eitaa logo
🌸دخـــــتــرونــــــــہ💕 زناشویی همسرانه ایده آشپزی خیاطی سرگرم
9.8هزار دنبال‌کننده
43.3هزار عکس
14.4هزار ویدیو
85 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔥💦🔞 بدون سانسور فقط بزرگسالان🔞 🔞داسـتانکده دخترونه👇💦 http://eitaa.com/joinchat/1344733197C470f2adaaa http://eitaa.com/joinchat/1344733197C470f2adaaa 💦💦💦💦💦💦👆💋 جدیدترین داستانها ورمانها👆🔞❤️👆💦
#داغ_ترین_رمان_ایتا 🔥💦🔞 📛اگرجونت رو دوست داری بهتره تکون نخوری😱 چرخیدم عقب وچشم توچشم یه جفت چشم های ابی خوشگل شدم 😢 یه پسره تقریبا سی ویکی دو ساله باچشمهای ابی وصورتی تقریبا استخونی و سفید. بلوز مردونه ی مشکی با یه کت چرم مشکی و شلوار مشکی پوشیده بود که با سفیدی صورتش و سیاهی موهاش هارمونی قشنگی ایجاد کرده بود😍 تیپش قیافش، همه چیزش باافرادی که داخل روستادیده بودم فرق داشت و....♨️🔞💦💦 #ادامه_رمان_جذاب 😍💯🔞👇👇👇 http://eitaa.com/joinchat/1344733197C470f2adaaa جدیدترین داستانها ورمانها👆🔞❤️👆💦
🔞🔥 📛 دهنم باز مونده بود. دقیقا اومد جلوی روم ایستاد، لیوان شیرو ازم گرفت و خیره نگاهم کرد و گفت: ـ صبح بخیر دلقک کوچولو. زود باش شیرتو بخور که جون بگیری بتونی موهامو از ریشه بکنی... رسما لال شده بودم. با حالت لکنت گفتم: ـ ت....تو ...این...جا چیکار میکنی؟ لیوان شیرو گذاشت روی اپن آشپزخونه و به سمت من برگشت و خیره به چشمهام نگاه کرد. ـ کی به تو اجازه داد دیروز محل کارتو ترک کنی؟ ها؟ چه کسی بهت اجازه ی مرخصی داد؟...... به معنای واقعی کلمه هنگ شده بودم. هنوز از اومدنش به اینجا شوک زده بودم . زبونم به سقف دهنم چسبیده بود و فقط تنها کاری که میتونستم بکنم این بود که زل بزنم بهش😥.... 😍 طرفدارا پسر غیرتی میخواین جووین شید👇 http://eitaa.com/joinchat/1344733197C470f2adaaa 🔥💦🔞👆💦