🗓هفته کتاب و کتابخوانی
🏳رمان خواندنی خانواده تیبو
🏳اثر مارتین دوگارد فرانسوی
🏳باترجمه دکترابوالحسن نجفی/۴پ
💠رهبرانقلاب
‼️من چند سال قبل، از یک نویسنده قوىِ فرانسوی رمانی خواندم به نام «خانواده تیبو» این رمان خیلی قوی است! ۸۴/۲/۱۹
‼️من یک کتابی را از روژه مارتین دوگار نویسنده فرانسوی که رمانی نوشته بنام خانواده یتیبو خواندهام. به فارسی هم ترجمه شده و من چون با این نوشتههای هنری از قدیم آشنا بودهام، گاهی اوقات این چیزها را میبینم و نکات مهمی در اینها پیدا میکنم! ۷۰/۷/۲۴
‼️من به آقای نجفی مترجم این رمان هم گفتم جلد سوم و چهارم کتاب «خانوادهی تیبو» ارزش تاریخىِ خیلی قیمتی دارد. این دو جلد، تمام اوضاع و احوال جنگ بینالملل اول و مقدمات آن را نشان میدهد، من این کتاب را خیلی دوست میدارم؛ چون زبان خوب و اطلاعات زیادی دارد. دوست میدارم توصیه کنم که جوانان هم این رمان را بخوانند! ۷۰/۹/۱۸
📚دوره کامل۴جلدی
⬇️نسخهpdf
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
هدایت شده از سطلیات
🇮🇷 معرفی موتور جستجوی علم نت
✅ #علم_نت یک جویشگر علمی فارسی است که با رویکردی شبیه به گوگل اسکالر و با تمرکز بر اسناد علمی فارسی طراحی شده است. این جویشگر سایت های نمایه کننده اسناد علمی مانند مگیران، نورمگز، انسانی، سیویلیکا، ایرانداک و همچنین سایت های اصلی نشریات علمی پژوهشی را ایندکس کرده و در قالب یک جویشگر تخصصی و یکپارچه در اختیار پژوهشگران قرار می دهد.
✅ در حال حاضر از طریق علم نت امکان جستجو در اطلاعات بیش از 4.5 میلیون سند علمی شامل #کتاب، #مقاله و #پایان_نامه فراهم شده است.
🌐🇮🇷 https://elmnet.ir
🆘 @Roshangari_ir
هدایت شده از تقریرات درسی حسین مهدیزاده
2232322_-211480.pdf
360.5K
💢انتقال قدرت از فرایند سیاست به فرآیندهای اقتصادی در عصر فضای مجازی
📜روزنامه قدس
💬مصاحبه شونده: حسین مهدیزاده
🔴قسمت اول؛ 98/9/11
هدایت شده از حسین مهدیزاده
2494465_-211527.pdf
321.5K
💢انتقال قدرت از فرایند سیاست به فرآیندهای اقتصادی در عصر فضای مجازی
📜روزنامه قدس
💬مصاحبه شونده: حسین مهدیزاده
🔴قسمت دوم؛ 98/9/17
🔹پایان نولیبرالیسم و تولد دوبارۀ تاریخ
استیگلیتز، اقتصاددان آمریکایی و برندۀ نوبل اقتصاد در سال ۲۰۰۱ که سالها از مقامات ارشد بانک جهانی بوده، در اوایل قرن حاضر در مقالهای باعنوان «پس از ۱۰ سال» سیاستهای تعدیل اقتصادی که خود یکی از واضعان آن بود را به نقد کشید. طی سالهای اخیر توجه او به نابرابری و تأکید بر «ضرورت بازنگری قوانین اقتصادی» (ترجمۀ فارسی این کتاب در مؤسسۀ عالی پژوهش تأمین اجتماعی منتشر شده است) منجر به آن شد که برخی اقتصاددانهای جریان متعارف او را یک فعال سیاسی پوپولیست بنامند! «پایان نولیبرالیسم و تولد دوبارۀ تاریخ» عنوان یادداشتی است از استیگلیتز، که هفتۀ پیش (۴ نوامبر) در project syndicate منتشر شده است. در ادامه بخشهایی از متن یادداشت را میخوانید:
🔸بهمدت ۴۰ سال نخبگان در اکثر کشورهای ثروتمند و فقیر وعده دادند که سیاستهای نولیبرال به رشد اقتصادی سریعتر میانجامد و از طریق دینامیزم نشت به پایین (trickle down) موجب میشود تا وضعیت همه، ازجمله فقیرترین گروههای جمعیتی بهتر شود. اما براساس شواهد فعلی گویا نباید نسبت به کاهش اعتماد به نخبگان و دموکراسی تعجب کرد!
🔸فوکویاما در پایان جنگ سرد، مقالۀ معروفی باعنوان «پایان تاریخ» نوشت و استدلال کرد که فروپاشی کمونیسم بهمعنای برداشتهشدن آخرین مانعِ پیشروی سرنوشت بشر بهسوی لیبرالدموکراسی و اقتصاد بازار بوده است. این ایده که زمانی محرک اقتصاد نولیبرال بود، امروزه بسیار سادهلوحانه به نظر میرسد.
🔸طی ۴۰ سال اخیر، نولیبرالیسم به تضعیف جدی دموکراسی منجر شده است. شکل جهانیسازی که نولیبرالیسم تجویز کرده موجب شده تا افراد توان کنترل بر بخش مهمی از سرنوشت خود را از دست بدهند و در این زمینه، بهویژه تأثیر آزادسازی بازارِ سرمایه مضحک بوده است: امروزه اگر نامزد اصلی ریاستجمهوری حمایت وال استریت را از دست بدهد، با بحران مواجه میشود. تنها یک انتخاب پیش روی رأیدهندگان وجود دارد: به وال استریت تسلیم شوید یا منتظر یک بحران شدید مالی باشید! امروزه وال استریت قدرت سیاسی بهمراتب بیشتری از شهروندان دارد.
🔸حتی در کشورهای ثروتمند به شهروندان گفته میشود که شما نمیتوانید سیاستهای موردنظرتان را دنبال کنید، چراکه مطالبۀ حمایت اجتماعی، دستمزد مناسب، نظام مالیاتی پیشرفته، و غیره موجب میشود تا توان رقابتی اقتصاد کاهش یابد و درنتیجه مشاغل از دست برود و شما به رنج و سختی دچار شوید! ازهمینرو، گفته میشود برای آنکه وضعیت فقرا بهتر شود کارگران باید دستمزد کمتری بگیرند و شهروندان نیز باید بپذیرند که بسیاری از برنامههای دولتی کاهش یابد.
🔸اما حالا پس از ۴۰ سال، شواهد نشان میدهد که رشد کُند شده و بیشتر میوههای آن نیز به درصد بسیار کوچکی از ثروتمندان رسیده است! «با پایین نگهداشتن سطح دستمزد و صعود بازار سرمایه، درآمد و ثروت بهجای نشت به پایین، بهسوی طبقات بالا جریان داشته است». اساساً چگونه ممکن است پایین نگهداشتن سطح دستمزد و کاهش برنامههای حمایتی دولتی (با هدف حفظ رقابت) به بهبود استانداردهای زندگی کمک کند؟ شهروندان حق دارند احساس کنند که طی این سالها فریب خوردهاند. بیاعتمادی به نخبگان، به علم اقتصاد نولیبرال، و به سیستم سیاسی فاسدی که زمینۀ این سیاستها را فراهم کرده، پیامدهای این فریب بزرگ است.
🔸نولیبرالیسم یک جریان فکری ارتدوکس بود که طرفداران آن تحمل مخالفت را نداشتند و دیدگاههای اقتصادی ناهمسو را بدعتکار میدانستند و در بهترین حالت به مؤسسات منزوی منتقل میکردند. نولیبرالیسم هیچ شباهتی به «جامعۀ باز» پوپر نداشت. این تحملناپذیری در حوزۀ اقتصاد کلان بیش از هر حوزۀ دیگری بود، تاجاییکه مدلهایی که بحران مالی ۲۰۰۸ را پیشبینی میکردند، نادیده گرفته میشدند، و هنگامی که بحران چون سیلی ویرانگر رخ داد دیگر هیچ مدلی امکان تحلیل آنرا نداشت.
🔸اگر بحران مالی ۲۰۰۸ نتوانست به ما بفهماند که بازارها بدون نظارت و کنترل کار نمیکنند، مطمئناً بحران اقلیمی باید بتواند: نولیبرالیسم بهمعنای واقعی کلمه میتواند تمدن بشری را پایان دهد. واضح است که رویکردهای عوامفریبانهای که ما را از بازگشت به علم و بردباری علمی دور میکند، تنها به بدترشدن اوضاع منجر میشود.
🔸تنها راه پیش رو، تنها راه نجات سیاره و تمدن بشری، تولد دوبارۀ تاریخ است. ما باید روشنگری و احترام دوباره به ارزشهای آزادی، علم، و دموکراسی را احیا کنیم.
ترجمه امید رضایی
@teghtesadi
لینک یادداشت: http://bit.do/fgsa5
هدایت شده از دقایقی پیرامون دوران جدید عالم
در 21 اسفند 1397، رایزن فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در آلمان، خبری را مخابره کرد. خبر دربارهی انتشار یک کتاب در آلمان بود. فرانک بوش Frank Bösch، نویسندهی کتاب، توجه خواننده را به حوادث مهم رخداده در سال 1979 میلادی جلب میکند؛ حوادثی مثل: حادثهی اتمی هریسبورگ، حمله شوروی به افغانستان، بهقدرت رسیدن مارگارت تاچر (بهعنوان نخستین نخستوزیر زن تاریخ بریتانیا) و در نهایت: "پیروزی غیرمنتظرهی انقلاب اسلامی در ایران".
نویسنده در این کتاب به سخنی از "پیتر اسلوتردایک" (Peter Sloterdijk) - فیلسوف مشهور آلمانی - استناد میکند که معتقد بود این سال (1979میلادی) تاریخ کلیدی قرن بیستم است. فرانک بوش در اثر خود توضیح میدهد که چگونه این وقایع در سال ۱۹۷۹ اتفاق افتادند و پیامدهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن برای آلمان چه بود. فرانک ترجیح میدهد روی جلد کتاب خود با "دوران جدید؛ 1979" برجسته کند و کتابش را به این نام بخواند.
اگرچه حادثههای مهمی در این سال اتفاق افتادهاند، اما آنچه در این میان برای نویسنده اهمیت دارد، پیام پیروزی پیشبینی ناپذیر انقلاب اسلامی در ایران است.
#منابع_مکتوب
#سال1979
#فرانک_بوش
_
آدرس کتاب در گوگل بوکس:
https://books.google.com/books?id=bFIOvgEACAAJ&dq=Zeitenwende+1979&hl=fa&sa=X&ved=0ahUKEwjEhqnw69_mAhXxxMQBHQd6C0UQ6AEIJTAA
اطلاعات نویسنده در ویکی پدیا:
https://de.wikipedia.org/wiki/Frank_B%C3%B6sch
@doranejadid
✅انسان شناسی حاج قاسم!
🖌حسین مهدیزاده
حاج قاسم بعد از تحمل 63 زندگی پر تلاش در سحرگاه جمعه 13دیماه آسمانی شد. هیچ لغتی در ادبیات و فرهنگ ما برای توضیح زندگی او وجود ندارد الا لغت «مجاهده». در فرهنگ بومی ما مجاهد کسی است همه تلاش و حرکت و جوشش اش، «وفای به عهد با خدا» است چرا که مجاهد کوه است، اگر نبود عهدش با خدای بزرگِ بزرگ، اصلا در زمین حرکت نمی کرد، چه برسد به اینکه در راهی از سر و جان بگذرد!
کاش علوم انسانی و اجتماعی ما به چنان بلوغی رسیده بود که این انسانهای نوپدید که در اوج عصر سوداگری می آیند و میدرخشند و خیره می کنند و خرامان می روند را می خواند و خوانشی از آنها ارائه می کرد و در این روزهای بهت، این یافته ها را یکی یکی برای مردم ظلمت زنده می خواند تا ما نیز به این عهدها رغبت پیدا کنیم و آنها را تصدیق کنند. اما حیف و صد حیف که نهاد علم ما به هیچ جا نرسیده است و نه بلد است ما را به دنیاپرستانی امیدوار و پیشرو بدل کند، و نه معنای دامن کشیدن از دنیا را می فهمد.
اکنون با دست های خالی، بدون اینکه هیچ ایده واضحی برای خواندن و مطالعه این ستاره های دنباله دار داشته باشیم، لازم است که شروع کنیم به نوشتن خاطرات و ذهنیات و دلنوشته، به امید اینکه این اطلاعات بماند برای آیندگان، شاید آنها راه و منطق خواندن مجاهد را یافتند. چرا که واضح است که با روان شناسی اجتماعیِ انسان اکانومیک و با روشهای پسافرویدی اصلا نمی شود انسان مجاهد را خواند، چه برسد به اینکه او را معنا دار کرد.
پس قبل از آنکه حاج قاسم را دفن کنند و سردی خاک حافظه مان را به باد دهد، مثل آدمهای امّی جلوی کاغذ بنشینیم و خاطرات و یافته های ذهنی و قلبی مان را ثبت کنیم تا آیندگانی که راه مطالعه ایشان را یافتند، حداقل ماده خام این مطالعه را داشته باشند. خاک سرد است، معلوم نیست اگر او را به خاک بسپارند، ذهنمان یاری کند؛ تا یادمان نرفته و ذهن و قلبمان یاری می کند بنویسیم و او را برای ثبت به وسیله علمی که هنوز نیامده یاری کنیم که گفته اند: «علم قدرت تکثیر است!»
@teghtesadi
هدایت شده از سطلیات
اعوذ بالله من الشيطان الرجيم
إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ
@satliyat
هدایت شده از فارس پلاس
▪️علت ترور ژنرال پارک رئیس جمهور توسعه گرای کره جنوبی و عامل جهش اقتصادی این کشور توسط سازمان سیا چه بود؟!
@Fars_plus
✅راه حل مواجهه با سلبریتی ها چیست؟
🖌دکتر محمدرضا قائمی نیک
سلبریتی ها (به لحاظ مفهومی نه ناظر به شخص خاصی) از دو جهت شبیه بت های جهان جاهلیت اند. اولاً اینکه سلبریتی ها مثل بت ها، برساختۀ لذت طلبی ها و راه حل های موقتی برای مشکلات خودمان هستند. ما همه زمانی که از کار و تلاش خسته می شویم، به سلبریتی ها نیاز پیدا می کنیم و آنها را می سازیم تا «سرگرم» شویم. شباهت دوم شان هم وابستگیِ تام و تمام شان به نظام سرمایه داری است. سلبریتی ها مهمترین رکنِ نولیبرالیسم و سرمایه داری جدید اند. تخدیر و افیون قیام هایی رهایی بخش و مخلصانه اند.
به نظرم دو راه برای مواجهه با سلبریتی (باز هم عرض می کنم منظورم ماهیت سلبریتی است نه شخص خاصی) وجود دارد: اول شناخت دقیق آن و بی اعتنایی عمدی و آگاهانه و روشن کردنِ ماهیت «آفلین» بودنِ آنها و دوم، بهره گیری از تضادهای نظام سرمایه داری در ارتباط با سلبریتی. نظام سرمایه داری، نظام رقابت میان سرمایه داران و بنابراین نظام رقابت میان سلبریتی هاست. این رقابت ذاتی، حتی مطابق قانون بازار یعنی عرضه و تقاضا، منجر به ایجاد رقابت درونیِ آنها با هم خواهد شد، منوط به اینکه ما نکتۀ اول را رعایت کنیم و آنها را تا سر حد ممکن، تحریم کنیم. در این شرایط، دیگر ما مقصر شکستن سلبریتی ها نیستیم، بلکه بلکه سلبریتیِ (بخوانید بت) بزرگ، سلبریتی های کوچک را شکسته است و همه می بینند که تبر بر دوش سلبریتی بزرگ است.
@teghtesadi
هدایت شده از حسین مهدیزاده
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این کلیپ یک مدیر تراز بالا مدیریت بحران، به مردم توضیح می دهد که ساختار دولت مدرن تنها وقتی حق داره که سرمایه ملی را خرج یک حادثه بکند، که زیرساختهای مدرن یک منطقه نابود شده باشه، نه زندگی واقعی مردم آن منطقه! دولت مدرن به فریاد امکاناتش می رسد، نه مردمش!
یعنی اگر واحدهای مسکونی، زیرساخت های مدرن آب و نیرو و ارتباطات دچار شکست بشه، دولت مدرن حق داره به آن منطقه کمک ملی کند، اما در صورتی که یک منطقه (به دلیلی که نمی دانیم چیست) به داخل مدرنیته ایرانی راه داده نمی شود، دولت نباید به بهانه ناتوانی مردم در بازسازی همین کپرها و خانه های غیر استاندارد و بدون امکانات، اعلام وضعیت فوق العاده ملی کند.
تف تو روی سرمایه داری مدرن و مسئولانی که با پر رویی تمام این کثیفترین تجربه بشری را توی سر ما می کوبند!
ذلت و خذلان ابدی نصیب آنها و قبلگاه شان
@satliyat
هدایت شده از حسینیه اندیشه و جبهه مقاومت
💢حضرت امام خمینی (ره):
«این به عهده #علمای_اسلام و محققین و #کارشناسان_اسلامی است که برای جایگزین کردن سیستم ناصحیح #اقتصاد حاکم بر جهان اسلام، طرحها و برنامههای سازنده و دربرگیرنده منافع محرومین و پابرهنهها را ارائه دهند و جهان مستضعفین و مسلمین را از تنگنا و فقر معیشت به درآورند.
البته پیاده کردن مقاصد اسلام در جهان و خصوصاً برنامههای اقتصادی آن و مقابله با #اقتصاد بیمار #سرمایه_داری_غرب و #اشتراکی_شرق، بدون حاکمیت همه جانبه اسلام میسر نیست و ریشه کن شدن آثار سوء و مخرب آن، چه بسا بعد از استقرار نظام عدل و حکومت اسلامی همچون جمهوری اسلامی ایران نیازمند به زمان باشد...»
📚(صحیفه امام؛ ج20، ص340)
@hoseiniyehandisheh
هدایت شده از کانون غرب شناسی و اندیشۀاسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ فیلم کمتر دیده شده مرحوم امام در فرودگاه پاریس جهت حرکت به سمت ایران.
borna9-98.pdf
3.41M
مسئلۀ اجتماعی مسکن
شماره بالا از نشریۀ دانشجویی «بُرنا»، نشریۀ انجمن علمی دانشجویان برنامهریزی اجتماعی دانشگاه تهران (@socialplanning_ut)، به مدرسۀ تابستانی مطالعات انتقادی شهری اختصاص یافته که در تابستان امسال با تمرکز بر مسئلۀ مسکن از سوی مرکز تحقیقات مسکن و شهرسازی برگزار شد.
در این مدرسه، فرانک میرآفتاب، سعید مدنی، پرویز صداقت، و علی طیبی بحثهایی را تحت عنوانهای «پژوهش انتقادی و مناسبات قدرت»، «مسکن؛ خانه یا سرمایه؟»، «بررسی شکلگیری جنبش حق مسکن در ایران و جهان»، و «میراث فرهنگی؛ بلای جان هویت محلهای» ارائه کردهاند و در میزگرد نهایی مدرسه نیز، کارشناسان این حوزه روند تحولات سیاستگذاری مسکن در ایران را بررسی کردهاند. همچنین در ایام برگزاری مدرسه بازدیدهای میدانی از محلههای دهونک و عودلاجان انجام شده است.
@satliyat
4_5920468712225244270.pdf
709.5K
📚
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
📗 انقلاب یتیم: معنای اکتبر ۱۹۱۷
نقد اقتصاد سیاسی
✍🏻 نویسنده: الکس کالینیکوس
📝 مترجم: بهرنگ نجمی
οـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
@teghtesadi
ما اهل محله هایی هستیم که به آن #بافت_قدیمی می گویند. قریب به ده سال است که همه مسئولین کشوری و شهری حق خود می دانند که محله های زندگی ما را که ده ها سال برای ساخت اجزاء آن کار کرده ایم به #پیاده_راه تبدیل کنند و یا مجوز #هتل سازی های عظیم در آنها بدهند. خانه پدرم در محله ای است که همه اش هتل و مسافرخانه شده و خانه برادرم در محله ای است که #بازارچه اش را پیاده راه کرده اند.
درد آنجاست که اهل محل می ایستند تا همه اتفاقات بیافتد، کوچه ها شلوغ و #کلاف_سر_در_گم شود و دست آخر شهرداری با شکم سیری بیاید و یکی دو تا را یک طرفه کند و بعد که مسیرها محدود شد، آن وقت اهل محل بیایند #عصبانیت هایشان را سر هم خالی کنند و با ماشین #خلاف بیایند و مسئولین و همدیگر را در ترافیک #فحش_کش کنند!
دیشب ساعت دوازده شب داشتم برادرزاده هایم را می بردم خانه شان. من یک #طلبه هستم و با #لباس_روحانیت پشت فرمان ماشین می نشینم. هیچ حقی برای خودم نمی بینم که خلاف بروم. بخاطر همین گاهی نیم ساعت باید مسیرم را دور کنم تا از خیابانی وارد محل شوم که خلاف جهت معین شده توسط تابلوهای شهرداری نباشد. حتی یک بار برای اینکه در محل خلاف نروم، توی کوچه دنده عقب رفتم، اما با تیرچراغ برقی که در آینده های بغل پیدا نبود تصادف کردم. به قیمت دو سال پیش، هفتصد هزار تومان پول #تعمیر دادم و نزدیک به دو میلیون هم افت قیمت ماشین داشتم. اما باز هم حق خود نمی بینم که خلاف بروم. حال اهل محل!ً اهل محل همه فریادهایشان را از این وضعیت نابسامان سر هم می کشند، نه سر مدیریت شهری که زندگی آنها را تاکسیدرمی کرده و ناملایمات آنها برایش اصل مهم نیست.
داشتم می گفتم. دیشب ساعت دوازده شب داشتم برادرزاده هایم را میرساندم خانه شان. بعد از کلی چرخ وا چرخ برای اینکه خلاف نروم، توی کوچه آخر، یک ماشین مدل بالا با یک راننده بالای پنجاه سال، و از تنها کوچه ای که می شد بیرون رفت، بیرون آمد و جلوی من پیچید و از من خواست که دنده عقب برگردم تا او بتواند مسیر یکطرفه را خلاف برود و احتمالا کلی در زمان صرفه جویی کند. با اشاره گفتم مسیر به نفع من یک طرفه است، شما باید مسیر را باز کنید و راه باز کردن مسیر را هم به او نشان دادم. اینجا بود که سر از ماشین بیرون آورد و با صدای بلند گفت: «من اهل همین محل هستم و میدانم که دارم چی می گم، دنده عقب برو تا من رد شوم.»
اینجور موقع ها همه بیماری های اجتماعی ام بیرون می زند. واقعا نمی دانم باید گذشت کنم یا حرف بزنم؟ یادم می آید که هیمن آدمها، آن روزهایی که شهوت جذب گردشگر، محله را اینطور نابود می کردند، سعی می کردم با اهل محل صحبت کنم تا جلوی این خطا را بگیرند، اما کسی حوصله نمی کرد. امروز هم من از معدود کسانی هستم که به قانونی که محصول کوتاهی جمعی ماست تمکین می کنم، آن وقت این آدم به راحتی توی صورت من نگاه می کند و می گوید دنده عقب برگرد تا من بتوانم خطاهایی که در صیانت نکردن از زندگی روزمره داشته ام را با زرنگ بازی دور بزنم.
پی نوشت: دیشب از آن شب هایی بود که نتوانستم گذشت کنم. زرنگ بازی این پیرمرد حسابی آتشم زده بود. ماشین را خاموش کردم و ساکت نشستم و تماشا کردم. حتی از ماشین پیاده شدم و رفتم دنبال خرید. از توی ماشین فرزندان جوان راننده #مسخره ام کردند. مطمئنم تا چند روز و چند ماه و چند سال خاطره این #طلبه_بی_شخصیت از ذهنشان نخواهد رفت و شاید اصلا دیدشان نسبت به طلبه ها #منفی شود!! اما واقعا دید مثبت این آدمها به چه درد می خورد؟ چطور می توانم به آنها توضیح دهم که من برای همین یک صحنه چقدر وقت و هزینه دادم و آنها با زرنگ بازی یک ثانیه ای، چطور همه این دردها را زنده کرده اند؟ً! چطور در چند ثانیه برای آنها تصویر #لج_بازی یک طلبه را توضیح دهم؟ میدانم که شدنی نیست. و می دانم که همیشه، #گذشت بهتر است، اما گاهی اوقات نمی توانم خودم را برای گذشت آماده کنم.
#انتخابات
#سرنوشت
#مسئولیت
#آینده
@teghtesadi
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
پروفسور مسعود درخشان
استاد تمام اقتصاد و انقلابی