eitaa logo
سلطان نصیر
3.4هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
446 ویدیو
249 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 110} { تعلیقات 20} { تحقیق جایگاه ستاره تیشتر یا شعرای یمانی 4} ادامه ..👇 بنابراین قوم نوح با باز شدن درهای آسمان و ریخته شدن آب بر روی زمین نابود شدند . حال در عالم صغیر ( بدن انسان ) چگونه آب بر روی زمین که با روده ها مطابقت داشت . نازل می شود ? 👈 هنگامی که آب می نوشیم ! آب نوشیده شده از محل برج سرطان میگذرد . و برج سرطان برج آبی و منسوب به کوکب قمر می باشد. و از سوی دیگر ، اپی گلوت ( معادل ستاره شعری در عالم کبیر ) نیز با قرار گرفتن بر روی نای ، نقش مهمی در فرآیند نوشیدن آب ( ریخته شدن آب بر روی مردم ) دارد . نکته : در سوره نجم حق تعالی پس از آنکه نابودی قوم عاد و ثمود را مثال می آورد . اشاره به قوم نوح می نماید که پیش از اینها بودند و هلاک شدند . در سوره قمر نیز پس از انتقاد از مشرکین زمان رسول خدا (ص) اشاره می نماید که پیش از آنان قوم نوح نیز به تکذیب پرداختند . و این ارتباط معنا دار دیگری در باب سوره نجم و قمر می باشد . اما حق تعالی در ادامه سوره نجم اشاره به نابودی آبادیهایی می نماید : 👇 { وَالْمُؤْتَفِكَةَ أَهْوَى ﴿۵۳﴾فَغَشَّاهَا مَا غَشَّى ﴿۵۴} = و شهرها[ى سدوم و عاموره ] را فرو افكند(۵۳) پوشاند بر آن [دو شهر از باران گوگردى] آنچه را پوشاند (۵۴) علامه طباطبایی در تفسیر المیزان در باب تفسیر این آیه اینگونه می نویسد : 👇 { بعضی از مفسرین گفته اند : موتفکه عبارت است از قراء و آبادیهای قوم لوط که اهل خود را ائتفاک کرد ، یعنی زیر و رو کرد . و کلمه « اهواء » که مصدر فعل « اهوی » است به معنای اسقاط است . و معنای آیه این است که : قرای قوم لوط (موءتفکة ) را به این وسیله به زمین کوبید و ساقط کرد ، که سرزمینشان را زیر و رو نموده دستخوش خسف نمود ، « فغشیها ماغشی » در نتیجه عذاب خدا شاملش شد و احاطه اش کرد ، آن مقدار که شاملش شد و احاطه اش کرد . احتمال هم داده اند که مراد از « موتفکة» اعم از قرای قوم لوط و تمامی قریه هایی باشد که سکنه آنها در تاریخ بشریت دچار عذاب شده و منقرض شدند ، و خرابه های آن قریه ها و علامتهایی از آنها بجای مانده . } اما قوم لوط چگونه نابود شدند ? در سوره قمر در آیات 33 و 34 درباره نابودی قوم لوط اینگونه آمده : 👇 { كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ بِالنُّذُرِ ﴿۳۳﴾إنَّا أَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ حَاصِبًا إِلَّا آلَ لُوطٍ نَجَّيْنَاهُمْ بِسَحَرٍ ﴿۳۴﴾ = قوم لوط هشداردهندگان را تكذيب كردند (۳۳)ما بر [سر] آنان سنگبارانى [انفجارى] فروفرستاديم [و] فقط خانواده لوط بودند كه سحرگاهشان رهانيديم (۳۴) } بنابراین قوم لوط با سنگباران عذاب شدند . حال سنگباران در عالم صغیر ( بدن انسان ) به چه شبیه است و چگونه روده ها که به مثابه زمین هستند سنگباران می شوند ? می توان سنگباران را به بلعیدن غذا و سنگ را به لقمه های غذا شبیه دانست . که آن نیز از محل برج سرطان انجام می شود که کوکب آن قمر است . و از محل ستاره شعرای یمانی ( اپی گلوت ) می گذرد . نکته 2: هدف از بیان این تطابق ها نشان دادن ارتباط معنا دار سوره نجم و قمر با یکدیگر بود . خواننده گرامی توجه داشته باشد که چگونه از دل یک نظریه جدید ، مطالب متنوع و گوناگون استخراج می شود . امیدوارم که این دروس باعث شود که به آیات قرآن مجید و نجوم احکامی و جسم انسان و اسطوره از منظری دیگر نگاه نمایید . @soltannasir 💧💦
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 111} { تعلیقات 21} { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن } { خرمگس } « نقل است که خود را به تشبیه می نمود . او در دادگاه محاکمه خویش ، خطاب به آتنی ها می‌گوید: «شما مردم مانند اسب تنبلی هستید که احتیاج دارید برای این که راه بیفتید گاهی خرمگسی به شما نیش بزند و من همچون آن خرمگسی بوده‌ام که نیشکی می‌زده‌ام و شما را به اندیشیدن وامی‌داشته‌ام و اکنون اگر مرا بکشید، دیگری را مثل من نخواهید یافت.» یکی از مشکلاتی که ما در کشور در باب تحلیل متون مختلف ، نظیر اسطوره داریم . نگاه صفر یا صد درصدی نسبت به مطالب است . چنین نگاه مطلق گرایانه ای یک جوینده حقیقت را به سوی حقیقت رهنمون نخواهد نمود . اسطوره باید درست شناخته و تبیین و تحلیل شود . دلایل متعددی برای شناخت اسطوره ، برای ما دین باوران وجود دارد . فهم بسیاری از آیات قرآن مجید و احادیث معصومین در باب شناخت عالم و کیهان شناسی جز با مطالعه اساطیر کهن ، میسر نخواهد شد . وقتی به تفاسیری نظیر المیزان و نمونه و سایر تفاسیر نسبتا جدید قرآن ، مراجعه می کنیم و تفسیر بعضی از آیات کیهان شناسی آن را با احادیثی که در کتب تفسیری روایی نظیر تفسیر قمی و البرهان و نورالثقلین و صافی و .. آمده است . مقایسه می نماییم .دچار شگفتی می شویم . هر جا حدیثی ، با نظر این مفسرین بزرگوار ، و با علم روز و نظام کیهان شناسی جدید مطابقت نداشته باشد . بدون بررسی سندی ، جزء احادیث بنی اسرائیلی شمرده می شود . یا گاه نسبت به بعضی احادیث تعمدا چشم پوشی می شود . نکته : اصولا مسئله روایات بنی اسرائیلی هم به نظر فقیر جزء آن دسته از مسائلی است که بیشتر با نگاه های افراطی و تفریطی روبرو بوده است . از کتب تفسیری معاصرین که بگذریم . بعضا کتبی در باب تحلیل نجومی آیات قرآن به بازار کتاب آمده است . که فقیر نمی دانم بخندم یا بگریم . اسم این تفاسیر را حتی بعضا تفسیر به رأی نیز نمی توان گذاشت . بلکه بیشتر باید از آن با نام تحریف یاد نمود . یکی از عللی که فقیر به تطابق عالم صغیر و کبیر با توجه به آیات قرآن و استفاده از علم طب و اسطوره و نجوم احکامی پرداختم . این بود که پاسخ بعضی شبهاتی که در نسل امروز وجود دارد را با زبان بدن دهم . برای این منظور ابتدا به مبحث شباهت صور فلکی منطقه البروج با اعضای بدن پرداختم . تا به نوعی پاسخی باشد بر انکار و تمسخر طرفداران نجوم و کیهان شناسی جدید که بدون آنکه سالها وقت مبارک خویش را صرف علم نجوم احکامی نموده باشند . به انکار این علم کهن می پردازند . سپس دامنه شباهت را به مسائلی نظیر شجره طوبی ، جنة المأوی و لوح محفوظ و قرآن ، ن و قلم ، رساندم تا با زبان بدن به منکرین حقایق قرآنی که روایت معراج و آیات قرآن در باب شجره طوبی و لوح و قلم و ... را تمسخر مینمایند . پاسخ داده شود . تا به جایی که در بیرون خویش و یافته های تلسکوپ آلما بدنبال شجره طوبی و قاب قوسین بگردند . حقیقت را به سادگی در وجود خویش بیابند . اما اکنون قصد دارم تا بار دیگر اندکی به بعضی شباهت های اسطوره ای آیات قرآن و احادیث بپردازم . تا حداقل خوانندگانی که سالها با تفکر اشتباهی که در کشور در باب اسطوره و معارف دینی وجود دارد . در نگاه اشتباه خویش تجدید نظر نمایند . نگاه اشتباهی که در شکل گیری آن بعضی اساتید دشمن شناس کشور مقصرند . نگاهی که به شخص اینگونه القا می نماید که من باب مثال هر آنچه که از دنیای شرک آمیز اسطوره های سومری یا مصری آمده ، دارای اشکال است . تحلیل های سطحی ای که این اساتید از مسائل مختلفی نظیر اسطوره و علوم ماوراء دارند . شاید در سطح عامیانه برای جامعه مفید باشد و باعث در امان ماندن دین افراد جامعه از دستبرد رهزنان دین و ایمان باشد اما در سطح خاص ، برای کشف حقیقت چندان سودی ندارد . رویکرد فقیر در نقطه مقابل است و سعی بر این دارم تا تبیین درستی از اسطوره و نظام آن داشته باشم . و بخوبی از خطرناک بودن این مسیر آگاهم زیرا باید بر مسیر باریکی گام زنم که شراره های آتش از دو سوی آن زبانه می کشند . اسطوره وادی لغزنده و جذابی است که از دل شرک می گذرد . تا فکر از این مسیر خطرناک عبور ننماید . حقایق هستی هویدا نخواهند شد . نکته 2 : در ابتدای کانال مطالب با رویکردی عامیانه به مخاطب ارائه شد اما رفته رفته ، مطالب تحلیلی تر خواهند شد . من باب مثال در ابتدای کانال از پیوند اسماعیلیه و شوالیه های معبد سخن گفتیم . اما در آینده هنگامی که تخصصی تر به اسماعیله بپردازیم ممکن است در جاهایی به نقد اندیشه شان و در جاهایی از آنان دفاع نماییم . زیرا مورخینی که در باب اسماعیلیه قلم زده اند همواره از مخالفین شیعیان از جمله اسماعیلیه بوده اند ! در ادامه با اسطوره همراه باشید . 😊 @soltannasir 🌻
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 112 } { تعلیقات 22 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 2 } الله تبارک تعالی در سوره مبارکه یس آیات 37 الی 44 در باره حرکت خورشید و ماه می فرماید : 👇 { وَآيَةٌ لَهُمُ اللَّيْلُ نَسْلَخُ مِنْهُ النَّهَارَ فَإِذَا هُمْ مُظْلِمُونَ ﴿۳۷﴾ وَالشَّمْسُ 👈 تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ ﴿۳۸﴾ وَالْقَمَرَ قَدَّرْنَاهُ مَنَازِلَ حَتَّى عَادَ كَالْعُرْجُونِ الْقَدِيمِ ﴿۳۹﴾ لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ ﴿۴۰﴾ وَآيَةٌ لَهُمْ أَنَّا حَمَلْنَا ذُرِّيَّتَهُمْ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ ﴿۴۱﴾وَخَلَقْنَا لَهُمْ مِنْ مِثْلِهِ مَا يَرْكَبُون َ﴿۴۲﴾ وَإِنْ نَشَأْ نُغْرِقْهُمْ فَلَا صَرِيخَ لَهُمْ وَلَا هُمْ يُنْقَذُونَ ﴿۴۳﴾ إِلَّا رَحْمَةً مِنَّا وَمَتَاعًا إِلَى حِينٍ ﴿۴۴﴾ = و براى آنان شب پديده شگرفى است كه روز را از آن جدا می سازيم كه آنگاه در تاريكى فرو می روند (37) و خورشيد با قرار و قاعده[ى معينش] 👈 جريان دارد، اين اندازه آفرينى [خداوند] پيروزمند داناست (38) و ماه را نيز منزلگاههايى مقرر داشتهايم تا [در سير خويش] همچون شاخه خشكيده ديرينه باز می گردد(39) نه خورشيد را سزاوار است كه [در سير خود] به ماه برسد، و نه شب بر روز سبقت جويد، و همه در سپهرى 👈 شناورند(40) و نشانه اى [ديگر] براى آنان اينكه ما نياكانشان را در كشتى انباشته سوار كرديم(41) و مانند آن براى ايشان مركوبها[ى ديگرى] خلق كرديم(42) و اگر بخواهيم غرقشان مى كنيم و هيچ فريادرسى نمى يابند و روى نجات نمى بينند(43) مگر رحمتى از سوى ما [بينند] و برخوردارى تا زمانى معين(44) } پیش از آنکه به احادیث نقل شده در باب تفسیر این آیات بپردازیم ابتدا نگاهی به بخش هایی از این آیات می نماییم و ترجمه بعضی لغات آن را بررسی می نماییم : 👇 در کتاب مفردات راغب در باره واژه «فَلَكٍ » آمده : 👈  : [اصطلاحا به معنای ] و تسمیه آن به این خاطر است که همچون می باشد . فرمود : « وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ » [ یس /40] «فلکة المغزل» : شکاف ریز و دایره وار بالای دوک ریسندگی . و جمله ی « فَلَكٍ ثدی المرأة : سینه های زن برجسته شد . « فَلَكٍ  الجدی » : هنگامی که چیزی دایره وار در دهان بزغاله بگذاری که مانع از شیر خوردن او شود . همچنین معنی فَلَكٍ  را «چرخ» ، « گردون «حلقه و دایره هر چیز » ، « آب که باد آن را بجنباند » ، « موج خروشان و گرد دریا » ، « پاره های مدوّر و گرد زمین که از زمینهای پیرامونش بلندتر باشد » ، « هر چیز برجسته و گرد » آورده اند . همچنین در کتاب مفردات راغب در باب واژه «الْفُلْكِ » آمده : 👈  : کشتی که این واژه برای مفرد و جمع یکسان به کار می رود اما تقدیرشان متفاوت است . حال بار دیگر به این آیات دقت نمایید . حق تبارک تعالی در آیه 38 سوره مبارکه یس می فرماید : « والشمس تجری .. » خورشید جریان دارد ! اما در کجا ? بر طبق آیات و احادیث و روایات متعدد و همچنین اساطیر در 👈 . زیرا بالای آب است . نکته 1 : اینکه این آب است و در بعدی که ما در آن به سر می بریم قرار دارد یا در بعد دیگری ( بعد اسطوره ای عالم ) که هم اکنون قابلیت رویت ندارد اما در آینده که مرز عوالم باز شود . قابلیت رویت پیدا می نماید مسئله دیگری است که باید جداگانه بررسی شود . نکته 2: بخشی از این آیات و روایات را در این مجموعه دروس خواهیم آورد لطفا صبور باشید . الله تبارک تعالی در ادامه در آیه 40 سوره یس می فرماید : « لَا الشَّمْسُ يَنْبَغِي لَهَا أَنْ تُدْرِكَ الْقَمَرَ وَلَا اللَّيْلُ سَابِقُ النَّهَارِ وَكُلٌّ فِي فَلَكٍ يَسْبَحُونَ » یعنی خورشید و ماه هر کدام در فلکی شناورند ! اما فَلَكٍ  چیست? فَلَكٍ مسیری مدور و حلقه ای است که بنا به روایات در آن آب جاری است . پیشتر اشاره شد که واژه الْفُلْكِ به معنای کشتی می باشد . بنابراین می توان از آیه با توجه به مجموعه آیات و احادیث و روایت اینگونه برداشت نمود که فَلَكٍ به معنای مسیر مدور آبی است که خورشید به مانند کشتی الْفُلْكِ در آن حرکت مینماید . این تفسیر زمانی قوت می گیرد که ما آیات بعدی سوره یس یعنی آیات41 الی 44 را مشاهده نماییم . اگر آیه را به گونه ای امروزی تفسیر نماییم و من باب مثال بگوییم خورشید به دور مرکز کهکشان می چرخد و ماه به دور زمین بین آیات 37 الی 40 با آیات بعدی که ناگهان سخن از کشتی و طوفان می نماید . به نوعی ناهماهنگی به وجود می آید . جالب است بدانید که در بعضی اساطیر ملل ایزد خورشید سوار بر زورقی مسیر آبی را هر روز در آسمان می پیماید ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌛🚣
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 113 } { تعلیقات 23 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 3} حال با توجه به آنچه گفته شد نگاهی به اسطوره مصری ایزد فرومایه رع که از ایزدان خورشید در تمدن مصر است می نماییم ، که چگونه وی به همراه تعدادی دیگر از ایزدان (فرومایه) مصری سوار بر زورق می شده و درون فلک آسمانی حرکت می نموده : 👇 { از هنگامی که رع به آسمان رفت جهان دارای ساختاری دیگر و نظامی دیگر شد . به روایت از آموزه هرموپولیس زمین با 👈 کوه ها محصور و کوه ها👈 تکیه گاه آسمان شد و دامنه کوه ها قلمرو نونت زوجه نون(از ایزدان مصری و معادل اقیانوس کیهانی که آفرینش از وی انجام شد ) شد ، و هم از این کوه ها بود که خورشید هر روز بر می خاست . در روایتی خورشید در نقش پسر خدا بانوی آسمان هر روز از 👈ژرفای آب ها بر می خاست . در روایتی دیگر خورشید هر بامداد از پس کوه مانو maanu و از میان دو درخت توت انجیر سفر روزانه خود را در 👈 زورقی به نام منجت manjet یا « زورق میلیون ها سال » آغاز و در این سفر خدایانی چون «جب» (خدای زمین ) ، «تحوت» ( خدای ماه ) و جلوه قدرت های مختلف خورشید به ویژه «حو » hu « کلام توانا » یعنی فرمانده و آفریده خدا ،سیا sia ، هوش ، و حیک hike جادو ، ( به نام نرم افزار hike هندی دقت نمایید که چگونه در مصر معنای جادو می دهد و یکی از تجلیات رع ایزد مصری است .) خدمه زورق وی بودند . در این سفر حورس( از خدایان دیگر خورشید) سکان زورق را در دست داشت و تحوت در کنار وی دشمنان رع را نابود می کرد . رع در این زورق تاج دو طبقه مصر را که نماد وحدت مصر سفلی و علیا بود بر سرداشت و بر فراز این تاج نیز همانند تاج فراعنه « یوریوس » یا ماری دیده می شد که نماد فرمانروائی و قدرت و از کام وی آتش فرو می بارید . سر دشمنان رع ماری غول آسا بود که « اپیپ » یا « اپوفیس » Apophis نام داشت . اپیپ در ژرفای آب های نون یا که در نیل آسمانی می زیست و هر روز بر آن بود که راه زورق رع را سد کند . ستیز رع و اپیپ جاودان و در برخی از روایات قدمت اپیپ از رع بیشتر و به پیش از آفرینش جهان می رسید . کار اپیپ ایجاد مزاحمت در سفر روزانه رع و در این نبرد همیشه رع پیروز بود . به روایتی در این سفر «ست»( از ایزدان دیگر مصری برادر کوچکتر اوزیریس ) سکاندار زورق «رع» و هم اوست که دشمنان رع را به ورطه های هولناک می افکند . مصریان باستان هوای توفانی را جلوه ای از پیروزی موقتی «اپیپ » و هنگام گرفتن خورشید براین باوربودند که اپیپ زورق رع را بلعیده است. در بسیاری ازروایات رع هر بامداد چون کودکی زاده می شود ، نیمروز بلوغ می یابد و شامگاه پیرمردی خمیده و می میرد ، واین اسطوره با اسطوره ی فرمانروایی وی برزمین پیوند دارد . رع درسفر شبانه خویش «اوف_رع » (Auf_ra) یا که اوف به معنی لاشه ، نام داشت . زورقِ سفر شبانه ی رع ، زورقی دیگر و (مسِكتِت) (Mesektet) یا زورق شب نام داشت . در برخی روایات مِسِكتِت به هیأت ماری است وسفر شبانه ی رع نیز ، چون سفر روزانه ی وی دوازده ساعت به طول می انجامد . دراین سفر نیز خدایانی چون «حو» ، «سیا» ، و «حیک» و خدایانی دیگر رع را همراهی می کنند . شب ها خدا (اوپواوت) ، (Upuant) گشاینده ی راه ها بر دماغه ی زورق رع می ایستاد و زورق وی را ازگذرگاه های پرخطر عبورمی داد . به باوری دیگر ارواح فراعنه مرده (وبعدها ارواح مردم عادی) پس ازمرگ به هیأت ستارگان درمی آمدند ودر زورق رع وی راخدمت می کردند . بدین باور گروهی ازستارگان «آنان که هرگز غروب نمی کنند » خدمه ی زورق سفر روزانه رع و درپرتو خورشید ناپیدا و « آنان که خسته نمی شوند » ستارگانی هستند که در بخشی ازشب پدیدار و یکی پس از دیگری در پیوستن به زورق شبانه ی رع به جهان نامرئی ، «دوت» (Duat)می روند. خطرهایی که رع ، طی پیمودن دروازه قلمرو شب با آن روبرو می شد ، از خطرهای سفر روزانه وی بیش تر و در هر دو سفر اپیپ دشمن بزرگ وی بود . جهان زیرین و قلمرو های سفر شبانه رع ، جایگاه اهریمنان غول پیکر و موجوداتی بودکه مردگان رادر سفر خویش تهدید می کردند . شکل های گوناگون خورشیدخدا:اتوم ، رع و خپری باجهان زیرین پیوند داشت . بسیاری ازخدایان اوف( همان رع ) را در سفر شبانه وی در دوت و به هنگام عبور از رود دوزخ و قلمروهای سفر شبانه یاری می کردند . باد را در دوت راهی نبود و هم بدین دلیل خدایان زورق ، اوف را به جلوی می راندند وخدابانوی وقت باگفتن کلام عبور ، دوازده دروازه ی شب را یکی پس ازدیگری می گشود. ...} ادامه دارد ... @soltannasir 🚣🚣♀🌞🌝🌛
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 114 } { تعلیقات 24 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 4 } ادامه ...👇 { ...سرزمین زیرین را اهریمنان و ساکنان بسیار و از آن شمار بود مارهای دوسَر ، مارغول پیکر قلمرو چهارم که بر پشت او سر چهار مرد ریشو دیده می شد ، مار عظیم ششم به نام «درنده ی ارواح » که درچشم اوف نیز نامرئی بود و در برخی روایات پشت این غول مار جایگاه پسران حورس ، پاسدار کوزه ی شش «Canopic jar » جگر ، معده و روده های حنوط شدگان بود . پسران حورس ساکن پشت این غول مار ، دراین روایت «ایمست،Imest» ، « حاپی ، Hapy » «دواموتف ، Duamutef » ،و « قَبح سِنوف ، Qebeh senuf » نام داشتند . بدین روایت این غول مار ، دشمنان شکست یافته ی رع و اوزیریس را می درید ومی بلعید . پس از رواج آئین اوزیریس ، این مار هیأت متفاوتی یافت که عاموت «Ammut» نام داشت و درنده ی ارواح «بدپیمانان» بود. شرح مختصرساکنان دوازده قلمرو جهان زیرین ، نمودی ازخطرها و وحشت رازآمیزی است که بااسطوره های خورشید پیوند دارد . در کیشِ اوزیریس، جهان زیرین قلمرو زندگی جاودان است ، امادراین باورها نیز روح مرده برای عبورازاین قلمرو و رهایی ازچنگ اهریمنان به اوراد وادعیه بسیار نیاز داشت. یکی ازکارهای اوف( رع) درجهان زیرین ، روشن کردن راه ارواح مردگان باروشن کردن راه آنان بود . نور اوف برروح مرده می تابید و روح باگذر از مغاکی به مغاک دیگر ، تحسین و هیابانگِ 👈 ساکنان جهان زیرین راکه ناشکیبا در 👈انتظار پرتوی از 👈 نور بودند برمی انگیخت وپس ازعبور هر روح ، دیگر بار جهان زیرین درظلمتی وحشت بار فرو می رفت. باغالب شدن بر خطرات زیرین واز آن شمار به بند کشیدن اپیپ بود که عبور اوف از جهان زیرین میسّر می شد . دربرخی روایات «اوف_رع» ، خود ماری غول آسا و هر شب از کام ماری غول آسا زاده می شد ؛ همان گونه که روز از نوت( ایزد بانوی آسمان ) زاده می شد . با عبور از قلمرو شب خورشید خدا دیگر بار بر فراز زمین درخشیدن می گرفت:خدایان ملازم وی «مَنجِت،Manjet» با زورق رع را بالا می کشیدند و 👈خورشید خدا درجلوی خپری( خپری با معنای 👈سوسک ایزد دگرگونی حیات و با حالت طلوع خورشید ارتباط دارد ) از افق بالامی رفت. به روایتی دراین لحظه «شو» ( ایزد نگه دارنده آسمان ) با دستانی گشوده 👈 قرص خورشید رامی گرفت و رع در زورق روز می نشست ، وشامگاه خدابانوی شرق رع را به خدابانوی غرب ( برای غروب نمودن آفتاب )تحویل می داد. جز روایات کلّی تفسیر چرخه ی حرکت خورشید ، روایات دیگری نیز نزد مردم رایج بود. دراین روایات رع پسر نوت ، خدابانوی آسمان هر بامداد به هیأت گوساله ای از نوت متولد و شامگاه توسط وی بلعیده می شد. دربرخی روایات خورشید پسر نون بود ودرآموزه ی هرموپولیس ، خورشید هر بامداد درون گلبرگ های یک نیلوفرآبی برآب های نون پدیدار و شامگاه با بسته شدن گلبرگ های نیلوفر ناپدید می شد. گاهی رع چون خورشید ، دایره ساده ای بود که در زورقی حمل می شد و غالبا درتصاویر و نقش ها انسانی بود با سر شاهین ویگانه شده با حورس خدای بزرگ مصر که چشم راست او خورشید بود . درتصاویر دیگر تارک رع تاجدار و تاج وی خورشیدی بود در چنبره ی یوریس که از کام وی بر دشمنان رع آتش می بارید. خورشیدخدادراین هیأت «رع_حراختی» وغالبا عصای سلطنتی موسوم به عنج یا (یواس،Uas) رادر دست داشت. نقش ها و تصاویر اوف ، کما بیش همانند «رع_حراختی» اما دایره ی خورشید بین شاخ های یک قوچ ، که احتمالا از خنوم یا از قوچ مقدّسِ مِندِس به عاریت گرفته شده بود تصویرمی شد. تصاویر بنو (ققنوس) در حال پرکشیدن از سنگ بِن بِن(ابلیسک) به هنگام بامداد وندای او بشارت آفرینش بود . نقش های شاهین ، شیر یا گربه در پیوند با خورشید خدا ، گویای دشمنی با اپیپ و درهم دریدن وی بود. نرگاو (کمفیس) یا (ورزاو منفیس) ، پیرمردی که روبه غروب می رفت وبر سر او تاجی ازخورشید در چنبره ی یوریس قرارداشت ، همه وهمه تصاویری بود که خورشید خدا را بدان تصور و ترسیم می کردند و پیرمردی که تاج خورشید برسر داشت ، همانا اتوم و خورشید غروب بود. فراعنه خود را منسوب به رع و بدین سان رع ، خدایی حامی دودمان فرمانروایی بود ...}( کتاب اساطیر مصر ورونیکا ایونس صفحات 58 الی 63) نکته مهم : ایزد فرومایه رع که در نزد مصریان باستان حقیقت و تجلی و عین خورشید بود سوار بر قایق در آسمان روز حرکت می نمود و هنگام شب به حرکت خویش ادامه می داد اما دیگر در آسمان شب حضور نداشت بلکه به دنیای زیرین سفر می نمود که شرح آن در متن آمده است . در آیین مصری برای تحوت( ایزد ماه ) نیز سفری با زورق ترسیم شده است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌝🌞🌛🚣🚣♀
تصویر سفر 24 ساعته ایزد رع ( خورشید ) با قایق در مسیر آبی . @soltannasir
تصویر سفر 24 ساعته ایزد تحوت (ماه ) با قایق در مسیر آبی بر طبق اساطیر مصری @soltannasir
@soltannasir { پاسخ به سوالات 98} { نکاتی از حضرت مولانا زین الدین } به مناسبت عید غدیر نکاتی را از حضرت مولانا زین الدین به اشتراک می گذرم . باشدکه مفید واقع شود . 1⃣ : روز عید غدیر ، روزی است که امام علی بن ابی طالب ( ع) بر تخت نشستند . بر اهل طریقت واجب است که در این روز به احترام حضرتش بر روی زمین بنشینند . 2⃣ : اگر شخص مومنی سه روز ترک هر نوع عمل حرام و مکروهی نماید . و نمازهای یومیه خویش را در زمان خویش به جای آورد . آنگاه در شب چهارم 12000 بار ذکر «یاعلی» بگوید . برای هر حاجت شرعی مناسب است . این عمل را برای حاجت شرعی تنها یک بار می توان به جای آورد . اما برای طی طریق طریق سلوک بارها قابل انجام است . نکته 1 : مقصود از ذکر «یا علی» الله تبارک تعالی می باشد . زیرا اسم «علی» از اسماالله است که ولایت کلیه الهیه بر موجودات از دریچه این اسم ساری است . و امام علی بن ابی طالب (ع) 👈کاملترین👉 مظهر این ولایت مطلقه الهیه می باشند . نکته 2: این دستور در کتب جفری و اذکار نیز آمده است . 3⃣ : نکته ای مهم از علم جفر که علمای این علم ، آن را از نا اهل می پوشانند . یکی از قوانین علم جفر قاعده ، ترقی و ترفع و تنزل و مساوات است . این قاعده در علم الاذکار نیز استفاده می شود . فرض نمایید می خواهیم غنی شویم و برای اینکار ذکر غنی می گوییم . می توانیم اسم خود را با اسم مادر و کلمه «کن » (70) و ذکر «غنی » (1060) جمع نماییم . و به مدت یک اربعین پس از هر نماز به این تعداد به ذکر غنی مبادرت ورزیم . یا می توانیم به مدت یک اربعین ، یک نوبت صبح و یک نوبت شب این ذکر را بگوییم . همچنین می توانیم ذکر غنی را به صورت «الغنی » با الف و لام یک اربعین به عدد 5555 بگوییم . یا به شکل «یا غنی » با «یا» به عدد 5355 بگوییم . همچنین می توانیم این ذکر را به مدت یک اربعین به صورت «غنی » بدون «الف و لام» و« یا » به عدد 3180 بگوییم . اما حال باید ببینیم که هدف ما از گفتن ذکر «غنی » چیست ? آیا می خواهیم از نظر مادی غنی شویم یا از نظر معنوی ? 1: قاعده ترقی : 👇 اگر بخواهیم از نظر مادی ترقی نماییم و غنی شویم این ذکر را به صورت « غنيً» با تنوین نصب مي گوییم . 2 : قاعده ترفع : 👇 اگر بخواهیم از نظر معنوی ترفع پیدا نماییم و غنی شویم . این ذکر را به صورت «غنيٌ» با تنوین رفع می گوییم . 3: قاعده تنزل : 👇 اگر بخواهیم غنی بودن را در خود و یا هر کس دیگر تنزل و کاهش دهیم . این ذکر را به صورت «غنيٍ » با تنوین جر می گوییم . نکته 3 : در این روش اگر می خواهیم غنی بودن را در کسی تنزل دهیم باید نام شخص به همراه نام مادر و کلمه کن (70) و ذکر مربوطه ( در اینجا غنی 1060) را به حساب جمل کبیر محاسبه نمود و یک اربعین پس از هر نماز بدان مبادرت ورزیم . همچنین می توانیم یک بار از نیمه شب شرعی تا پیش از طلوع آفتاب و بار دیگر از ظهر تا پیش از 👈 غروب آفتاب بدان مبادرت ورزیم . علت این امر این است که پس از نیمه شب شرعی تا طلوع آفتاب شب در حال کاهش یافتن است و از ظهر تا پیش از غروب آفتاب نیز روز در حال کاهش یافتن است . نکته 4: برای ترقی و ترفع قاعده زمان ذکر برعکس است . یعنی از غروب آفتاب تا نیمه شب شرعی و از طلوع آفتاب تا اذان ظهر از این روش استفاده می شود . زیرا شب و روز در حال افزایش هستند . و البته به طور خاص زمان ترقی (مادی) از طلوع آفتاب تا یک چهارم روز که حدودا نصف زمان ظهر است می باشد و زمان ترفع از انتهای زمان ترقی تا اذان ظهر می باشد . در شب نیز قاعده به همین منوال است . نکته 5 : اگر می خواهیم غنی بودن را در شخصی تنزل دهیم . باید ذکر را به بیرون دم بزنیم . اگر ذکر را به درون فرو بریم . عمل بر خود ما نیز تاثیر گذار خواهد بود . 4: قاعده مساوات : 👇 اگر بخواهیم با صفت غنی برابر شویم یا به اصطلاح مساوات یابیم . این اسم را به حالت جزم یا سکون به صورت «غني» می گوییم. در این حالت با توجه به استعدادهای مادی و معنوی وجود شخص ، شخص غنی می شود . یعنی اگر شخص در جنبه مادی و کسب درآمد بکوشد به ثروت مادی می رسد . و اگر در جنبه معنوی و علوم معنوی می کوشد . در این علوم غنی می شود. نکته مهم : اگر بخواهیم شخصی را هلاک نماییم . باید اسم «حی» را با قاعده ذکر شده به طریق تنزل به مدت یک اربعین قرائت نماییم . تا صفت حیات را در فرد کاهش دهیم . و سپس اسم ممیت را ابتدا با قاعده ترقی و سپس با ترفع هر کدام به مدت یک اربعین قرائت نماییم . تا شخص هلاک شود. @soltannasir 🌨🌨🌨
@soltannasir {مسبحات و چاکراها 115} { تعلیقات 25 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 5 } ادامه ...👇 حال تعدادی از احادیث معصومین را که مرتبط با موضوع مورد بحث بوده به عنوان شاهد می آوریم . البته فقیر این احادیث را که در ادامه خواهند آمد را بررسی سندی ننموده ام . به فرض احتمالی اشکال بر سند بعضی از این احادیث ، شاید بتوان بر بخش هایی از محتویات حدیث مناقشه نمود . اما با اینحال آنچه که از مجموع آیات و روایات در باب آسمان و جهان استنباط می شود . سنخیت چندانی با 👈 کیهان شناسی جدید ندارد . حتی با آنچه که ما بر زمین و آسمان می بینیم نیز سنخیت کامل ندارد و با عصر اسطوره سنخیت بیشتری دارد . عصری که جهان شکل دیگری بوده و با شروع آخرالزمان ، که مرز ها بار دیگر باز شود . جهان به سیمای حقیقی خویش بر جهانیان آشکار خواهد شد . حدیث : 👇 { «حَدِیثُ الْبَحْرِ مَعَ الشَّمْسِ» 41_ عَلِیُّ بْنُ إِبْرَاهِیم َ، عَنْ أَبِیه ِ، عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ، عَنْ عَبْدِ اللّهِ بْنِ سِنَان ٍ ، عَنْ مَعْرُوفِ بْنِ خَرَّبُوذَ، عَنِ الْحَکَمِ بْنِ الْمُسْتَوْرِدِ ، عَنْ عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام، قَالَ : «إِنَّ مِنَ الاْءَقْوَاتِ الَّتِی قَدَّرَهَا اللّهُ لِلنَّاسِ مِمَّا یَحْتَاجُونَ إِلَیْهِ الْبَحْرَ الَّذِی خَلَقَهُ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ بَیْنَ السَّمَاءِ وَالاْءَرْضِ » ، قَالَ: «وَإِنَّ اللّهَ قَدْ قَدَّرَ فِیهَا مَجَارِیَ الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ وَالنُّجُومِ وَالْکَوَاکِبِ، وَقَدَّرَ ذلِکَ کُلَّهُ عَلَی الْفَلَکِ، ثُمَّ وَکَّلَ بِالْفَلَکِ مَلَکاً وَمَعَهُ سَبْعُونَ أَلْفَ مَلَکٍ ، فَهُمْ یُدِیرُونَ الْفَلَک َ، فَإِذَا أَدَارُوهُ دَارَتِ الشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْکَوَاکِبُ مَعَهُ، فَنَزَلَتْ فِی مَنَازِلِهَا الَّتِی قَدَّرَهَا اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ فِیهَا لِیَوْمِهَا وَلَیْلَتِهَا ، فَإِذَا کَثُرَتْ ذُنُوبُ الْعِبَادِ وَأَرَادَ اللّهُ تَبَارَکَ وَتَعَالی أَنْ یَسْتَعْتِبَهُمْ بِآیَةٍ مِنْ آیَاتِهِ، أَمَرَ الْمَلَکَ الْمُوَکَّلَ بِالْفَلَکِ أَنْ یُزِیلَ الْفَلَکَ الَّذِی عَلَیْهِ مَجَارِی الشَّمْسِ وَالْقَمَرِ وَالنُّجُومِ وَالْکَوَاکِبِ، فَیَأْمُرُ الْمَلَکُ أُولئِکَ السَّبْعِینَ أَلْفَ مَلَکٍ أَنْ یُزِیلُوهُ عَنْ مَجَارِیهِ». قَالَ: «فَیُزِیلُونَهُ فَتَصِیرُ الشَّمْسُ فِی ذلِکَ الْبَحْرِ الَّذِی یَجْرِی فِی الْفَلَکِ» قَال َ: «فَیَطْمِسُ ضَوْوءُهَا، وَیَتَغَیَّرُ لَوْنُهَا، فَإِذَا أَرَادَ اللّهُ عَزَّ وَجَلَّ أَنْ یُعَظِّمَ الاْآیَةَ، طَمَسَتِ الشَّمْسُ فِی الْبَحْرِ عَلی مَا یُحِبُّ اللّهُ أَنْ یُخَوِّفَ خَلْقَهُ بِالاْآیَةِ» قَالَ: «وَذلِکَ عِنْدَ انْکِسَافِ الشَّمْسِ» قَالَ: «وَکَذلِکَ یَفْعَلُ بِالْقَمَرِ». قَالَ: «فَإِذَا أَرَادَ اللّهُ أَنْ یُجَلِّیَهَا أَوْ یَرُدَّهَا إِلی مَجْرَاهَا، أَمَرَ الْمَلَکَ الْمُوَکَّلَ بِالْفَلَکِ أَنْ یَرُدَّ الْفَلَکَ إِلی مَجْرَاهُ، فَیَرُدُّ الْفَلَکَ، فَتَرْجِعُ الشَّمْسُ إِلی مَجْرَاهَا» قَالَ: «فَتَخْرُجُ مِنَ الْمَاءِ وَهِیَ کَدِرَةٌ» قَالَ: «وَالْقَمَرُ مِثْلُ ذلِکَ». قَالَ: ثُمَّ قَالَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ علیهماالسلام: «أَمَا إِنَّهُ لاَ یَفْزَعُ لَهُمَا، وَلاَ یَرْهَبُ بِهَاتَیْنِ الاْآیَتَیْنِ إِلاَّ مَنْ کَانَ مِنْ شِیعَتِنَا، فَإِذَا کَانَ کَذلِکَ فَافْزَعُوا إِلَی اللّهِ عَزَّ وَجَلَّ ثُمَّ ارْجِعُوا إِلَیْهِ». حكم بن مستورد از حضرت علی بن الحسین (ع) نقل نموده که فرمود : از چیزهایی که مردم به آن نیاز دارند و خدای عزّ و جلّ برای آنان مقدّر و خلق نموده ، 👈 دریایی است میان آسمان و زمین و خدا مسیر حرکت خورشید و ماه و ستاره ها را در آن قرار داده و همه آنها را بر یک مداری (فلک ) مقرّر فرموده و فرشته ای را بر فلک مأمور نموده که هفتاد هزار فرشته تحت فرمان او هستند و فلک را می چرخانند و وقتی که فلک را به چرخش در آوردند خورشید و ماه و ستارگان با أن می چرخند و هر یک در مدار مخصوص خود دور می زند که روز و شب از آن پدید می آید ، هنگامی که گناه بندگان زیاد شد و خداوند اراده نمود آنان را بترساند و نشانه ای از عذاب به ایشان نشان دهد به فرشته مأمور فلک دستور می دهد که فلک را از مدار خارج نماید . 😳 آن فرشته به آن هفتاد هزار فرشته زیر دست خود دستور می دهد آنان فلک را از مدار خارج می نمایند و خورشید در آن دریایی قرار می گیرد که در میان آسمان و زمین است و رنگ آن تغییر می کند و نور آن نابود می گردد ، و اندازه تغییر و کم نوری آن به اراده خداوند بستگی دارد که بخواهد بندگان را چه مقدار بترساند ، گرفتگی خورشید همین است . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛🌚
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 116} { تعلیقات 26 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن6 } ادامه ...👇 { ... و درباره ماه نیز چنین است . فرمود : وقتی که خدا خواست نور خورشید را به آن برگرداند به آن فرشته دستور می دهد فلک را به مدار خود برگرداند و خورشید نیز در مدار خود قرار می گیرد و در وقت بیرون آمدن از آن دریا تیره است و ماه نیز چنین است. سپس امام زین العابدین (ع) فرمود : از دو آیه ( خورشید گرفتگی و ماه گرفتگی ) جز کسی از شیعیان ما باشد نمی ترسد و عبرت نمی گیرد هر وقت یکی از این دو آیه رخ داد توبه کنید و به خدا پناه برید .} ( ترجمه روضه کافی صفحات 208و 209) در تفسیر روایی البرهان در باب تفسیر آیات 38 و 39 سوره مبارکه یس اینگونه آمده : 👇 { شیخ صدوق با سند خود از ابوذر غفاری روایت کرده است که گفت : دست رسول خدا (ص) را گرفته بودم و ما با هم قدم می زدیم و پیوسته به خورشید نظر می کردیم تا آن که ( غروب کرد و ) پنهان شد ، عرض کردم : ای رسول خدا ! خورشید در کجا پنهان می شود ? فرمود : در آسمان و بعد از آن از آسمانی به سوی آسمان دیگر بلند می شود تا آن که به سوی آسمان هفتم که از همه بالاتر است ، بالا می رود تا در زیر عرش قرار گیرد و بر رو به حالت سجده می افتد و نیز فرشته هایی که موکل آن بوده اند با آن سجده می کنند ، سپس خورشید عرضه می دارد : پروردگارا ! از کجا امر می فرمایی تا طلوع کنم : از مغرب طلوع کنم یا از محل طلوع قبلی خود ? و همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ که فرموده : « وَالشَّمْسُ تَجْرِي لِمُسْتَقَرٍّ لَهَا ذَلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ » _ و خورشید به سوی قرار گاه خویش در حرکت است ، این فرمان خدای عزیز و دانا می باشد _ که مقصود از آن صنعت پروردگار عزیز است در ملک و پادشاهی او نسبت به آفرینش او می باشد . و فرمود : سپس جبرئیل (ع) حله روشنی از نور عرش را که به مقدار ساعت های روز نسبت به درازای روزهای تابستان و کوتاهی روزهای زمستان و یا میان این و آن نسبت به پاییز و بهار ، نزد خورشید می آورد و سپس خورشید با آن حله در فضای آسمان حرکت می کند تا آن که از محل طلوعش ظاهر می شود . و رسول خدا (ص) فرمود : گویا من به سوی آن می نگرم که به مقدار سه شبانه روز محبوس شده ( و هیچ طلوع نمی کند ) و نور روشنی را از آن بر خود نپوشاند تا این که مأمور شود از مغرب طلوع کند ، و این همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرموده : « إِذَا الشَّمْسُ كُوِّرَتْ ﴿۱﴾وَإِذَا النُّجُومُ انْكَدَرَتْ ﴿۲﴾= چون خورشید در هم پیچیده شود و چون ستارگان تیره و تار شوند . = سوره تکویر » و ماه همچنان ( مانند خورشید ) خواهد بود که از محل طلوع و مجرای خود درکناره آن و مغرب آن و نیز بلند شدن آن به سوی آسمان هفتم و سپس زیر عرش به سجده می افتد و جبرئیل (ع) حله ای از نور کرسی را در نزد آن (ماه) می آورد ، و این نیز همان معنای فرمایش خدای عزّ و جلّ است که فرموده : « هُوَ الَّذِي جَعَلَ الشَّمْسَ ضِيَاءً وَالْقَمَرَ نُورًا » = او همان خداوندی که خورشید را بسیار روشن گردانید و ماه را روشنایی داد . = سوره یونس آیه 5 » ابوذر _ رحمت خدا بر او باد _ گفت بعد از آن با رسول خدا (ص) به گوشه ای رفتیم و نماز مغرب را بجا آوردیم . } ادامه دارد ... @soltannasir 🌞🌝🌛
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 117 } { تعلیقات 27 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن 7 } ادامه ...👇 عزیزان آیات و احادیث و اساطیری که در متن می آید را با دقت مطالعه نمایید و در خاطر بسپارید . زیرا در هنگام تحلیل متن بدان نیاز داریم از آنجایی که مطالب روزانه نوشته می شود . در نتیجه صبور باشید تا مطالب شکل و قوام لازم را پیدا نماید . و آنگاه ملاحظه نمایید که چگونه بین دین و اسطوره پیوند وجود دارد . و چگونه اسطوره هر چند که حاوی نوعی بینش شرک آمیز است می تواند به ما در فهم بهتر دین کمک نماید . الله تبارک تعالی در آیات 53 الی 55 سوره مبارکه فرقان می فرماید : 👇 { وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ 👈الْبَحْرَيْنِ هَذَا 👈عَذْبٌ 👈فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاجٌ وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا وَحِجْرًا مَحْجُورًا ﴿۵۳﴾ وَهُوَ الَّذِي 👈خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا ﴿۵۴﴾ وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنْفَعُهُمْ وَلَا يَضُرُّهُمْ وَكَانَ الْكَافِرُ عَلَى رَبِّهِ ظَهِيرًا﴿۵۵﴾ = و اوست كسى كه دو دريا را موجزنان به سوى هم روان كرد اين يكى شيرين [و] گوارا و آن يكى شور [و] تلخ است و ميان آن دو مانع و حريمى استوار قرار داد (۵۳) و اوست كسى كه از آب بشرى آفريد و او را [داراى خويشاوندى] نسبى و دامادى قرار داد و پروردگار تو همواره تواناست (۵۴) و غير از خدا چيزى را مى پرستند كه نه سودشان مى دهد و نه زيانشان مى رساند و كافر همواره در برابر پروردگار خود همپشت [دشمنان ] است (۵۵) } ابتدا احادیث مربوط به تفسیر این آیات به نقل از تفسیر روایی البرهان : 👇 { 8220/1) علی بن ابراهیم گفته است : (درباره) فرمایش خداوند متعال «وَهُوَ الَّذِي مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ» از ابوالجارود روایت کرده است که امام باقر فرموده : خداوند دو دریا را ارسال نموده است ، «هَذَا عَذْبٌ فُرَاتٌ وَهَذَا مِلْحٌ أُجَاج» منظور از «اجاجٌ» (آب شور همراه با) تلخی است ، «وَجَعَلَ بَيْنَهُمَا بَرْزَخًا» منظور مانع (از اختلاط و امتزاج با یکدیگر) است ، «وَحِجْرًا مَحْجُورًا» یعنی حرام قطعی ، که ممنوعیت کلی خواهد بود (و طعم هیچ کدام با دیگر ممزوج نخواهد شد). 8221/1) . کلینی با سند خود از برید عجلی روایت کرده است ، که گفت : از امام باقر (ع) درباره فرمایش خدای عزّ و جل «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا » _ و او همان کسی است که آدمی را از آب بیافرید و او را دارای نسب و پیوند (داماد) قرار داد و پروردگار تو به این کارها توانمند است _ سوال کردم ? فرمود : خداوند متعال 👈آدم را از آب شیرین و گوارا آفرید و همسرش (حوا) را از سنخ و اصل او آفرید _ از پایین ترین و آخرین دنده هایش _ و به وسیله همان دنده (خویشاوندان) سببی و نسبی را قرار داد ، سپس حوا را به همسری آدم در آورد و به وسیله این برنامه ، در میان آنان داماد (خویشاوندان سببی) ایجاد نمود ، و این همان فرمایش خداوند است که فرمود : «نسباً و صهرًا» ،بنابراین ، ای برادر قبیله بنی عجل «نسب» ، آن خویشاوندانی هستند که از طرف مرد باشند و «صهر» از طرف زن می باشد . 8223/3).محمد بن عباس با سند خود از ابو مالک روایت کرده است ، که گفت : ابن عباس در مورد فرمایش خدای عزّ و جلّ : «وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا» گفته است : این آیه درباره پیامبر اکرم (ص) و امام علی (ع) نازل شده است که حضرت ، دختر خود ( حضرت فاطمه س) را به ازدواج علی (ع) در آورد و او پسر عمویش بود ، پس او هم «نسب» می باشد و هم «صهر» خواهد بود . 8224/4). همچنین با سند خود از جابر جعفی ، به نقل از عکرمه ، از ابن عباس ، روایت کرده است که گفت : در مورد فرمایش خدای عز و جل : « وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ مِنَ الْمَاءِ بَشَرًا فَجَعَلَهُ نَسَبًا وَصِهْرًا وَكَانَ رَبُّكَ قَدِيرًا» ،گفته است : هنگامی که خداوند آدم (ع) را آفرید ، او را از نطفه آفرید که آن را به نور خود ممزوج نموده بود ، سپس آن را در وجود آدم (ع) ودیعه نهاد و بعد از او در شیث ، انوش ، قینان و همچنین یکی پس از دیگری تا آن که به ابراهیم (ع) و از او به اسماعیل رسید وهمچنان نسل اندر نسل از صلب (پشت) های پاک و رحم های مطهر منتقل گردید تا در عبدالمطلب ودیعه قرار گرفت و در آن جا نور به دو قطعه تقسیم شد : یک قطعه در وجود عبدالله قرار گرفت که حضرت محمد(ص) از آن تولد یافت و قطعه دیگر در وجود ابوطالب قرار گرفت که علی (ع) از آن تولد یافت . سپس خداوند نکاح را بین ایشان تألیف و مأنوس گردانید . و علی(ع) با فاطمه(س) ازدواج نمود و این همان معنای فرمایش خداوند متعال است که فرموده: ...} ادامه دارد . @soltannasir 💧
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 118 } { تعلیقات 28 } { نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش با احادیث و آیات قرآن8} ادامه ...👇 { ...و این همان معنی فرمایش خداوند متعال است که فرموده : و او همان کسی است که آدمی را از آب بیافرید و او را دارای نسب و پیوند (داماد ) قرار داد و پروردگار تو به این کارها توان مند است » . } همچنین در قرآن مجید در آیات سور دیگری نیز اشاره به دریای شور و شیرین شده است . یکی از این سور ، سوره مبارکه الرحمن است . که در آیات 19 الی 22 به این دو دریا اشاره شده است : 👇 { مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ (19) بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ (20)  فَبِأَیِّ آلاءِ رَبِّکُما تُکَذِّبانِ (21) یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ (22)= دو دریا را به گونه ای روان کرد که با هم برخورد کنند.(۱۹) اما میان آن دو حد فاصلی است که به هم تجاوز نمی کنند.(۲۰)پس کدامین نعمتهاى پروردگارتان را انکار می کنید؟(۲۱) از آن دو، مروارید و مرجان خارج می شود.(۲۲) } در تفسیر روایی البرهان در ذیل این آیه اینگونه آمده است :👇 {۱۰۸۶۲/۱) علی بن ابراهیم با سند خود از یحیی بن سعید قطان روایت کرده است که گفت : از امام صادق (ع) شنیدم که درباره فرمایش خدای عزّ و جلّ : «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ * بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ » می فرمود :👈 امام علی (ع) و👈 فاطمه (س) دو دریای عمیق هستند که یکی بر دیگری طغیان و ظلم نمی کند ،« یَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجان»ُ ، امام حسن (ع)و حسین (ع)از آنان خارج (و متولد) گردیده اند . } نکته 1: عزیزان دقت نمایید الله تبارک تعالی در آیه 53 سوره فرقان سخن از دو دریای شیرین و شور نموده و سپس در آیه 54 سوره فرقان اشاره به خلقت بشر از آب نموده است . و سپس در ادامه به انتقاد از مشرکین می پردازد که غیر خدا را می پرستند . نکته 2: در حدیث دیدیم که دو دریای سوره الرحمن یکی به امیرالمومنین تأویل شده بود و دیگری به حضرت فاطمه (س) یعنی یکی مذکر است و دیگری مونث می باشد. نکته جالب اینجاست که در بعضی اساطیر ، نظیر اساطیر سومری ، خلقت اولیه آسمان و زمین و همه موجودات از اقیانوس بزرگ کیهانی صورت گرفته است . که یکی شیرین و دیگری شور می باشد . و یکی مونث و دیگری مذکر است . حتی خلقت ایزدان که با کواکب و قوای طبیعت نسبت دارند از درون این اقیانوس اولیه انجام می شود . لوح اول اسطوره و حماسه آفرینش بابلی اینگونه آغاز می شود : 👇 { هنگامی که نه آسمان بود ، نه زمین ، نه بلندا ، نه ژرفا ، نه نام ، هنگامی که آپسو آب شیرین و نخستین مولّد تنها بود ، و تیامت تلخ آب ( و شور ) و آن نیز به زهدان یا مومّوری خود باز همی گردد ، بدان هنگام که 👈 هیچ ایزدی نبود . هنگامی که شیرین و تلخ با هم آمیختند ، نیزاری به جنبش در نیامد و بوریایی آب را گل آلوده نساخت ، ایزدان بی نام ، بی سرشت و بی آینده بودند . آنگاه ایزدان از آپسو ( آب شیرین ) و تیامت ( آب تلخ و شور ) آفریده شدند . در آب ها ،گل و لای در آب ها رسوب کرد ، لحمو(لخمو) و لحامو (لخامو) نام یافتند ، (دو اژدرمار یا. خزنده غول پیکر و عظیم که مذکر و مونث بودند ) هنوز جوان بودند ، هنوز قد نیافراشته بودند . هنگامی که انشار ( ان = خدای آسمان ) و کیشار (کی =خدای زمین) از آن دو پیشی جستند . 👈 مرزهای آسمان و زمین گسترده گشت . ....}( کتاب جهان اسطوره ها صفحه 166) نکته : آپسو ( آب شیرین ) مذکر و تیامت ( آب تلخ ) مونث است . مومّوری ، آشوب امواج است که خود ایزدی دیگر است . باید توجه داشت که در نزد قدما همه قوای طبیعت دارای نفس می باشند که این نفس نوعی تشخص فردی و صورت مثالی دارد که قدما این صورت را خدای آن شیء طبیعی در نظر می گرفتند . ادامه دارد ... @soltannasir 🌊🌊