@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 129 }
{ تعلیقات 39 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 19 }
ادامه ...👇
{ ...خشمگین شد و بر شوهرش فریاد بر آورد .
همچنان که در تنهایی خشمگین بود ، فریاد غم بر آورد ، خُلق او را اندوهگین کرد : « چه ( گفتی ) ? آیا باید آنچه را که بنا کرده ایم نابود سازیم ?
روش آنها به درستی ناپسند ترین است ، اما بگذار با مهربانی رسیدگی کنیم » .
آنگاه مومّو در ارائه پند به اپسو پاسخ داد : پند مومّو [ بدخواهانه ] و ناخوشایند بود .
«ویران کن ، پدرم ، راههای فتنه را .
آنگاه در روز آرامش خواهی داشت و در شب آسایش » .
هنگامی که اپسو این را شنید چهره اش تابناک شد ؛ برای ( نقشهٔ) پلیدی که او علیه خدایان ، فرزندان خویش کشیده بود .
در مورد مومّو ، او را از گردن در آغوش گرفت ، همین که ( او ) بر زمین نشست تا او را ببوسد .
( پس ) آنچه را که آنها میان خود طرح ریزی کرده بودند ، برای خدایان ، نخستین فرزندانشان ، تکرار کردند .
هنگامی که خدایان ( آن را ) شنیدند چشمانشان گریان شد ، ( آنگاه ) در سکوت فرو رفتند و صامت باقی ماندند .
برتر در خرد ، فاضل ، کارگران « إآ » ، عقل کل ، به نقشه آنها پی برد .
نقشه ای استادانه علیه آن طرح کرد و به کار بست ، افسون برتر و مقدسش را ماهرانه علیه آن به کار بست .
آن را خواند و باعث شد در ( آبهای ) ژرف بماند ، همچنان که خواب را بر او فرو ریخت ، بر زمین دراز کشیده به خواب رفت ، مومّوی مشاور ، ناتوان از حرکت بود .
بند او را شل کرد ، تاج او را درید ، هاله او را برداشت ( و ) آن را بر خود نهاد .
پس از آنکه اپسو را به غل و زنجیر کشید ، او را کشت .
مومّو را به بند کشید و او را محبوس کرد .
پس از آنچه که بر سر اپسو آورد ، اسکان گاه خویش را بنیان نهاد ، مومّو را گرفت ، او را با ریسمان بینی گرفت .
پس از آنکه دشمنان خویش را مغلوب و لگد مال کرد ، «إآ » پیروزیش بر دشمنان تأمین شد ، در اتاق مقدس خویش در آرامش ژرف آرامید .
آن را برای معابدی اختصاص داد ، (آن را) « اپسو» نامید .
درست در همان محل ، کلبه نیایش خویش را بنیان نهاد ، اآ و همسرش دمکین ( آنجا ) در شکوه سکنی گزیدند . در اتاق تقدیر ،خانه سرنوشتها ، خدایی متولد شد ، نیرومند ترین و عاقلترین خدایان .
در قلب اپسو مردوک آفریده شد ، در قلب اپسوی مقدس مردوک آفریده شد . آنکه او را هستی بخشید ، پدرش ، اآ بود . آنکه او را در شکم خود پرورد ، مادرش ، دمکین بود . او پستان الهه ها را مکید .
دایه ای که از وی پرستاری کرد ، او را با وحشت آفرینی انباشت .
چهره او جذاب بود ، از چشمانش زندگی می درخشید .
گامهایش شاهانه بود ، از ( زمانهای ) گذشته فرمان می داد .
هنگامی که إآ او را دید ، پدری که او را هستی بخشیده بود ، به وجد آمد ، در تب و تاب افتاد ، قلبش از شادی پر شد ،
پرداخت او را کامل کرد و او را سر توأمان خدایی بخشید .
به مقدار زیاد بلند تر از آنها بود ، به مقدار بسیار زیاد ، اعضاء (بدن ) او فراسوی قوه ادراک کامل بود ،نا مناسب برای درک کردن ، مشکل برای دیدن. .
چشمان او چهار بودند ، گوشهای او چهار بودند هنگامی که لبانش را تکان می داد ، آتش مشتعل بر می آمد .
هر چهار عضو شنوایی او بزرگ بود ، و چشمها ، به همان تعداد ، همه چیزها را بررسی می کرد .
بلندترین خدایان بود ، قامت او از همه خدایان برتر بود اعضای او عظیم بود ، او بسیار بلند قامت بود .
« پسر کوچکم ، پسر کوچکم ، پسرم خورشید ، خورشید آسمانها » .
پوشیده با 👈هاله ده خدا 👉، او به منتها درجه نیرومند بود ، همچنان که برق وحشتزای آنها [ هاله ها ] بر او انباشته شده بود .
👈چهار باد را که آنو به وجود آورد
برای مهار کردن شیر _ اژدها ، رهبر گروه .
...، ... 👈آشفتن تیامت .
تیامت آشفته بود ، روز و شب بیرون از بستر بود .
[ خدایان ] از روی بدخواهی به 👈توفان کمک کردند .
آنها که در درون خود توطئه ای پلید چیده بودند ، این برادران به تیامت گفتند : « هنگامی که آنها همسرت اپسو را کشتند تو او را یاری نکردی ، خاموش ماندی .
گر چه او ارّه وحشتزا را آفرید .
باطن تو رقیق شده است و بنابراین ما نمی توانیم بیارامیم .
بگذار تا همسرت اپسو در ذهن تو باشد ، و مومّو که شکست خورده است ، تو تنها مانده ای ،... تو عجولانه به هر سو گام بر می داری ،
....بدون توقف . تو ما را دوست نداری .
...چشمان ما تیره و گرفته است ،
...بدون توقف . بگذار تا بیارامیم ،
...بجنگ . از آنها انتقام بگیر ،
...و (آنها را ) به شکل 👈 باد در آور !»
[ هنگامی ] که تیامت ( این ) سخنان را [ شنید ] خشنود شد : « ... تو داده ای . بگذار تا هیولاها را بسازیم ،
... و خدایان در میان ...
...[ بگذار تا ] بجنگیم و علیه خدایان ...!» ...}
ادامه دارد ...
#اسطوره_آفرینش #تیامت #اپسو #إآ #دریا
ادامه دارد ...
@soltannasir
🌊🌊🌊
@soltannasir
{ مسبحات و چاکراها 130 }
{ تعلیقات 40 }
{ نگاهی تطبیقی در باب اسطوره آفرینش و آیات قرآن 20 }
ادامه ...👇
{ ...[ بگذار تا ] بجنگیم و علیه خدایان ...! » ...
آنها گرد آمدند و در کنار تیامت حرکت می کنند .
خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه چیدند ،
خود را برای جنگ ، خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده کردند ،
آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند .
مادر خوبور( الهه همتای مونث إآ ، نظر دکتر یوسف مجید زاده مترجم ) ، که همه چیز ها را می آفریند ،
سلاح های بی رقیب را افزایش داد ، مار _ هیولاها را هستی بخشید ،
( با ) دندانهای تیز ، دندانهای نیش بی دریغ .
بدن آنها را [ با زهر ] برای خون پر کرد .
اژدهاهای غران را جامه وحشت پوشاند .
تاج هایی از هاله بر سر آنان نهاد ، آنها را شبیه خدایان ساخت ،
پس ، هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ،
( و ) اینکه ، با بدنهای پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را [ به حال اول ] باز گرداند .
او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس را به کار. انداخت ، شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ، شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس سلاح هایی حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است .
فرامین او ( الهه ) راسخ بود ، مقاومت ناپذیر بود .
یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورد .
از میان خدایان ، نخستین فرزند او ، که [مجمع وی ] را تشکیل داد ،
کینگو را ترفیع داده او را میان آنها به ریاست گمارد .
رهبر رده ها ، فرمانده مجمع ،
بالا برنده سلاحهای برای مصاف ، برای پیشروی در جنگ ، فرمانده کل در جنگ .
چندان که او را در مجمع نشاند ، اینها را به دستش سپرد : « من افسون را برای تو طرح ریخته ام ،ترا در مجمع خدایان تعالی بخشیدم .
برای مشورت با همه خدایان قدرت کامل ، قدرت کامل به تو اعطا کرده ام .
به درستی تو بزرگترینی ، تو تنها همنشین منی !
سخن تو برای همه انو نکی برتری خواهد داشت ! »
او👈 الواح سرنوشت را به وی سپرد ، ( آنها را ) بر 👈سینه او بست : « تو ، فرمانت تغییر ناپذیر خواهد بود [ کلامت ] پایدار خواهد بود ، »
همین که کینگو ارتقا یافت ، [ مرتبه آنو را ] تصاحب کردند ،
برای خدایان ، پسران او ، [ تعیین ] سرنوشت کرد : « کلام تو آتش را فرو خواهد نشاند ،
« قدرت سلاح » را ، که آنچنان نیرومند ( در ) حرکت است ، پست و ناچیز خواهد کرد ! » .
لوح دوم : 👇
پس ، هنگامی که تیامت به ساخته های دست خویش اهمیت بخشید ، فرزندان خویش را برای جنگ علیه خدایان آماده کرد .
برای گرفتن انتقام اپسو ، تیامت به 👈پلیدی بدل شد .
اینکه او ( تیامت ) آماده جنگ می شد ، برای إآ آشکار شد .
به محض اینکه إآ این موضوع را شنید ،
به سکوت تیره فرو رفت و در خاموشی نشست .
پس از تفکر بیشتر ، خشم او فرو نشست ، نزد انشر ، پدر بزرگ خویش رفت ، همه توطئه ای را که تیامت برای او چیده بود ،برایش گزارش کرد : « پدرم ، تیامّت که ما را هستی بخشید ، از ما متنفر است .
او مجمع را بر پا داشته و آکنده از خشم مفرط است .
همه خدایان پیرامون او گرد آمده اند حتی آنهایی را که به ایشان که هستی بخشیدی در کنار او حرکت می کنند .
خشمگین ، شب و روز بی وقفه توطئه می چینند ، آنها برای جنگ ، خرناس کشیدن ، خروشیدن آماده شده اند ،
آنها به منظور آماده شدن برای جنگ تشکیل شورا داده اند .
مادر خوبور ، که همه چیز را می آفریند ،
سلاح های بی رقیب را افزایش داده است ، مار _ هیولاها را هستی بخشیده است ،
( با ) دندان های تیز ، دندان های نیش بی دریغ .
بدن آن ها را با زهر برای خون پر کرده است .
اژدها های غران را جامه وحشت پوشانده است .
تاجهایی از هاله بر سر آنان نهاده است ، آنها را شبیه خدایان ساخته است ،
پس ، هر که بر آنها نظاره کند سر افکنده خواهد مرد ،
( و ) اینکه ، با بدن های پشت و رو شده شان ، هیچ قدرتی نمی تواند آنها را ( به حال اول ) باز گرداند .
او ( الهه ) افعی ، اژدها ، و اسفنکس(موجودی با تنه شیر و سر انسان و بال ) را به کار انداخته است ،
شیر بزرگ ، سگ دیوانه ، و عقرب _ مرد ،
شیر _ هیولاهای نیرومند ، پرنده _ اژدها ، قنتورس ( نیم اسب )
سلاح هایی را حمل می کنند که بی دریغ است ، در جنگ بی باک است .
فرامین او ( الهه ) راسخ است ، مقاومت ناپذیر است .
یازده نوع از آن را [ به وجود ] آورده است . ...}
ادامه دارد ...
#تیامت #إآ #اژدها #قنتورس #خروش
@soltannasir
🌊🌊