💢 و اما ، امان از ۱۲ / ۱۲ / ۱۳۶۵ #شلمچه ؛و بچه های مظلوم لشکر ویژه ۲۵ #کربلا و گردان محمدباقر و صاحب الزمان از لشکر 25 ،که #عاشورایی #جنگیدند و #مظلومانه #بشهادت رسیدند و #غریبانه پیکرشان جا ماند.(( شادی روحشان صلوات))
.
#شب_بخیر
#هفت_تپه_ی_گمنام
#لشکر_ویژه_۲۵_کربلا
#همیشه_دوستت_دارم_ای_شهید
💠 @hafttapeh
☀️انس باعلماء (۲۲۱)☀️
🍀 من آدم شدم! 🍀
🔹 در #زمان_طاغوت که فسق و فجور و فساد همه جا را فراگرفته بود، یک شب آقا #سیدمهدی_قوام، در همان بالای شهر تهران، #منبر میرود. به ایشان پاکتی پُر از پول میدهند.
🔸 در حال رفتن به منزل در مسیر، زنی را میبیند که وضعیت نامناسبی داشته و معلوم بوده اهل فساد و فحشاست.
🔹 آقا سید مهدی به #پیرمردی میگوید: برو آن زن را صدا کن بیاید! آن مرد تعلّل میکند و میگوید: وضعیت آن زن و بیحجابیاش مناسب نیست او را صدا بزنم!
🔸 خلاصه با اصرار سید و با کراهت میرود و او را صدا میزند که آن آقا سید با شما کار دارند! زن میآید، آقا سید مهدی از آن زن میپرسد: این موقع شب اینجا چه میکنی؟ زن میگوید: احتیاج دارم، مجبورم.
🔹 سید آن پاکت پُر از پول را از جیبش درمیآورد و به زن میدهد و میگوید: این پول، مال #امام_حسین (ع) است، من هم نمیدانم چقدر است؛ تا این پول را داری، از خانه بیرون نیا.
🔸 مدتی از این قضیه میگذرد؛ سید مشرف میشود #کربلا و در آنجا زنی بسیار #محجبه را میبیند با شوهرش ایستادهاند.
🔹 شوهر جلو میآید و دست سید را میبوسد و میگوید: زنم میخواهد سلامی به شما عرض کند.
🔸 زن جلو میآید و سلام میکند و میگوید: آقا سید؛ من همان زنی هستم که آن پاکت پول را در آن شب به من دادید؛ ایشان هم شوهر من است که با هم مشرّف شدهایم زیارت؛ من #آدم شدم!
📚 نگفتهها از گفتهها، دفتر اول، ص۴۱
✍️ گزیدهای از گفتارهای استاد فاطمی نیا (ره)
🪴🪴 سفره آسمانی 🪴🪴"
https://eitaa.com/sofrehasemany
🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴🪴