خوش آن زمان ، که نکویان کنند غارتِ شهر ؛
مرا تو گیری و گویی که این اسیرِ من است !
#فور .
دلبر غیر حیدر برگزیدن هرگز ،
جز بار غمش به دوش کشیدن هرگز ،
دل از همه می توان بریدن امّا ،
دل را نفسی از او بریدن هرگز ؛
[ لافتی ] .
ز مرگ واهمه داری اگر ، تصور کن ،
که مردهای تو و بالا سرت نشسته علی ؛
[ خاصَةُ اللّه ] .
شیخ السکوت ؛
ز مرگ واهمه داری اگر ، تصور کن ، که مردهای تو و بالا سرت نشسته علی ؛ [ خاصَةُ اللّه ] .
در قبر چنان شِعر بخوانم ز علی ،
تا هر دو ملك ز شوق [ هو هو ] بکشند .. ؛
12.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من تو رو نداشتم کجا میرفتم آقا :))
[ هنر ِ سکوت ] .
#فور
در خفا با قصد ویرانی ، به سویم تاختید ،
حال اما شاهدید ، از من چه کوهی ساختید ،
آدمی در بردنش گاهی ضرر هم میکند ،
کیف را بردید اما آبرو را باختید .. ؛
وقتی خداوند خواست آدم
و فرزندانش را
خلق کند ، فرشتگان فرمودند :
خدایا ! زمین ، گنجایش این همه
آدم را ندارد .
فرمود :
من ، مرگ را میآفرینم .
فرشتگان پرسیدند :
اگر مرگ آفریده شود ، زندگی برای انسان
ناخوشایند نمیشود ؟
فرمود :
من امید را میآفرینم ؛
[ اما امان از روزی که امید
به زنده ماندن وجود نداشته باشد ] .
شیخ السکوت ؛
ماهِ روشنِ شبای من ، چشم ساقیِ حسینه .. [ هنر ِ سکوت ] . #فور
من کویرمو ملتمسه ، بارونه ابالفضلم ؛
یکی از بهترین تصمیماتی که میتونید توی زندگی بگیرید اینه که :
[ دست از ستایش مردم بردارید ] .
این لزوما به این معنا نیست که دیگران رو تحسین نکنیم !
بلکه به این معناست که [ شیفتهی دیگران
و وجود شون نشیم ] .
چون بیشتر مردم شایستگی ستایش رو ندارن ..