ز محرّم نروم بار مبندید مرا؛
سوختم تا که در این خیمه مکانم دادند...
سر قبرم بنویسید حسین بن علی؛
زان که از خویش گرفتند و نشانم دادند...
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
صلی الله علیک یا اباالمهدی
«عجل الله تعالی فرجه الشریف»
رنگ صد لاله ز نسرین عذارش ریخته
صد نیستان ناله از آه نَزارش ریخته
فاطمه گر نیست بر بالین او پس از چه روی
این همه یاس پریشان در کنارش ریخته؟
یا پریده در حقیقت رنگ از روی مهش
یا دل آئینه ی آئینه دارش ریخته
تیر دیگر در کمان صیاد دنیا چون نداشت
زهر را چون طرح بر جان شکارش ریخته
خشکسالی جای دارد شهر را ویران کند
آبروی سامرا از چشم زارش ریخته
در عیادت از دلش شاید که دلها بشکند
چون دل اهل و عیال او کنارش ریخته
بس که می سوزد گمانم قالب خورشید را
از دل آتش نهاد داغدارش ریخته
شاید از کرببلا می آید و قبر حسین
ابر دلتنگی که باران بر مزارش ریخته
در کفن پیچید مانند خبر در کوچه ها
در گریز روضه خود طرحی به کارش ریخته
جای دارد تاک روید معنی از خاک درش
اشک چشم عسکری روی مزارش ریخته
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
#شهادت_امام_حسن_عسکری
#امام_زمان
@sohrabimohammad
انگــــار نــه انگـــــار نــه انگـــــار نــه انـــــگار
يـک بـــار نـه ده بــــار نـه صـد بـــار کـه بسيار
بــر مــا تـو وفـــا کــرده ولــي خيــــر نديــدي
از جــانـب همسايــه ی ديــــوار بــــه ديــــوار
مــا ايــل يهــودا و شمــــا يوســف زهــــــــرا
بــا حيلــه ي اعــداء بــه دل چـــاه گرفتــــــار
يک عمر چه ديدي؟ چه نديدي؟ چه کشيدي؟
از ايـن همه بي عـرضه ی بي همّتِ بي عار
گِــل باد دهــانم، چــه بگـويـم کـــه بگـــويند:
دست از سر ايــن مردم بي حــوصله بــردار
آيينــه شکست است، بگـو از چه شده سَلب
از ديــــده ی آلــوده ی مــا فـــرصت ديـــدار
« گفتــي کــه بيــاييد ولــي خلــق نشستند »
آقـــــــا نکــشد منّـــت ايـــن قـــوم طـلبکـــار
يــک روز مي آيـــي و صدا مي زنـــي، امّـــــا
مــا نيز همــه خــواب، ولــي خفتــه ي بـيـدار
اصـلاً بـــه روي خـــويش نيـــاورده و شــايــد
انگــــار نــه انگـــــار نــه انگـــــار نــه انـــــگار
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
#امام_زمان
@sohrabimohammad
برو ای توبه کاینجا صرف بشکن بشکن است امشب
مرا خون سبو و جام و خم بر گردن است امشب
به عقل بی خرد گو تا بگیرد دامن ما را
که دست عشق عاقل هم مرا بر دامن است امشب
.
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
صلی الله علیک یا اباعبدالله
درمانم ای طبیب گذشته است همچو عمر
زآن نسخه ام بپیچ که رو در کفن کنم...
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
السلام علی مولانا مولی الموالی امیرالمومنین علی علیه السلام...
بیان لطیف و زبان دلفریب و قالب لب خوش
کرشمه نازک و عشوه غریب و لطف و غضب خوش
حدیث زلف دراز تو کوته است از این رو
که گفتهایم به هم اول معاشقه شبخوش
بسی معاینه کردیم ای حقیقت صحت
علیل کوی تو را وقت میشود به مطب خوش
بجز سگان سخنگوی تو به مملکت پارس
کسی نبسته چنین راه را به قوم عرب خوش
شعف به قافیه جفت است با نجف که بگوید
درآ به رقص و نگهدار شرط و وضع ادب خوش
گدای بزم تو نازد به خلد زآن که مدام است
جلیس نازک و می دیرسال و حال طرب خوش
بهای کشته دوبار است گر به ماه حرام است
هلاک دوست شدن زین بود به ماه رجب خوش
ببین ز برج اسد وضع کشتگان ضعیفت
دلیل دلکش و قاتل شریف و حکم و سبب خوش
ز مضجع تو بلند است آستانه انگور
چرا نباشد از این اعتبار دور عنب خوش
شبی ز برج اسد بر گدای خویش نظر کن
سگیاست ناخوش و دارد گمان خویش به رب خوش
به یاد لعل لبت کز شکر خراج گرفته است
به هیج جا نشود چون عراق حال رطب خوش
حدیث عشق تو با ناکسان چگونه شود جفت
رسید وصل خوش آن را که داشت اصل و نسب خوش
✔️پی نوشت:
تصویر؛ شاهکار مینیاتور فارسی (تولد امام علی (ع) در کعبه) اثر استاد محمود فرشچیان
#میلاد_حضرت_علی
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
یا ضِیغَم المُهَمهَمُ و یا ناصر النبی یا کاتب الکتائب و یا قاتل القوی یا قاهر العدو و یا والی الولی یا مظهر العجائب و یا مرتضی علی
باده گاهی ز عنب هست و گهی از رطب است
این همان است که در روی تو لب روی لب است
دم کشیدند همه سبزدلان در هیئت
چای سادات اگر سبز نباشد عجب است
جام من هست کنون مثل دو تا عاشق مست
چشمم از باده ی رخساره تو لب به لب است
زلف در زلف و نگه در نگهند اهل نظر
رفتن و آمدن ما به برت شب به شب است
ابرویت حامی فرمان نگاهت شده اند
قتل ما را سر کویت سبب اندر سبب است
شکر فارس چو تجار برم سوی حجاز
فارسی شعر بخوانید که یارم عرب است
خَم ابروی تو انگار خُم وارونه است
فتحه و ضمه تماما طرب اندر طرب است
بوسه از دور دهم نیست اگر پای سفر
لب ارادت برساند چو قدم بی ادب است
تاک بنشان سر قبرم که مرا روز جزا
چشم امید شفاعت به دخیل عنب است
رنگ افشاندن ما فرصت ابراز نداشت
گرچه هر دیده که عاشق شده فرصت طلب است
ذوالفقار تو دو دم دارد و عیسی یک دم
پس اولوالعزم ز شمشیر تو یک دم عقب است
طفلک اشک چو سر کرد در این تر حالی
جای آنست که من جان دهم از سر حالی
تو اگر ذوق کنی رنگ فلک میریزد
کرک و پر از همه ی خیل ملک میریزد
تو اگر سیزده ماه رجب سبزه شوی
سیزده بار ز اعداد نمک میریزد
دلم از ریخت که افتاده دلم را تو نریز
خود به خود چینی ام از رد ترک میریزد
دهنت باده "الله معی" مینوشد
لب ما ساغر "الله معک" میریزد
ذوالفقار تو در آنجا که دهد جولانی
سر چنان ریزه شن از چشم الک میریزد
من خدا خواندمت از پینه ی پیشانی تو
طرح تکفیر مرا در دل شک میریزد
ما رسیدیم و بیا ز سر شاخ بچین
میوه ها را به لب حوض دل کاخ بچین
کن گسیل از پی این سیل سپاهی گاهی
سد معبر بنما بر سر راهی گاهی
من به ایوان طلای تو محک خواهم زد
زرگری نیست کند کفتر چاهی گاهی
در مناجات تو من نیز قد افراشته ام
می دمد بر لب یک چاه گیاهی گاهی
با همه روسیهی زینت رخسار توام
می شود خوبی رخ خال سیاهی گاهی
ظالم آن نیست که سر را بزند بهر گناه
سر زند شه به گدا روی گناهی گاهی
آه من رفت نجف تا که طواف تو کند
گردبادی شود از شوق تو آهی گاهی
در محیطی که کنی سجده به خود زاعجازت
بال جبریل بدک نیست به زیراندازت
من نه آنم که ز دربار تو سر بردارم
صنما کی ز قدوم تو گهر بردارم
اعتبار تو به من رفعت دیگر داده
می توانم که کلاهی ز قمر بردارم
دزد مضمون توام دست مرا گر بزنی
دست افتاده به آن دست دگر بردارم
شهر را پر کنم از مرحمت تازه تو
مثل خاشاک جهان را چو شرر بردارم
لن ترانی چو گذاری و ترانی گویی
کوه را با همه ضعف کمر بردارم
زتو ای شرح قیامت به کجا بگریزم
نشد از روز جزا بار سفر بردارم
ذوالفقار تو در آنجا که دهد شان نزول
سر محال است که دنبال سپر بردارم
جلوه آماده ی حسنیم که تکرار کنی
آنچه با آینه کردی به دیوار کنی
#میلاد_حضرت_علی
#ماه_رجب
#رجب
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
صلی الله علیک یا عقیله العرب یا زینب
گرچه در آغوش کشیدم تو را
گریه چنان شد که ندیدم تو را
اکبر و اصغر همگی کوثرند
لیک من تشنه گزیدم تو را
چون به لبت چوب حراجی زدند
آب شدم تا که خریدم تو را
هست خضابم همه خون تا مباد
شرم دهد موی سپیدم تو را
بود نفس در تن و از دست شمر
آه که بیرون نکشیدم تو را
بعد تو من شعله شدم سوختم
آب شدم لیک ندیدم تو را
پاسخ معنی بده زآن لب حسین
دوش صدا کرد شنیدم تو را
·
·
·
سروده شده در مورخ شانزدهم خرداد ماه نود و شش، ساعت سه و سیزده دقیقه صبح، یازدهم رمضان المبارک
#شهادت_حصرت_زینب
#یازینب
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
@sohrabimohammad
بی کسی را با وصال خویش حل کردیم ما؛
خویش را در صحن آیینه بغل کردیم ما...
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
#معنی_زنجانی
@sohrabimohammad
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ
وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ باب الحوائج علیه السلام
هر قدر پير ميشوي و موسپيدتر
وا ميشود به روي تو زخمي جديدتر
در سجده ديد هركه تورا،جز عبا نديد
هر روز ميشوي ز چه رو ناپديدتر؟
جدّت به بوريا و تو در هفت پارچه !
انصاف دِه كدام شما شد شهيدتر؟
يك لنگه در براي تو تابوت ميشود
قحطي رسيده يا كه رسوم جديدتر
دريا به روي تخته شكسته چه ميكند؟
از تو بعيد نيست از اينهم بعيدتر
زانوي تو دوتا شده يا عيبِ چشم ماست؟
كوته شده است تخته و يا تو رشيدتر
#شهادت_امام_کاظم
#یا_باب_الحوائج
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
@sohrabimohammad
محمد سهرابی (معنی زنجانی)
اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ صَلِّ عَلَى مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ باب الحوائج
ز احترام نكردند بر تن تو كفن
پي صواب كفنها جداجدا بردند
چه رتبه ايست در اين تشنگي كه معصومين
به گاهِ مرگ،رهي سوي كربلا بردند...
#شهادت_امام_کاظم
#یا_باب_الحوائج
#معنی_زنجانی
#محمد_سهرابی
#معنی
#محمد_سهرابی_معنی
@sohrabimohammad