eitaa logo
سلطان نصیر
3.5هزار دنبال‌کننده
1.6هزار عکس
446 ویدیو
249 فایل
موضوع کانال: ادیان و عرفان و اسطوره و علوم غریبه و خفیه و ماوراء و نجوم و دشمن شناسی با رویکرد آخرالزمانی و مسئله ظهور حضرت صاحب الامر عجل اللّه آدرس جیمیل ما : 👇 @gmail.com" rel="nofollow" target="_blank">Soltan313nasir@gmail.com کپی بدون ذکر منبع مجاز نیست
مشاهده در ایتا
دانلود
@soltannasir { مسبحات و چاکراها 96 } { تعلیقات 6 } { تحقیق حقیقت قلم و تطابق آن 3 } { تحقیقی در جایگاه فرشتگان در بدن } ادامه ...👇 اما اینکه در حدیث آمده که نون فرشته ای است که وحی را به قلم می رساند و قلم به لوح و لوح فرشته ای است که وحی را به اسرافیل می رساند و او به میکاییل و او به جبراییل و جبراییل هم به پیامبران می رساند . اگر قلم با استخوان جناغ و ریه ها با لوح تطابق داشته باشد . بنابراین احتمال دارد که سایر فرشتگان نیز در بدن انسان تطبیقی با اندام های بدن داشته باشند . در حدیث آمده که قلم وحی را به لوح وولوح به اسرافیل می رساند . حال جایگاه اسرافیل در بدن کجاست ? جایگاه قلم در بدن استخوان جناغ است و سر استخوان جناغ (قلم ) و ریه ها (لوح ) رو به سوی 👈 پرده دیافراگم است که در عمل تنفس نقش مهمی دارد . بنابراین پرده دیافراگم میتواند با توجه به حدیث مزبور جایگاه اسرافیل باشد . و نکته جالب این تطبیق این است که می دانیم یکی از اعمال اسرافیل نفخ صور است . بنابراین اسرافیل با عمل دم و تنفس ارتباط معنا دار دارد . اما جایگاه میکائیل کجاست ? در حدیث آمده بود که اسرافیل وحی را به میکائیل می دهد . از سویی می دانیم که در عمل تنفس عضلات شکمی نقش مهمی دارند . همچنین می دانیم که میکائیل ملک موکل بر ارزاق است . و رزق با دستگاه گوارش ( معده و روده ها ) ارتباط دارد . بنابراین جایگاه میکائیل در بدن انسان دستگاه گوارش می باشد . نکته : پیشتر در دروس اشاره شد که دستگاه گوارش با برج سنبله تطابق دارد بنابراین میکائیل نیز با برج سنبله در ارتباط است . اما جایگاه جبرائیل کجاست ? جایگاه جبراییل در گلو و به طور خاص حنجره و تارهای صوتی أن می باشد . همانگونه که جبرائیل پیام وحی حق تعالی را به انبیا الهی می رساند . حنجره و تارهای صوتی آن نیز هوای تنفس شده را به صورت صوت در می آورند . جایگاه آریل کجاست ? یکی از فرشتگان خداوند «آریل» یا 👈شیر خدا است که در حدیث مزبور بدان اشاره نشده بود . از آریل با عنوان 👈 پادشاه بادها نیز یاد می شود . پیشتر گفته شد که کبد با برج 👈اسد در ارتباط است . و آریل هم شیر خدا است . همچنین کبد در زیر پرده دیافراگم قرار دارد . و بخشی از عضلات شکمی که در محل کبد ( سمت راست شکم) قرار دارند در عمل تنفس نقش دارند . اما جایگاه عزرائیل کجاست ? حق تبارک تعالی در قرآن مجید و عزیز در آیه 83 سوره واقعه می فرماید : 👇 { فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه ميرسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟! (۸۳ ) }ّ بنابراین جان در منطقه حلقوم یعنی محلی بالاتر از حنجره ( محل جبراییل ) قبض می شود . توسط چه کسی ? عزراییل در طب نیز اشاره به این نکته شده که روح بخاری اگر از دهان بیرون بیاید . شخص می میرد . و اصطلاح معروف جان به لب شدن از اینجاست . بنابراین محل عزرائیل منطقه حلقوم و دهان است . پیشتر در دروس تطابق شکل صور فلکی دایره البروج با اندام های بدن گفته شد که برج سرطان شامل قفسه سینه و دستگاه تنفس نای و نایژه ها می باشد که به خرچنگ شباهت دارد و برج ثور به استخوان اسفنوئید شباهت دارد . بنابراین با توجه به این مسئله همانگونه که ملاحظه می نمایید روح از محل برج سرطان از بدن خارج می شود . در کتاب اساطیر یونانی و صور فلکی صفحه 33 درباره اسطوره برج سرطان آمده : 👇 { بسیاری از اقوام باستانی در صورت فلکی سرطان که به علت ستاره های کم سویش مانند لکه کم رنگی در آسمان رویت می شود 👈 دروازه ای را تصور می کردند . آنها معتقد بودند که 👈 روح آدمیان از میان این دروازه از 👈 آسمان به زمین می آید. } یعنی روح از محلی در عالم کبیر که به بدن وارد می شود از همان محل در عالم صغیر از بدن خارج می شود . منتهی در هنگام تولد روح مجرد( بنا به اسطوره ) به سوی بدن حرکت می نماید و در هنگام مرگ روح بخاری . اما جایگاه ابلیس (عزازیل ) لعنت الله علیه پیش از خلع و لعن کجا بود ? به نظر فقیر جایگاه وی در محل شاخ برج ثور یا استخوان اسفنوئید بود . یعنی محل چاکرای آجنا در بدن . در حدیث وی معلم ملائکه بود . بدین خاطر وی دارای چنین جایگاه رفیعی بوده است . ادامه دارد ... @soltannasir 🌞☀️
@soltannasir { پاسخ به سوالات 153 } { سخنی دیگر در باب پیوند اسطوره و دین 31 } { عطارد در نقش وزیر و پایان فرمانروایی شمس 27 } ادامه ...👇 { و در کتب فارسی اورا با سامی یکی دانسته اند ، بیرونی نیز می نویسد که را جبرائیل می دانند . نظر به معنی لفظی مناسب تر است که این ایزد به جبرئیل و حامل وحی ترجمه شود ، اما سروش را پیک خدایی دانستن از این جهت است که گفتار آسمانی و کلام رحمانی در وجود او حلول کرده ، او به هر جا که رود آیین ایزدی و حکم اطاعت کردن از آن با او همراه است ، غالباً در سروش و مهر و رشن یک جا نامیده شده اند . در مهر دیدیم که می گوید سروش مقدس و نیک از طرف دست راست مهر می راند و رشن از طرف چپ او می تازد ، در ارت یشت که ذکرش در جای خود بیاید به فرشتهٔ ثروت خطاب شده است : « پدر توست ، آرمیتی مادر توست ، سروش نیک و مقدس و رشن و مهر برادران تو هستند . » بر خلاف در گات ها سروش با اشی مربوط است و در سایر قسمت های اوستا نیز اثری از این ارتباط قدیم موجود و با اشی متحد خوانده شده است . سروش نیز مانند همیشه بیدار و هرگز به خواب نمی رود ، مخلوقات مزدا را پاسبانی می کند ، کلیّه جهان مادی را پس از فرو رفتن 👈خورشید با سلاح آختهٔ خویش نگهبان است . گردونهٔ سروش نیز مانند گردونهٔ مهر با چهار اسب سفید درخشان که سایه نیندازد و سُم های آن زرین است کشیده می شود ، مانند مهر مقام سروش در بالای کوه البرز در یک بارگاه هزار ستون و ستاره نشان می باشد . سروش دراوستا عموماً به ضد دیو و دروغ تعریف شده است ، برای محافظت نوع بشر هر روز و هر شب سه بار به دور زمین می گردد و با دیوهای در سر رزم و ستیز است . در فرگرد هیجدهم وندیداد از فقرهٔ 30 تا 60 سروش با حربهٔ آخته با دیو دروغ در پرسش و پاسخ است . سبب خوشنودی وی و ازدیاد دروغ را به واسطه گناهان مردم و چارهٔ بطلان و انهدام آن را از دیو دروغ جویاست . در میان گروه دیوهایی که از دشمنان سروش به شمارند از چند تن از آنان به خصوص اسم برده شده است از آن جمله است دیو (kunda) که در از او سخن رفته ، این دیو بدون شربت مُسکری مست است ، احتمال برده می شود که لغت کُند و کُندی در زبان فارسی از همین دیو اوستایی مشتق باشد . از سروش که با صفات دلیری و ناموری و زورمندی و چُستی و چالاکی آراسته است ، در خواست گردیده که دیو کندی را بر اندازد و در سرای دروغ و کلبهٔ مردمان ناپاک دیو پرست سرنگونش سازد ، به خصوص ائشم (Aesma) بزرگ ترین رقیب سروش است ، معنی آن غضب و ویرانی و فساد است ، این همان است که امروز گوییم ، در اوستا هیچ دیوی شریرتر و ناپاک تر از خشم تعریف نشده ، در خود گات ها شش بار از او اسم برده شده است . در خباثت سرآمد ناپاکان دیگر شمرده شده ، برای آنکه دیوها بتوانند زندگانی بشر را تباه سازند به زیر علم خشم پناه برده اند . از آنکه مکرراً گفتیم ایزد سروش حربه در دست گرفته با همآوردان خود در زد و خورد است ، حربهٔ او گرز و شمشیر و تیر و خنجر نیست ،فرشته ای که تنش کلام ربّانی است با سلاح مادی کاری ندارد ، آلات جنگ و رزم او چنان که خود سروش یشت به ما می گوید نماز و دعاست ، مثل نمازهای یتا اهو وئیریو _و هفت ها_و فشوشُ منتر_و ینگهه هاتام ، مرغ سحر خیز از طرف سروش فرشته شب زنده دار گماشته شده که بامدادان بانگ برداشته ، مردم را از پی ستایش خداوند بخواند ، به خصوص سحرخیزی نزد مزدیسنان بسیار ممدوح و از فضایل بزرگ شمرده می شود ، بنابراین خروس که در سپیده دام مژده سپری شدن تاریکی شب و برآمدن فروغ روز می دهد نزد آنان مقدس و خوردن گوشت آن را به خود روا نمی دانند . اسم خروس در اوستا پرودرش می باشد ، این لغت مذهبی است یعنی از پیش بیننده ، مقصود این است که فروغ روز را از پیش دیده مژده ورود آن می دهد ، اسم دیگر خروس کهرکتاس می باشد ، این اسم از اسماء اصوات است مثل کیکری کیتوم kikeri kitum لاتینی که با اندک تغییری در تمام زبان های اروپایی برای بانگ خروس استعمال می شود ، هنوز هم در گیلان آواز ماکیان را کرکتاس می گویند ، ولی در اوستا آمده است که مردمان بد زبان پرودرش (خروش) را کهرکتاس می نامند . در اوستا کلمه خراوس نیز داریم و خروس فارسی از همان ماده است ، ولی به معنی نرینه ماکیان نیست ، بلکه همیشه معنی خروشیدن و فریاد برآوردن از آن اراده شده است . کلمات خروس و خروش هر دو یکی است ، مگر آنکه حرف سین و شین به هم مبدّل شده است . به مناسبت بانگ زدن و فریاد کشیدن و خروش برآوردن خروس آن را به چنین اسمی نامزد کرده اند . در فرگرد هجدهم وندیداد شرحی راجع به سروش و خروس مندرج است ، دانستن آن از نقطه نظر اخلاقی و لغوی بسیار مفید است : } ادامه دارد ... @soltannasir 🐔🐓