💢کلنگری اسلامی ...💢
🔹در گروهی از فرهیختگان گفته شد که یکی از اساتید علوم انسانی معتقد است که نگاه سیستمی و کل نگری، اساساً سکولار است و ما در سنت فکری خودمان چنین رویکردی نداریم.
🔹متن زیر در پاسخ به این ادعا در همان گروه نوشته شد که با اندکی تغییر تقدیم می گردد:👇
◼️نگاه مجموعه نگر و کل نگر، به نحوه های متعددی در سنت منطقی و فلسفی ما سابقه دارد.
➖ هم در نگاه فلسفه مشاء، هم در نگاه حکمت متعالیه و هم در نگاه عرفانی، منظرهای کل گرایانه متعددی وجود دارد که متاسفانه خوب منقح نشده و مرز آنها با یکدیگر و حتی با نگاه سیستمی مدرن روشن نشده است.
➖به عنوان مثال، ما در تفکر مشایی با جوهر جسمانی مواجه هستیم که اساسا منتجه ی ترکیب دو جوهر صورت و ماده است؛ ترکیب یک جوهر بالفعل و یک جوهر بالقوه و یا حتی در ذهن، ما مفهومی داریم به نام «نوع» که در نگاه مشهور (به غیر از نگاه علامه طباطبایی)، حاصل ترکیب دو مفهوم جوهر و عرض است که یکی «مبهم» است و دیگری «متحصل».
➖همچنین ما در حکمت متعالیه بعد از تشکیک، اثبات یک «واحد مشکک و ذومراتب» می کنیم. این نگاه نوعی وحدت و کثرت توأمان را توضیح می دهد که کاملا متفاوت با نگاه هگلی و همچنین نگاه های سیستمی و کل گرایانه نیمه دوم قرن بیستم است.
➖هم در حکمت متعالیه و هم در عرفان موارد متعدد دیگری نیز از نگاه کل نگرانه وجود دارد که لازم است که نسبت آن با نگاه کلی نگرانه تحلیل شود، مانند قاعده «بسیط الحقیقه #کل_الاشیاء».
➖اینها همه غیر از تصریحاتی است که خود بوعلی در مقاله پنجم و فصل دوم الهیات شفا تحت عنوان «فی کیفیة کون الکلیة للطبایع الکلیة و اتمام القول فی ذلک و فی الفرق بین الکل و الجزء، الکلی و الجزئی» دارد: 👇
«و إذ قد عرفنا هذه الأشياء فقد، سهل لنا الفرق بين الكل و الجزء و بين الكلي و الجزئي، و ذلك أن الكل من حيث هو كل يكون موجودا في الأشياء، و أما الكلي من حيث هو كلي فليس موجودا إلا في التصور. و أيضا الكل يعد بأجزائه و يكون كل جزء داخلا في قوامه، و أما الكلي فإنه لا يعد بأجزائه، و لا أيضا الجزئيات داخلة في قوامه. و أيضا فإن طبيعة الكل لا تقوم الأجزاء التي فيه، بل يتقوم منها، و أما طبيعة الكلي فإنها تقوم الأجزاء التي فيه. و كذلك فإن طبيعة الكل لا تصير جزءا من أجزائه البتة، و أما طبيعة الكلي فإنها جزء من طبيعة الجزئيات لأنها إما الأنواع فتقوم من طبائع الكليين أعني الجنس و الفصل، و إما الأشخاص فتتقوم من طبيعة الكليات كلها و من طبيعة الأعراض التي تكتنفها مع المادة. و أيضا فإن الكل لا يكون كلا لكل جزء وحده و لو انفرد، و الكلي يكون كليا محمولا على كل جزئي. و أيضا فإن أجزاء كل كل متناهية، و ليس أجزاء كل كلي متناهية. و أيضا الكل يحتاج، إلى أن تحضره أجزاؤه معا، و الكلي لا يحتاج إلى أن تحضره أجزاؤه معا. و قد يمكنك أن تجد فروقا أيضا غير هذه فتعلم أن الكل غير الكلي.»
◼️مرحوم سیدمنیرالدین حسینی نیز اوائل دهه شصت به بررسی منطق کل نگری و سیستمی ورود پیدا کرده است.
➖ شروع این توجه از پرداختن به مقوله #منطق_انطباق صورت می گیرد.
➖مدعای آن زمان مرحوم حسینی آن است که در مقام امتثال احکام کلی شرعی، نمی توان از شیوه «انطباق کلی بر فرد» استفاده کرد و ما در مقام عمل، ناگزیر از برخورداری از «منطق نظام سازی یا کلسازی» هستیم. همین امر موجب شد که به مطالعه انتقادی نگاه های سیستمی غرب به بپردازد. حاصل این تلاش، این تحلیل بود که نگاه سیستمی از دو منشاء می تواند متأثر از نگاه های غیر دینی شود و تفکر سیستمی را مادی گرایانه کند. این دو منشاء، عبارتند بود از 1ـ #اهداف_سیستم که از ناحیه نظام ارزشی و مطلوبیتهای محقق سرچشمه می گیرد و 2ـ #مبنای_سیستم که از نظام فکری و هستی شناسیِ محقق نشأت می گیرد و توضیح نوع نسبتها و نظام نسبتهای متغیرهای مختلف یک فرآیند و ترکیب را میدهد.
➖گزارش خوبی از تحلیل های دهه شصت مرحوم حسینی در مقدمه کتاب «درآمدی بر نظامهای اقتصادی» که تقریر درسهای دهه شصت دکتر مسعود درخشان است➖، آمده است.
➖همچنین جناب آقای پیروزمند حدود بیست سال پیش، مقاله ای نوشته بودند تحت عنوان «نقدی بر نگرشهای سیستمی» که نمی دونم کجا چاپ شده است.
➖همچنین جناب آقای مهندس سید جعفر مرعشی کتابی را چند سال پیش با همکاری چند نفر دیگر تحت عنوان «تفکر سیستمی» منتشر کردند که فصل آخرش گزارشی از نگاه های مرحوم حسینی الهاشمی به تفکر سیستمی است.
➖البته این تلقی ها، بعد و در ضمن مباحث فلسفی مرحوم حسینی ارتقاء یافت و به مواجهه و نقد ریشه های فلسفی و منطقی تفکر مدرن منتهی شد که گزارش آن را می توانید از دوستان گروه فلسفه فرهنگستان طلب کنید.