک پیوستن به کانال:
https://eitaa.com/joinchat/93192196Cac05c503bc
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
▪️اجلاس دولت جهانی، (WGS)، چند روز پیش در امارات متحدهء عربی برگزار شد؛ نشستی که به صورت سالیانه و ا
کاش بشه فهمید که آیا از دولت ایران یا بخش نواوری ایران یا معارضین، دقیقا چه کسانی به این اجلاس رفته اند و در ان شرکت کرده اند.
این دست شرکت کنندگان، در چنین همایشهایی که هدفش مدیریت آینده است، در اینده نقشهای جدی خواهند داشت
ابوالحسن ابتهاج که سازمان برنامه ایران را تاسیس کرد و پدر سازمان برنامه است، در جوانی و به خرج خودش و با کشتی خود را به امریکا میرساند و در نشست بزرگ و مهم برتنوودز که کل اقتصاد مالی قرن بیستم تا امروز را تحت تاثیر قرار داده، شرکت کرده بود
shabaniye_latifi_1394.mp3
18.56M
مناجات شعبانیه
حجه الاسلام محمد لطیفی
@social_theory
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
یکی از خلاءهای بزرگ ما حزب اللهی ها در دوران پس از انقلاب این است که موضوعاتی که در آیینه آن، انقلا
✅🔆مرحوم دکتر محمد علی مرادی برای من شخصیتی بسیار خواندنی است و از او بسیار استفاده کرده ام. این متن را امروز در سایت او یافتم و برایم خیلی جالب بود. این روزها که قرار است ایده زیست شهر را عمومی کنیم و آن را توضیح دهیم، پیدا کردن این متن برایم خیلی جالب بود
👇
سلام. اول خودم را معرفی کنم. نام من محمدعلی مرادی است. در شرکت مهندسی نقشجهان پارس با آقای میرمیران روی یک پروژه کار میکردیم بانام «اثرات دوسویه عوامل اجتماعی اقتصادی بر کالبد شهر». آقای میرمیران میگفت که ببینیم تئوریهایی که در دنیا هست چه قدر اینجا مصداق دارد. یعنی با آن تئوریها بتوانیم روی اصفهان کارکنیم. آن موقع جوان بودم و دانشگاه تعطیلشده بود و یک مقدار فلسفه میخواندم. من به میرمیران گفتم این کار سواد زیادی میخواهد که ما توانش را فکر نمیکنم داشته باشیم. من میخواهم بروم چند سال فلسفه بخوانم برای این پروژه تا بتوانم مدل ذهنی آنها را دربیاورم و با مدل ذهنی اینجا مقایسه کنم تا ببینیم چگونه است و شروع کنیم تناسباتش را پیدا کنیم تا بتوانیم بفهمیم که اثرات دوسویه عوامل اجتماعی اقتصادی بر کالبد شهر بهطور مثال اصفهان واجد چه منطقی است. میرمیران به من گفت اگر بخواهی فلسفه بخوانی باید بروی آلمان فلسفه بخوانی چراکه مهد فلسفه آلمان است و من رحل سفر بستم و سال شصتوهشت رفتم آلمان. وقتی رفتم آنجا من نمیخواستم مدرک بگیرم چراکه دنبال پروژه خودمان بودم در آنجا دیدم سوادم نسبت به آنها خیلی کم است برای همین شبانه سه چهار سال بهطور غیررسمی رفتم دبیرستان و خیلی از بحثهایی که برای شما اینجا میتوانم بگویم در دبیرستان شبانه یاد گرفتم. شبانه که میرفتم دبیرستان فهمیدم که بچه آلمانی که میآید در دبیرستان چگونه متن نوشتن را یادش میدهند. بعد رفتم کالج، لیسانس و فوقلیسانس و دکترا خواندم و پروژهای که قرار بود سه چهار سال طول بکشد بیست سال طول کشید. وقتی برگشتم ایران آقای میرمیران فوت کرده بود و فقط یک بار در فرانکفورت موقعی که برای ساخت کنسولگری ایران آمده بود او را دیدم. پایاننامه لیسانسم را با موضوع «روشنگری بهمثابه یک دوران»، فوقلیسانسم را با موضوع «مفهوم در سنجش خرد ناب» و دکترایم را «آگاهی و خودآگاهی نزد فیشته» نوشتم. اما چون دوستانم همه معمار بودند و من از اول برای پروژۀ معماری به آلمان رفته بودم همیشه به معماری توجه داشتم، در دانشگاه آلمان آقایی هست به نام نومایر1 که یک فیلسوف معمار است و کتابی دارد به نام «چهل متن پایهای برای تئوری معماری»2من همیشه کلاسش را که یک درس گفتارهایی بود دربارۀ «چگونه معماری را میفلسفیم؟» میرفتم. این مدتی که آمدهام اینجا سایتی طراحی کردیم به نام معمارنت و کلاسهایی حاشیهای دارم و با بچههای معماری دائم حشرونشر داریم. این پیشینۀ من است و اینکه یک نفر که تخصصش فلسفه است سرک میکشد به فیلم، معماری. من فلسفه را همینگونه میفهمم. فلسفه در ایران یکی از ایرادهایش این است که فیلسوفها وارد بحث نمیشوند. اگر شما دانشگاه برلین را در نظر بگیرید شما میبیند فیلسوفها رویش نظر داشتند و ایدههایش را فیلسوفان دادهاند.
http://www.phalsafe.com/node/841
🆔 @social_theory
هدایت شده از خبرگزاری تسنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرکت و پاس گل دیدنی «خواکین تورس» در لیگ MLS
@TasnimNews
📌 *بیروایتها*
🔹از جناب خضر (ع) تقاضا کرد که تعلیم او را بر عهده بگیرد. خضر (ع) آب پاکی را بر دستان او ریخت؛ مگر تو میتوانی کنار من تاب بیاوری؟! و ادامه داد: وَكَیۡفَ تَصۡبِرُ عَلَىٰ مَا لَمۡ تُحِطۡ بِهِ خُبۡرا؟ میدانی به چه آزمایش خواهی شد؟ ابتلاء تو صبر نیست، صبرِ در بیخبری است، صبر درحالیکه هیچ روایتی از اتفاقات شگفتی که رخ میدهد، نداری.
🔹چرا آدمی به خرافه پناه میبرد؟ مثلا چرا تمایل دارد بپذیرد که بین عبور از زیر نردبان و بدشانسی در طول روز، ربطی هست؟ برایش چه سودی دارد که باور کند قرار است امروزش خراب شود؟ گویا در پس این رفتارهای ظاهرا غیر عقلائی، منطق قدرتمند ناخودآگاهی وجود دارد؛ تلاش برای قاعدهمند دیدن اتفاقات زندگی، البته در کلیشههایی ساده. زیستن در جهان پیشبینیناپذیر به شدت ترسناک است. خرافه، جهان را روایت میکند و این ترس را از بین میبرد. خرافه به تو میگوید بدشانسی نتیجه عبور از زیر نردبان است، پس اگر از زیر نردبان رد نشدی، خیالت راحت باشد؛ هزینهاش این است که امروز را به استرس میگذرانی ولی روزهای دیگر برایت سفید میشوند.
🔹فضانوردها را دیدهاید که برای تعمیرات ایستگاه فضایی از داخل محفظه آن خارج میشوند؟ تنها نخ اتصال آنها به ایستگاه، کابلی است که به آن بند ناف (umbilical cable) میگویند. اگر این کابل قطع شود، فضانورد در جهانی بیانتها معلق میشود. روایت از اکنون، همین کابل بندنافی است که تو را به جهان پیرامونت پیوند میزند. روایت از اکنون، از نان شب هم واجبتر است.
🔹اینها را گفتم تا بگویم هیچ بحرانی به قدر بیروایتی، مهلک نیست. انسانِ بیروایت، معلّق و گیج است، تابآوری و صبرش را از دست میدهد و به هر خرافهای چنگ میزند تا از این بحران خارج شود. بگذارید اینگونه بگویم: بیروایتی ترسناکتر از یک روایتِ ترسناک است.
🔹این را هم اضافه کنم که اساسا هیچ توصیفی، "توصیف" صرف نیست و حتما در دل خود "تجویز" هم به همراه دارد. روایت اکنون نه فقط روایت اکنون که علاوه بر آن، بیان مسیر اصلاح امروز است. هر صورتبندی از مساله، صورتبندی از راهحل نیز هست. بنابراین بیروایتی، متضمن بیعملی است و جامعه بیروایت، جامعهای منفعل است.
🔹بحران رسانهای این روزهای ما، همین است. مردم از توصیف اکنونشان عاجز شدهاند؛ نمیدانند قطار اقتصاد و سیاست خارجی و غیره به کدام سو میرود؟ فیالمثل آیا در نقاط انتهایی یک بحران اقتصادی هستیم یا در شروع بحرانی جدید؟
نه صورتبندی قابل اعتمادی از مشکل دارند و نه ذهنیت قابل اتکایی از راهحلهای محتمل و افق پیشرو. بیروایتی، بازار خرافه را رونق میدهد. خرافه در سطح اجتماعی یعنی اتفاقاتی که در عالم عینیت ارتباط اندکی به یکدیگر دارند، از روی ترس ناخودآگاه ناشی از بیروایتی، در ذهنیت جامعه به هم پیوند میخورند. سادهتر بگویم، خرافه اجتماعی یعنی همین شرطیشدن اقتصاد. یعنی همین پیامکی که روبیکا برایت میزند که ساعت ۴:۳۰ بامداد، مناظره ترامپ و بایدن را به صورت زنده و با ترجمه همزمان برایت پخش میکند و تو میبینی ملتت بیش از ملت آمریکا پیگیر این مناظرهاند. در سیاست خارجی تفاوت بنیادینی بین ترامپ و بایدن هست؟ نه آنچنان، اما ذهن بیروایت، به دنبال روایت است و هر تفاوت جزئی این دو میتواند برایش الهامبخش خرافهای جدید باشد.
🔹چرا بحران بیروایتی شکل میگیرد؟ به گمانم مهمترین علت آن، فقدان راوی است؛ شخصیتهای رسانهای که در طول سالها، سرمایهای از اعتماد و اعتبار اندوختهاند و به وقت بحران میتوانند روایتهای مورد اعتماد برای مردمشان بسازند؛ هم اکنون را توصیف کنند و هم راه ساختن فردا را نشان بدهند.
🔹چرا راوی نداریم؟ سوالی که پاسخ به آن مجال دیگری میطلبد، اما اگر بخواهم کوتاه پاسخ بگویم: چون راویکُشی کردیم. راوی با حرّیتش نزد مردم اعتبار مییابد. نمیشود از او توقع داشت بلندگوی مدیران بالادستیاش باشد. اما چه کردیم؟ چارچوبهای رسانهای تنگی ساختیم که انتظار منش کارمندی از راویان داشت و جایی برای حرّیت باقی نمیگذاشت. و نتیجهاش شد قلع و قمع همین بضاعت اندک؛ تعطیل کردن تک و توک جوانههای امیدی مثل ثریا و جهانآرا. رسانه ملی تبدیل شد به انبار کاهی که گاهی گندمی هم در آن یافت میشود و البته به محض یافت شدن، صاحب انبار آن را لگدمال میکند. و مردم ماندند و این بحران بیروایتی و مُشتی برنامه سرگرم کننده. مثل آن فضانوردی که کابل بندنافیاش را بریدهاند و در کلاه فضانوردیاش برایش موزیک پخش میکنند..
https://ble.ir/dinrasaneh
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
📌 *بیروایتها* 🔹از جناب خضر (ع) تقاضا کرد که تعلیم او را بر عهده بگیرد. خضر (ع) آب پاکی را بر دستا
علیرضا قربانی یک شاهکار است. هم در فکر کردن و هم در جاری کردن آن بر قلم
خدا رحمت کند سید مصطفی مدرس را که تلاش داشت من با او دوست باشم، اما هنوز این اتفاق رخ نداده است و فقط یکبار با هم گفتگو کردیم
هدایت شده از بلد طیّب/منان رئیسی
7.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چند ماه قبل (دقیقا هفته آخری که قرار بود از شهرداری تهران جدا شوم) جلسهای با مدیر یکی از شبکههای سیما در جام جم داشتم. موضوع جلسه، تقاضای حقیر برای پخش کلیپهایی بود که تحت عنوان "روشندان"، برگرفته از واژگان معماری سنتی، درباره معماری و شهرسازی اسلامی ایرانی ساخته بودیم (اگر به پیامهای قبلی این کانال مراجعه بفرمایید این کلیپهای کوتاه و جذاب را که کلا ۱۵ عدد بودند میتوانید مشاهده بفرمایید).
اما ایشان بعد از آنکه چند مورد از کلیپها را دید فرمود که نمیتواند اینها را پخش کند چون نقد نظام است! و در میان حیرت حقیر ادامه دادند که چون در این کلیپها توضیح داده شده که شهر مطلوب و اسلامی، شهر افقی است و نه عمودی، پخش اینها نقد نظام است زیرا مدیران ما طی چند دهه اخیر، کلانشهرها را با الگویی دیگر و بر اساس توسعه عمودی و آپارتمانسازی ساختهاند.
پاسخ اجمالی به ایشان آن بود که نظام نه شمایی و نه بنده و نه مدیرانی که سالها شهرهای ما را اشتباه اداره کردهاند؛ تا اینکه اخیرا که این ویدئوی کوتاه از مرحوم آیت الله مصباح را دیدم دوباره یاد خاطرهام از جلسه با آن مدیر سیما افتادم و بهترین جواب به ایشان را در این صحبتهای علامه مصباح یافتم. لطفا شما هم این بیانات ایشان را مشاهده بفرمایید.
زمان: ۱ دقیقه و ۲۲ ثانیه
@baladetayyeb
16.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💠 شهرساز پیش از سیاستگذار، قانوننویس و دولتمرد، ایدهی یک ملت را به کالبد تبدیل میکند.
💠 غفلت طرفداران انقلاب اسلامی و جریان حزباللهی از مفهوم فضای اجتماعی، پدیده شهر و کالبد زندگی.
🔻 حجتالاسلام #حسینمهدیزاده در دوره آموزشیترویجیِ زیستشهرهای نوینِ مولِّد به این موضوعات و دیگر موضوعات مهم این حوزه خواهد پرداخت.
#معرفیدوره
زمان برگزاری: چهارشنبه و پنجشنبه (۱۰ و ۱۱ اسفندماه) ساعت ۱۴ الی ۱۸
شیوه برگزاری: حضوری و مجازی(#آنلاین)
قم، بلوار الغدیر، کوچه ۱۰، ساختمان مفید، طبقه ۴
🎴ثبتنام از طریق:
http://www.negahschool.ir/product/zist-shahr/
⭐️⭐️⭐️
آگاهے براے سامانے دیگر
مدرسه تفکرونوآوری نگاه
🔰 @sch_negah
🌐 http://www.negahschool.ir
هدایت شده از مستضعفین تیوی
6.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ آیا کسی حق اعتراض دارد؟!
🔹۱۲ دیماه، «کانون انجمنهای صنفی کارگران پالایشگاههای گاز استان بوشهر» به عنوان بزرگترین تشکل رسمی کارگری کشور با ۱۴۰۰۰ عضو، نامهای به #استاندار_بوشهر مینویسد و از وی درخواست مجوز برای برگزاری تجمع صنفی مسالمتآمیز میکند.
🔸علیرغم وعدهی استاندار بوشهر مبنی بر تعیین مکان برای اعتراضات، اعتنایی به درخواست کانون نمیشود تا نامه دوم و سوم هم زده شود. اما واکنش استاندار بوشهر همچنان سکوت است. در نهایت کارگران تصمیم میگیرند با صدور اطلاعیهای، زمان، مکان و مدت تجمع را اعلام کنند.
🔹صدور اطلاعیه با واکنش شورای تأمین عسلویه مواجه میشود و پس از به نتیجه نرسیدن مذاکرات، در نهایت علیرضا میرغفاری رئیس کانون انجمنهای صنفی کارگران، شب قبل از تجمع بازداشت میشود که پس از پارهای گفتگوها و مذاکرات، عصر روز بعد بدون قید آزاد میشود. با این حال تا اطلاع ثانوی حضور وی در محل کار ممنوع است.
🔸۱۰ نفر دیگر از کارگران هم به اتهام شرکت در تجمع اول اسفند بازداشت و پس از یک روز آزاد میشوند.
🔹این برخوردها در شرایطی است که این کانون در بحبوحهی اغتشاشات از تجمعات سیاسی برخی کارگران اعلام برائت کرده و در بیانیههای متعدد بر صنفی بودن تجمع خود تاکید کردهاند. حتی در آخرین اطلاعیه تاکید شده که صرفاً کارگرانی در تجمع شرکت کنند که شیفت کاری ندارند تا کار و تولید دچار وقفه نشود!
🔺پ.ن: در این قضیه فارغ از مطالبات، مسئلهی اصلی پایمال شدن فجیع #حق_اعتراض است. در این باره بیشتر خواهیم گفت. منتظر باشید...
🎬@Mostazafin_Tv
هدایت شده از محسن قنبریان
سه نوع نگاه در نسبت فقه و ساخت جامعه(2).mp3
1.7M
☑️ سه نوع نگاه در نسبت فقه و ساخت جامعه
📚برشی از کارگاه فقه تراز/ ۱۴۰۰
🎙حجت الاسلام قنبریان
#ویژه_فقه_پژوهان
☑️ @m_ghanbarian
ساخت ایران|حسین مهدیزاده
☑️ سه نوع نگاه در نسبت فقه و ساخت جامعه 📚برشی از کارگاه فقه تراز/ ۱۴۰۰ 🎙حجت الاسلام قنبریان #ویژه_
به گمانم نکته ای که در این فایل از استاد قنبریان هست مساله «طبیعت جامعه» است. اگر این نکته را نفهمیم، بله! نه تقسیمات این بحث فهمیده می شود و نه معنای فقیه تراز و نه دقت فقهی گوینده. اما چند نکته ای در توضیح مفهوم طبیعت جامعه که شاید در فهم این چند دقیقه از استاد قنبریان(زیدعزه) مفید واقع شود:
من نیز دو سالی است به مساله طبیعت جامعه، با نکته ای که مرحوم خواجه طوسی در اخلاق ناصری مطرح کرده اند علاقه مند شده ام و در حال مطالعه آن هستم. در اینجا طبیعت جامعه در مقابل صناعت است و صناعت جایی است که قانون و حکم و الزام به میدان می اید. اما هر دو این ها توان این را دارند که انبعاث لازم را در ما ایجاد کنند که یک فعل را ترک یا انجام دهیم.
این نکته در کلیت حکمت و فلسفه از یونان موضوعیت داشته است و حرف جدیدی نیست. مثلا این سخنرانی دکتر حسن بلخاری درباره طبیعت و صناعت در یونان باستان است:
https://www.cgie.org.ir/fa/news/264464
یا همین الان دکتر محمد رضا بهشتی در حال تدریس بحث اصلاح طبیعت از راه صناعت در مدرسه دین و اقتصاد است که البته من هنوز آن را گوش ندادم.
قبل از خواجه طوسی، ابن مسکویه هم در تهذیب الاخلاق این بحث را مطرح کرده و....
نکته جالب این است که به نظر می رسد که طبیعت گرایی در عصر مدرن هم به همین معناست یعنی طبیعت در مقابل صناعت نه طبیعت به معنای ماده گرایی و این خلط بزرگی است که در فضای عرفی مذهبی نسبت به این اصطلاح وجود دارد(و ماتریالیسیم و ماده گرایی، به بحث دیگری و دوره دیگری اشاره دارد). آقای واعظی در کتاب نقد و بررسی نظریه های عدالت، ذیل تجربه گرایی، در بیان نظریه هیوم اشاره می کند که او عدالت را فضیلت طبیعی می داند(natiural virtue) نه فضیلت صناعی (artificial virtue)
تا جایی که من جسته و گریخته متوجه شدم، آقای قنبریان ضرورت ساخت طبیعت برای جامعه را قبول کرده اند. حالا این را از دنیای مدرن گرفته اند یا کسانی مثل جواجه طوسی نمی دانم اما به هر حال قبول کرده اند چون در چند نوبت استفاده این اصطلاح را در فایلهایی که از ایشان گوش کردم دیده ام.
به نظرم این مساله توجهی بسیار دقیق و عمیق است و پذیرش آن به عنوان یک مساله و بخصوص ارجاع آن به فقه، یک عرصه بزرگ و جدیدی را جلوی حکمت و فقه ما باز می کند که هم میراث گذشته دارد و هم امکان نوآوری دارد.
جالب ان است که جواجه طوسی در همین رساله ای که در بالا گذاشتم، پس از آنکه معتقد می شود که طبیعت جامعه (الهی) محبت است و به تحلیل جامعه می پردازد در ادامه ادعا می کند که شریعت اسلامی بر اساس اینکه این نکته مهم را پذیرفته است، اینگونه شده است و الا اگر طبیعت جامعه را قبول نداشت یا طبیعت جامعه را مثلا غضب می دانست، [و من اضافه می کنم که یا مثل امروز طبیعت جامعه را رقابت می دانست] شریعت اینچنین نمی شد. به تعبیر دیگر، ملاکات احکام الزامیه، در طبیعتی است که این احکام صناعی به آن متعهد هستند.
به نظرم این بحث واقعا عمیق است، اگرچه جدید است و ارائه آن در یک فایل دو سه دقیقه ای واقعا سوء تفاهم های زیادی تولید می کند.
حسین مهدیزاده
🆔 @social_theory